درهم برهم

آیا دنیایی که مدل های ذهنی ما خلق کرده اند واقعی است یا یک توهم؟

آیا دنیایی که مدل های ذهنی ما خلق کرده اند واقعی است یا یک توهم؟

یکی از متمایزترین و محدود کننده ترین توهمات ما این است که باور کنیم آنچه می بینیم دنیای “واقعی” است. ما از مدل‌های ذهنی (راه‌های تفکر) برای توصیف فرآیندهای مغزی که برای درک دنیای خود استفاده می‌کنیم، استفاده می‌کنیم.

Zihinsel Modellerimizin Yarattığı Dünya Gerçek mi Yanılsama mı?

نحوه درک ما از جهان عمدتاً در داخل و تا حدی توسط دنیای بیرونی تعیین می شود. آنچه ما «مدل ذهنی» می نامیم شامل نورون ها، سیناپس ها، مواد شیمیایی عصبی و فعالیت الکتریکی است. این یک دنیای درونی پیچیده است که ما در مورد آن ایده های مبهمی داریم. مدل‌های ذهنی ما تعیین می‌کنند که ما چگونه جهان را می‌بینیم و آن را درک می‌کنیم.

منبع مدلهای ذهنی

آموزشی که در طول زندگی خود دریافت می‌کنیم به شکل‌گیری و شفافیت «مدل‌های» ما کمک می‌کند. مدل ها؛ رویکرد یک فرد بر اساس شخصیت، تحصیلات، دوره‌های آموزشی، تأثیرات و تجربیات دیگران شکل می‌گیرد.

کاوش در منبع مدل‌های ذهنی به ما امکان می‌دهد آن‌ها را بهتر درک کنیم. این یک بحث طولانی مدت بوده است که آیا ویژگی های طبیعی یا اکتسابی در شکل دادن به افکار ما مؤثرتر هستند. به نظر می رسد که وراثت اساساً تعیین می کند که ما چه کسی هستیم و چه توانایی هایی داریم. تجربه در شکل گیری و تقویت این توانایی ها و تضعیف دیگران موثر است. توانایی‌های «اکتسابی» نقش مهمی در شکل‌دهی مدل‌های ذهنی ما دارند.

مهارت های اکتسابی

1- یادگیری: به طور کلی مدل های ذهنی ما را شکل می دهد و دیدگاه ما را نسبت به جهان شکل می دهد.

2-آموزش: دوره‌ها و تمرین‌های مربوط به موضوعات خاص ما را قادر می‌سازد بر تغییرات غلبه کنیم و با موقعیت‌های جدید کنار بیاییم. آموزش جامع تر و انعطاف پذیرتر از آموزش عمومی است.

3-تأثیر دیگران: هر فردی تحت تأثیر مربیان، کارشناسان، خانواده و دوستان است. ما همچنین تحت تأثیر کتاب هایی هستیم که می خوانیم.

4-پاداش‌ها و مشوق‌ها: اقدامات ما بر اساس پاداش‌ها و مشوق‌هایی که برای داشتن آنها دریافت می‌کنیم شکل می‌گیرند. اینها می توانند منافع مالی و همچنین پاداش های نامشهود مانند تأیید باشند.

5-تجربه شخصی: هنرمندان، دانشمندان و غیره. افراد از طریق تجربیات خود را توسعه می دهند. در نتیجه این تجربیات، آنها سبک خاص خود را ایجاد می کنند و از الگوهای فکری رایج فراتر می روند. موفقیت ها و اشتباهات به طور چشمگیری بر جهان بینی افراد تأثیر می گذارد. روش‌هایی که بر اشتباهاتمان غلبه می‌کنیم و موفقیت‌هایمان را هضم می‌کنیم، روی رویکردی که برای رویارویی با هر چالش جدید استفاده می‌کنیم، تأثیر می‌گذارد.

6-نوع دوم یادگیری: مبتنی بر مدل های ذهنی جدید و گذار از یک مدل به مدل دیگر است. این دانش ما را از یک مدل خاص عمیق نمی کند، اما مدل های جدیدی را ایجاد می کند تا با نگاه کردن به جهان از خارج از مدل، آن را درک کنیم.

10 حرکتی که می تواند جان یکی از عزیزانمان را نجات دهد

ما می بینیم که چه فکر می کنیم!

ما بیشتر به داده هایی که با چشمانمان می بینیم یا با حواس دیگرمان درک می کنیم اعتماد داریم. با این حال، تحقیقات نشان می دهد که ما عموماً از بخش بسیار کوچکی از اطلاعات حسی که از دنیای بیرون دریافت می کنیم استفاده می کنیم و بخش بزرگی از آن را حذف و فعال نمی کنیم. اگرچه ما این فرآیند را با دیدن دنیای بیرون تجربه می کنیم، اما آنچه که جریان بصری در واقع انجام می دهد فعال کردن تجربیات قبلی در دنیای درونی ما است.

این به این معنی نیست که دنیای بیرون وجود ندارد، فقط به این معناست که ما بیشتر آن را نادیده می گیریم. بیشتر آنچه می بینیم در ذهن ماست. قدرت ذهن در ایجاد واقعیت در تجربه “عضو فانتوم” توسط افرادی که دست یا پای خود را در اثر تصادف یا جراحی از دست داده اند، تجلی می یابد. حتی اگر اندام فیزیکی دیگر وجود ندارد، فرد همچنان آن اندام را احساس می کند.

الگوهای ما آنقدر قوی، عمیق و دائمی هستند که؛ وقتی مدل های قدیمی ما با شرایط موجود تناسب ندارند، سعی می کنیم تجربیات زندگی خود را در مدل ها قرار دهیم. این وضعیت ما را از تفکر و اظهار نظر سالم باز می دارد و ما را در یک مدل محدود و ناکارآمد گرفتار می کند. هر مدلی که در آن گرفتار می شویم، نقاط کور فکری را در درون ما ایجاد می کند که در طول زمان نمی توانیم آن ها را ببینیم. ما سعی می کنیم با یک کوری روحی و شناختی در زندگی جلو برویم و با این باورها و ترس های محدود برخورد کنیم. واضح است که در این مرحله نمی توانیم قدم های سالم برداریم و پیشرفت چشمگیری در زندگی داشته باشیم.

10 حرکتی که می تواند جان یکی از عزیزانمان را نجات دهد

نگاهی به مغز، استاد ذهن و اندیشه

مغز برخی از سیناپس ها را انتخاب، جدا، تقویت یا تضعیف می کند تا از توسعه ساختارهای عصبی پیچیده ای که افکار ما را تعیین می کنند اطمینان حاصل کند. ما این «الگوهای» عصبی را از طریق تجربه، آموزش و تمرین تغییر شکل می‌دهیم.

یک کودک در سطح پایه، اغلب از طریق دستورالعمل‌های ژنتیکی، توانایی‌های مهمی برای درک سیگنال‌های دریافتی دارد. در گذار از نوزادی به کودکی؛ با ثروتمندتر شدن دنیای درونی کودک، دنیای بیرونی نیز شروع به عقب نشینی می کند. آزمایشات فریمن نشان می دهد که دنیای بیرونی که در ابتدا غالب بود به تدریج این برتری خود را نسبت به دنیای درون از دست داد. اکنون مغز به جای سیگنال های منابع خارجی از مدل های خود به عنوان ورودی استفاده می کند. وقتی مغز با یک تجربه جدید روبرو می شود. از یک «مدل ذهنی» پیچیده استفاده می‌کند که به نظر می‌رسد نزدیک‌ترین معادل موقعیت باشد.

وقتی از سبک زندگی یکنواخت که یکی از تجربیات مهم بزرگسالی است شکایت می کنیم وجود این مدل ها را احساس می کنیم. توسعه مدل های ذهنی خط مرزی است که واقعاً دوران کودکی و نوجوانی را از هم جدا می کند. با گذشت زمان، ما شروع به زندگی در دنیای آشنا و آشنا می کنیم که از آن به عنوان یک توهم بی ضرر تعبیر می کنیم. این بی ضرر است و به ما اجازه می دهد تا به نوعی در جهان حرکت کنیم، اما بالاخره یک توهم است!

دنیای توهمات

با گذشت سالها از زندگی، آنقدر به ساختارهای فکر و عمل خود عادت می کنیم که در نهایت فراموش می کنیم که “مدل ها” در واقع توهمات درونی هستند و ما قادر به دیدن مدل ها نیستیم. ما آنها را به عنوان واقعیت خارجی می پذیریم و به گونه ای عمل می کنیم که انگار هستند.

اگر مدل‌ها مستحکم باشند، ذهن اغلب در برخورد با واقعیت خارجی موفق‌تر است. اما یک خطر پنهان در این وجود دارد. در حالی که جهان، زندگی و مفاهیم در حال تغییر مداوم هستند. تا زمانی که بدون تردید به حفظ همان الگوها ادامه دهیم و هر از چند گاهی آنها را با توجه به شرایط فعلی تغییر دهیم، ممکن است در الگوهایی قرار بگیریم که هیچ ربطی به وضعیت فعلی ندارند.

5 راه برای شیرین کردن دسرهای خود بدون شکر!

برای آگاهی از مدل های ذهنی

1-قدرت و محدودیت‌های مدل‌های ذهنی خود را بشناسید.

2-به طور مداوم عملکرد مدل های ذهنی خود را در محیط در حال تغییر اندازه گیری کنید. مدل های جدید را توسعه دهید و مجموعه ای جامع از مدل ها ایجاد کنید.

3-یک زیرساخت جدید ایجاد کنید، درک خود از افکار دیگران را تغییر دهید، و موانع تغییر را بردارید.

4- به طور مداوم روشی را آزمایش و اعمال کنید که به شما امکان می دهد مدل های خود را ارزیابی و تقویت کنید. با توجه به مدل‌های جدید خود به سرعت شروع به حرکت کنید.

از آنجایی که دنیای امروز دائما و به سرعت در حال تغییر است، ما باید از الگوهای خود آگاه باشیم. ما باید بدانیم که آیا باید آنها را تغییر دهیم، چگونه آنها را تغییر دهیم و به سرعت عمل کنیم.

برای تغییر زندگی خود، ابتدا باید طرز فکر خود را تغییر دهیم. این مدل‌های ذهنی ما هستند که آگاهی را فراهم می‌کنند، جهان را معنا می‌کنند و تعیین می‌کنند که چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. ما از مدل های ذهنی خود آگاه هستیم. تسلط بر ذهن و مدل های خود ما را قادر می سازد تا بر زندگی خود مسلط شویم.

اگر بفهمیم آنچه می‌بینیم و فکر می‌کنیم، درونی است نه یک محرک خارجی، پیشرفت بزرگی خواهیم داشت. با آگاهی بیشتر از الگوهای خود، تشخیص آنها برای ما آسان تر می شود.

اگر به همه چیز از یک منظر نگاه کنید،
همیشه چیزهای مشابهی فکر می کنید.
اگر همیشه به یک چیز فکر می کنید،
همیشه همان کارها را انجام می دهید.
اگر همیشه کارهای یکسانی انجام دهید،
همیشه نتایج یکسانی دریافت می کنید.
اگر همیشه نتایج یکسانی داشته باشید،
همیشه خوشحال خواهید بود یا همیشه ناراضی…
کارلوس کاستاندا

برای من جدید چه کاری باید انجام دهید؟

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا