روانشناسی

تأثیرات روانی نادیده گرفته شدن + چه باید کرد

تأثیرات روانی نادیده گرفته شدن + چه باید کرد

چرا نادیده گرفته شدن اینقدر دردناک است؟

خب، نادیده گرفته شدن راهی برای یک فرد برای امتناع فعالانه از برآوردن نیازهای عاطفی و اجتماعی فرد دیگر است.

برای مثال، اگر دوست یا عزیزی دارید که شما را نادیده می گیرد، ممکن است احساس کنید که آن شخص به نیازهای شما اهمیت نمی دهد. این ممکن است چیزی شبیه به خواندن پیام های شما باشد یا فعالانه شما را پس از اختلاف نظر نادیده بگیرند.

با این حال، نادیده گرفتن همیشه به معنای نادیده گرفته شدن فرد نیست. اغلب، مردم فقط در دنیای کوچک خود با افکار، احساسات و مشکلات خود پیچیده می شوند. آنقدر نیست که طرف مقابل را نادیده بگیرند، بلکه به او فکر نمی کنند.

این نیز می‌تواند آزاردهنده باشد، به‌ویژه اگر عمیقاً به شخص دیگری که به نظر می‌رسد به شما اهمیت زیادی نمی‌دهد اهمیت دهید.

اما عدم توجه لزوماً نادیده گرفتن نیست. آنها ممکن است صرفاً مشغول مسئولیت های دیگر باشند یا به سادگی فراموش کنند. مردم اغلب فقط به فکر کسب و کار خود هستند، نگران کار هستند، به خانواده فکر می کنند و متوجه می شوند که برای گذراندن روز خود چه کاری باید انجام دهند.

با یک درمانگر معتبر و با تجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند تا با آسیب نادیده گرفته شدن مقابله کنید و بفهمید که چگونه به فردی که شما را نادیده می گیرد پاسخ دهید. ممکن است بخواهید سعی کنید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت.

لطفاً توجه داشته باشید: درد عاطفی نادیده گرفته شدن تنها زمانی رخ نمی دهد که فرد دیگری شما را نادیده بگیرد. هنگامی که سازمانی تصمیم می گیرد با قطع ارتباط شما در زمانی که سعی می کنید کمک بگیرید یا به نحوی با آنها مکاتبه کنید، شما را نادیده بگیرد، می تواند به همان اندازه آسیب برساند. بسیاری از توصیه های ارائه شده در زیر به موقعیت هایی مربوط می شود که در آن شخص دیگری شما را نادیده می گیرد.

نادیده گرفتن شخص چه نوع تأثیراتی دارد؟

از نظر روانشناسی، نادیده گرفتن شخص دیگری می تواند آشفتگی زیادی ایجاد کند.

شخص ممکن است به عزت نفس خود ضربه بزند زیرا تعجب می کند که چرا آنقدر خوب نیست که مورد تایید قرار گیرد. آنها ممکن است اضطراب و استرس در مورد موقعیت را تجربه کنند زیرا فکر می کنند چه اشتباهی انجام داده اند.

اگر در برخی از افراد بیماری‌های روانی یا آسیب‌های روحی خاصی در سابقه خود داشته باشند، این احساسات می‌تواند به شدت افزایش یابد.

کسی که در کودکی توسط والدین خود نادیده گرفته شده است، بسیار شدیدتر از فردی که اینطور نبوده است احساس نادیده گرفته شدن می کند. زمانی که شخصی نیست، ممکن است آن را شخصی کنند، زیرا احساس می‌کنند که این امر به‌عنوان رد آن چیزی است که آن‌ها هستند و نه صرفاً یک ارتباط نادرست.

آنها ممکن است تعجب کنند، “چرا من به اندازه کافی خوب نیستم؟” ندانم که ربطی به خوب بودن ندارد. گاهی اوقات مردم فراموش می کنند. گاهی اوقات افراد در برقراری ارتباط بد هستند. و گاهی اوقات، مردم فقط احمق هستند و تصمیمات بدی می گیرند.

حتی چیزی به سادگی جلوگیری از نگاه کردن به چشم می تواند یک سیگنال اجتماعی برای ایجاد احساسات منفی کافی باشد. (منبع.) ممکن است فرد تصور کند که طرد شده یا از گروه اجتماعی طرد شده است.

تماس چشمی بخش مهمی از تعامل انسانی است که فقدان آن می تواند فرآیندهای ناخودآگاه را تحریک کند که باعث ایجاد ناراحتی و طرد می شود. این می تواند رفتار پرخاشگرانه، تفکر منفی یا حتی عواقب فیزیکی را تحریک کند. نه فقط یک دعوا، بلکه اثرات دیگری مانند استرس شدید یا درد فیزیکی.

به طور کلی، نادیده گرفته شدن می‌تواند باعث بروز دوباره آسیب‌های قدیمی شود. این می تواند خاطرات و احساسات سرکوب شده را دوباره به کانون توجه قرار دهد، جایی که می توانند بار دیگر بر آرامش ذهن شما تأثیر بگذارند. و هر چه گذشته دردناک تر باشد، درد نادیده گرفته شدن در زمان حال شدیدتر است.

به همین دلیل است که برخی از افراد ممکن است مانند دیگران از نادیده گرفته شدن آزار ندهند – این مانند آب از پشت اردک برای کسی است که آسیب های کمی دارد مربوط به ترک کردن، سوء استفاده، یا سایر بدرفتاری ها در گذشته.

چگونه بفهمم نادیده گرفته شده ام؟

موقعیت های مختلفی وجود دارد که ممکن است احساس کنید نادیده گرفته شده اید. گاهی اوقات آنها آشکار خواهند بود. در مواقع دیگر، آنها چندان آشکار نخواهند بود. بیایید ابتدا به چند موقعیت واضح بپردازیم.

فقط از آنها بپرسید، “هی، آیا مرا نادیده می گیری؟”

فقط پرسیدن مستقیم از شخص احتمالاً مؤثرترین وسیله برای یافتن اینکه آیا کسی شما را نادیده می‌گیرد یا خیر است.

البته، اگر آنها دوست شما هستند یا واقعاً به شما اهمیت می دهند، احتمالاً به شما پاسخ منفی می دهند و سپس توضیح می دهند که چرا آنها را ترک کرده اند. اما، اغلب متوجه می‌شوید که هیچ ربطی به شما ندارد و همه چیز مربوط به این است که حواس آنها به زندگی خودشان پرت شده است.

آنها ممکن است بگویند، “بله.” و سپس می توانید دلیل آن را بپرسید. آنها ممکن است نسبت به کاری که شما انجام داده اید احساس رنجش یا عصبانیت کنند و در حال حاضر نخواهند با شما صحبت کنند. همچنین ممکن است احساس کنند که شما به هر دلیلی مستحق این رفتار بی‌صدا هستید.

شما می‌خواهید به نارضایتی‌های منطقی گوش دهید، اگر آنها تصمیم به بیان آن‌ها دارند. شکایت معقول چیست؟ هر دو کلمه در “شکایت معقول” به یک اندازه مهم هستند. شکایت یک مسئله یا مشکل است. معقول در مورد احترام است. متعادل، منصفانه است و به طور یکسان به همه طرف‌های درگیر خدمت می‌کند.

شکایت معقول چگونه است؟ «نیم ساعت دیر کردی که مرا سر کار بیاوری که گفتی سوارم می کنی. این باعث شد که من نیم ساعت به سر کار عقب بیفتم و برای آن آماده شدم.»

این یک شکایت منطقی است. شما گفتید کاری را انجام می دهید، آن را انجام ندادید، حالا آن شخص عصبانی است زیرا دیر سر کار آمده و عواقب آن را متحمل شده است. از سوی دیگر، آنها ممکن است در حال حاضر آنقدر عصبانی بوده باشند که در مورد آن صحبت کنند.

شکایت غیرمنطقی بی احترامی به شخصیت شماست. این بیشتر در دسته تلاش برای تغییر شخصیت شما به عنوان یک فرد یا سازگار کردن رفتار شما قرار می گیرد.

برای مثال، فرض کنید دوست پسری دارید که از اینکه با دیگران وقت می گذرانید حسادت می کند. بنابراین، هر بار که با دیگران صحبت می‌کنید، او کاملاً تهوع می‌شود و با شما رفتاری بی‌صدا می‌کند تا شما را به خاطر صحبت کردن با دیگران تنبیه کند. در آن سناریو، دوست پسر در تلاش است که شما را به عنوان یک شخص تغییر دهد، با چه کسی صحبت می‌کنید و چه نوع روابطی را باید داشته باشید.

این از نظر احساسی دستکاری است و یک پرچم قرمز بزرگ و خیره کننده برای رفتار توهین آمیز است. سوء استفاده‌کنندگان معمولاً سعی می‌کنند شریک زندگی‌شان را از روابط دوستانه و روابطشان منزوی کنند تا وقتی اوضاع بدتر می‌شود، نتوانند به راحتی به دنبال کمک باشند.

بنابراین، هنگامی که با آن شخص صحبت می کنید، به شکایت منطقی گوش دهید. اگر معقول نیست، مرزهای خود را حفظ کنید. آنها ممکن است متوجه نباشند که غیرمنطقی هستند یا ممکن است کسی باشند که شما باید کمی از او فاصله بگیرید.

چرا ممکن است کسی مرا نادیده بگیرد؟

ممکن است دلیلی وجود داشته باشد که شخص شما را نادیده می گیرد. ممکن است وجود نداشته باشد. ممکن است یک دلیل کاملاً ناپخته باشد. مردم وقتی عصبانی یا هیجانی هستند همیشه در بهترین حالت خود نیستند.

1. آنها به عنوان مجازات شما را نادیده می گیرند.

این “درمان خاموش نامیده می‌شود، و در محدوده سوء استفاده عاطفی قرار می‌گیرد. . رفتار خاموش زمانی است که شخصی عمداً شما را با سکوت خود به دلیل رعایت نکردن خواسته هایش تنبیه می کند.

بنابراین، فرض کنید با یک شریک عاشقانه در مورد نشویید ظرف‌ها دعوا دارید، و سپس آنها در مورد شما سکوت می‌کنند. آنها سعی می کنند از فشار اجتماعی استفاده کنند تا شما را وادار به تغییر عقیده خود کنند. آنها از شما می خواهند که احساس ناراحتی کنید و امیدوارند که ناراحتی شما به اندازه ای باشد که در برابر خواسته های آنها سر تعظیم فرود آورید.

همانطور که می بینید، این رفتار رابطه سالمی نیست. یک نفر نمی تواند فقط نفس خود را حبس کند، خرخر کند و انتظار داشته باشد که راه خود را طی کند، زیرا می خواهد مانند یک کودک نوپا رفتار کند. نه، زمانی که اختلاف نظر در روابط رخ می دهد، باید در مورد آنها صحبت کرد، مصالحه کرد و راه حلی اجرا کرد. بدون ارتباط واقعی، آن رابطه محکوم به فنا خواهد بود.

درمان بی صدا را نباید تنها با نیاز به مدتی برای آرام شدن اشتباه گرفت. گاهی اوقات یک فرد فقط به مدتی نیاز دارد تا بعد از مشاجره قبل از اینکه بتواند منطقی به موقعیت نزدیک شود، کمی خنک شود. اگر شما یکی از آن افراد هستید، باید به شریک خود بگویید که فقط می خواهید کمی استراحت کنید، بعداً می توانید در مورد آن صحبت کنید و بعداً در مورد آن صحبت کنید.

با این حال، اگر با این نوع افراد در ارتباط هستید، باید روشن کنید که آنها باید به شما اطلاع دهند که به فضایی برای خنک شدن نیاز دارند و بعداً به آن باز خواهید گشت. اما مطمئن شوید که بعداً به آن بازگردید. اجازه ندهید “بعدا” تبدیل به “هرگز” شود زیرا آنها سعی می کنند از انجام آن اجتناب کنند.

یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد، “هرگز با عصبانیت به رختخواب نرو.” این توصیه بدی است. گاهی اوقات شما فقط باید آن را بخوابانید تا تنظیم مجدد شود، با چشمان جدید به وضعیت نگاه کنید و متوجه شوید که اشتباه کرده اید. بحث کردن تا ساعت 3 صبح بی معنی است. وقتی هر دوی شما خسته، بی ثبات تر و بی حوصله هستید.

اگر از سکوت به عنوان سلاح استفاده نشود، می‌تواند مشکلی ایجاد کند.

2. آنها شما را شبح می کنند.

شبح سازی پدیده جدیدی نیست.

“خب، پدر 20 سال پیش برای سیگار بیرون رفت و دیگر برنگشت.”

راستش را بخواهید، بیشتر از شما در مورد شخصی که ارواح است می گوید. گاهی اوقات شبح سازی معقول است. برای مثال، ممکن است افراد در تلاش برای دور شدن از یک فرد احساس امنیت نکنند. بسیاری از زنان تهدید یا خشونت را از رد یک پیشروی عاشقانه تجربه کرده اند. برای ایمنی آنها، آنها ممکن است برای جلوگیری از هر گونه ضربه شدید، روح کنند.

با این حال، برخی از افراد به این دلیل که می‌خواهند از تجربه احساسات ناراحت‌کننده اجتناب کنند، نمی‌خواهند مسئولیت انتخاب‌های خود را بپذیرند، یا نمی‌خواهند مانند آدم بدی احساس کنند، روح می‌بینند.

اما برای اهداف این مقاله، فرض می کنیم که شما فردی ناامن نیستید. شما به دلیلی که نمی توانید آن را کشف کنید، از هیچ جا به ارواح تبدیل شده اید. این هیچ ربطی به شما ندارد. شخص دیگر برای زندگی خود انتخاب کرد و آن را دنبال کرد.

“اما چرا!؟ من نیاز به بسته شدن دارم!» این یک فیلم نیست. هیچ روایت و سفر قهرمانی منظمی وجود ندارد که تا زمانی که به پایان آن برسید، تمام نکات داستانی را به پایان برساند. این زندگی واقعی است. و در زندگی واقعی، بسیاری از اوقات، شما بسته نمی شوید. شما باید برای خود بسته ایجاد کنید. گاهی اوقات شما فقط باید شانه هایتان را بالا بیاندازید و بگویید: «باشه. حدس می‌زنم هرگز نخواهم دانست.» و سپس انرژی خود را بر خلق چیزهای جدیدی متمرکز کنید که برای شما بهتر است.

اگر آنها تصمیم گرفتند شما را شبح کنند، برای شما در نظر گرفته نشده اند. برای زمانی که در زندگی شما صرف کرده اند سپاسگزار باشید، به دنبال درس هایی باشید که می توانید از این رابطه بگیرید و به جلو حرکت کنید. می دانم که به نظر بسیار دشوار یا غیرممکن است، اما هر چه بیشتر آن را انجام دهید، بسیار آسان تر می شود. همه چیز موقتی است.

3. آنها احساس شرم می کنند.

مردم همیشه تجارت خود را به خوبی اداره نمی کنند. شخصی که شما را نادیده می گیرد ممکن است شما را کثیف کرده باشد، می داند که شما را کثیف کرده است، و از کارهای خود آنقدر خجالت می کشد که نمی تواند با شما صحبت کند. گاهی اوقات افراد فقط کارهای احمقانه یا کوته فکرانه انجام می دهند که بعداً پشیمان می شوند.

مقابله با این چیز سختی است. شما باید کمی بلوغ عاطفی داشته باشید و کاستی های خود را بپذیرید تا تصمیمات اشتباهی که می گیرید را داشته باشید. متأسفانه، همه از نظر احساسی صلاحیت ندارند.

تعاملات اخیر خود با آن شخص را در نظر بگیرید. آیا آنها کاری با شما کردند که باعث شد بخواهند کمی فاصله ایجاد کنند؟ آیا آنها کار غیر منطقی انجام دادند یا شما می توانید آن را اشتباه تعبیر کنید؟ اگر اینطور است، ممکن است شرم آور باشد که باعث دور شدن آنها شود.

می توانید سعی کنید کانال ارتباطی را با گفتن چیزی مانند «هی. آیا می توانیم در مورد رویداد X صحبت کنیم؟ من چند سوال دارم که باید روشن شود.» با قاب بندی آن به این صورت، از زبان توهین آمیزی که ممکن است باعث دور شدن آنها و حالت تدافعی شود، اجتناب می کنید. در عوض، نزدیک شدن به موقعیت با آرامش، یا حداقل تا جایی که می توانید، باز کردن آن کانال ارتباطی را بسیار آسان تر می کند.

همچنین به فرد اطلاع می‌دهد که در صورت امکان، یک راه حل دوستانه وجود دارد. چون هی، گاهی اوقات قطعنامه ها دوستانه نیستند. اگر آنها به شدت به شما ظلم کردند، شما کاملاً در حق خود هستید که هر مرزی را که احساس می کنید برای محافظت از سلامت و رفاه خود ضروری است، اعمال کنید. برخی از اعمال بد می توانند یک رابطه را کاملاً خراب کنند.

اما باید خودتان تصمیم بگیرید که اینها چه هستند. تو مدیون بخشش کسی نیستی و حتی اگر ببخشید، دوستی یا رابطه ای را به آنها مدیون نیستید. اعتماد بسیار شبیه یک آینه است. اگر آن را بشکنید، می‌توانید آن را دوباره به هم بچسبانید، اما هرگز مثل قبل نمی‌شود.

4. آنها ممکن است به شما احترام نگذارند.

گاهی اوقات ممکن است متوجه شوید که در تنظیمات مختلف نادیده گرفته شده و در مورد آنها صحبت می شود. به عنوان مثال، ممکن است در محل کار باشید و متوجه شوید که یک همکار دائماً حرف شما را قطع می کند یا حرف شما را رد می کند.

در چنین موقعیت‌هایی، فقدان احترام اغلب باعث این رفتار می‌شود. آنها ممکن است به آنچه شما می گویید احترام بگذارند یا اهمیتی ندهند. این رفتار غیرحرفه ای است. یک حرفه ای همچنان در تلاش است تا با همکاران خود رفتاری مدنی داشته باشد، حتی اگر آنها را دوست نداشته باشند یا با آنها موافق نباشند.

در این مورد ممکن است بهترین کار ایجاد و اجرای یک مرز باشد. ممکن است لازم باشد صحبت کنید و بگویید: «هی. داشتم حرف میزدم لطفا وقتی صحبت می کنم حرفم را قطع نکنید.» به طور معمول، افرادی که سعی می کنند با دیگران صحبت کنند، کمی احساس شرم می کنند و عقب نشینی می کنند. اما، اگر این کار را انجام ندهند، ممکن است موضوع به HR یا رئیس شما افزایش یابد.

اما اگر رئیس شما باشد چه؟ خب، این یک قوطی دیگر کرم است. هیچ چیز سریعتر از یک رئیس بد شغل را خراب نمی کند. یک رئیس بد کارمندان را خونریزی می کند زیرا فقط پول زیادی وجود دارد که می توانید به یک نفر بدهید تا با این نوع زباله ها مقابله کند. هر کسی محدودیتی دارد.

معمولاً ارزش تلاش برای تغییر وضعیت موجود را ندارد. فرض کنید رئیس شما برای مدت طولانی آنجا بوده است. در این صورت، این به شما می‌گوید که مدیریت ارشد یا نسبت به رفتار آن‌ها بی‌اطلاع است یا آن را نادیده می‌گیرد. بسیاری از مدیران بد در موقعیت‌های خود باقی می‌مانند، زیرا نتیجه می‌دهند، حتی اگر در حال جویدن کارمندان خود باشند.

می‌توانید از منابع انسانی یا مافوق آنها شکایت کنید، اما ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. ممکن است در حالی که رئیستان سعی می کند شما را مجبور به ترک خانه کند، فشارهای غیرمنتظره ای را تجربه کنید. اگر باید این کار را انجام دهید و آن موقعیت پیش آمد، شواهد جمع آوری کنید، با یک وکیل کار مشورت کنید و شکایت خود را با هیئت کار خود ثبت کنید.

این کار را انجام دهید حتی اگر احساس می‌کنید که مورد زیادی ندارید. اشخاص حقوقی که با این مسائل سر و کار دارند می دانند که کارفرمایان بد برای دور زدن قانون و خلاصی غیرقانونی از شر کارمندان چه زباله هایی انجام می دهند. و حتی اگر در ایالتی زندگی می‌کنید، هنوز مقررات فدرال وجود دارد که باید رعایت شوند.

خارج از محل کار، در مورد اینکه با چه کسی کار می‌کنید و با چه کسی تعامل ندارید، می‌توانید مستقیم‌تر و فوری‌تر صحبت کنید. و اگر متوجه شدید که یکی از دوستان یا آشنایان به طور مکرر شما را نادیده می گیرد، در مورد شما صحبت می کند، یا به سادگی توصیه های شما را نادیده می گیرد، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که در جایگاه او در زندگی خود تجدید نظر کنید.

حالا این بدان معنا نیست که نمی‌توانید دوستی را بهبود ببخشید و آن را سالم‌تر و محترمانه‌تر کنید، اما با فرض اینکه این کار را انجام داده‌اید و آن شخص همچنان به شما بی‌احترامی می‌کند، احتمالاً وقت آن رسیده است که این شخص را رها کنید.

5. آنها ممکن است بدون اینکه متوجه باشند شما را نادیده می گیرند.

همه کسانی که شما را نادیده می گیرند بدخواهانه عمل نمی کنند. گاهی اوقات مردم فقط مشغول زندگی خود می شوند. این ممکن است فاصله‌ای بین شما ایجاد کند که قبلاً وجود نداشت.

چه بخواهیم چه نخواهیم، ​​همه چیز تغییر خواهد کرد. شرایط جدید زندگی ممکن است به این معنی باشد که شما فقط باید بپذیرید که همه چیز تغییر کرده است. آنها ممکن است شغل جدیدی را شروع کرده باشند، به مدرسه بازگشته باشند، سرگرمی جدیدی را آغاز کرده باشند یا علاقه ای عاشقانه پیدا کرده باشند که بیشتر وقت آنها را می گیرد.

و بله، شاید آنها دوستان دیگری پیدا کرده اند که در حال حاضر با آنها وقت می گذرانند. این نیز اتفاق می افتد.

اگر این اتفاق افتاد، همیشه می‌توانید با آن شخص صحبت کنید و زمان متمرکزتری را با او درخواست کنید. شاید به جای اینکه به طور معمولی با هم صحبت کنید، بتوانید زمان با کیفیت تری را با هم بگذرانید. شاید هفته‌ای یک‌بار برای یک ناهار منظم، شروع به یک سرگرمی یا تماس تلفنی متمرکز می‌تواند به کاهش احساس نادیده گرفته شدن کمک کند.

با فرض اینکه آن شخص به شما اهمیت می دهد، او نمی خواهد شما را نادیده گرفته شود. اما شما همچنین باید بپذیرید که همه چیز تغییر می کند. و اگر چیزی در زندگی آنها تغییر کرد که زمان آنها را محدود می کند، این فقط چیزی است که باید بپذیرید و با آن کنار بیایید.

در پایان…

نادیده گرفته شدن وقتی از طرف کسی باشد که به او اهمیت می‌دهید صدمه می‌زند. این می تواند باعث ناراحتی های جسمی و روحی زیادی شود که واقعاً نباید در معرض آن قرار بگیریم. متأسفانه، مردم همیشه در مدیریت درگیری ها یا انتخاب درست بهترین نیستند. آنها ممکن است به دلایل ضعیف شما را نادیده بگیرند.

درک کنید که معمولاً به شما ربطی ندارد. درعوض، ممکن است شخص دیگری که احساسات یا انتخاب های خود را بد مدیریت می کند.

وقتی کسی تصمیم می‌گیرد شما را نادیده بگیرد، مراقب بدخواهی باشید. اگر آنها در مورد آن بدخواه هستند، پس این چیزی نیست که شما باید تحمل کنید یا سعی کنید آن را حل کنید. شما نمی توانید افراد دیگر را اصلاح کنید. با این حال، اگر به نظر می‌رسد که شخص اشتباهی مرتکب شده است یا به دلیل داشتن زمان سختی این کار را انجام می‌دهد، اگر احساس می‌کنید لازم است، می‌توانید کمی بخشنده‌تر باشید.

خوب است فکر کنید که چرا ممکن است این اتفاق افتاده باشد، اما سعی کنید از نتیجه گیری سریع خودداری کنید. به عنوان مثال، شما نمی خواهید خود را متقاعد کنید که به دلیل X اتفاق افتاده است در حالی که در واقع دلیل Z بوده است. این فقط کل فرآیند ارتباط را سخت تر از آنچه لازم است می کند.

با این وجود، ارتباط باز ساده ترین راه برای حل این تضاد است. بنابراین سعی کنید این خطوط ارتباطی را باز کنید تا به نتیجه برسد.

هنوز نمی‌دانید وقتی کسی شما را نادیده می‌گیرد چه کاری انجام دهید، یا چگونه با درد ناشی از آن مقابله کنید؟ امروز با یک درمانگر صحبت کنید که می تواند شما را در این روند راهنمایی کند. به سادگی با یکی از درمانگران مجرب در BetterHelp.com ارتباط برقرار کنید.

شما ممکن است این موارد را نیز دوست داشته باشید:

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا