روانشناسی

به چه‌علت از مغلوبیت صهبا ترسید: 15 مادهٔ محرک فی‌نفسه (+ 10 غیر راه به‌جانب استیلا صدق لحظه)

چرا از شکست می ترسید: 15 علت بالقوه (+ 10 راه برای غلبه بر آن)

ترس از شکست یک تجربه جهانی بشری است که می تواند ما را از دستیابی به پتانسیل کامل خود باز دارد.

این صدای کوچک آزاردهنده در پشت ذهن ما است که شک و تردید را زمزمه می کند و ناامنی ایجاد می کند و ما را از ریسک کردن و دنبال کردن رویاهایمان باز می دارد.

این ترس می‌تواند فلج‌کننده باشد، چه شروع یک کسب‌وکار جدید، چه دنبال کردن یک تلاش خلاقانه جدید، یا بیرون راندن خودمان از مناطق راحتی.

اما حقیقت اینجاست: شکست پایان کار نیست. این یک پله در مسیر موفقیت است.

اگر هرگز شکست نخورده اید، هرگز نمی دانید موفقیت چیست. شکست یک فرصت است. این دری است برای باز کردن و عبور از آن.

این مقاله به ترس از شکست، علل آن، تأثیر آن بر زندگی ما و مهمتر از همه، چگونگی غلبه بر آن خواهد پرداخت.

بنابراین، اگر آماده رهایی از قید و بندهای ترس هستید، صحبت با خود را بهبود بخشید، تصویر معیوب خود را تغییر دهید و یاد بگیرید که مقابله با شکست و در آغوش گرفتن احتمالات پیش رو، به خواندن ادامه دهید.

چه چیزی باعث ترس از شکست می شود؟

ترس از شکست یک احساس پیچیده است که می تواند از منابع مختلف نشات بگیرد.

اگر می‌خواهید به آن توجه کنید و بر آن غلبه کنید، درک دلایل اصلی این ترس بسیار مهم است.

در زیر دلایل بسیاری از ترس از شکست را خواهید دید، ترس شما از کجا می آید، چرا به راحتی تسلیم می شوید و بیشتر.

بعد از آن، نکات ملموسی را به اشتراک می گذاریم که می توانید برای رفع ناراحتی و نگرانی که در مورد عواقب عدم موفقیت در کاری احساس می کنید، استفاده کنید.

ترس از ارزیابی منفی.

ترس از ارزیابی منفی یک عامل رایج در ترس از شکست است. این شامل نگرانی عمیق در مورد آنچه دیگران در صورت شکست ما چه فکری می کنند یا می گویند. این می تواند ما را برای امتحان کردن چیزی مردد کند، ما را پر از شک و تردید کند، و ما را از ترک منطقه آسایش خود باز دارد.

این ترس می‌تواند به طرز چشمگیری بر طرز فکر و رفتار فرد تأثیر بگذارد. افرادی که از ارزیابی منفی می ترسند ممکن است بیش از حد خودآگاه شوند و احساس ناراحتی زیادی کنند و به دنبال تایید و تایید خارجی برای کاهش ترس خود باشند.

آنها ممکن است از ریسک کردن یا دنبال کردن فرصت‌های جدید اجتناب کنند، زیرا از قضاوت یا انتقاد احتمالی دیگران در صورت شکست می‌ترسند.

این ترس می‌تواند افراد را از کاوش کامل پتانسیل‌هایشان و رسیدن به اهدافشان فلج کند. ضروری است بدانیم که ترس از ارزیابی منفی اغلب ریشه در شک و ادراکات ما دارد و نظرات دیگران ارزش یا موفقیت ما را تعیین نمی کند.

غلبه بر این ترس شامل پرورش اعتماد به نفس، پذیرش آسیب‌پذیری‌هایمان و اولویت دادن به رشد شخصی و رضایت درونی بر اعتبارسنجی خارجی است.

آچیفوبیا.

Atychiphobia (ترس از شکست) می تواند عمیقاً بر افراد تأثیر بگذارد. این فوبیای شدید شکست می تواند چرخه بی پایانی از اضطراب و اجتناب را ایجاد کند، زیرا کسانی که به آتیچی فوبیا مبتلا هستند ممکن است از هر موقعیتی که در آن شکست احتمالی است دوری کنند.

این ترس می تواند همه جانبه باشد و منجر به احساس بی کفایتی، شک به خود و نیاز دائمی به کمال شود. ممکن است باعث شود فرد از اشتباه کردن بترسد، احساس تنهایی کند، و دید منفی نسبت به تصویر خود دارند.

Atychiphobia می‌تواند مانع رشد شخصی و حرفه‌ای شود، زیرا افراد ممکن است از چالش‌ها یا فرصت‌های جدید و همچنین دنبال کردن رویاهای خود دوری کنند. همچنین می‌تواند منجر به ترس از ریسک کردن یا تصمیم‌گیری شود.

غلبه بر آتیچیفوبیا مستلزم تغییر در طرز فکر، پذیرش این مفهوم است که شکست بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است و درک اینکه می تواند درس ها و رشد ارزشمندی ارائه دهد.

این شامل پرورش حس شفقت به خود، به چالش کشیدن باورهای منفی و خود محدودکننده، و تعریف مجدد شکست به عنوان پله ای برای موفقیت است.

عزت نفس پایین.

عزت نفس پایین عامل مهمی در ترس از شکست است. هنگامی که افراد تصور منفی از خود دارند و به توانایی های خود اعتماد ندارند، ممکن است هر شکست احتمالی را به عنوان تاییدی بر بی ارزشی یا بی کفایتی خود درک کنند.

این ترس با نگرانی در مورد اینکه چگونه عزت نفس شکننده‌شان را بیشتر کاهش می‌دهد، بزرگ‌تر می‌شود. این می‌تواند به یک پیش‌گویی خود تحقق‌بخش تبدیل شود، زیرا پیش‌بینی شکست می‌تواند منجر به رفتارهای خودخراب‌کننده، مانند به تعویق انداختن یا اجتناب از چالش‌ها به طور کلی شود.

احساس می‌کنید خیلی بی‌کفایت هستید، نمی‌توانید اضطراب خود را مرتب کنید، و دقیقاً در محل. افرادی که عزت نفس پایینی دارند ممکن است تردید کنند یا از ریسک کردن یا دنبال کردن اهداف خود اجتناب کنند زیرا سزاوار موفقیت نیستند یا در دستیابی به آن ناتوان هستند.

کمال گرایی.

کمال گرایی که با میل بی وقفه به بی عیب و نقص بودن و ترس شدید از اشتباه مشخص می شود، با ترس از شکست ارتباط نزدیک دارد.

افراد با تمایلات کمال گرا استانداردهای بسیار بالایی را برای خود تعیین می کنند و در تمام جنبه های زندگی خود برای کمال تلاش می کنند.

این تلاش بی‌وقفه برای بی‌عیب‌بودن فضای کمی برای خطا یا شکست باقی می‌گذارد، زیرا هرگونه انحراف از کمال به عنوان یک نقص شخصی یا بازتابی از نارسایی تلقی می‌شود.

در نتیجه، اضطراب در مورد کوتاه آمدن عمیقاً ریشه‌دار می‌شود، زیرا افراد شکست را با از دست دادن ارزش و اعتبار خود برابر می‌دانند.

کمال‌گرایان اغلب درگیر انتقاد از خود و شک و تردید از خود هستند و دائماً به دنبال اجتناب از شکست به هر قیمتی هستند. ترس از شکست به یک مانع مهم تبدیل می‌شود و افراد را از ریسک کردن، دنبال کردن فرصت‌های جدید و پذیرش رشد باز می‌دارد.

تروما.

تجارب آسیب زا می تواند عمیقاً بر طرز فکر و درک فرد از شکست تأثیر بگذارد. تروما می تواند زخم های عاطفی عمیقی ایجاد کند و ترس از بازبینی مجدد تجربیات دردناک مشابه را القا کند.

در نتیجه، افرادی که تروما را تجربه کرده‌اند، ممکن است حساسیت بیشتری نسبت به شکست داشته باشند، زیرا می‌تواند باعث ایجاد احساس آسیب‌پذیری، شرمساری یا آسیب‌دیدگی مجدد شود.

ترس از شکست به مکانیزم محافظتی تبدیل می‌شود زیرا افراد سعی می‌کنند از موقعیت‌ها یا فعالیت‌هایی اجتناب کنند که ممکن است رویدادهای آسیب‌زای گذشته را تکرار کنند.

علاوه بر این، تروما همچنین می‌تواند احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس فرد را مختل کند و باور به توانایی‌های خود را دشوار کند و ترس از برآورده نشدن انتظارات یا تجربه ناامیدی بیشتر را افزایش دهد.

علاوه بر این، می‌تواند باعث شود که شما دائماً در حال بودن باشید به خودتان سخت بگیرید و بدترین سناریو را تصور کنید.

انتظارات اجتماعی.

انتظارات اجتماعی، که اغلب تحت تأثیر هنجارهای فرهنگی است، می تواند به طور قابل توجهی درک فرد از شکست را شکل دهد.

جامعه بر موفقیت، موفقیت و رعایت معیارها یا استانداردهای موفقیت بسیار تأکید دارد. این انتظارات می تواند فشار فوق العاده ای برای برتری در حوزه های مختلف مانند تحصیلات، مشاغل، روابط و دستاوردهای شخصی ایجاد کند.

ترس از شکست زمانی به وجود می‌آید که افراد احساس می‌کنند از این انتظارات اجتماعی کوتاهی می‌کنند یا از قضاوت، انتقاد یا ناامیدی دیگران می‌ترسند.

مقایسه مداوم با دیگران و ترس از اندازه‌گیری نکردن می‌تواند باعث ایجاد اضطراب و ترس فلج‌کننده از ریسک کردن یا دنبال کردن اهداف شود. وقتی ترس ناشی از انتظارات جامعه باشد، می تواند به چرخه دائمی کمال گرایی، شک به خود و اجتناب منجر شود.

بازی مقایسه.

مقایسه کردن خود با دیگران یک گرایش مشترک بشری است، اما می‌تواند به ترس از شکست نیز کمک کند.

وقتی افراد دائماً خود را با دیگران مقایسه می‌کنند، به ویژه آنهایی که به نظر می‌رسد موفق‌تر یا موفق‌تر هستند، ممکن است درک نادرستی از توانایی‌ها و ارزش‌های خود ایجاد کنند.

نگرانی در مورد ناامید بودن تشدید می شود زیرا آنها معتقدند که نمی توانند با دستاوردهای دیگران مطابقت داشته باشند. این تله مقایسه می تواند باعث ایجاد احساس بی کفایتی، شک به خود و نیاز دائمی به اعتبار شود.

ترس از کوتاه آمدن در مقایسه با دیگران می‌تواند احساس فشار مداوم برای موفقیت را ایجاد کند، و هرگونه شکست یا شکست درک شده می‌تواند مانند یک شکست شخصی باشد.

غلبه بر میل بیش از حد برای مقایسه خود با دیگران مستلزم تغییر عمده در دیدگاه و تمرکز بر پیشرفت و رشد فردی به جای معیارهای خارجی است.

در آغوش گرفتن نقاط قوت منحصر به فرد خود، تعیین اهداف واقع بینانه، و پرورش شفقت به خود، گام های حیاتی برای رهایی از چرخه مقایسه و پرورش ذهنیت رشد سالم هستند.

تجارب منفی قبلی.

تجارب منفی قبلی تا حد زیادی می تواند به ایجاد ترس از شکست کمک کند. وقتی افراد در گذشته با شکست‌ها یا شکست‌هایی مواجه شده‌اند، می‌تواند تأثیری ماندگار بر اعتماد به نفس و خودباوری آنها بگذارد.

تجارب نامطلوب ممکن است منجر به ناامیدی، انتقاد یا احساس شرم شده باشد که باعث ایجاد ترس از احیای آن احساسات دردناک شده است.

وقتی فردی نتایج منفی مشابهی را در تلاش‌های آینده پیش‌بینی می‌کند، ناراحت و مردد می‌شود. آنها ممکن است ترس از اشتباه کردن یا ریسک کردن داشته باشند، با این باور که تاریخ خود را تکرار خواهد کرد.

این تجربیات گذشته می‌تواند درک آن‌ها از خود و توانایی‌هایشان را شکل دهد، که منجر به افزایش حس شک و تردید نسبت به خود و بی‌میلی برای خروج از منطقه‌ی امن خود می‌شود.

غلبه بر ترس از شکست مرتبط با تجربیات منفی قبلی، نیازمند فرآیندی از شفا، تأمل در خود، و شفقت به خود است.

یک فرد باید روی قالب بندی مجدد آن تجربیات به عنوان فرصت هایی برای رشد و یادگیری، شناسایی و به چالش کشیدن باورهای منفی، و ایجاد تدریجی اعتماد به نفس از طریق موفقیت های کوچک کار کند.

با اذعان به اینکه شکست بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است و تجربیات گذشته نتایج آینده را مشخص نمی‌کند، افراد می‌توانند نگرانی زیادی در مورد آن نداشته باشند و با انعطاف‌پذیری و خوش‌بینی بیشتر شروع به پذیرش فرصت‌های جدید کنند.

عدم پشتیبانی.

اگر فاقد پشتیبانی هستید یا سیستم پشتیبانی ندارید، می تواند به طور قابل توجهی به ایجاد ترس از شکست کمک کند.

وقتی افراد سیستم حمایتی قوی یا تشویقی از سوی اطرافیان خود نداشته باشند، می تواند احساس انزوا و شک به خود ایجاد کند. فقدان حمایت می تواند باعث شود افراد احساس کنند که در حال عبور از چالش ها هستند و به تنهایی اهداف خود را دنبال می کنند.

بدون شبکه‌ای از افرادی که به توانایی‌های خود ایمان دارند و راهنمایی ارائه می‌دهند، افراد ممکن است برای ایجاد انعطاف‌پذیری تلاش کنند و با اطمینان با مشکلات روبرو شوند.

همه انواع ترس را می‌توان تشدید کرد، زمانی که کسی برای اطمینان خاطر، ارائه بازخورد سازنده یا کمک در زمان‌های دشوار وجود نداشته باشد.

از سوی دیگر، داشتن یک شبکه حمایتی می تواند حس اعتبار، انگیزه و انعطاف پذیری را ایجاد کند. این می تواند افراد را برای ریسک کردن، درس گرفتن از شکست ها و رشد از تجربیاتشان توانمند کند.

برای غلبه بر ناامنی‌های شخصی و مقابله با شک و تردید، می‌توانید به دنبال جوامع، مربیان یا حتی پلتفرم‌های آنلاین باشید که در آن افراد می‌توانند با افراد همفکری که می‌توانند تشویق، مشاوره و همدلی ارائه دهند، ارتباط برقرار کنند.

ساخت یک سیستم پشتیبانی می‌تواند پایه و اساس لازم را برای عبور از چالش‌ها، رویارویی با ترس‌ها و غلبه بر اضطراب‌ها با اعتماد به نفس و انعطاف‌پذیری بیشتر فراهم کند.

باورهای محدود کننده.

محدود کردن باورها بخش بزرگی از پرورش و پرورش ترس از شکست است. این باورها افکار یا ادراکات عمیقی هستند که افراد در مورد خود، توانایی‌ها و پتانسیل‌هایشان برای موفقیت دارند.

هنگامی که افراد دارای باورهای منفی یا خود تخریب کننده هستند، مانند “من به اندازه کافی خوب نیستم”، “من هرگز موفق نخواهم شد” یا “من مقدر شده است که شکست بخورم”، مانعی برای خود ایجاد می کنند. پیشرفت خود را.

این باورها می‌توانند از تجربیات گذشته، شرایط اجتماعی یا ناامنی‌های شخصی ناشی شوند. آنها تمایل افراد را برای ریسک کردن، امتحان کردن چیزهای جدید یا دنبال کردن اهداف خود با صمیم قلب محدود می‌کنند، زیرا افکار شکست و عدم کفایت دائماً آنها را آزار می‌دهد.

ترس از شکست زمانی می‌تواند به یک پیش‌گویی خودشکوفایی تبدیل شود که افراد به دلیل این باور که شکست اجتناب‌ناپذیر است، در بیرون رفتن از مناطق امن خود یا انجام بهترین تلاش خود تردید دارند.

غلبه بر این ترس مستلزم به چالش کشیدن و جایگزینی این باورهای محدود کننده با باورهای توانمندتر و مثبت است.

این فرآیند شامل خود اندیشی، دلسوزی به خود و تبدیل فعالانه افکار منفی به افکار حمایتی و تشویقی است.

با از بین بردن این باورهای محدودکننده، افراد می‌توانند ذهنیت رشد خود را پرورش دهند و چالش‌ها و امکان موفقیت را بپذیرند تا اینکه با دلهره و نگرانی مانع شوند.

آسیب پذیری عاطفی.

آسیب پذیری عاطفی می تواند نقش بزرگی در ایجاد ترس از شکست داشته باشد. وقتی افراد خود را از نظر احساسی باز می کنند و به خود اجازه می دهند آسیب پذیر باشند، درونی ترین افکار، احساسات و خواسته های خود را آشکار می کنند.

این آسیب‌پذیری می‌تواند احساس ترس و ناامنی ایجاد کند زیرا آنها نگران احتمال طرد، قضاوت یا ناامیدی هستند.

آنها ممکن است بر این باور باشند که اگر خودشان را کنار بگذارند و ریسک کنند، با درد عاطفی، تحقیر یا عدم تایید دیگران مواجه خواهند شد. این می‌تواند باعث شود که افراد عقب‌نشینی کنند، از ریسک کردن اجتناب کنند یا حتی تلاش‌های خود را خراب کنند.

آنها ممکن است از عوارض عاطفی شکست و تأثیر بالقوه آن بر ارزش خود و روابط خود بترسند.

افراد با پذیرش آسیب‌پذیری عاطفی و درک این موضوع که شکست ارزش فرد را منعکس نمی‌کند، می‌توانند ترس را پشت سر بگذارند و به خود اجازه دهند اهداف و آرزوهای خود را با اطمینان و اعتبار بیشتری دنبال کنند.

انتظارات بالا.

وقتی افراد استانداردهای غیرواقعی بالایی را برای خود تعیین می‌کنند یا از سوی دیگران برای دستیابی به اهداف خاصی تحت فشار قرار می‌گیرند، اغلب دچار اضطراب و دلهره شدید می‌شوند.

ترس از کوتاه آمدن یا برآورده نشدن این انتظارات عالی می تواند فلج کننده و طاقت فرسا باشد. فشار ثابتی برای عملکرد عالی ایجاد می کند و جای کمی برای اشتباهات یا شکست ها باقی می گذارد.

این ترس زمانی تشدید می‌شود که افراد نگران ناامید کردن خود یا دیگران هستند و از قضاوت و انتقاد می‌ترسند. این ترس می تواند منجر به انتقاد بیش از حد از خود و نیاز دائمی به تایید و تایید شود.

به مرور زمان، می‌تواند عمیقاً ریشه‌دار شود، مانع رشد شخصی شود، خلاقیت را خفه کند، و افراد را از ریسک کردن یا تعقیب علایقشان باز دارد.

مدیریت انتظارات، تعیین اهداف واقع بینانه، و پرورش شفقت به خود برای کاهش تأثیر انتظارات غیرواقعی بالا، حیاتی است.

ترس از تغییر.

ترس از تغییر ارتباط نزدیکی با ترس از شکست دارد، زیرا هر دو از ترس از ناشناخته ها سرچشمه می گیرند. تغییر اغلب باعث عدم اطمینان و احتمال اشتباه کردن یا عدم تطبیق موفقیت آمیز با شرایط جدید می شود.

افرادی که از تغییر می‌ترسند ممکن است ترجیح دهند به روال‌ها و موقعیت‌های آشنا بچسبند که در آن احساس کنترل بیشتری می‌کنند و احتمال شکست کمتری دارند.

ترس از بیرون رفتن از منطقه آسایش فرد می‌تواند رشد شخصی و حرفه‌ای را محدود کند و مانع از پذیرش چالش‌های جدید یا دنبال کردن فرصت‌هایی شود که می‌تواند منجر به موفقیت شود.

درک این نکته مهم است که تغییر بخشی طبیعی از زندگی است و رشد اغلب مستلزم پذیرش تجربیات جدید است.

ترس از ناشناخته.

ترس از ناشناخته نیروی شدیدی است که می‌تواند به ترس از شکست دامن بزند. هنگامی که با موقعیت‌های ناآشنا مواجه می‌شوید، اغلب احساس عدم اطمینان و عدم کنترل وجود دارد که می‌تواند باعث ایجاد احساس اضطراب و شک به خود شود.

ترس از ناشناخته‌ها می‌تواند افراد را نسبت به ریسک کردن یا امتحان کردن چیزهای جدید مردد کند، زیرا آنها نگران پیامدهای منفی بالقوه یا مرتکب اشتباه هستند.

این ترس می‌تواند مانعی ذهنی ایجاد کند که افراد را از تعقیب اهداف و رویاهای خود باز می‌دارد، زیرا آنها ترجیح می‌دهند در مناطق امن خود بمانند، جایی که نتایج قابل پیش‌بینی است.

غلبه بر ترس از ناشناخته مستلزم تمایل به پذیرش عدم اطمینان و در نظر گرفتن آن به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری است.

با تغییر دیدگاه از ترس به کنجکاوی، افراد می توانند انعطاف پذیری و اعتماد به نفس را برای رویارویی با چالش های جدید ایجاد کنند.

یک طرز فکر انعطاف ناپذیر.

شخص ممکن است شکست را نقطه پایانی بداند که نمی تواند آن را تغییر دهد. بنابراین، آنها ممکن است از آن بترسند زیرا تصمیماتی که می گیرند و اقداماتی که انجام می دهند را غیرقابل برگشت می دانند. به هر حال، نمی‌توانید زمان را به عقب برگردانید، بنابراین آنچه انجام شده است انجام می‌شود.

فرد فاقد انعطاف‌پذیری فکری است که در غیر این صورت به او اجازه می‌دهد شکست را صرفاً به‌عنوان یک قدم فردی در مسیر به جای بن‌بست تشخیص دهد. برای جلوگیری از مواجه شدن با بن بست، آنها ترجیح می دهند از ابتدا اقدامی انجام ندهند.

علائم ترس از شکست.

ترس از شکست می‌تواند به روش‌های مختلفی ظاهر شود و افرادی که این ترس را تجربه می‌کنند ممکن است علائم متعددی را نشان دهند. بسیاری از علائم در ذهن هستند، اگرچه برخی فیزیکی هستند.

علائم شناختی.

ترس از شکست می تواند به طور جدی بر افکار و فرآیندهای شناختی فرد تأثیر بگذارد. این نشانه‌های شناختی می‌توانند به روش‌های مختلفی ظاهر شوند، طرز فکر فرد را شکل دهند و بر باورها، نگرش‌ها و رفتارهای او تأثیر بگذارند.

درک و شناخت این علائم شناختی در پرداختن به خود ترس و غلبه بر آن بسیار مهم است.

خودگویی منفی.

فردی که این ترس را تجربه می کند اغلب درگیر افکار انتقادی و خودشکوفایی مداوم است. آنها ممکن است دائماً به توانایی های خود شک کنند، ارزش خود را زیر سوال ببرند و نتایج منفی را پیش بینی کنند.

این خودگویی منفی ترس را تقویت می‌کند و چرخه‌ای از ترس و شک به خود ایجاد می‌کند. مقابله با خودگویی منفی می تواند دشوار باشد. مثل این است که آن صدای کوچک درون سر شما دائماً علیه شما است و ترس از شکست به آن وارد می شود و بیشتر و بیشتر به آن دامن می زند.

تفکر سیاه و سفید.

ترس از عدم موفقیت اغلب می‌تواند افراد را به سمت الگوی تفکر سیاه و سفید سوق دهد. وقتی گرفتار این نگرانی باشند، ممکن است هر نتیجه ای غیر از موفقیت مطلق را به عنوان یک شکست درک کنند.

این طرز فکر سفت و سخت دوگانگی ایجاد می کند که در آن موفقیت با شایستگی و شکست با بی کفایتی برابر است.

چنین تفکری فضای کمی برای تفاوت‌های ظریف، رشد یا یادگیری از شکست‌ها باقی می‌گذارد. فشار برای دستیابی به کمال را تشدید می‌کند، و افراد را از ریسک کردن یا امتحان چیزهای جدید بی‌میل می‌کند، زیرا از احتمال شکست می‌ترسند.

تفکر سیاه و سفید می‌تواند رشد شخصی را محدود کند و مانع از پذیرش چالش‌هایی شود که می‌تواند منجر به تجربیات و پیشرفت ارزشمند شود.

رفتار اجتنابی.

ترس از شکست اغلب منجر به رفتار اجتنابی می‌شود، که در آن افراد فعالانه از موقعیت‌ها یا وظایفی که خطر شکست را به همراه دارند دوری می‌کنند. این اجتناب می تواند به صورت اهمال کاری، بهانه جویی، یا صرفاً امتناع از شرکت در تلاش های چالش برانگیز ظاهر شود.

در حالی که ممکن است به طور موقت اضطراب و ناراحتی را تسکین دهد، اجتناب از شکست در نهایت به رشد و موفقیت شخصی آسیب می رساند. با دوری از چالش‌ها، افراد فرصت‌های ارزشمندی را برای یادگیری، توسعه مهارت‌های جدید و کسب اعتماد از دست می‌دهند.

رفتار اجتنابی چرخه‌ای از ترس و رکود را تداوم می‌بخشد، افراد را در مناطق آسایش خود به دام می‌اندازد و از پتانسیل رشد آنها جلوگیری می‌کند.

تعمیم بیش از حد.

ترس از شکست می‌تواند افراد را به تعمیم بیش از حد تجارب خود سوق دهد، و بر اساس یک شکست واحد یا شکست درک شده، نتیجه‌گیری‌های گسترده‌ای به دست آورند.

وقتی افراد تحت تأثیر این ترس قرار می گیرند، ممکن است یک نمونه از شکست را به عنوان شاهدی بر بی کفایتی یا بی لیاقتی کلی خود تفسیر کنند.

این تمایل به تعمیم بیش از حد ترس را تشدید می‌کند و می‌تواند تأثیر فلج‌کننده‌ای بر تلاش‌های آینده داشته باشد. این یک تصور تحریف شده را ایجاد می کند که در آن یک شکست به نمایانگر کل هویت یا توانایی های آنها تبدیل می شود.

تعمیم بیش از حد رشد را محدود می کند و با تقویت باورهای منفی و تضعیف اعتماد به نفس، انعطاف پذیری را خفه می کند.

فاجعه آفرینی.

فاجعه سازی یک تحریف شناختی است که اغلب با ترس از شکست همراه است. این شامل یک پیش بینی اغراق آمیز از پیامدهای نامطلوب و تمایل به تصویر کردن بدترین سناریوها است.

وقتی افرادی که از شکست می‌ترسند درگیر فاجعه‌سازی می‌شوند، پیامدهای بالقوه شکست را بزرگ‌نمایی می‌کنند و درک تحریف‌شده‌ای از واقعیت ایجاد می‌کنند.

این الگوی تفکر تحریف شده ترس و اضطراب آنها را بیشتر تشدید می‌کند زیرا آنها خود را متقاعد می‌کنند که شکست منجر به نتایج فاجعه‌باری مانند تباهی کامل، خجالت، تحقیر یا آسیب دائمی به عزت نفس آنها می‌شود.

فاجعه پردازی به ترس از شکست دامن می زند و آن را حتی دلهره آورتر، دراماتیک و طاقت فرساتر می کند.

HyperVigilance.

بیش‌هوشی جایی است که افراد بیش از حد مراقب و هوشیار برای هرگونه نشانه‌ای از شکست بالقوه هستند. این حالت افزایش یافته هوشیاری ناشی از ترس ریشه‌دار از اشتباه کردن یا کوتاهی در انتظارات است.

این باعث می‌شود که افراد دائماً عملکرد خود را بررسی کنند و اغلب خطاها یا شکست‌های جزئی را بزرگ‌نمایی می‌کنند. این تمرکز بیش از حد بر اجتناب از شکست می‌تواند خسته‌کننده و اضطراب‌آور باشد، زیرا افراد دائماً برای رعایت استانداردهای غیرممکن بالا تحت فشار هستند.

بیش‌هوشی می‌تواند مانع خلاقیت، نوآوری و ریسک‌پذیری شود، زیرا افراد بیش از حد محتاط و مردد می‌شوند تا از محدوده‌های امن خود خارج شوند.

مقایسه بیش از حد خود.

افرادی که از شکست می ترسند ممکن است در مقایسه با خود بیش از حد شرکت کنند. آنها دائماً خود را با دیگران مقایسه می کنند و روی دستاوردهای خود تمرکز می کنند و احساس ناکافی می کنند.

این مقایسه مداوم ترس را تداوم می بخشد و احساس بی کفایتی یا عدم رعایت استانداردهای اجتماعی را تقویت می کند.

بیزاری از بازخورد یا انتقاد.

کسی که از شکست متنفر است، احتمالاً از هر گونه بازخورد یا انتقاد، صرف نظر از اینکه چقدر سازنده و مفید باشد، دوری می‌کند یا نادیده می‌گیرد.

آنها انتقاد از یک کار را به عنوان انتقاد از خود به عنوان یک شخص می دانند زیرا نمی توانند ارزش خود را از عملکرد خود جدا کنند.

بیزاری آن‌ها از بازخورد فرصت‌های ارزشمندی را برای یادگیری روش‌های جدید و بالقوه بهتر برای انجام کارها از آنها سلب می‌کند و در نتیجه رشد آنها را کند یا متوقف می‌کند.

در جستجوی اعتبارسنجی خارجی.

ترس از شکست می‌تواند افراد را وادار کند که به دنبال تأیید خارجی به عنوان وسیله‌ای برای کاهش اضطراب‌های خود و اعتبار بخشیدن به ارزش خود باشند.

وقتی افراد دچار این ترس می‌شوند، ممکن است به نظرات و تایید دیگران اهمیت بیش از حد بدهند و به اعتبارسنجی خارجی به عنوان معیار موفقیت یا شکست تکیه کنند.

آنها ممکن است به دنبال اطمینان مداوم، تأیید یا تحسین دیگران برای تأیید توانایی ها یا دستاوردهای خود باشند.

با این حال، این اتکا به اعتبار سنجی خارجی می تواند به عزت نفس و رشد شخصی فرد آسیب برساند. وابستگی به نظرات دیگران ایجاد می‌کند، بیان واقعی خود را خفه می‌کند، و کاوش ایده‌ها یا خطرات جدید را محدود می‌کند.

سندرم ایمپوستر.

ترس از شکست می‌تواند به ایجاد سندروم فریبنده کمک کند، که با شک و تردید مداوم به خود، احساس عدم کفایت، و ترس از افشای کلاهبرداری، علیرغم شواهدی از شایستگی یا موفقیت، مشخص می‌شود.

وقتی افراد با ترس انگیزه می‌گیرند، ممکن است دستاوردهای خود را نادیده بگیرند و آنها را به شانس یا عوامل بیرونی نسبت دهند تا اینکه مهارت‌ها و توانایی‌های خود را تأیید کنند.

آنها ممکن است بر این باور باشند که واقعاً لیاقت دستاوردهای خود را ندارند، از ترس اینکه به عنوان یک شیاد در معرض نمایش قرار گیرند. این ادراک از خود یک حس دائمی اضطراب ایجاد می کند و اعتماد به نفس را تضعیف می کند.

پیوسته کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهای شخصی.

یکی دیگر از علائم شناختی تمایل به نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن دستاوردهای فرد است. افرادی که از شکست می ترسند ممکن است دستاوردهای خود را کم اهمیت جلوه دهند یا آنها را به عوامل خارجی مانند شانس یا زمان نسبت دهند.

آنها ممکن است برای درونی کردن بازخورد مثبت تلاش کنند یا باور کنند که موفقیت هایشان شایسته نیست. این طرز فکر می تواند اعتماد به نفس را تضعیف کند و نگرانی آنها را در مورد برآورده نکردن انتظارات تداوم بخشد.

خود خرابکاری، شک به خود، نداشتن قاطعیت، و احساس خستگی مزمن، همه علائمی هستند که ممکن است فردی که دستاوردهای خود را کم اهمیت جلوه می دهد نشان دهد.

تصویر منفی از خود.

ترس از شکست می‌تواند عمیقاً بر تصویر فرد از خود تأثیر بگذارد و منجر به برداشت منفی از خود شود. زمانی که افراد تحت تأثیر این ترس قرار می گیرند، اغلب شکست های خود را درونی می کنند و آنها را به عنوان نقص یا کاستی های شخصی می بینند. این تصور منفی از خود، عزت نفس، اعتماد به نفس و عزت نفس را از بین می برد.

آنها ممکن است یک منتقد درونی خشن ایجاد کنند و دائماً خود را به خاطر شکست ها یا اشتباهات درک شده سرزنش کنند. این ادراک از خود می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر جنبه‌های مختلف زندگی، از جمله روابط، انتخاب‌های شغلی، و رفاه شخصی داشته باشد.

ممکن است به رفتارهای خود خرابکارانه، اجتناب از فرصت‌ها، یا رضایت دادن به چیزی کمتر از آنچه استحقاق آن را دارند، منجر شود.

به تعویق انداختن کار.

به تعویق انداختن عمل به تأخیر انداختن یا به تعویق انداختن رویدادها، وظایف یا فعالیت‌ها با وجود دانستن اینکه ممکن است منجر به عواقب منفی شود. ترس از شکست اغلب نقش مهمی در دامن زدن به اهمال کاری دارد.

وقتی افراد از شکست خوردن می‌ترسند، ممکن است در شروع یا تکمیل کارها به دلیل اضطراب و عدم اطمینان زمینه‌ای پیرامون نتیجه تردید کنند. به تعویق انداختن یک مکانیسم مقابله ای برای جلوگیری از مواجهه مستقیم با احتمال شکست تبدیل می شود.

با به تعویق انداختن وظایف، افراد احساس آرامش موقتی ایجاد می‌کنند و از ناراحتی فوری ناشی از مواجهه با ترس‌های خود اجتناب می‌کنند. با این حال، این رفتار اجتنابی در نهایت منجر به افزایش استرس، کاهش بهره وری و چرخه ای از ترس و گناه حتی بیشتر می شود.

شک به خود، خود خرابکاری و انتقاد از خود.

ترس از شکست می‌تواند باعث شک و تردید در خود، خود خرابکاری و انتقاد از خود شود که می‌تواند تأثیر عمیقی بر رفاه و موفقیت فرد داشته باشد.

وقتی افراد تحت تأثیر این ترس قرار می‌گیرند، ممکن است به توانایی‌های خود شک کنند و توانایی آنها برای دستیابی به اهداف خود را زیر سوال ببرند.

شک به خود اعتماد به نفس را از بین می برد و مانع تصمیم گیری می شود و منجر به تردید و از دست رفتن فرصت ها می شود. علاوه بر این، می تواند منجر به خود خرابکاری شود، جایی که افراد آگاهانه یا ناخودآگاه درگیر رفتارهایی می شوند که موفقیت آنها را تضعیف می کند.

آنها ممکن است به تعویق بیاندازند، از چالش ها اجتناب کنند، یا به عنوان راهی برای جلوگیری از خطر شکست، درگیر عادات خود ویرانگر باشند.

در کنار خود خرابکاری، خودانتقادی نیز مطرح می شود، زیرا افراد به شدت خود را به خاطر هر اشتباه یا کاستی درک شده قضاوت می کنند. این خودگویی منفی، عزت نفس پایین فرد را تقویت می کند و از رشد شخصی جلوگیری می کند.

توجه به این نکته مهم است که این علائم شناختی می توانند از نظر شدت متفاوت باشند و ممکن است با علائم دیگر همزیستی داشته باشند. ترس از شکست یک تجربه هیجانی و روانشناختی پیچیده است که برای مدیریت موثر به خودآگاهی، درون نگری و استراتژی های پیشگیرانه نیاز دارد.

با پرداختن به این نشانه‌های شناختی، افراد می‌توانند الگوهای فکری منفی را به چالش بکشند، طرز فکری واقعی‌تر و متعادل‌تر ایجاد کنند و در مواجهه با شکست انعطاف‌پذیری را پرورش دهند.

علائم جسمانی.

ترس از شکست می‌تواند تظاهرات فیزیکی قابل توجهی داشته باشد، زیرا تنها به قلمرو افکار و احساسات محدود نمی‌شود. هنگامی که افراد این ترس را تجربه می کنند، ممکن است با علائم فیزیکی مختلفی روبرو شوند که ناشی از افزایش استرس و اضطراب مرتبط با این ترس است.

این علائم فیزیکی می‌توانند در هر فردی به‌طور متفاوتی ظاهر شوند، اما تجربیات مشترک شامل افزایش ضربان قلب، تنفس سریع، تنش عضلانی و احساس کلی بی‌قراری یا ناراحتی است.

همه این احساسات زمانی اتفاق می‌افتند که در تلاش برای کنترل همه چیز هستید به جای اینکه فقط به آنها اجازه دهید. پاسخ استرس بدن فعال می‌شود و هورمون‌های استرس مانند کورتیزول ترشح می‌شود که می‌تواند بیشتر به احساسات فیزیکی مانند عرق کردن کف دست، لرزش، سردرد، مشکلات گوارشی و خستگی کمک کند.

این علائم فیزیکی می‌توانند ناراحت کننده باشند و بر سلامت کلی و توانایی فرد برای عملکرد بهینه تأثیر بگذارند. شناخت و رسیدگی به این علائم فیزیکی در مدیریت ترس و ارتقای ارتباط سالم‌تر ذهن و بدن بسیار مهم است.

چگونه بر ترس از شکست غلبه کنیم.

غلبه بر ترس از شکست، سفری است که نیازمند خودآگاهی، انعطاف پذیری و تعهد به رشد شخصی است. اگرچه ممکن است دلهره آور به نظر برسد، اما می توان رابطه سالم تری با شکست ایجاد کرد و از آن عبور کرد.

در زیر چند استراتژی برای کمک به شما آورده شده است:

1. یک طرز فکر رشد را بپذیرید.

اتخاذ یک طرز فکر رشد به این معنی است که شکست‌ها را به‌عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد به‌جای شاخص‌های ثابت توانایی‌های خود در نظر بگیرید. بدانید که شکست بخشی طبیعی و عادی از یادگیری است و اشتباهات بینش ها و درس های ارزشمندی را ارائه می دهند.

چند راه برای پذیرش ذهنیت رشد عبارتند از پذیرش چالش‌ها، تمرکز بر تلاش و نه بر نتیجه، پذیرش فرصت‌های یادگیری و پرورش طرز تفکر مثبت.

2. اهداف واقع بینانه تعیین کنید.

انتظارات غیر واقعی می تواند ترس از شکست را تقویت کند. در عوض، اهداف قابل دستیابی و قابل اندازه گیری را تعیین کنید که با توانایی ها و منابع شما همسو باشد. اهداف بزرگ‌تر را به وظایف کوچک‌تر و قابل مدیریت تقسیم کنید تا حس پیشرفت و موفقیت داشته باشید.

تعیین اهداف قابل دستیابی به چند دلیل بسیار مهم است. اولاً، وضوح و جهت را فراهم می کند و به شما کمک می کند تلاش های خود را اولویت بندی کنید و متمرکز بمانید. وقتی هدف مشخصی در ذهن دارید، بهتر می توانید زمان و منابع خود را به طور موثر برنامه ریزی و تخصیص دهید.

ثانیاً، تعیین اهداف قابل دستیابی به شما این امکان را می دهد که در حین پیشرفت به سمت آنها، احساس موفقیت و انگیزه را تجربه کنید. معیاری ملموس از موفقیت را فراهم می کند و رشد مداوم را تشویق می کند.

علاوه بر این، اهداف قابل دستیابی باعث افزایش اعتماد به نفس و خودباوری می شود. با تعیین اهداف واقع بینانه، خود را برای موفقیت آماده می کنید، که اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد و شما را تشویق می کند تا اهداف چالش برانگیزتری را در آینده دنبال کنید.

در نهایت، تعیین اهداف قابل دستیابی به مدیریت استرس و استرس کمک می کند. اهداف غیر واقعی یا بیش از حد جاه طلبانه می توانند منجر به ناامیدی، فرسودگی شغلی و ترس از دستیابی به نتایج مطلوب شوند.

از سوی دیگر، تعیین اهداف در دسترس شما، حس کنترل را تقویت می‌کند و اضطراب را کاهش می‌دهد و به شما این امکان را می‌دهد تا با آرامش و تمرکز بیشتری به وظایف خود نزدیک شوید.

3. افکار منفی را به چالش بکشید.

ترس از شکست اغلب از افکار منفی و انتقادی ناشی می شود. شناسایی و به چالش کشیدن این افکار را تمرین کنید.

شک به خود را با شفقت به خود و جملات تاکیدی مثبت جایگزین کنید. روی نقاط قوت و موفقیت های گذشته خود تمرکز کنید تا اعتماد به نفس ایجاد کنید.

4. یک سیستم پشتیبانی ایجاد کنید.

اطراف خود را با افراد حمایت کننده و تشویق کننده ای که به توانایی های شما باور دارند، احاطه کنید. از مربیان یا دوستان قابل اعتمادی که می‌توانند در زمان‌های چالش‌برانگیز چشم‌انداز و پشتیبانی ارائه دهند، راهنمایی و راهنمایی بخواهید.

به اشتراک گذاشتن ترس ها و تجربیات خود با دیگران می تواند احساس انزوا را کاهش دهد. برای ایجاد یک سیستم پشتیبانی، پیوستن به گروه‌های اجتماعی و جوامع آنلاین، خارج شدن از منطقه امن خود و ایجاد ارتباطات را در نظر بگیرید.

5. از شکست های گذشته درس بگیرید.

در مورد شکست‌های خود فکر کنید و درس‌هایی را که به شما آموخته‌اند شناسایی کنید. بدانید که شکست بازتابی از ارزش شما به عنوان یک شخص نیست، بلکه فرصتی برای رشد است.

از شکست‌های خود به‌عنوان پله‌ای برای موفقیت با استفاده از دانش به‌دست‌آمده از تجربیات قبلی استفاده کنید.

6. ریسک های حساب شده را بپذیرید.

ترس از شکست گاهی اوقات می‌تواند ما را از ریسک‌های ضروری باز دارد. خطرات و مزایای احتمالی یک موقعیت را ارزیابی کنید و اگر مزایا بر موانع احتمالی آن بیشتر بود، جهش کنید.

عدم اطمینان را در آغوش بگیرید و به آن به عنوان فرصتی برای رشد و کشف نگاه کنید.

7. انعطاف پذیری را توسعه دهید.

انعطاف‌پذیری به این اشاره دارد که بتوانیم از شکست‌ها و ناملایمات عقب نشینی کنیم. با ایجاد مکانیسم‌های مقابله، تمرین مراقبت از خود و توسعه راهبردهای مدیریت استرس مؤثر، تاب‌آوری را پرورش دهید.

در فعالیت‌هایی که باعث آرامش می‌شوند، مانند ورزش، مدیتیشن، یا اوقات فراغت در طبیعت شرکت کنید. توسعه انعطاف‌پذیری برای عبور از چالش‌های زندگی و غلبه بر ناملایمات بسیار مهم است.

یکی از راه‌های پرورش انعطاف‌پذیری، ساختن یک سیستم پشتیبانی محکم است. احاطه کردن خود با افرادی دلسوز و فهمیده که می توانند حمایت عاطفی و تشویق کنند، می تواند به شما کمک کند تا از شکست ها عقب نشینی کنید.

یک جنبه حیاتی دیگر تمرین مراقبت از خود است. مراقبت از کل وجودتان – از جمله سلامت جسمی و روحی خود، از طریق فعالیت هایی مانند ورزش، تغذیه مناسب و استراحت کافی – می تواند تاب آوری شما را افزایش دهد.

به‌علاوه، توسعه مهارت‌های حل مسئله و اتخاذ یک طرز فکر مثبت می‌تواند به شما کمک کند تا با تاب‌آوری به مشکلات نزدیک شوید.

پذیرفتن چالش‌ها به‌عنوان فرصت‌هایی برای رشد، یادگیری از شکست‌ها، و حفظ حس خوش‌بینی می‌تواند توانایی شما را برای بازگشت به عقب و پیشرفت در سختی‌ها تقویت کند.

در نهایت، تمرین تمرکز حواس و پرورش خودآگاهی می‌تواند به شما کمک کند افکار، احساسات و واکنش‌های خود را بهتر درک کنید و به شما امکان می‌دهد استرس را به طور مؤثر مدیریت کنید و ذهنیت انعطاف‌پذیری را حفظ کنید.

با فداکاری و تمرین، می‌توانید انعطاف‌پذیری را توسعه دهید و با قدرت و انعطاف‌پذیری بیشتری در پیچ‌ها، چرخش‌ها، فراز و نشیب‌های زندگی حرکت کنید.

8. ترس را به مراحل کوچکتر بشکنید.

اهداف یا وظایف خود را به مراحل کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید. با تمرکز بر یک مرحله در یک زمان، می توانید به تدریج اعتماد به نفس ایجاد کنید و ماهیت طاقت فرسا ترس از شکست را کاهش دهید.

9. موفقیت ها و پیشرفت ها را جشن بگیرید.

حتی جزئی ترین موفقیت ها و نقاط عطف در طول سفر خود را تصدیق و جشن بگیرید. پیشرفت خود را به رسمیت بشناسید و به خاطر تلاش و شهامتی که برای مقابله با ترس از شکست لازم است به خودتان اعتبار دهید.

تجلیل از موفقیت های خود یک تمرین ضروری برای رشد و رفاه شخصی است. این به شما امکان می دهد دستاوردهای خود را بدون توجه به اینکه چقدر بزرگ یا کوچک باشند، تصدیق و قدردانی کنید.

برگزاری جشن موفقیت عزت نفس و اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد، تصویر مثبت از خود و باور به توانایی های شما را تقویت می کند. این یک انگیزه قوی است که پتانسیل های شما را به شما یادآوری می کند و شما را به تلاش بیشتر تشویق می کند.

علاوه بر این، جشن گرفتن موفقیت‌های شما باعث قدردانی و شادی می‌شود و بهزیستی عاطفی کلی شما را افزایش می‌دهد. این راهی است برای تشخیص تلاش و تلاشی که برای دستیابی به اهداف خود انجام داده اید، و یک طرز فکر مثبت و یک دیدگاه خوش بینانه به زندگی را تقویت می کند.

وقت گذاشتن برای جشن گرفتن موفقیت‌هایتان به شما کمک می‌کند تعادل بین کار و زندگی سالم را حفظ کنید و به شما این امکان را می‌دهد که استراحت کنید، شارژ کنید و از ثمرات کار خود لذت ببرید.

10. در صورت نیاز به دنبال کمک حرفه ای باشید.

اگر ترس از شکست به طور قابل توجهی زندگی روزمره شما را مختل می کند یا باعث ناراحتی شدید می شود، به دنبال حمایت از یک متخصص بهداشت روان باشید. آنها می توانند راهنمایی کنند و به شما کمک کنند تا استراتژی های شخصی سازی شده برای غلبه بر چالش های خاص خود را توسعه دهید.

به یاد داشته باشید، غلبه بر ترس از شکست یک فرآیند تدریجی است که به صبر و پشتکار نیاز دارد. داشتن کسی که در آنجا شما را راهنمایی کند و وقتی شرایط سخت می شود به شما اطمینان دهد، می تواند بسیار ارزشمند باشد.

افکار نهایی.

ترس از شکست، ترسی رایج و ریشه‌دار است که می‌تواند ما را از دستیابی به پتانسیل کامل خود باز دارد. دلایل مختلفی از جمله تجربیات گذشته، انتظارات اجتماعی و باورهای شخصی ناشی می شود.

با این حال، ضروری است که بدانیم شکست پایان کار نیست، بلکه پله ای برای رشد و موفقیت است.

با درک علل و علائم ترس از شکست، می‌توانیم شروع به رسیدگی و غلبه بر آن کنیم. پذیرش ذهنیت رشد، تعیین اهداف قابل دستیابی و جشن گرفتن موفقیت های خود، استراتژی های قدرتمندی برای مبارزه با ترس از شکست هستند.

این سفری است که نیاز به تأمل در خود، استقامت و تمایل به خارج شدن از مناطق راحتی دارد.

به خاطر داشته باشید، شکست چیزی نیست که باید از آن ترسید، بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد است.

هم با شجاعت و هم با عزم راسخ، می‌توانیم بر ترس شکست غلبه کنیم و پتانسیل واقعی خود را باز کنیم و به موفقیت و تحقق مطلوب خود برسیم.

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا