درهم برهم

خرده های شیشه

خرده های شیشه

چه وحشتناک است که فریب نور وجود ماده را بخوری و بتوانی راز آن را درک نکنی. و باز هم، چه چیز وحشتناکی است که در نوری که فریبش را خورده‌ایم، در میان همه رازهایی که نمی‌توانیم آن را درک کنیم، در تاریکی گرفتار شویم.

اس ام اس تبریک تولد عاشقانه به همسر | متن تبریک تولد عاشقانه به شوهر

چه چیزی در این زندگی ما را بیشتر خسته می کند؟
آرزوهای ما؟
آرزوهای ما؟
قرار گرفتن در معرض بی عدالتی ما؟
اعتماد به افرادی که قبلاً هرگز ندیده ایم،
حتی جلوی چشمانمان آیا این عزیزانمان هستند که از آنها دوری می‌کنیم و در پشم پنبه می‌پیچیم؟
یا اجازه دهید این سوال را اینگونه بپرسم.
چه چیزی شما را در این زندگی درک می‌کند؟
بله… مثل اینکه دارم پاسخ ها را می خوانم…
‘هیچ چیز و هیچکس.’

اوه، چقدر دردناک و غم انگیز است که درک نشود و تمام ناامیدی هایی که او تجربه خواهد کرد.
این ناامیدی مانند شکستن شیشه نیست. اگر لیوان بشکند، همیشه زخمی خواهد داشت که دلش را روی آن بریزد و از آن تسکین پیدا کند. اینکه بتوانید فقط در خود ببندید و بگویید “درد دارد”، بدون اینکه متوجه شوید زمانی خواهد رسید که آن زخم خوب می شود، حتی اگر امروز نباشد.
با این حال، بودن چه چیز زیبایی است. اینجوری زخمی شدی.
تا حالا از شیشه ای که اینجوری بهت آسیب زد تشکر کردی؟ یا آیا تا به حال لیوانی خورده اید که باید از آن تشکر کنید؟

«عزیزم توگ، مسخره نباش… لیوان شکسته بود، من صدمه دیدم و صدمه دیدم. و شما می گویید که من باید خوشحال باشم چون مجروح شدم و گویی این کافی نیست، یک لیوان برای تشکر دارم.
لطفاً مرا با دردهایم تنها بگذارید. می شنوم که می گویید.

چه وحشتناک است که فریب نور وجود ماده را بخوری و بتوانی راز آن را درک نکنی. و باز هم، چه چیز وحشتناکی است که در تاریکی در نوری که فریبش را خورده‌ایم، در میان همه اسرار که نمی‌توانیم درک کنیم.

ناراحت نباش زیرا شیشه شکست و به تو آسیب رساند. البته، آن روح خشک می شود، پوسته می شود و پوششی برای پوستی می شود که دوباره متولد می شود.

درست مانند خاک پوشیده از دانه‌هایی که منتظر بهار هستند.

آیا در آن زمان برای خاک متأسف می‌شوید یا از آن تشکر می‌کنید که خانه‌ای برای همه چیزهایی است که شما را زنده نگه می‌دارد؟

بیا، بارهایت را رها کن، تمام شیشه های شکسته ای را که به عنوان بار برداشته ای رها کن. اگر سنگین و زیاد است، مقداری از آن را پخش کنید. می دانید، کسانی هستند که عصبانی هستند و صدایشان هرگز شنیده نمی شود، مقداری از آن را به آنها بدهید. شاید آن وقت آنها شما را درک کنند. نگران عزیزان خود نباشید زیرا فکر می کنید صدای ناشنیده دلیل آن است.

می دانید چه می گویند،
«گاهی اوقات کلمات مانند شیشه شکسته هستند. دهانت را پر می کند. اگر سکوت کنی، درد دارد، اگر حرف بزنی، خونت در می‌آید.”
بگذار این کلمات دهانت را پر کنند. نترس که اگه سکوت کنی دردت میاد و نگران نباش که اگه حرف بزنی خونت میاد.
رهاشون کن…
مطمئن باش صدای صادق قوی تر از صدای جمعیت حتی اگر بخاطر صادق بودنش خونریزی کرد، صدایتان را از دست ندهید.
اما اگر سکوت کنید…

من افراد زیادی را دیده ام که کلمات خود را با گفتن “نقطه” تمام می کنند. جمله ات را تمام نکن کلماتی داشته باشید که بعد از هر نقطه در انتظار ایجاد هستند. آن حرف ها کشور پهناوری است.
نباید از کسانی باشی که در آن کشور دلشان سیاه شده است، بلکه از روشنفکران باشی. یکی از روشنفکران باش تا کسانی که نور تو را می بینند راه را بدانند.

“آنچه ما زندگی می نامیم مانند پاهایی است که در یک سفر ابدی راه می روند. زندگی ما دلیلی است که باعث می شود آن پاها راه بروند.
چه جاده بدی است که بی دلیل راه می رود…
از کسانی نباش که بی دلیل راه می روند.
به یاد داشته باش هرتز آن مورچه کوچکی که آب را به آتش ابراهیم برد. آیا او نمی داند که آن همه آب نمی تواند آتش عظیم را خاموش کند؟ او می داند، اما چیزی که در آتش خود نمی داند این است که مورچه دلایلی بسیار بیشتر از خودش برای رفتن به سوی ابراهیم دارد.
آیا خاموش می شود؟
SÖNER…

با عشق بمان، زیبا بمان

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا