روانشناسی

اگر احساس ناامیدی برای دیگران دارید، این 10 چیز می تواند کمک کند

اگر احساس ناامیدی برای دیگران دارید، این 10 چیز می تواند کمک کند

آیا یکی از افکار زیر در حال حاضر به ذهن شما خطور می کند؟

“من از خودم ناامید هستم.”

“من برای دیگران ناامید هستم.”

اگر چنین است، اشکالی ندارد.

این افکار و احساسات بسیار رایج هستند. در واقع، همه آنها را در مقطعی از زندگی خود تجربه می کنند.

کلید این است که شناسایی و درک کنید که آنها از کجا آمده اند تا بتوانید آنها را به چالش بکشید و در نهایت بر آنها غلبه کنید.

برای کمک به انجام این کار، در اینجا چند سؤال وجود دارد که باید از خود بپرسید.

با یک درمانگر معتبر و با تجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند بر احساس ناامیدی غلبه کنید. ممکن است بخواهید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت آن.

1. سعی می کنید استانداردهای چه کسی را رعایت کنید؟

برای اینکه احساس ناامیدی کنید، باید باور داشته باشید که به نوعی کمتر از آن چیزی هستید که شما یا دیگران فکر می کنند باید باشید.

اما چه کسی به شما می گوید که چه چیزی باید باشید؟

چه کسی استاندارد خاصی را برای رسیدن به آن تعیین می کند؟

احتمال این است که معیارهای شما نیست که می‌خواهید مطابق آن عمل کنید.

مال شخص دیگری است. یا جامعه به عنوان یک کل.

شاید شما اینها را به عهده گرفته اید و آنها را در ذهنیت خود ادغام کرده اید، اما آنها زندگی را در آنجا شروع نکرده اند.

این مهم است زیرا اگر سعی کنید آنطور که دیگران می خواهند زندگی کنید، این شانس را از خودتان سلب خواهید کرد که آن گونه که می خواهید زندگی کنید.

و احتمال اینکه از خودتان ناامید شوید، زمانی افزایش می‌یابد که خودتان را مجبور کنید مسیر خاصی را انتخاب کنید که برای شما مناسب نیست.

اگر احساس می‌کنید که والدین یا خانواده‌تان را ناامید می‌کنید، باید متوقف شوید و بپرسید که چرا دیدگاه آن‌ها از زندگی شما مهم‌تر از دیدگاه شماست.

افرادی که ادعا می‌کنند ما را دوست دارند و به ما اهمیت می‌دهند حق دارند بهترین‌ها را برای ما آرزو کنند، اما حق ندارند برای ما تصمیم بگیرند که بهترین‌ها چیست.

2. آیا انتظارات شما واقع بینانه است؟

وقتی واقعیت موقعیت شما با تصوری که از آن در ذهن داشتید مطابقت ندارد، ناامید می شوید.

این کاملا طبیعی است.

اگر هتلی را رزرو می‌کنید زیرا در عکس‌ها عالی به نظر می‌رسید و نظرات خوبی داشت، اما به اتاقی کثیف و قدیمی نشان داده شد، مطمئناً احساس ناامیدی خواهید کرد.

به‌طور مشابه، اگر انتظار دارید تا ۲۵ سالگی شغلی با درآمد خوب داشته باشید و صاحب خانه شوید، اگر این اتفاق نیفتد، احساس ناامیدی خواهید کرد.

یا اگر فکر می‌کنید می‌خواهید در آزمون‌های خود به صورت مستقیم شرکت کنید، اما در نهایت با ترکیبی از As، Bs، و C مواجه شدید، ممکن است احساس کنید که خود و دیگران را ناامید کرده‌اید.

اما در این شرایط و موارد مشابه، آیا در مورد نتایج احتمالی واقع بین بودید؟

آیا اهداف خود را به طور نامطلوب با اهداف افراد دیگر مقایسه می‌کنید و آنها را مطابقت می‌دهید؟

این مهم است که از نظر توانایی‌ها و جایگاه خود در کجا هستید و اهداف صادقانه و قابل دستیابی را تعیین کنید.

شاید هدف شما برای امروز این نباشد که وارد باشگاه شوید، بچه ها را بعد از مدرسه به پارک ببرید و یک غذای خانگی تهیه کنید.

شاید هدف شما فقط باید این باشد که از رختخواب بلند شوید و دوش بگیرید.

اگر در حال حاضر در مکان عالی نیستید، این اهداف بیش از اندازه کافی هستند.

ورزشگاه می تواند صبر کند. بچه ها بازی با اسباب بازی های خود را به خوبی مدیریت می کنند. یک وعده غذایی از قبل آماده شده از یک فروشگاه مواد غذایی به خوبی انجام می شود.

اگر در مدرسه هستید، اهدافی را بر اساس پیشرفت به جای هر نمره خاصی تعیین کنید.

سعی کنید نسبت به ترم گذشته کمی بهتر عمل کنید. از معلمان خود سؤالات بیشتری بپرسید تا همه چیز در ذهن شما روشن شود. ببینید آیا کمک بیشتری می توانید دریافت کنید.

در همه موارد، میله خود را خیلی زود بالا نبرید. اهداف بلند خوب هستند، تا زمانی که آنها را به اهداف کوچک‌تر تقسیم کنید.

نمی‌توانید مستقیماً از روی زمین به بالای ساختمان بپرید، اما می‌توانید یک قدم روی پله‌ها بردارید.

روی آن مراحل تمرکز کنید. روی فرآیند تمرکز کنید. به آن هدف بزرگی که خیلی آرزو دارید نگاه نکنید.

3. آیا ارزش خود را به موفقیت گره می‌زنید؟

به راحتی می‌توان ارزشی را که برای دنیا و زندگی افراد دیگر به ارمغان می‌آوریم با چیزهایی که به دست می‌آوریم و موفقیتی که به دست آورده‌ایم مرتبط کرد.

جامعه، رسانه ها، و حتی دوستان و خانواده شما می توانند شما را متقاعد کنند که برای ستایش و پذیرفته شدن، باید در برخی موارد به خوبی عمل کنید.

البته، این بدان معنی است که تمام ارزش شخصی شما به چیزهای بیرونی وابسته است.

آیا حقوق بالایی دریافت می کنید؟ آیا شما یک ماشین خوب دارید؟ آیا شما در تعطیلات زیاد می روید؟ آیا در رابطه ای هستید؟ آیا در مدرسه خوب عمل کردید؟

موضوع ناامیدی زمانی مطرح می‌شود که به سطح موفقیتی که فکر می‌کنید نمی‌رسید نرسید.

و به این ترتیب خود را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهید و اجازه می‌دهید نظرات یا انتقادات گذرا دیگران عمیقاً شما را تحت تأثیر قرار دهد.

اما واقعاً موفقیت چیست؟

به استانداردها و انتظاراتی که در بالا گفته شد برمی گردد.

بیشتر مردم به این باور رسیده اند که یک زندگی موفق، زندگی ای است که در ظاهر به شکل خاصی به نظر برسد.

با این حال، چه کسی می تواند بگوید که موفقیت شما نمی تواند کاملاً متفاوت به نظر برسد؟

اگر بتوانید ذهن خود را طوری تربیت کنید که زندگی خود را موفقیت آمیز ببیند، متوجه خواهید شد که ارزش دارید و شایسته پذیرش دیگران هستید.

شما به زندگی خود نگاه نخواهید کرد و فقط آنچه را که در تصویر کلیشه ای موفقیت و خوشبختی از دست داده است خواهید دید.

4. آیا همه کارهایی را که به خوبی انجام می دهید نادیده می گیرید؟

ذهن می‌تواند به راحتی نسبت به چیزهایی که باور خاصی را که دارد نادیده بگیرد، کور شود.

اگر احساس ناامیدی برای خود یا افراد دیگر دارید، ممکن است کارهایی را که در آنها به خوبی انجام می‌دهید نادیده بگیرید.

شاید شما آنقدر درگیر بالا رفتن از نردبان شغلی هستید که اغلب از سرعت پایین پیشرفت خود ناامید می شوید.

و این دیدگاه شما را نسبت به بقیه عمرتان لکه دار می کند.

حتی اگر یک شریک دوست داشتنی، دوستان خوب داشته باشید، از برخی سرگرمی ها لذت ببرید، و خود را تناسب اندام و سالم نگه دارید، ذهنیت شما به دلیل شغلتان همیشه منفی است.

با تصور اینکه در واقع زندگی دوست شماست، نگاهی انتقادی به زندگی خود بیندازید.

آیا به آن نگاه می کنید و فکر می کنید که آنها یک شکست هستند؟ اینکه آنها برای دیگران ناامید کننده هستند؟

نه، این کار را نمی‌کنید.

باور کنید یا نه، احتمالاً به آن حسادت می‌کنید.

شاید فکر کنید آنها برای خودشان خیلی خوب عمل کرده‌اند.

اما، به دلایلی، در حال حاضر وقتی خود را در نظر می گیرید، این را نمی بینید.

شما فقط نکات منفی را می بینید و هیچ یک از موارد مثبت را نمی بینید.

اگر بتوانید طرز فکر خود را به ذهنیتی تغییر دهید که از همه چیزهایی که باید بابت آنها سپاسگزار باشید خوشحال می شود، این احساسات ناامیدی را مختل کرده و از بین خواهید برد.

5. طرز فکر شما هنگام شکست چیست؟

این طبیعی است که وقتی در کاری شکست می خورید احساس ناامیدی کنید.

اما پذیرش شکست در یک کار یا هدف و ربط دادن آن به خود به عنوان یک شخص بسیار آسان است.

شما شروع به فکر می کنید که در زندگی شکست خورده اید. شکست در همه چیز.

این با نکات قبلی در مورد عزت نفس و نادیده گرفتن کارهایی که به خوبی انجام می دهید مرتبط است.

از خود بپرسید هنگام شکست از چه زبانی استفاده می‌کنید و چگونه می‌تواند به احساس شما کمک کند.

آیا نسبت به چیزی که کاملاً درست متوجه نشده اید بیش از حد انتقاد می کنید؟

آیا به دلیل احمق، ضعیف بودن یا بی فایده بودن به خود حمله می کنید؟

آیا معتقدید که چون شکست خورده‌اید، ارزش عشق و محبت را ندارید، چه از جانب خودتان و چه از جانب دیگران؟

اگر چنین است، باید سعی کنید رویداد واحد را از کل زندگی خود جدا کنید.

اگر آماده باشید دوباره تلاش کنید، هیچ شکستی نهایی نیست.

همیشه فرصت‌های جدیدی برای انجام کاری متفاوت وجود دارد.

وقتی کودک خردسالی به زمین می‌افتد، او را به خاطر شکست خوردن سرزنش نمی‌کنید – او را تشویق می‌کنید که دوباره روی پای خود بایستد و دوباره تلاش کند.

مانند یک کودک با خود صحبت کنید.

و اگر تصمیم گرفتید که در مقطعی از زندگی خود باید مسیر خود را تغییر دهید، زمان و تلاشی که قبلاً صرف کرده اید را هدر ندهید.

به آن به عنوان یک نقطه عطف نگاه کنید. آن را به عنوان یک چیز مثبت ببینید. آن را به‌عنوان مکاشفه‌ای ببینید که به شما امکان رشد و شکوفایی می‌دهد.

شاید سال‌ها صرف آموزش برای پزشک شدن می‌کنید، اما بعداً متوجه می‌شوید که از کاری که انجام می‌دهید لذت نمی‌برید.

تصمیم به ماندن در این حرفه صرفاً به این دلیل است که برای آن آموزش دیده‌اید، نمونه‌ای از اشتباه در هزینه کاهش یافته است.

از نظر ذهنی بی‌حرکت می‌شوید، زیرا فکر می‌کنید بیش از حد سرمایه‌گذاری کرده‌اید تا همه چیز را رها کنید و انجام این کار شکست بزرگی است.

اما اگر تغییر شغل شما را شادتر و استرس کمتری کند چه؟ مطمئناً شما باید آن را به عنوان یک چیز خوب ببینید و نه چیزی که از آن ناامید شوید.

6. آیا ناامیدی دیگران را تصور می کنید؟

اگر یکی از عزیزان آشکارا ناامیدی خود را از شما ابراز کرده است، از این سوال صرف نظر کنید.

اما اگر این کار را نکرده‌اند، چگونه می‌توانید مطمئن باشید که واقعاً ناامید شده‌اند؟

این آسان است که آنقدر در افکار و احساسات خود غرق شوید که آنها را به افراد دیگر در تخیل خود منتقل کنید.

شاید فکر کنید می دانید دیگران به چه فکر می کنند، اما همیشه در ذهن شما منفی است.

شاید فکر می کنید که والدینتان به خاطر ترک دانشگاه از شما ناامید یا حتی شرمنده خواهند شد.

اما در ذهن آنها، آنها فقط می خواهند شما را خوشحال ببینند و از شما در تصمیم گیری حمایت می کنند.

شاید شما تمایلات جنسی خود را پنهان می کنید زیرا مطمئن هستید که خانواده شما آن را تأیید نمی کنند.

اما آنها در واقع به هیچ وجه اهمیتی نمی‌دهند و از انتخاب شریک زندگی شما راضی خواهند بود.

مگر اینکه مطمئن باشید چون آنها به شما گفته اند، سعی کنید ناامیدی را ابداع نکنید که در غیر این صورت ممکن است وجود نداشته باشد.

این فقط باعث سنگینی بیشتر شما می شود و کمتر تمایل دارید با کسانی که به شما اهمیت می دهند صحبت کنید.

نه بار از هر ده بار، احتمالاً متوجه خواهید شد که افراد بسیار بیشتر از آنچه تصور می‌کنید حمایتگر و مثبت هستند.

7. آیا از قضاوت شدن می ترسید؟

همه اشتباه می کنند.

همه انتخاب‌های ضعیفی انجام می‌دهند.

هیچ کس کامل نیست.

شما به شدت از کاستی های خود رنج می برید زیرا مطمئن هستید که دیگران شما را به خاطر آنها قضاوت می کنند.

ترس از قضاوت شدن باعث می‌شود در مورد اینکه مردم چگونه به شما نگاه می‌کنند، مضطرب شوید و شما را وادار می‌کند سخت تلاش کنید تا آنها را راضی کنید.

اما، مسلماً، نمی‌توانید همه را راضی کنید، و هر از گاهی دچار لغزش خواهید شد.

به جای اینکه باور داشته باشید که دیگران بخشنده هستند، معتقدید که آنها برای همیشه بیشتر از شما تخلف می کنند.

این فقط احساس ناامیدی شما را تقویت می کند.

ارزش این است که در نظر داشته باشید که نمی‌توانید بدون اشتباه و انتخاب بد از زندگی عبور کنید.

نباید خودتان را به خاطر ساختن برخی موارد محکوم کنید.

علاوه بر صدمه بزرگی که ممکن است به کسی وارد کنید، بیشتر بی‌احتیاطی‌ها به زودی آب زیر پل می‌شوند.

به‌طور مشابه، اگر انتخاب‌هایی انجام دهید که با آنچه دیگران از شما انتظار دارند مطابقت نداشته باشد، به احتمال زیاد زودتر به این واقعیت جدید خواهند رسید.

8. اگر فردی که به او اهمیت می دهید احساس ناامیدی کند، چه احساسی خواهید داشت؟

نقش‌ها را با یکی از دوستان یا اعضای خانواده عوض کنید و وانمود کنید که آنها هستند که معتقدند برای اطرافیانشان ناامیدکننده هستند.

چگونه پاسخ می دهید؟

چه احساسی دارید؟

دوباره، اگر آنها به شما ظلم بزرگی نکرده باشند، احتمالاً سطحی از همدلی و همدردی نسبت به آنها احساس خواهید کرد.

شما آنها را قضاوت نمی کنید. شما از آنها ناامید نخواهید شد. شما آنها را انکار نمی کنید.

شما به آنها اطمینان می دهید که آنها را دوست داشته اند. شما سعی می کنید کاری کنید که آنها وضعیت خود را مثبت تر ببینند. شما آنها را تشویق می کنید تا به خودشان ایمان داشته باشند.

بنابراین، از خود بپرسید: آیا شما بهتر از دیگران هستید؟

نه، البته نه.

در این صورت، آیا به این معنی نیست که دیگران با چشمانی مشابه به شما نگاه می کنند؟

آیا آنها نمی خواهند به شما نشان دهند که شما را دوست دارند و شایسته عشق آنها هستید؟

این به نقطه تصور ناامیدی دیگران مربوط می‌شود، زیرا در اغلب موارد، هیچ کس هیچ احساس بدی نسبت به شما ندارد.

9. چه چیزی باعث می شود که شخص دیگری به شما برچسب ناامیدی بزند؟

بیایید موقعیتی را در نظر بگیریم که در آن شخصی به وضوح بیان کرده است که از شما ناامید شده است.

اگر این اتفاق برای شما افتاده است، چرا این شخص ناامید شده است؟

آیا این یک اشتباه مستقل در قضاوت شما بود؟ اگر چنین است، آن‌ها از پس آن بر می‌آیند، و شما هم همین‌طور.

یا آنها گفته اند که شما به طور کلی ناامید کننده هستید؟

اگر دارند، باید دلیل آن را بپرسید.

آنها در آن زمان صدمه دیده بودند؟ آیا احساسات بالا بود؟ آیا این اوج یک سری استدلال بود؟

در طول انفجارهای بزرگ، افراد راحت‌تر می‌توانند چیزهایی را بیان کنند که واقعاً منظورشان نیست، فقط برای دفاع از خود با حمله.

ممکن است زمان ببرد، اما این نوع شکاف ها قابل درمان هستند.

آیا آنها ناامیدی خود را ابراز کردند زیرا شما مسیر متفاوتی را انتخاب کرده‌اید، شاید مسیری که برخلاف سنت یا فرهنگ باشد؟

اگر چنین است، باید تمام تلاش خود را بکنید تا توضیح دهید که چرا انتخاب شما یکی از مواردی است که عمیقاً به آن اهمیت می دهید.

هرچقدر هم که ممکن است سخت باشد، سعی کنید به آنها کمک کنید تا احساس شما را پس از شنیدن اینکه آنها را ناامید می کنید درک کنند.

به آنها بگویید که درد دارد. به آنها بگویید که دوست دارید آنها چیزها را از دید شما ببینند. به آنها بگویید که می خواهید برای شما خوشحال باشند.

از سوی دیگر، برخی از افراد فاقد هوش هیجانی یا همدلی برای درک اینکه کلماتشان چگونه بر افراد دیگر تأثیر می‌گذارد.

آنها ممکن است اظهارات تند و تیز را بیان کنند که واقعاً آزاردهنده باشد و بعد متوجه نشوند که چرا شما اینقدر ناراحت می شوید.

اگر اینطور است، باید به خاطر داشته باشید که آنها ممکن است همیشه منظورشان چیزی نباشد که می گویند. در واقع، آنها واقعاً قبل از گفتن کلمات خود به آنها فکر نمی کنند.

و سپس افرادی هستند که شخصیت آنها سمی است. آنها فعالانه به دنبال تحمیل درد به دیگران هستند تا آنها را دستکاری کنند و احساس بهتری داشته باشند.

چه والدین شما باشند یا به اصطلاح دوستتان، اگر بتوانید این دسته از افراد را شناسایی کنید، باید با دقت قدم بردارید و تصمیم بگیرید که آیا می خواهید آنها را در زندگی خود نگه دارید یا نه.

اگر آنها مدام شما را پایین می آورند و باعث می شوند احساس بی ارزشی کنید، بپرسید که آیا قطع رابطه با این شخص به نفع شماست یا خیر.

10. آیا افسرده هستید؟

احساس ناامیدی از خود و این باور که باعث ناامیدی دیگران می‌شوید، می‌تواند همراه با افسردگی باشد.

اگر فکر می کنید حتی کوچکترین احتمالی وجود دارد که ممکن است افسرده شوید، با متخصص بهداشت خود در مورد آن صحبت کنید، یا به کسی که به او اعتماد دارید اعتماد کنید که می تواند به شما کمک کند تا کمک مورد نیاز خود را دریافت کنید.

هنوز نمی‌دانید چگونه احساس ناامیدی را متوقف کنید؟ اگر این احساس به اندازه‌ای بر ذهن شما سنگینی می‌کند که بر توانایی شما برای شاد بودن، احساس خوبی نسبت به خودتان و زندگی کردن مانند خودتان تأثیر می‌گذارد. دوست دارم، وقت آن است که به دنبال کمک حرفه ای باشید.

تغییر نظر خود در مورد خودتان 100٪ امکان پذیر است و شما با جستجوی این مقاله و خواندن تا انتهای آن یک قدم اول بزرگ برداشته اید. این نشان می دهد که شما به این سفر متعهد هستید. انجام مراحل بعدی ممکن است سخت‌تر باشد، به همین دلیل است که نباید آنها را به تنهایی طی کنید و چرا در شرایط شما درمان بسیار توصیه می‌شود.

BetterHelp.com یک وب سایت است جایی که می توانید از طریق تلفن، ویدیو یا پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کنید.

و اگر در مورد درمان آنلاین رزرو دارید، انجام ندهید – این ساده، راحت‌تر از درمان سنتی سنتی است، و در اکثر شرایط نیز مقرون به صرفه‌تر است. و همچنان به یک متخصص واجد شرایط و با تجربه دسترسی دارید.

اگر شرایط مالی شما اجازه دهد، درمان واقعاً بی‌معنا است. این یک مسیر سریع برای رسیدگی به مشکلات شما است. و هیچ شرمی در درخواست کمک وجود ندارد – در واقع، بسیاری از مردم می توانند از اندکی درمان بهره مند شوند، اما بسیاری از آنها سرسخت یا مغرور هستند و از جستجوی چنین مشاوره ای خودداری می کنند.

این پیوند دوباره است اگر مایلید درباره سرویس ارائه شده توسط BetterHelp.com و روند شروع آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید:

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا