روانشناسی

5 دلیلی که از تنهایی متنفر هستید (+ 6 راه برای اینکه یاد بگیرید با آن خوب باشید)

5 دلیلی که از تنهایی متنفر هستید (+ 6 راه برای اینکه یاد بگیرید با آن خوب باشید)

از تنهایی متنفری؟ با توجه به اینکه انسان ها ذاتا موجوداتی اجتماعی هستند، این غیرعادی نیست.

حتی منزوی‌ترین افراد معمولاً دیر یا زود آرزوی همنشینی دارند.

داشتن یک نفر برای صحبت کردن، برای سلامت عاطفی و روانی شما معجزه می کند. برعکس، تنها ماندن برای مدت طولانی می تواند عواقب چشمگیر و منفی برای سلامتی داشته باشد.

شایان ذکر است که بین “تنها” و “تنها” تفاوت وجود دارد. این تفاوت در زمینه این مقاله و برای شما اهمیت دارد، زیرا سعی می‌کنید بفهمید چرا از تنهایی متنفرید.

تنها بودن بد نیست، حتی اگر احساس کنید که همین الان است. این کاملاً صحیح و معتبر است.

از طرف دیگر، تنها بودن به ندرت خوب است زیرا تنهایی احساسی است که به ذهن آگاه شما می گوید که نیازی دارید که برآورده نمی شود. و این نیاز افراد دیگر و اجتماعی شدن است.

بنابراین تنها ماندن می‌تواند زمانی برای خودسازی، سرگرمی‌های شخصی یا استراحت باشد، تا زمانی که با تنها بودن مشکلی نداشته باشید.

اما اگر نباشید چه؟ چرا از تنهایی متنفری؟ و چگونه می توانید با آن مشکلی نداشته باشید؟

چرا از تنهایی متنفرم؟

تنها بودن چیست که از آن متنفر هستید؟ به احتمال زیاد دلیل حول یکی از موارد زیر است:

1. برای درست بودن نیاز به اعتبارسنجی خارجی دارید.

هیچ ایرادی ندارد که گهگاهی کمی اعتبار سنجی خارجی بخواهید. احاطه شدن در میان افرادی که آنقدر شما را دوست دارند و حمایت می کنند که بخواهند به شما افتخار کنند، خوب است.

متأسفانه، ممکن است به قلمروی ناسالم منتقل شود، جایی که فرد برای احساس خوب به تأیید خارجی نیاز دارد.

شما ممکن است مردم را خشنود کنید که به سرعت به یک کار می‌پرید زیرا هوس تأیید اعتبار خارجی دارید.

مثل خیلی چیزها، اعتبارسنجی خارجی در دوزهای کوچک مناسب است. با این حال، اگر به اعتبار خارجی وابسته هستید، احتمالا از تنهایی متنفر هستید. به هر حال، اگر تنها هستید، کسی در اطراف شما نیست که شما را تأیید کند.

افرادی که به اعتبارسنجی خارجی نیاز دارند اغلب با عزت نفس و ارزش خود مشکل دارند. آنها ممکن است نتوانند به تنهایی ارزشی را در خود ببینند یا پیدا کنند. این ممکن است نتیجه ترومای دوران کودکی یا زنده ماندن از آزار خانگی باشد. هر دو می توانند تأثیری ماندگار بر بازمانده بگذارند.

2. بدون جهت احساس می کنید گم شده اید.

بعضی از افراد برای ترسیم مسیر زندگی خود غیرممکن هستند. اگر آنها خود را تنها بیابند، با نیاز به انتخاب فعالیت ها و مسیر خود مواجه می شوند.

بعضی از شرایط سلامت روان، مانند اضطراب و ADHD، ممکن است باعث شود شما در انتخاب‌های بیش از حد غرق شوید.

بودن در اطراف افراد دیگر به این معنی است که می توانید نشانه های اجتماعی را از آنها بگیرید یا حتی برای انتخاب مسیر از آنها کمک بخواهید. به عنوان مثال، “چه باید بکنم؟ میشه کتابی برای خوندن معرفی کنید؟ باید مرتب کنم؟ آیا باید دوش بگیرم؟»

اما وقتی به دستگاه خود واگذار می‌شوید، ممکن است متوجه شوید که گزینه‌های زیاد باعث می‌شوند که خاموش شوید و به جای آن هیچ کاری انجام ندهید.

اینطور نیست که افرادی که با احساس از دست دادن دست و پنجه نرم می‌کنند تنبل هستند – دور از آن. در عوض، به احتمال زیاد چیزی عملکرد اجرایی آن‌ها را مختل می‌کند، که مجموعه‌ای از مهارت‌های خودتنظیمی است که به شما کمک می‌کند برنامه‌ریزی کنید، توجه را متمرکز کنید و وظایف متعددی را انجام دهید.

این مهارت‌ها ممکن است توسط شرایط سلامت روانی مانند اضطراب و ADHD بیشتر مختل شوند.

3. شما با تنها ماندن آسیبی دارید.

تجربه آسیب زا توسط انجمن روانشناسی آمریکا به عنوان رویدادی تعریف می شود که باعث واکنش عاطفی شدید می شود که معمولاً خارج از کنترل شما است.

این می تواند هر چیزی باشد، از زندگی در طوفان گرفته تا تصادف رانندگی تا گرفتار شدن در یک رابطه توهین آمیز.

تروما، به نوبه خود، می تواند منجر به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود – جایی که مغز شما شرطی شده است که در برابر تهدیدهای مشابهی که با آن مواجه شده اید هوشیار باشد. و اغلب، مغز شما این تهدیدها را پیدا می‌کند، چه وجود داشته باشند و چه نباشند، که بخشی از آن چیزی است که PTSD و تروما را بسیار ویران‌کننده می‌کند.

چه اتفاقی می‌افتد وقتی با تنها ماندن ضربه‌ای وارد می‌کنید؟ در این صورت، ممکن است متوجه شوید که در حالی که تنها هستید، ذهن شما بیش از حد هوشیار و مضطرب است.

در نتیجه، ممکن است احساس کنید نمی‌توانید استراحت کنید یا استراحت کنید، زیرا اگر این کار را انجام دهید، اتفاق بدی رخ می‌دهد. اما، البته، این درست نیست، حتی اگر به نظر درست باشد.

4. تنها بودن شما را با افکارتان تنها می گذارد.

چشم انداز ذهنی همه جای خوب یا سالمی نیست. بسیاری از مردم از اجتماعی شدن به عنوان عاملی برای حواس پرتی از آنچه در سرشان می افتد استفاده می کنند.

اگر آنها بر روی افراد دیگر متمرکز هستند، مجبور نیستند بایستند و به خودشان، مشکلاتشان یا افکار منفی که در ذهنشان می چرخد ​​فکر کنند.

اگر چیزی است که مرتباً با آن دست و پنجه نرم می‌کنید، مقابله با آن سخت است. سال‌ها سر و کار داشتن با این افکار می‌تواند آنقدر شما را خسته کند که تقریباً غیرممکن است که به تنهایی با آن مبارزه کنید.

خاموش کردن افکار یکی از دلایل متعددی است که باعث می‌شود افراد به سوء مصرف مواد روی آورند.

بالاخره، اگر مست یا سرحال هستید، چشم انداز مغز شما به سمت بهتر یا بدتر تغییر می کند. به طور معمول، هر چه مدت طولانی تری از مواد یا عادات ناسالم برای مقابله استفاده کنید، این تغییر بدتر خواهد بود.

5. شما با هم وابستگی دست و پنجه نرم می کنید.

هم‌وابستگی ممکن است به‌عنوان «اعتیاد به رابطه» نیز در نظر گرفته شود. یک فرد وابسته کسی است که هرگز از تنهایی احساس راحتی نمی کند. آنها نیاز به یک رابطه دارند تا احساس خوبی داشته باشند، دقیقاً مانند فردی که با اختلال سوء مصرف مواد دست و پنجه نرم می کند، به ماده انتخابی خود نیاز دارد.

این شخص به ندرت مجرد است. اگر هستند، برای مدت طولانی مجرد نیستند. آنها همچنین ممکن است افراد دیگر را “در پشت مشعل” نگه دارند تا در صورت وقوع اتفاقی در رابطه فعلی آنها، به امنیت یک رابطه دیگر بپرند.

شخص وابسته به کسی گفته می شود که با فرد دیگری رابطه ای نامطلوب برقرار می کند. آنها 200٪ از خود را در رابطه و طرف مقابل سرمایه گذاری می کنند، اغلب برای جلوگیری از مشکلات خود. آنها ممکن است این را به عنوان یک عمل عاشقانه از خودگذشتگی و عشق به جای شهادت ناسالم بدانند.

و چرا اینقدر ناسالم است؟ زیرا فردی که شخصیت، اعتبار و باورهای خود را به شخص دیگری وابسته می کند، دیر یا زود از آن ناامید یا آسیب خواهد دید. هیچ کس نمی تواند این انتظارات را برآورده کند.

یک فرد سالم از نظر عاطفی نمی خواهد دائماً در کنار شریک زندگی خود باشد. داشتن حد و مرز با شریک زندگی طبیعی و سالم است.

چگونه یاد بگیرم که تنها باشم؟

خبر خوب این است که چندین استراتژی می‌تواند به شما کمک کند با تنهایی راحت‌تر شوید.

البته، این استراتژی‌ها به احتمال زیاد به تنهایی کمک نمی‌کنند، که اغلب با بودن در کنار دیگران حل می‌شود. اما همانطور که مشخص کردیم، تنهایی و تنها بودن دو چیز متفاوت هستند.

1. به زمان تنهایی به عنوان زمان مراقبت از خود نگاه کنید.

به جای ترس از زمان تنهایی خود، آن را به چیزی تبدیل کنید که به نفع رفاه و خود شما باشد.

برای مثال، می‌توانید از این زمان برای حمام حباب‌دار، ورزش، آماده‌سازی غذا، خواندن کتاب یا انجام کارهای دیگری برای پر کردن فنجان و کاهش استرس استفاده کنید.

به جای ترسیدن یا ترس از زمان تنهایی، سعی کنید آن را به عنوان یک تجربه مثبت ببینید. با گذشت زمان، یاد خواهید گرفت که از شرکت خود لذت ببرید!

2. رسانه های اجتماعی را کنار بگذارید و زمان صفحه نمایش خود را کاهش دهید.

اگرچه اینترنت دنیا را گرد هم آورد، اما این پتانسیل را نیز دارد که بر روابط شخصی تأثیر منفی بگذارد.

شبکه های اجتماعی توهم اجتماعی شدن را ایجاد می کنند. به این معنا که می‌توانید اجتماعی شوید، اما همان بخش‌هایی از مغز را که اجتماعی شدن حضوری تحریک می‌کند، تحریک نمی‌کند.

شما اساساً توهم اجتماعی شدن را در ذهن خود ایجاد می کنید، که می تواند سلامت روانی شما را بدتر کند و در عین حال باعث شود فکر کنید که دارید به خودتان کمک می کنید.

صادقانه بگویم، گاهی اوقات تنها بودن سالم‌تر از رسانه‌های اجتماعی است.

3. خودتان را بشناسید.

زمان تنهایی برای کشف اینکه چه کسی هستید ایده آل است. پس چگونه این کار را انجام می دهید؟

یک راه عالی برای انجام آن از طریق ژورنال نویسی است. بسیاری از روزنامه نگاری به عنوان نشستن و نوشتن در مورد روز خود نگاه می کنند. و در حالی که مطمئناً اینطور است، نوشتن ژورنال برای بهبود و درک خود کاملاً متفاوت است.

به‌جای اینکه فقط درباره روزتان بنویسید یا صحبت کنید، می‌خواهید بخش‌های مختلف خود و چرایی اتفاقات را کشف کنید.

به عنوان مثال، فرض کنید با شریک زندگی خود دعوا کرده اید. چرا؟ چه اتفاقی افتاد که مشاجره را به راه انداخت؟ آیا این مشاجره واقعاً در مورد بحث بود یا ناشی از استرس دیگری بود؟ چه احساساتی را تجربه می کردید؟ آیا آنها نسبت به این وضعیت منطقی یا منطقی احساس می کردند؟ چقدر به راه حل نزدیک شده اید؟ چه نوع راه حلی برای شما کار خواهد کرد؟

و سپس، می‌توانید از آن سوابق برای نگاه کردن به اتفاقات مختلف زندگی‌تان استفاده کنید تا الگوها و روش‌های سالم‌تر انجام کارها را کشف کنید.

برای مثال، فرض کنید متوجه می‌شوید زمانی که خوب نمی‌خوابید بیشتر مستعد درگیری هستید. اگر اینطور است، وقتی استراحت خوبی دارید، بحث های مهم و حساس را مطرح کنید.

یک مجله زمانی بهترین کار را دارد که مطالب قبلی را بخوانید تا الگوهای خود را بهتر درک کنید و چرا کاری را انجام می دهید. این می تواند به شما کمک کند یاد بگیرید بهترین دوست خود باشید.

4. به خود فرصت تنهایی بدهید.

از آنجایی که پایانی فرا می‌رسد و شروعی جدید در افق است، وسوسه انگیز است که بخواهیم مستقیماً به درون چیزها بپریم.

نکن. برای انتقال بین مراحل مختلف زندگی خود کمی زمان بگذارید.

همه چیز می آید و می رود—روابط، دوستی ها، شغل ها، موقعیت های زندگی. مهم نیست. همه چیز شروع می شود، همه چیز به پایان می رسد.

فضای بین این آغاز و پایان مکان سالمی است. این به شما امکان می دهد در موقعیتی که به تازگی ترک کرده اید فکر کنید و در عین حال از آن زمان برای بهبود خود برای موفقیت آینده استفاده کنید.

هنگامی که به یک رابطه یا موقعیت زندگی جدید برگشتید، پویایی تغییر می کند. به جای اینکه فقط روی خودتان تمرکز کنید، اکنون باید عوامل دیگری را که ممکن است خارج از کنترل شما باشند در نظر بگیرید.

و در حالی که وقتی تنها هستید می توانید این کار را برای خودتان انجام دهید، نمی توانید در یک رابطه بدون اینکه شریک زندگی خود را از خود دور کنید، این کار را انجام دهید.

5. یک پیگیری خلاقانه را در پیش بگیرید.

افراد زمانی که تنها هستند تمایل دارند بیشترین خلاقیت را داشته باشند. حواس‌پرتی‌های زیادی از فناوری، افراد دیگر و مسئولیت‌ها وجود دارد که نمی‌توان وارد جریان یک تلاش هنری شد.

از طرف دیگر، زمان تنهایی برای یافتن شیار خود، ماندن در آن مدتی و ایجاد چیزی رضایت بخش ایده آل است.

و نه، ما استفاده از آن را به عنوان یک وسیله جانبی پیشنهاد نمی کنیم. وقتی پول را به علایق خود متصل می کنید، تبدیل به شغل می شود و شادی را برای بسیاری از بین می برد. به جای فکر کردن به پول، بازاریابی یا هر چیز دیگری که به ارمغان می آورد، برای تمرکز روی هنر وقت بگذارید.

هر هنری را انتخاب کنید و در آن شیرجه بزنید. اگر با تنهایی دست و پنجه نرم می کنید، ممکن است بخواهید برای کلاس های هنری به فروشگاه های صنایع دستی محلی یا مراکز اجتماعی مراجعه کنید. این می تواند راهی برای ملاقات با افراد با حداقل یک علاقه متقابل باشد و به شما پایه خوبی برای خلاقیت شما بدهد.

6. با یک متخصص صحبت کنید.

ناراحتی شما از تنها ماندن ممکن است چیزی بیشتر از تعدیل دیدگاه باشد. اگر با آسیب، اضطراب یا سایر مشکلات سلامت روان مرتبط باشد، احتمالاً به کمک حرفه ای نیاز خواهید داشت.

پرداختن به مسائل اساسی که باعث ناراحتی در تنهایی می شود، به شما کمک می کند راحت تر شوید.

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا