هوش ارادی چیست؟ آیا از هوش ارادی خود استفاده می کنیم؟
هوش ارادی چیست؟ آیا از هوش ارادی خود استفاده می کنیم؟
هوش اختیاری نوعی رفتار است که در آن با اراده و میل خود عمل می کنیم و می دانیم چه کار می کنیم و عواقب آن را با جان و دل می پذیریم. اساس دیدگاه کل نگر است. تفسیر و معنا بخشیدن به آنچه اتفاق می افتد و پذیرفتن آن تنها با آگاهی از مقاصد است، بدون اینکه چرایی و چرایی حوادث را زیر سوال ببریم.
به لطف این دیدگاه، نحوه رفتار ما در مواجهه با رویدادها شامل سرزنش شخص دیگر، پرورش شخصیت خود در رویداد، یا قضاوت درباره آنچه اتفاق افتاده نیست. زیرا می دانیم آنچه اتفاق افتاده اتفاق افتاده است و آنچه اتفاق می افتد چیزی جز خدمت به مردم نیست.
خدمات چیست؟
در پس این سوال که چگونه رویدادها و/یا افرادی که برای ما اتفاق میافتند میتوانند به ما خدمت کنند، این واقعیت وجود دارد که چگونه خود را با رویدادها شناسایی میکنیم. این شکل از ادراک ما را به سمت واکنش سوق می دهد. بله، کسی کاری با من انجام داده است، یا من باید پاسخی را مطابق با آنچه از تجربیاتم آموخته ام و آنچه را تعمیم داده ام ایجاد کنم. قصد من در پشت این رفتار ممکن است دفاع از خودم باشد، تعیین موقعیت خود برای درست بودن در برابر اتفاقات، محافظت از خودم و حتی قرار دادن طرف مقابل به جای او. آنچه در اینجا می توانم ببینم بخش کوچکی از کل از نظر رویدادها و تجربیاتی است که تجربه کرده ام. با این حال، وقتی آنچه را که هر موجودی در درون خود میآفریند و منعکس میکند گرد هم میآوریم، چیزی که ظاهر میشود، گل زندگی است.
همانطور که زندگیمان را با هم واقعی میکنیم، با متحد شدن در تقاطعهایمان، خود زندگی را خلق میکنیم. کوچک بودن گل زندگی، شکل آن، کامل بودن، بیان آن با خطوط دقیق یا این که این تصور را ایجاد می کند که هر لحظه ناپدید می شود نیز کار ما انسان هاست.
آیا از هوش ارادی خود استفاده می کنیم؟
با این حال، رفتار ما در واقع همان چیزی است که طرف مقابل می خواهد ببیند یا بشنود. یا به عبارت دیگر، این الگوهای رفتاری است که دیگران برای ما ایجاد میکنند و به ما نشان میدهند که دیگران به ما نیاز دارند و نیازهای ما را درک میکنند.
وقتی دیدگاه خود را معکوس کنیم و بتوانیم با آگاهی از این که خود خالق و بازیگر هستیم به رویدادهایی که برایمان اتفاق میافتد نگاه کنیم، ارتباط ما با همه افراد اطرافمان کاملاً تغییر میکند. شاید عده ای این رفتار را نپذیرند و ما را طرد کنند. نکته مهم این است که با نگاه کردن به طرف مقابل با احساس وظیفه متقابل به موقعیت توجه کنیم نه اینکه رفتار طرف مقابل با ما چگونه است.
این دیدگاه و نحوه رفتار به ما اجازه میدهد تا رویدادها را از بالا، عینیتر، بدون ایجاد قطبیسازی یا قضاوت، ببینیم و فقط از موضع خود در مورد آنچه اتفاق میافتد آگاه و آگاه باشیم، به این معنی که وقتی این کار را انجام میدهیم، از آن استفاده میکنیم. هوش داوطلبانه ما.
همانطور که میدانید، افراد دارای هوشهای چندگانه هستند، آنها موجودات کاملی هستند که میتوانند از این روش استفاده کنند. شخصی که رویدادها را شخصی می کند. او فردی است که می تواند در محدوده و الگوهای شخصیتی خود ارزیابی کند. در این مورد، هوشی که یک فرد استفاده میکند تنها به ظرفیت کاری مغز چپ او بستگی دارد، یعنی محدودیتهای اطلاعاتی که از دنیای بیرون از طریق ادراکاتش جمعآوری میکند.
با این حال، فردی که می تواند از اراده خود استفاده کند به معنای پذیرش بی نهایت و بی حد و حصر است. رویدادها و تجربیات را با ایجاد رابطه آنها با کل ارزیابی می کند. این بدان معناست که او خود را در کل می بیند. در اینجا نه جدایی وجود دارد و نه دوگانگی. چیزی که اتفاق می افتد به سادگی ایجاد گل های زندگی بارها و بارها است.
داشتن افکار مثبت و درک وحدت محصول هوش ارادی است. انسان از هوشی که خلق کرده است آگاه است، اما میداند که این از ویژگیهای خودش است و هرگز از آن برای خدمت به دیگران یا برتری دادن خود بر دیگران استفاده نمیکند.
هوش داوطلبانه نیز مسئول ظهور مرکز قدرت در درون ما است. این قدرتی که ما از آن آگاه هستیم این است که هر بار به ما یادآوری کند که ما به عنوان یک انسان چقدر منحصر به فرد، منحصر به فرد و منحصر به فرد هستیم. بودا شکل بازنمایی و بیان خود روح است.
انتخاب در ادراکات فردی که توانایی استفاده از هوش ارادی خود را دارد آغاز شده است. این واقعیت دیدن پشت آن چیزی است که اتفاق می افتد یا از درون خود آگاه بودن از چیزی که اصلاً نمی داند. به عبارت دیگر، این بیان بیرونی خود بودن است.
متمایزترین ویژگی هایی که در افراد باهوش دیده می شود