معجزات در تصادفات پنهان هستند
معجزات در تصادفات پنهان هستند
معجزات در تصادف پنهان می شوند. داستان ها و مسیرهای هر یک از ما حتی قبل از اینکه در دنیای انسان ها ملاقات کنیم، در ابعاد مختلف با یکدیگر تلاقی می کنند.
چگونه همه چیز با یکدیگر تعامل دارد؟
من همیشه بر این باور بودهام که جهانهای مختلفی در خارج از این جهان وجود دارد که ما با چشمان خود میبینیم، جایی که ما از گوشت و استخوان بتن، وجود تشکیل شدهایم. من حتی بیشتر متقاعد شدهام که افراد در ابعاد مختلف انرژی، در دورههای زمانی که نمیتوانیم آگاهانه نام ببریم، و در ابعاد مختلف انرژی گرد هم میآیند و سپس به نحوی در نقطهای مشترک از جهانی که آن را واقعیت مینامیم، تحقق یافته و ملاقات میکنند.
در حالی که افرادی که هر روز با آنها هستیم هیچ تأثیری بر زندگی ما ندارند، مردم از آن سوی جهان یا کشور به ما کمک می کنند تا در مورد جغرافیاهای مختلف بیاموزیم، توسعه دهیم، تصمیماتی را که در مورد زندگی خود می گیریم شکل دهیم، و ویژگی های بسیاری به دست آوریم. که می توانیم هنگام ایجاد هویت جدید از خود استفاده کنیم.
این یک تصادف نیست، این یک تصادف است
شخصی آن بعد انرژی را ترک میکند و در زندگی ما تحقق مییابد، و شما دیگر همان فرد قبلی نیستید.
در حالی که ظاهر آن شخص یا اینکه او چه کسی است برای شما معنایی ندارد، علائمی که آنها ارسال می کنند شما را وادار می کنند تا یک خود کاملاً جدید را نشان دهید. هر فردی به دلیلی وارد زندگی ما می شود. تصادفی نیست، هر فردی که مصادف می شود، یک ما جدید ایجاد می کند.
جاده ها و داستان ها متقاطع هستند
وظایف برخی در مدت کوتاهی به پایان می رسد، در حالی که برخی دیگر خستگی ناپذیر در مسیر ما همراه و در قلب ما همراه می شوند. در واقع، همه داستانها و مسیرهای ما مدتها قبل از اینکه در دنیای انسانی ملاقات کنیم، در ابعاد مختلف تلاقی میکنند.
در حالی که ما داستانهای مشابهی با برخی افراد داریم و احساس صمیمیت بیشتری میکنیم، مهم نیست که چقدر اشتراک داریم، نمیتوانیم با برخی افراد کنار هم باشیم. دلیل اصلی این امر این است که تجربهای که به دست میآوریم از افرادی حاصل میشود که با آنها در موقعیتی مشابه هستیم، و در نتیجه اینکه شخصیتهای متضاد یکدیگر را به هم میزنند، خودهای جدید و سازگارتر ظاهر میشوند. زیرا در این دنیا هر کدام از ما آینه ای برای دیگری هستیم. هر یک از ما بازتاب خود را در آینه دیگری می بینیم. شاید آگاهانه، شاید ناخودآگاه، اما او قطعا خود را در یک تغییر می بیند.
معجزه
در نتیجه؛ زمانی که زمان مناسب باشد و ما آماده باشیم، عده ای می توانند در لحظه ای غیرمنتظره وارد زندگی ما یا برخی افراد شوند و این عادی بودن فعلی را به معجزه تبدیل کنند. چیزی که ما آن را معجزه می نامیم می تواند فقط یک قدم جلوتر از ما اتفاق بیفتد، به شرطی که بتوانیم علائم را دنبال کنیم…
مصاحبه: جمالنور در باب تصوف با سارگوت