روانشناسی

چگونه از تجزیه و تحلیل بیش از حد همه چیز دست برداریم: 9 قدم بیهوده!

چگونه از تجزیه و تحلیل بیش از حد همه چیز دست برداریم: 9 قدم بیهوده!

نمی‌توانم به شخصی فکر کنم که شب‌ها بیدار نشده باشد و به تبادل نظر قبلی خود نپردازد و جزئیات را برای معانی و پیام‌های پنهان باز کند.

این یک اتفاق عادی است که هر چند وقت یکبار اتفاق می‌افتد، به خصوص اگر در مورد یک قرار یا مصاحبه شغلی فکر می‌کنید.

اما هنگامی که این تحلیل بیش از حد به طور مکرر اتفاق می افتد، مشکلات ایجاد می شود.

وقتی در حالت دائمی هوشیاری و تجزیه و تحلیل هستید، ممکن است خسته کننده باشد. این رفتار باعث افزایش اضطراب و وحشت می‌شود و می‌تواند به دلیل اتهامات و طغیان‌های مبتنی بر احساسات و نه واقعیات، روابط را از بین ببرد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد اینکه تجزیه و تحلیل بیش از حد چگونه به نظر می رسد، چگونه می توانید از آن در زمان وقوع آن آگاه باشید و چگونه انجام آن را متوقف کنید، بیشتر بخوانید.

با یک درمانگر معتبر و باتجربه صحبت کنید تا به شما در توقف تجزیه و تحلیل بیش از حد کمک کند. ممکن است بخواهید سعی کنید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت.

تحلیل بیش از حد به چه معناست؟

اگر فنجان قهوه‌ای را که در حال حاضر در کنارم سرد می‌شود تجزیه و تحلیل کنم، فنجان و محتویات داخل آن را یادداشت می‌کنم. این یک قطعه سرامیک سنگی است و تجزیه و تحلیل من به من می گوید که بر اساس تغییر رنگ، مواد و طراحی کلی آن، احتمالاً در دهه 1970 دست ساز بوده است. من آنقدر قهوه‌شناس نیستم که بتوانم به شما بگویم این دانه‌های خوشمزه کجا رشد کرده‌اند، اما رایحه قوی به من می‌گوید که آنها اخیرا آسیاب شده‌اند.

این مقدار تجزیه و تحلیل سالمی است. اطلاعات کافی برای کار کردن با آن به من می دهد و احتمالاً تا زمانی که نیازی به پر کردن آن با آب لوبیای خوشمزه و کافئین دار نداشته باشم، دیگر به این فنجان فکر نخواهم کرد.

در مقابل، تجزیه و تحلیل بیش از حد به معنای جدا کردن تمام جزئیات این فنجان، قهوه، و انگیزه‌های پشت سر چرایی نوشیدن من از آن است.

به عنوان مثال:

همسرم قهوه را امروز صبح درست کرد، اما آیا او برای من صبحانه درست کرد زیرا به من اهمیت می دهد؟ یا آیا او از این حرکت استفاده می‌کند تا بعداً من را به انجام کاری وادار کند؟

علاوه بر این، چرا او از این فنجان مخصوصاً برای من استفاده کرد؟

این نه بهترین فنجان در خانه است و نه بدترین، بنابراین چه چیزی در مورد احساس او نسبت به من می گوید؟ و آیا او از قهوه “خوب” استفاده کرد؟ یا مزخرفات ارزانی که برای مواقع اضطراری در پشت انبار نگهداری می کنیم؟ نمی توانم بگویم. اگر از چیزهای ارزان استفاده می‌کند، آیا چیزهای خوب را برای خودش احتکار می‌کند؟ یا ذخیره آن برای شخص دیگری؟

کاری کردم که ناراحتش کنم؟ آیا او آنقدر ناراحت است که چیز عجیبی در نوشیدنی من ریخته باشد؟! او یک گیاه‌پزشک است، پس چه کسی می‌داند به چه گیاهانی دسترسی دارد…

من شرط می بندم که از خواندن آن خسته شده اید، بنابراین تصور کنید که اگر این فرآیند فکری دائماً فرد باشد چقدر می تواند مسطح باشد.

همه جزئیات به‌طور دقیق زیر میکروسکوپ بررسی می‌شوند و به دنبال جزئیات کوچکی می‌گردند که می‌توانند در مورد آسیب احتمالی یا بدرفتاری هشدار دهند. واقعیت در 99.9٪ مواقع کاملاً بی خطر است، اما “چه می شود اگر؟!” وقتی درگیر آن می شویم، به راحتی از بین نمی رود.

آیا خود را در مورد انگیزه‌های افراد متعجب می‌کنید که چه زمانی و آیا آنها کار خوبی برای شما انجام می‌دهند؟ به عنوان مثال، اگر آنها از شما تعریفی بکنند، آیا آن را از نظر ظاهری در نظر می گیرید؟ یا تعجب می کنید که آیا آنها شما را مسخره می کنند یا برای چیزی شما را مسخره می کنند؟ پس این احتمال وجود دارد که شما یک تحلیلگر بیش از حد باشید.

اشکالی ندارد. این واقعیت که شما به دنبال این هستید که چگونه از انجام آن دست بردارید، گام بزرگی است، بنابراین بابت این سطح از خودآگاهی به شما تبریک می‌گویم! حالا بیایید بفهمیم که چگونه آن را متوقف کنیم.

علائم رایج تحلیل بیش از حد.

یکی از نشانه های قوی فردی است که به جای واقعیات، بر فرضیات و فرضیات تمرکز می کند. پیش درآمد بسیاری از افکار و واکنش های آنها به سناریوهای “چه می شد اگر” مربوط می شود. آنها نگران نتایج بالقوه بی‌شماری برای موقعیت‌هایی هستند که تصور می‌کنند.

علائم فیزیکی بیش از حد به فرد بستگی زیادی دارد، اما مواردی وجود دارد که بسیاری از آنالیزورهای بیش از حد ممکن است به اشتراک بگذارند: اضطراب و حملات پانیک، مانند سردرد، بی خوابی، و مشکلات گوارشی رایج هستند.

اگر به این فکر می‌کنید که چگونه می‌توانید زمانی را که در هجوم تحلیل بیش‌ازحد قرار می‌دهید، تشخیص دهید (بنابراین می‌توانید به محض اینکه متوجه شدید آن رفتار را مهار کنید)، به علائم و حرکات زیر توجه کنید:

  • چشمهای بدون تمرکز/نگاه به دوردست
  • «تلو تلو خوردن» مضطرب مانند فشار دادن دست، مالش انگشت، تکان دادن
  • هیپر تهویه

علاوه بر این، رفتارهای دیگری نیز وجود دارد که اغلب با تحلیل بیش از حد همراه است. افرادی که مستعد تجزیه و تحلیل بیش از حد چیزها هستند، احتمالاً به دلیل سوء استفاده یا بدرفتاری در دوران کودکی، اغلب مردم را خشنود می کنند. به این ترتیب، آنها نگران هر گونه گام اشتباه شخصی هستند که احتمالاً ممکن است کسی را به خطر بیندازد.

چه چیزی باعث می شود یک فرد بیش از حد تحلیل کند؟

اغلب، این نوع تحلیل بیش از حد، نوعی محافظت از خود پس از تجارب دشوار گذشته است. این می تواند نوعی هوشیاری بیش از حد باشد، که در آن فرد احساس می کند برای پیش بینی خطرات احتمالی باید در کلمات، اعمال و حتی حرکات دیگران عمیق فرو رود.

بسیاری از کسانی که شرایط دلخراشی را پشت سر گذاشته‌اند برای هرگونه تهدید بالقوه در حالت آماده باش خواهند بود. به این ترتیب، آنها ممکن است رفتارهای دیگران را بیش از حد تجزیه و تحلیل کنند تا تعیین کنند که آیا دشواری بیشتری در راه است یا خیر، و آیا باید بر اساس آن اقدامی انجام دهند.

این بیشتر شبیه این است که ملوان‌ها دائماً محیط اطراف خود را برای نشانه‌هایی از آنچه در آینده در حال رخ دادن است (یا آنچه در حال رخ دادن است) اسکن می‌کنند. پرندگان دریایی که در یک الگوی خاص حرکت می کنند، نشان دهنده یک دسته ماهی در زیر سطح هستند، و برخی تشکیلات ابری می توانند در مورد یک طوفان قریب الوقوع باران هشدار دهند. افرادی که تجربه زیادی در عبور از اقیانوس ها دارند می دانند که اگر گارد خود را پایین بیاورند و هوشیاری مداوم خود را متوقف کنند، ممکن است فاجعه رخ دهد.

این اتفاق می‌تواند در مورد افرادی که یا با سوء استفاده بزرگ شده‌اند یا در مکان‌هایی زندگی می‌کنند که به طور مرتب سلامتشان در معرض تهدید بوده است، اتفاق بیفتد. چرخش خاصی از عبارت یا حرکت ممکن است هشداری باشد که آنها در خطر هستند.

درعوض، افرادی که توسط دیگران مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند (دروغ گفته‌اند، دزدیده شده‌اند، فریب خورده‌اند و غیره) ممکن است هر تعاملی که دارند یا وسایل مختلف در اطراف خانه را بررسی کنند تا نشانه‌هایی را که ممکن است دوباره آسیب ببینند بررسی کنند. .

نگرانی های سلامت روان.

شرایطی مانند اضطراب، اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می‌توانند عوامل مهمی در تحلیل بیش از حد باشند. در حالی که اضطراب می تواند توسط عوامل خارجی ایجاد شود، اغلب استعداد ژنتیکی برای آن وجود دارد، درست مانند OCD.

همانطور که قبلاً ذکر شد، اگر آسیب‌های روحی (مانند جنگ) را تجربه کرده‌اید یا در محیطی بزرگ شده‌اید که باید همیشه در حالت آماده‌باش باشید، برای شما کاملاً قابل درک است که مسائل را به‌منظور محافظت از خود بررسی کنید. در مواردی از این قبیل، مهم است که سعی کنید تا حد امکان مستقر و حاضر باشید، و یاد بگیرید که تشخیص دهید افراد و موقعیت‌هایی که با آنها سر و کار دارید، آن‌هایی نیستند که در گذشته به شما آسیب رسانده‌اند.

اگر واقعاً با مشکلات گذشته دست و پنجه نرم می کنید، با یک درمانگر متخصص در PTSD، C-PTSD و اختلالات اضطرابی کار کنید. نه تنها صحبت کردن با یک طرف بی طرف در مورد همه چیزهایی که از سر گذرانده اید می تواند مفید باشد، آنها همچنین می توانند گزینه های درمانی فردی را ایجاد کنند که می تواند به شما در بهبودی کمک کند.

شاید حتی یک مانترای شخصی یا مدیتیشن فیزیکی وجود داشته باشد که بتوانید از آن برای تمرکز مجدد و بازگشت به مرکز استفاده کنید. شما تشخیص می دهید که در حال چرخیدن و تحلیل بیش از حد هستید.

9 راه برای متوقف کردن تحلیل بیش از حد همه چیز در زندگی شما

این ایده خوبی است که از یکی از درمانگران در BetterHelp.com به‌عنوان درمان حرفه‌ای می‌تواند به شما کمک کند تا تمایلات بیش از حد تحلیلی خود را تحت کنترل درآورید.

1. به جای فرار از ناراحتی به آن تکیه کنید.

چیزی که ما در برابر آن مقاومت می کنیم ادامه دارد. به این ترتیب، به جای اینکه فقط سعی کنید آنچه را که در مورد یک موقعیت فکر می کنید یا احساس می کنید محدود کنید، به جای آن به آن تکیه کنید.

یک دفترچه یادداشت و خودکار بردارید و هر چیزی را که در مورد این وضعیت (بیش از حد) تحلیل می‌کنید و نگران آن هستید، یادداشت کنید. برای هر نگرانی جای زیادی بگذارید، زیرا چیزهای بیشتری برای نوشتن دارید.

برای هر نگرانی، بدترین نتیجه ممکن را بنویسید. سپس، تعیین کنید که بهترین راه حل شما برای هر یک از این نتایج چه خواهد بود. ورودی در این رابطه می تواند چیزی شبیه به این باشد:

وضعیت: من به شریکم پیام دادم و ساعت‌ها است که با من تماس نمی‌گیرند. می ترسم برای چیزی از من عصبانی باشند و ممکن است از من جدا شوند. این باعث می شود واقعاً احساس اضطراب کنم.

نتیجه بالقوه: اگر از هم جدا شویم، ویران خواهم شد زیرا واقعاً آنها را دوست دارم، و سپس دیگر نمی‌توانیم با هم زندگی کنیم، و ممکن است مجبور شویم این دو را از هم جدا کنیم. حیوانات خانگی.

در عوض، متوجه خواهم شد که واقعاً جای نگرانی برای من نبود، و ممکن است بر سر هیچ چیز دعوای بزرگی داشته باشیم و من برای روزها درگیر احساسی خواهم بود.

راه‌حل‌ها: به‌جای اینکه اجازه بدهم ترس‌هایم باعث واکنش عاطفی شوند، می‌توانم منتظر بمانم تا آنها به من برگردند و بفهمم واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است. سپس، هنگامی که جزئیات را دانستم، می‌توانم مطابق با آن‌ها کار کنم.

اگر آنها به دلیل نگرانی “بی دلیل” از من ناراحت شوند، می توانم استراحت کنم و پیاده روی کنم تا احساسم را پردازش کنم و سپس چیزها را از دیدگاه خودم توضیح دهم تا آنها بفهمند کجا بودم از.

بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد این است که از هم جدا شویم. اگر این اتفاق بیفتد، می توانم بروم و با دوستم بمانم تا بدترین طوفان عاطفی ام تمام شود. من افرادی را در زندگی ام دارم که می توانم برای حمایت به آنها مراجعه کنم و در صورت نیاز می توانند به من کمک کنند تا حرکت کنم.

حتی اگر بدترین اتفاق بیفتد، جایی برای ماندن دارم. و من می دانم که می توانم حیوان خانگی مورد علاقه ام را در صورت نیاز با خودم ببرم، زیرا شریک زندگی من دیگری را ترجیح می دهد. جدایی برای مدت طولانی به من آسیب می رساند، اما می دانم که در نهایت خوب می شوم.

این فرآیند سه قسمتی ساده واقعاً به شما کمک می‌کند تا از تحلیل بیش از حد همه چیز دست بردارید، زیرا به محض اینکه راه‌حلی برای یک مشکل یا نگرانی بالقوه داشته باشیم، بدترین تحولات احساسی فروکش می‌کند.

2. توجه خود را به جای دیگری معطوف کنید.

اگر تکیه دادن به مشکل برای شما کارساز نیست، یا اگر قبلاً این کار را انجام داده اید و هنوز درگیر احساسات چرخشی هستید، سعی کنید حواس خود را پرت کنید.

به‌جای غوطه‌ور شدن در چیزی که با آن آشنا هستید (مثلاً چیزی که قبلاً در منطقه آسایش شما قرار دارد) خود را با پرتاب کردن خود در انتها با چیزی که الف) جدید است، به چالش بکشید. ب) چالش برانگیز؛ و ج) نیاز به حرکت فیزیکی دارد، نه فقط غوطه ور شدن ذهنی.

با انجام این کار، ذهن شما باید کاملاً بر یادگیری و سازگاری با این مهارت های جدید متمرکز شود. اگر فقط به موضوعات نوشتاری یا شنیداری جدید می پردازید، ذهن شما می تواند به راحتی سرگردان شود. اما اگر در حال انجام کاری مانند یک پروژه نجاری، پختن، ساختن پست زنجیره ای یا ساخت جواهرات رزین هستید، اینطور نیست.

اگر روی کاری که انجام می‌دهید تمرکز نکنید، اندازه‌گیری‌های پخت شما ممکن است خاموش باشد و همه چیز به درستی تنظیم یا بالا نرود. یا در مورد نجاری، ممکن است یک بازوی خود را از دست بدهید.

قبل از اینکه متوجه شوید، چندین ساعت را صرف انجام کاری غیر از شکنجه شدن توسط طوفان فکری خود کرده اید. و بهتر از همه، شما در هر چیزی که در آن غوطه ور شده اید پیشرفت کرده اید! اگر در حال پخت و پز یا پختن است، حتی یک خوراکی خوشمزه نیز برای لذت بردن خواهید داشت.

3. آن را به صورت فیزیکی انجام دهید.

من تمایل دارم زمانی که احساس ناامیدی می کنم وارد فعالیت بدنی شوم، زیرا انرژی اضافی زیادی را از طریق حرکت از بین می برم. این رویکرد ممکن است برای دیگران مفید باشد، اما ممکن است برای کسانی که تحرک فیزیکی یا قدرت محدودی دارند چالش برانگیز باشد.

از آنجایی که احساسات در بدن انباشته می‌شوند، مهم است که یاد بگیرید چگونه آنها را به روشی آزاد کنید که بهترین کار را برای شما داشته باشد. همانطور که گفته شد، فعالیت بدنی راهی عالی برای رهاسازی آنها است، اما مواردی مانند سونا یا ماساژ بافت عمیق نیز همینطور هستند.

مورد دوم ممکن است به ویژه برای افرادی که ناتوان هستند یا شرایطی دارند که تحرک آنها را محدود می کند مفید باشد. همانطور که تنش عضلانی از بدن شما خارج می شود، همان “آههه!” رهایی که یک جلسه طولانی دویدن یا تمرین با وزنه ممکن است به شخص دیگری بدهد.

اگر هیچکدام گزینه ای نیست، می توانید از ذهن خود برای رها کردن آنها از بدن خود نیز استفاده کنید. مدیتیشن هدایت‌شده‌ای را امتحان کنید که تمرکز شما را در تمام قسمت‌های بدنتان حرکت می‌دهد و تنش را از نوک انگشتان دست و پا تا تاج سرتان آزاد می‌کند.

هوشیاری خود را در هر عضله بدن خود قرار دهید، هر قسمت را در حال آرامش و باز شدن تجسم کنید. حتی می‌توانید تنش خود را به‌عنوان یک رنگ تصور کنید و «ببینید» که بالا می‌آید و مانند بخار یا دود از شما دور می‌شود.

یک تمرین دیگر که اگر توانایی شرکت در آن را داشته باشید عالی است مدیتیشن فیزیکی است. این می‌تواند شامل تسبیح یا توپ‌های مدیتیشن چینی باشد، اما می‌توان آن را با سنگ، توپ تنیس، یا وسایلی که دوست دارید آن‌ها را در دستانتان بکوبید نیز انجام داد.

هنگامی که از ابزار انتخابی خود استفاده می کنید، روی حرکت تکراری تمرکز کنید و روی حرکت دادن آن و احساس آن در حین انجام این کار تمرکز کنید. در حین انجام این کار تا حد امکان از حواس خود استفاده کنید.

بافت در برابر پوست شما چه حسی دارد؟ آیا وقتی آن را حرکت می‌دهید صدایی تولید می‌کند؟ در مورد عطر چطور؟ کار کردن با دانه های چوب صندل یا سدر فوق العاده است زیرا گرمای دست های شما رایحه ای را که در خود نگه می دارند آزاد می کند. علاوه بر این، دانه‌های چوبی را می‌توان با روغن‌های ضروری که به نظر شما آرام‌بخش می‌آیند، تزریق کرد، بنابراین در حین مدیتیشن، از مزایای آروماتراپی بهره‌مند می‌شوید.

رایحه هایی مانند اسطوخودوس، اکالیپتوس، مریم گلی، خس خس، نارنگی، یا چوب صندل یا سدر که در بالا ذکر شد را امتحان کنید. این عطرها می توانند به تسکین روحیه های آشفته و آرام کردن ذهن کمک کنند.

4. از جستجوی “معنای پنهان” جلوگیری کنید.

یا به عبارت ساده‌تر، یاد بگیرید که همه چیز را به صورت واقعی در نظر بگیرید و با حقایقی که در مقابل شما هستند کار کنید. این یک راه عالی برای توقف تجزیه و تحلیل هر جزئیات کوچک است.

برای مثال، آیا شما از آن دسته افرادی هستید که متون را هزار بار بازخوانی می‌کنید و سعی می‌کنید آنها را برای معانی پنهان تجزیه کنید؟ سپس وقتی متوجه شدید که دوباره این کار را انجام می دهید، گوشی را کنار بگذارید. از تلاش برای تجزیه و تحلیل اینکه چرا شخصی که به شما پیام داده است، آن کلمه را به جای این کلمه انتخاب کرده است، یا اینکه چرا یک شکلک در ارتباط خود اضافه کرده یا نیاورده است، دست بردارید. به جای اینکه فکر کنید معانی یا پیام‌هایی پنهانی وجود دارد، آنچه را که آنها گفته‌اند به صورت واقعی در نظر بگیرید.

بدانید که اگر و زمانی که مشکلی وجود داشته باشد، در زمان مناسب ظاهر خواهد شد.

اگر رئیستان به شما گفت که در یک پروژه کار خوبی انجام داده‌اید، به جای اینکه خودتان را به خاطر این واقعیت که به شما نگفته‌اند که کار «عالی» انجام داده‌اید، کتک بزنید، با مهربانی این تعریف را بپذیرید. شما دیده شده اید و تایید شده اید، اکنون ادامه دهید.

به طور مشابه، اگر کسی به شما هدیه ای می دهد، سعی کنید آن را به جای آنچه که فکر می کنید ممکن است باشد، ببینید. اگر همسرم وزنه‌های جدیدی به من می‌دهد، می‌دانم به این دلیل است که می‌داند من چقدر تمرینات وزنه‌برداری را به عنوان یک کار شخصی دوست دارم، بنابراین از علایق و اهداف من حمایت می‌کند – نه اینکه فکر کند من ضعیف هستم و باید بیشتر ورزش کنم. . درست مثل اینکه حمام حباب او را بگیرم، به این دلیل است که می دانم او آن را دوست دارد. من بهداشت شخصی او را زیر سوال نمی برم.

5. بسته شدن و راه حل ها را با شرایط خود ایجاد کنید.

یکی از دلایل اصلی که چرا مردم روی چیزها تمرکز می کنند این است که ما هوس بسته شدن را داریم. به همین دلیل است که ما اغلب کتاب‌هایی را که از آنها متنفریم تا آخر می‌خوانیم یا تماشای سریال‌هایی را که کاملاً از آن متنفریم، به پایان می‌رسانیم. ما فقط نیاز داریم که کارها به پایان برسند تا رشته‌های شلی برایمان باقی نماند.

وقتی چیزها را بیش از حد تجزیه و تحلیل می‌کنیم، به دنبال رشته‌هایی می‌گردیم که ممکن است هنوز این‌جا و آنجا باقی بمانند تا بتوانیم آنها را در جای درست خود مرتب کنیم.

موضوع این است که همیشه چند پیچ ​​شل دیگر اینجا و آنجا وجود خواهد داشت. به این ترتیب، یکی از بزرگ‌ترین کارهایی که می‌توانیم انجام دهیم این است که بپذیریم ممکن است نتوانیم همه آنها را بگیریم، و ادامه دهیم.

اگر بخواهید موضوعی را ببندید، احتمالاً از “جویدن ناز” و نشخوار بی‌پایان آن دست بردارید. اگر سوژه در دست دیگری باشد، به اصطلاح، انجام این کار دشوارتر است، زیرا شما هیچ کنترلی بر اعمال آنها ندارید. شما نمی‌توانید آنها را وادار کنید تا شما را ببندند: باید خودتان این کار را انجام دهید.

به‌طور مکرر به چیزهای مشابه فکر نکنید. تمرکز خود را روی موضوع یا موضوع دیگری معطوف کنید، درست مثل اینکه به مکالمه یا رابطه‌ای پایان می‌دهید که دیگر برای شما مفید نیست.

اگر متوجه شدید که دائماً به خاطر محافظت از خود بیش از حد تجزیه و تحلیل می کنید، بهترین کاری که می توانید انجام دهید ترک آن موقعیت است. به هیچ وجه کارهای خوبی برای شما انجام نمی دهد، پس چرا بمانید؟ ماندن در آنجا فقط به سلامت روحی و جسمی شما آسیب می رساند، بنابراین انتخاب کنید که از شیار بپرید و آهنگ را تغییر دهید.

در یک یادداشت مشابه…

6. به یاد داشته باشید که شما افکار خود را کنترل می کنید، نه برعکس.

بسیاری از مردم می‌گویند که نمی‌توانند جلوی چرخیدن افکار خاص را در ذهنشان بگیرند، اما در عمق وجود، این یک انتخاب شخصی است. مطمئناً، همه ما گاهی اوقات با افکار مزاحم سر و کار داریم، اما در نهایت این ما هستیم که در کنترل آنها. حتی اگر آنها بدون درخواست بیایند و هر کاری را که ما انجام داده‌ایم مختل کنند، می‌توانیم انتخاب کنیم که چگونه به آن‌ها پاسخ دهیم و چگونه روی کل ما تأثیر بگذارند.

اگر بعد از یک تجربه ناخوشایند یا آسیب زا گرفتار یک مارپیچ هایپرتحلیل شدید، از نظر ذهنی – یا حتی شفاهی – به خود بگویید که در حال بررسی موقعیت هستید تا از آن بیاموزید و رشد کنید، اما اجازه نمی‌دهید در روح شما.

سپس با حافظه روبرو شوید، اجازه دهید آن را در شما بشویید، اما آنچه را که نگه دارید انتخاب کنید. اساساً، درس هایی را که از این تجربه آموخته اید حفظ کنید و هر چیزی را که دیگر به دردتان نمی خورد، رها کنید.

به عنوان مثال، فرض کنید تجربه بدی با یک شریک عاشقانه داشته‌اید. چیزی که شما را عمیقاً آزار داد و باعث شد احساس کنید به شما خیانت شده است. رفتار آنها کاملاً مربوط به این است که چه کسی هستند و هیچ ربطی به شما ندارد. آسیب را احساس کنید، آن را رها کنید، اما درس های مفیدی را که از آن گرفتید حذف کنید. آیا در زمانی که شما دو نفر با هم بودید مهارت های جدیدی کسب کردید؟ یا شاید شما با گذراندن این مورد چیزی در مورد انعطاف پذیری خود آموختید؟

این درس‌های ارزشمند، آن‌هایی هستند که ارزش نگه‌داشتن دارند، به جای اینکه اجازه دهید آن جک‌ها برای همیشه در ذهن شما بدون اجاره زندگی کنند.

اگر یک سناریوی خاص همچنان سر زشت خود را بالا می‌برد، سعی کنید علت ادامه آن را مشخص کنید. آیا سعی می کنید بفهمید در این شرایط چه اشتباهی انجام داده اید تا به چنین بدرفتاری دست پیدا کنید؟ شاید ضمیر ناخودآگاه شما در حال بررسی تمام جزئیات باشد تا بتوانید در صورت بروز شرایط مشابه در آینده بهتر از خود محافظت کنید.

اگر اینطور است، آن دفترچه مطمئن خود را بردارید و درس هایی را که احساس می کنید آموخته اید یادداشت کنید. با انجام این کار، می توانید درس ها را از ذهن خود بیرون بکشید و برای مرجع دائمی روی کاغذ بیاورید. سپس می توانید بقیه آن را رها کنید و دیگر هرگز به آن شخص فکر نکنید، زیرا او ارزش لحظه ای دیگر از وقت شما را ندارد.

علاوه بر این، پاسخ خود به آن را دوباره برنامه ریزی کنید. اگر و زمانی که این فکر ظاهر شد، آن را تکان دهید و از آن به عنوان یادآوری برای نوشیدن مقداری آب استفاده کنید. این یک هدف دوگانه را دنبال می کند: از تأثیر افکار بر شما جلوگیری می کند و به طور قابل توجهی هیدراته خواهید شد.

7. هرگز مپندار؛ همیشه بپرسید.

یکی از دلایل اصلی مارپیچ به سمت تجزیه و تحلیل بیش از حد و تحولات عاطفی مرتبط بعدی به این دلیل است که آنها مقدار زیادی را فرض می کنند و سپس به فرضیات خود واکنش نشان می دهند. آنها فقط «بین خطوط می‌خوانند» نیستند: آنها هر حرف را وارونه می‌کنند و فاصله‌های بین جملات را از هم جدا می‌کنند تا مشخص کنند چیزی در کمین است یا خیر.

به‌جای غواصی در صخره به معنای بالقوه همه چیز، به روشی واضح و بدون عاطفه توضیح بخواهید. در اینجا تهاجمی یا متخاصم نباشید، حتی اگر احساس آسیب پذیری یا بی ثباتی می کنید. این فقط یک موقعیت ناخوشایند را ایجاد می کند و حتی کوچکترین مشکل را به یک درگیری منفجر می کند که شما به آن نیاز ندارید.

بیایید مثال بازخورد رئیس که قبلاً استفاده شد را در نظر بگیریم. اگر به شما گفته شود که «کار خوبی انجام داده‌اید» اما علامت تعجب، شکلک‌های شکلک یا دعوتی برای جشن گرفتن شگفت‌انگیز بودنتان دریافت نکرده‌اید، ممکن است نگران باشید که کاری که انجام داده‌اید پایین‌تر از حد باشد.

به جای اینکه در مورد آن صحبت کنید، به رئیس خود ایمیل بزنید و از آنها بپرسید که آیا امکان رزرو بخشی از زمان آنها برای انجام پروژه وجود دارد یا خیر. اگر علت را از شما می‌پرسند، بگویید که از کار کردن روی آن لذت می‌بردید، اما دوست دارید در مورد اینکه آیا جایی برای پیشرفت در تکالیف آینده وجود دارد یا خیر راهنمایی‌های آنها را دریافت کنید.

آنها نه تنها از ابتکار شما قدردانی می کنند، بلکه می توانند احساس خود را در مورد عملکرد شما برای شما روشن کنند و اینکه آیا می توانید در آینده بیشتر (یا کمتر) انجام دهید. از طرف دیگر، ممکن است به سادگی پاسخی به این مضمون دریافت کنید که «شما به طرز شگفت انگیزی عمل کردید و من چیزی را تغییر نمی‌دادم»، در این مرحله می‌توانید آرام باشید و کاملاً از ناراحتی دست بردارید.

8. عوامل مؤثر دیگری را تعیین کنید.

بیشتر مردم متوجه نیستند که همه جنبه های سلامت روانی، عاطفی و جسمی به هم مرتبط هستند. در واقع، بسیاری از کسانی که از OCD رنج می برند نشان داده شده است که B12 و ویتامین D. در واقع، سطوح بسیار پایین B12 همچنین می‌تواند باعث تظاهرات روانپزشکی مانند شیدایی (یا هیپومانیا)، توهم، هذیان شود. و زوال عقل.

اگر از یک رژیم غذایی محدود مانند گیاهخواری پیروی می‌کنید، یا به دلیل بیماری‌هایی مانند کرون، سلیاک، یا IBS مشکلات جذب روده دارید، از پزشک خود بپرسید که آیا می‌تواند برای شما آزمایش خون انجام دهد. این امکان وجود دارد که تحلیل بیش از حد و اضطراب مرتبط با آن از طریق تغییرات رژیم غذایی یا مکمل کاهش یابد.

9. حضور داشته باشید.

این را نمی توان به اندازه کافی تاکید کرد. تقریباً هر مورد از تحلیل بیش از حد حول چیزهایی است که احتمالاً در آینده اتفاق می افتد. این می تواند مربوط به از دست دادن شغل، مشکلات سلامتی، مشکلات روابط، یا جنبه های بی شمار دیگری از زندگی باشد که همه ما به خاطر ثبات خود از آنها ناراحت هستیم.

موضوع این است که هیچ کدام از اینها اکنون اتفاق نمی افتد.

در حال حاضر در اطراف شما چه می گذرد؟ آیا خورشید می درخشد؟ یا باران روی برگ های بیرون پنجره شما می بارد؟ آیا عذاب کشیدن برای یک پیام متنی ارزش از دست دادن زمان ارزشمندی را که با معشوق گذرانده اید را دارد که دیگر هرگز آن را دریافت نخواهید کرد؟ چرا به جای استفاده از آن زمان به شکلی سازنده یا زیبا، لحظات ارزشمندی را صرف جدا کردن چیزی می‌کنید؟

اگر، 50 سال بعد، به آنچه در حال حاضر در زندگی شما اتفاق می افتد نگاه کنید، فکر می کنید چه چیزی بیشتر آرزو می کنید؟ اینکه زمان بیشتری را با افرادی که به آنها اهمیت می‌دهید، صرف کارهایی کرده‌اید که دوستشان دارید؟ یا اینکه سه ساعت دیگر به تلفن خود خیره شده بودید و انگیزه های پشت توصیه کتاب را مشخص می کردید؟

در نهایت، سعی کنید در مورد تجزیه و تحلیل بیش از حد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید. به هر حال، بهتر است فردی باشید که در مواردی زیاد فکر می‌کند تا کسی که زیاد در طبقه بالا کار نمی‌کند. در واقع، این می تواند در شرایط مناسب بسیار مفید باشد، درست مانند هر فرآیند ذهنی یا احساسی دیگری.

علاوه بر این، تنها با تجزیه و تحلیل (و یادگیری همراه با آن) است که می‌توانیم استراتژی‌های زندگی خود را برای بهترین نتیجه ممکن بهبود بخشیم و تطبیق دهیم.

نکته کلیدی این است که از این توانایی در مواقعی که شرایط به آن نیاز دارد استفاده کنید و سپس بتوانید آن را در قفسه سینه ابزار خود در زمانی که به آن نیاز ندارید برگردانید. به عنوان مثال، اگر در حال قایقرانی یا شکار هستید، مراقبت بیش از حد عالی است، اما زمانی که صمیمی هستید یا سعی می‌کنید بخوابید، ایده‌آل نیست.

در حال حاضر بمانید، روی چیزهای مهم تمرکز کنید و در صورت نیاز یک درمانگر خوب پیدا کنید. شما می توانید و خواهید توانست از این موضوع عبور کنید و در نتیجه پیشرفت کنید.

هنوز نمی‌دانید چگونه از تجزیه و تحلیل بیش از حد و تفکر بیش از حد همه چیز دست بردارید؟ صحبت کردن با کسی واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا با هر چیزی که زندگی به سرتان می‌آورد کنار بیایید. این یک راه عالی برای از بین بردن افکار و نگرانی‌هایتان است تا بتوانید با آنها کار کنید.

به جای یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، با یک درمانگر صحبت کنید. چرا؟ زیرا آنها برای کمک به افراد در موقعیت هایی مانند شما آموزش دیده اند. آنها می توانند با توصیه های عملی و متناسب به شما کمک کنند تا فرآیندهای فکری خود را کنترل کنید.

BetterHelp.com وب سایتی است که در آن شما می تواند از طریق تلفن، ویدیو یا پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کند.

در حالی که ممکن است سعی کنید خودتان این مشکل را حل کنید، ممکن است مشکلی بزرگتر از آن باشد که خودیاری بتواند به آن رسیدگی کند. و اگر بر سلامت روانی، روابط، یا به طور کلی زندگی شما تأثیر می گذارد، موضوع مهمی است که باید حل شود.

بسیاری از مردم سعی می‌کنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمی‌کنند. اگر در شرایط شما اصلا امکان پذیر است، درمان 100٪ بهترین راه پیش رو است.

اگر می‌خواهید اینجا را کلیک کنید مایلم درباره سرویس BetterHelp.com ارائه شده و روند شروع آن اطلاعات بیشتری کسب کنم.

شما قبلاً با جستجو و خواندن این مقاله اولین قدم را برداشته اید. بدترین کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید هیچ کاری نیست. بهترین کار این است که با یک درمانگر صحبت کنید. بهترین کار بعدی این است که همه چیزهایی را که در این مقاله آموخته اید توسط خودتان پیاده سازی کنید. انتخاب با شماست.

شما ممکن است این موارد را نیز دوست داشته باشید:

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا