اگر امیدی به آینده ندارید، این 9 کار را انجام دهید
اگر امیدی به آینده ندارید، این 9 کار را انجام دهید
آینده برای بسیاری از مردم تاریک به نظر می رسد.
جنگ، فقر، تورم، بدهی، تغییرات آب و هوایی؛ همه این چیزها و موارد دیگر می توانند شما را به چاله تاریکی از ناامیدی بکشند که فرار از آن دشوار است.
این حتی در نظر گرفتن اینکه آیا مشکلات سلامت روانی یا جسمی دیگری دارید که ممکن است به وزن شما بیفزاید، در نظر گرفته نمیشود.
و گاهی اوقات، وضعیت مرغ یا تخم مرغ است. آیا به خاطر وضعیت دنیا افسرده شده ام؟ یا وضعیت دنیا مرا افسرده می کند؟ این یک سؤال دشوار است و احتمالاً پاسخی برای آن وجود ندارد.
خبر خوب این است که راههایی برای مبارزه با ناامیدی و یافتن راه خروج از گودال وجود دارد. این آسان نیست، و به تلاش منظم نیاز دارد. شما باید با خیلی چیزها کنار بیایید، حتی اگر آن را دوست نداشته باشید. متأسفانه گاهی اوقات نمیتوانیم از آن اجتناب کنیم.
هنوز، امیدواریم روزهای روشن تری در راه باشند. بنابراین، چه کاری می توانیم انجام دهیم تا آن روزها را روشن تر کنیم؟
با یک درمانگر معتبر و با تجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند تا به آینده خود امیدوار باشید. ممکن است بخواهید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت آن.
1. توجه آگاهی را در آغوش بگیرید.
ذهنآگاهی یک موضوع داغ در سلامت روان و خودیاری است. متأسفانه، در بسیاری از موارد، مردم آن را به طور مکرر و بدون هیچ توضیح واقعی در مورد اینکه چگونه و چرا باید آن را تمرین کنید، به بیرون پرتاب می کنند.
آگاه بودن در لحظه حال بودن است. گذشته رفت، تمام شد، تاریخ. بازگشتی به آن وجود ندارد. هیچ راه حلی برای اشتباهات غیرقابل اصلاحی که ممکن است مرتکب شده باشید وجود ندارد. اکنون از بین رفته است.
و آینده؟ خوب، آینده در راه است، اما هنوز اینجا نیست. و ما نمی دانیم که آینده برای ما چگونه خواهد بود. بنابراین ارزش آن را دارد که آینده را در نظر بگیریم، اما نمیتوانیم در آن بمانیم، زیرا ماندن در آن هیچ کمکی به بهبود آن نمیکند. این فقط زمان تلف شده است و زمان با ارزش ترین منبعی است که هر یک از ما داریم. وقت بیشتری نمی گیری وقتی از بین رفت، از بین رفت.
ذهنآگاهی به معنای ریشهیابی خود در لحظه حال است. درباره آگاهی از دنیای خود، آنچه در اطراف شما می گذرد، و یافتن شادی، آرامش و شادی تا جایی که می توانید. این ایده تازهای نیست، اگرچه در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است.
راههای مختلفی برای انجام آن وجود دارد. برخی از فلسفه ها و مذاهب مختلف مانند بودیسم و رواقی گری بر حضور تمرکز دارند. شما می توانید ذهن آگاهی فعلی خود را از طریق مدیتیشن، یادداشت روزانه و فقط تلاش برای یافتن چیزهایی در لحظه پرورش دهید. همچنین ممکن است سعی کنید وقتی به آینده یا گذشته فکر می کنید افکار خود را تغییر جهت دهید تا خود را به لحظه حال برگردانید.
به آن چیزها فکر نکنید، مکث کنید و به اطراف خود نگاه کنید. سعی کنید چیزی را پیدا کنید که بتوانید در لحظه کنونی که در آن هستید قدردانی کنید.
2. کنترل را در دست بگیرید.
بدترین تصمیمی که میتوانید در زندگی بگیرید، تصمیمگیری نیست. مهم نیست که چند بار شکست می خورید، اشتباه می کنید یا تصمیمات اشتباه می گیرید تا زمانی که تصمیم می گیرید. هر تصمیم بدی که می گیرید شما را به موفقیت نزدیک می کند. همچنین درسهای ارزشمندی به شما میآموزد که در غیر این صورت دریافت نمیکردید.
حتی بدتر از آن، وقتی هیچ تصمیمی نمیگیرید، فقط به سرنوشت و دیگران اجازه میدهید تصمیمات شما را به جای شما دیکته کنند.
سپردن آن به سرنوشت و شانس عموماً ایده بدی است زیرا میتوانید روی آینده خود کنترل داشته باشید. آیا شغل بهتری می خواهید؟ سپس باید انتخاب هایی داشته باشید که شما را به آن شغل نزدیکتر کند. آیا یک رابطه عاشقانه می خواهید؟ سپس باید انتخاب هایی داشته باشید که به شما کمک کند رابطه ای سالم و دوست داشتنی داشته باشید. آیا کمی آرامش و شادی می خواهید؟ سرنوشت قرار نیست فقط آن را در دامان شما بیاندازد.
سپردن آن به دیگران تصمیم بدتری است. مردم آنقدرها هم خوب نیستند. آنها لزوماً بد نیستند و لزوماً خوب نیستند. اکثر مردم در این بین هستند. اکثریت مردم بیشتر نگران این هستند که سقفی بالای سر خود داشته باشند و زندگی خود را بگذرانند. فرض کنید تصمیمات زندگی خود را به دیگران واگذار می کنید. در این صورت، آنها معمولاً تصمیماتی می گیرند که برای خودشان بهترین است، نه شما. شما نمی توانید کورکورانه به شخص دیگری اعتماد کنید تا تصمیم بگیرد چه چیزی برای شما بهتر است. آنها ممکن است بتوانند شما را در مسیری که برای شما منطقی است راهنمایی کنند، اما نمی توانند و نباید زندگی شما را بگذرانند.
کنترل زندگی و تصمیمات خود را در دست بگیرید. برای بهبود اوضاع در زمان حال چه می توانید انجام دهید؟ زیرا بهبود اوضاع در زمان حال به پیشرفت های آینده تبدیل می شود. آیا به درمان نیاز دارید؟ آموزش کار؟ برای پیدا کردن کار دیگری به طور کلی؟ برای بیرون رفتن و قرار ملاقات؟ یک سرگرمی جدید شروع کنید؟ در یک کلاس در مورد چیز جالب شرکت کنید؟ هر چه هست، برو انجامش بده.
3. شرکت کنید.
جهان مکان ناهمواری است. زندگی برای خیلی ها سخت است. و احتمالاً برای شما نیز بسیار سخت است، اگر در حال خواندن این مقاله هستید، که مشخصاً هستید، یا چگونه میدانید چه میگویم؟
یکی از بهترین راهها برای به دست گرفتن کنترل، مشارکت مثبت در جهان، و بهبود چشمانداز ذهنی خود، مشارکت و کمک به افراد دیگر است. شما مجبور نیستید دنیا را نجات دهید. شما قرار نیست. اما کاری که می توانید انجام دهید این است که در جامعه محلی خود مشارکت کنید تا به افرادی که به کمک اضافی نیاز دارند کمک کنید.
فرصت های داوطلبانه بسیار زیادی وجود دارد که از کمک به حیوانات گرفته تا بازدید از سالمندان در خانه ها را شامل می شود.
مزایای اضافی این است که شما کنترل را به دست می گیرید تا بتوانید از آنجا بیرون بیایید و با مردم ملاقات کنید، تجربیات جدیدی داشته باشید، در زمان حال مستقر باشید و فقط به چیزهای وحشتناک زندگی نپردازید. با دیدن اینکه هموطنانتان چقدر برای بهبود دنیا کار میکنند، بار احساسی خود را کاهش میدهد.
و این یک تلاش سخت اما ارزشمند است.
4. بیشتر اوقات «بله» بگویید.
قدرت زیادی در “بله” وجود دارد. یکی از شما می پرسد که آیا می خواهید کاری انجام دهید؟ آره. آیا به این فرصت جدید علاقه مند هستید؟ آره. آیا باید از آن شخص درخواست کنم؟ آره. آیا باید برای شغلی که واقعاً می خواهم اما فکر نمی کنم واجد شرایط آن هستم درخواست بدهم؟ بله!
بله، تا آنجا که ممکن است تا زمانی که آن چیزها برای شما سالم باشند. بله، فرصت های جدیدی را برای شما باز می کند که در غیر این صورت ممکن بود نداشته باشید. افرادی که ناراحتی خود را در آغوش می گیرند تا آن را به کنجکاوی تبدیل کنند، چیزهای جدیدی را تجربه می کنند، با افراد جدید ملاقات می کنند و فرصت های جدیدی ایجاد می کنند.
نمیتوانید زندگیتان را بهبود ببخشید که در خانهتان محصور شدهاید، سرویسهای پخش بینظیر و بینظیر در حالی که در رسانههای اجتماعی پیمایش میکنید. “اما من مردم را دوست ندارم!” آره، مردم گاهی اوقات کمر درد دارند. هیچ دروغی وجود ندارد با این حال، در میان آن افراد است که فرصتها و فرصتهای دیگری برای ارتباط پیدا میکنید که در غیر این صورت نمیتوانستید.
تنها راه برای به دست آوردن این فرصتها، حضور در آنجا و تعامل است.
5. برای خود عشق ایجاد کنید.
ناامیدی اغلب می تواند ریشه در فقدان تصویر مثبت از خود داشته باشد. فردی که خود را توانا و ارزشمند نمی داند، کارهای مهمی مانند دفاع از خود یا ریسک های سالم را انجام نخواهد داد. بالاخره من لیاقتش را ندارم! پس چرا من حتی باید زحمت بکشم!؟
پرورش عشق برای خود اگر این نوع زندگی را داشتهاید، میتواند دشوار باشد یا تجربیاتی که در غیر این صورت به آن آسیب می رساند. به عنوان مثال، چقدر سخت است که خودتان را دوست داشته باشید، اگر والدینتان همیشه باعث میشوند احساس کنید که دوست ندارید؟ آیا میتوانید پس از رهایی از یک رابطهی توهینآمیز که در آن احساس کوچکی و حقارت میکنید، برای خود ارزش قائل شوید؟
سخت است. این موقعیتها و موارد دیگر میتوانند حس عشق به خود و ارزش خود را از شما سلب کنند.
با این وجود، همه ما نیاز داریم که حتی از طریق معایبمان، دیدگاهی سالم و محبت آمیز نسبت به خود داشته باشیم. این را می توان از طریق خود گفتاری مثبت، آموختن عشق به کاستی هایمان، و درمان تروما پرورش داد. این سفر آسانی نیست، و احتمالاً به کمک یک درمانگر خبره برای باز کردن این آسیبها و بهبود آنها نیاز خواهید داشت. این کاری نیست که بتوانید به طور مستقل انجام دهید.
6. زمان خود را با افراد منفی گرا محدود کنید.
افراد منفی برای هر راه حلی یک مشکل دارند. مهم نیست که چقدر خوب است؛ همیشه کسی وجود خواهد داشت که به این نکته اشاره کند که چگونه به اندازه کافی خوب نیست. و افراد با این طرز فکر تمایل دارند چیزهایی را که خوب هستند اما هنوز کاملاً وجود ندارند قدردانی کنند. حتی کمی خوبی هم می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
احتمال زیادی وجود دارد که احساس ناامیدی داشته باشید در آینده، شما نیز نسبتاً افسرده هستید و جهان را از منظر بسیار منفی می بینید. اشکالی ندارد این اتفاق میافتد، و این چیزی است که میتوانید برای بهبود روی آن کار کنید.
ما اغلب با افراد همفکر مواجه می شویم. اگر در فضای ذهنی خوبی نیستید، ممکن است به دنبال آرامش و آسایش با افراد دیگری باشید که در فضای ذهنی خوبی نیستند. بنابراین، به عنوان مثال، زمانی که من از نظر خودکشی افسرده می شدم، با افراد افسرده شدید و خودکشی دیگر معاشرت می کردم. آنها احساس میکردند مردم من هستند، افرادی که میتوانم درباره آنچه در سرم میگذرد با آنها باز و صادق باشم. و تا حدی، این خوب بود.
از سوی دیگر، این که چقدر خوب است، قابل بحث است. احاطه کردن خود با منفی بافی در حفره افسردگی و ناامیدی، خروج از چاله را سخت تر می کند. آدمهای اطرافتان را میبینید که تأیید میکنند زندگی چقدر وحشتناک است، چقدر همه چیز بیمعنی است، چقدر ناامید است، و چقدر ناتوان هستید در مقابل این همه سنگینی. این را با روشی ترکیب کنید که افسردگی از شما انرژی می گیرد، شما را پر از بی انگیزگی می کند و ناامیدی را تسهیل می کند. شما دستورالعملی برای بدبختی دارید.
مشکل این است که این دیدگاهها معمولاً درست نیستند. من می گویم “معمولا” زیرا، خوب، گاهی اوقات اینطور است. به عنوان مثال، برخی از افراد در مکان فوق العاده بدی هستند که خروج از آن دشوار خواهد بود. اما آنها از نبودن در کنار افرادی که آنها را به سمت پایین بکشانند، نفع خواهند برد.
و در این مورد، ممکن است از اینکه چند نفر در آن موقعیتها نمیخواهند بهبود شما را ببینند، تعجب کنید یا خیر. زیرا اگر بهتر شوید، این موضوع چیزی در مورد آنها می گوید. آنها می توانند آن را به عنوان یک حمله شخصی در نظر بگیرند، مثلاً، اوه، آیا شما الان برای ما خیلی خوب هستید؟ بسیاری از مردم مسئولیتی برای خود نمی خواهند. آنها همه چیز را به جز خودشان به خاطر موقعیتی که در زندگی دارند سرزنش می کنند، حتی اگر فرصت هایی با قاشق به آنها داده شود.
اگر در محاصره این نوع افراد بمانید، پیشرفت نخواهید کرد. صادقانه بگویم، بهتر است تنها باشید.
7. دریافت اخبار را محدود کنید.
سیاره در حال آتش گرفتن است و تغییرات آب و هوایی اوضاع را بدتر می کند. شرارت و قساوت در سراسر جهان بیداد می کند. جنگ و نسل کشی در حال وقوع است. خانواده ای در آتش سوزی خانه جان خود را از دست دادند. یک تیراندازی دسته جمعی دیگر رخ داد. تصادف بزرگ خودرو که ناشی از بی توجهی راننده پیامک بود، هشت نفر را کشت. در، و در، و در، و در، منفی ادامه می یابد.
چیزی که وجود دارد این است که دنیا همیشه اینگونه بوده است. در واقع، قبلاً از بسیاری جهات بدتر بود. برای مثال، جرایم خشونت آمیز در واقع برای دهه ها رو به کاهش بوده است. (منبع.) البته، اگر هر روز اخبار را تنظیم کنید، این را نمی دانید ساعت ها و ساعت ها بمباران می شوند که چقدر دنیا و مردم وحشتناک هستند. در این مرحله، آیا باید به شما گفته شود که مردم آنقدرها خوب نیستند؟ احتمالا نه.
این خبر بسیار مهم است. از یک طرف، شما می خواهید از آنچه در جهان می گذرد مطلع شوید. اما، از سوی دیگر، دانستن اینکه چه چیزی حتی در مورد نحوه رسیدگی به اخبار امروزی درست و دقیق است، دشوار است.
قبلاً روزنامهنگاری نگاه دقیقی به آنچه در جریان است ارائه میکرد تا یک نمایش بیطرفانه از رویدادهای جهان ارائه دهد. مطمئناً روزنامهنگاری زرد وجود داشت، اما به این بدی نبود. اکنون شما در واقع شبکه های خبری دارید که با اینترنت برای انتشار اخبار رقابت می کنند.
و علاوه بر آن، بیشتر شبکههای خبری آمریکایی متعلق به شرکتهای انگشت شماری هستند که برخی از آنها به روشهای اخلاقی عمل نمیکنند.
حقیقت این است که عینک می فروشد. باعث ایجاد تعامل می شود، به نمایش توجه می کند و نرخ های بهتری را برای حمایت مالی تسهیل می کند. اخبار مرتباً خونینترین، بدترین و ترسناکترین اخبار را به شما میدهند، زیرا افراد بسیار بیشتری نسبت به اخبار مثبت یا خنثی آن را دریافت میکنند.
اگر میخواهید در دنیا همگام باشید، قرار گرفتن در معرض اخبار را محدود کنید. زمانی را به خواندن مقالات آسوشیتدپرس و رویترز اختصاص دهید. هر دو سازمان های خبری مشهوری هستند که اکثر شبکه های خبری دیگر اطلاعات و داستان های خود را از آنها دریافت می کنند. هر دوی آنها وب سایت هایی دارند که می توانید به طور مرتب مقالات را در آنها بخوانید. چرخه اخبار 24 ساعته و اخبار سیاسی را که به شما می گویند چگونه فکر کنید و چه احساسی داشته باشید را خاموش کنید.
این خبر فقط یک چرخه پایان ناپذیر از افسردگی و ناامیدی است زیرا باعث درآمدزایی می شود.
8. رسانه های اجتماعی را ترک کنید.
رسانه های اجتماعی ابزار قدرتمندی است که دنیا را گرد هم آورده و مردم را از هم جدا کرده است. مردم بیشتر از همیشه به دلیل رسانه های اجتماعی هستند. مشکل این است که رسانه های اجتماعی توهم اجتماعی بودن و ارتباط را ایجاد می کنند. مشکل این است که لایهای از فناوری بین افراد باعث میشود که مغز تمام آن مواد شیمیایی حس خوبی را که معمولاً از اجتماعی شدن دریافت میکنید، دفع نکند.
پس تردمیل ابدی “آیا من به اندازه کافی خوب هستم؟” را دارید. شما دائماً در معرض حلقه های برجسته زندگی دیگران هستید. آنها تصاویر خانواده، تعطیلات، ماشین های جدید و تجربیات جدید خود را منتشر می کنند و ترس از دست دادن را ایجاد می کنند. وقتی زندگی شما در وضعیت خوبی قرار ندارد، دشوار است که غرق در این تصاویر ثابت از افراد خوب شوید.
و افراد مشهور و اینفلوئنسرها چطور؟ بسیاری از چیزهایی که آنها منتشر می کنند حتی واقعی نیستند. اینفلوئنسرها از چندین ترفند و تاکتیک استفاده می کنند تا زندگی خود را بسیار بهتر از آنچه که هستند جلوه دهند. مطمئناً، برخی از اینفلوئنسرهای واقعی وجود دارند که واقعاً خود را نمایندگی می کنند. اما بعداً دیگرانی دارید که کارهایی مانند عکس گرفتن در مقابل خانه دیگران، خرید لباس های شیک برای عکاسی و بازگرداندن آنها، یا گرفتن سلفی با یک ماشین شیک که به طور تصادفی پیدا می کنند یا کرایه می کنند، انجام می دهند.
بعضی از افراد هر کاری که از دستشان بر میآید برای به تصویر کشیدن تصویری که میخواهند به تصویر بکشند، انجام میدهند، زیرا از این طریق پول خود را به دست میآورند یا امیدوارند پول در بیاورند. خیلیها این کار را نمیکنند، زیرا سعی میکنند آن را جعل کنند، اما نمیدانند که با همه چیز جواب نمیدهد.
زمان خود را کاهش دهید یا رسانه های اجتماعی را کنار بگذارید. کیفیت زندگی شما را به شدت بهبود می بخشد.
9. به دنبال کمک حرفه ای باشید.
و البته، جستجوی کمک حرفه ای ایده خوبی است. ناامیدی اغلب نشانه ای از بیماری روانی یا مشکلات سلامت روانی است که فراتر از محدوده خودیاری است. اگر میتوانید به دنبال کمک باشید، اشکالی ندارد.
اما، البته، همیشه به این سادگی نیست. ممکن است لیست های انتظار طولانی وجود داشته باشد، ممکن است پول کم باشد، یا ممکن است متخصصان بهداشت روانی کافی در منطقه شما وجود نداشته باشد.
محدودیت هرچه که باشد، اگر بتوانید آن را به هدف تبدیل کنید، گام خوبی برای رسیدن به ناامیدی و یافتن راهی سالمتر برای نگاه کردن به جهان است.
اگر توانایی مالی دارید و میخواهید بدون معطلی کمک بگیرید، میتوانید هزینه درمان آنلاین را پرداخت کنید. به طور معمول، می توانید در همان روز یا روز بعد با یک متخصص صحبت کنید. این یک تجربه کمی متفاوت از درمان حضوری است اما کمتر موثر نیست. شما فقط از آسایش خانه خود به همان کالیبر از درمانگران کاملاً تأیید شده دسترسی دارید.
BetterHelp.com یک وب سایت است جایی که می توانید از طریق تلفن، ویدیو یا پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کنید.
در حالی که ممکن است سعی کنید خودتان این مشکل را حل کنید، ممکن است مشکلی بزرگتر از آن باشد که خودیاری بتواند به آن رسیدگی کند. و اگر بر سلامت روانی، روابط، یا به طور کلی زندگی شما تأثیر می گذارد، موضوع مهمی است که باید حل شود.
بسیاری از مردم سعی میکنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمیکنند. اگر در شرایط شما اصلا امکان پذیر است، درمان 100٪ بهترین راه پیش رو است.
این دوباره این پیوند است اگر مایلید درباره سرویس ارائه شده توسط BetterHelp.com و روند شروع آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.
در پایان…
ناامیدی موضوع دشواری است. هیچ چیز به کاهش این نوع افکار تاریک کمک نمی کند. این ترکیبی از چیزها است، مانند تلاش برای اینکه احساس کنید واقعاً آینده ای برای شما وجود دارد. شما فرصتهای بیشتری نسبت به آنچه تصور میکنید برای بهتر کردن اوضاع و پیدا کردن مسیر خود دارید.
فقط باید کمی وقت بگذارید تا افکار ناسالم را تغییر دهید، آنها را با افکار سالمتر جایگزین کنید و به سمت آینده بهتر خود حرکت کنید.
شما ممکن است این موارد را نیز دوست داشته باشید: