کتاب خلاصه پایان مشاغل
کتاب خلاصه پایان مشاغل
6 دقیقه مطالعه ⌚
من کمی از عنوان کتاب تیلور پیرسون شگفت زده شدم: پایان مشاغل. اولین فکر من این بود که “آیا عنوان بهتری نیست: پایان مشاغل همانطور که ما آنها را می شناسیم”؟
به هر حال، عوامل زیادی در این بحث دخیل هستند و بستگی زیادی به نوع شغلی دارد که شما انجام می دهید.
همه ما نمیتوانیم کارآفرین شویم، مطمئناً. اما اگر شک دارید و نمی دانید تصمیم درستی برای انتخاب آن جهت است یا خیر، این کتاب را دوست خواهید داشت.
ایده اصلی کتاب این است که کارآفرین بودن دیگر به اندازه چند دهه پیش مخاطره آمیز نیست. در واقع، بخش خنده دار این است که: حفظ شغل فعلی و نداشتن چیز دیگری برای تکیه کردن ممکن است در نهایت بدترین تصمیم باشد.
تیلور پیرسون سعی میکند اطلاعاتی در مورد این موضوع به ما ارائه دهد.
مشاغل مستقل / پایان مشاغل
چگونه جامعه با کمک جهانی شدن و اکتشافات فزاینده فناوری توسعه یافت.
اینها پدیدههایی هستند که کند نمیشوند یا متوقف نمیشوند: جهانیسازی فقط ادامه نمییابد، بلکه در حال افزایش است. بسیاری از مشاغل ما هستند. پدربزرگ ها و مادربزرگ ها اکنون منسوخ شده اند و متخصصان می گویند که تا سال 2030، حدود 50 درصد از عناوین شغلی که امروز داریم، دیگر وجود نخواهند داشت.
این به دلیل فناوری است. کاری که جهانی شدن و اینترنت انجام دادند، ایجاد دسترسی برای کارآفرینان جوان به منابع ارزان قیمت از سراسر جهان بود.
شما دیگر نیازی به دفتر و کارمند استخدام شده در کشور خود ندارید. می توانید در خانه کار کنید و یک حسابدار از هند، یک طراح وب از چین یا یک نویسنده محتوا از روسیه استخدام کنید.
اینترنت این امکان را برای همه فراهم کرد که با منابع اندک یا بدون منابع، کسبوکاری را راهاندازی کنند و ایدههای خود را آزمایش کنند. پس اگر از همان ابتدا موفق به انجام آن نشدید، چه؟ شما درس خود را یاد می گیرید و دوباره تلاش می کنید. فقط اینکه الان هزینه های شما زیاد نیست و کاملا ورشکسته نیستید:
این که تصمیم بگیرید با تغییرات مبارزه کنید یا آنها را بپذیرید به شما بستگی دارد. فرصت برای همیشه دوام نخواهد داشت.
تیلور پیرسون مثالی به ما میدهد: دو جوان با تحصیلات مشابه، استعدادهای مشابه ، اما که راه های متفاوتی را انتخاب کردند. یکی رفت و در یک شرکت خوب کار پیدا کرد.
او وام مسکن گرفت، هزینههای اضافی را متحمل شد زیرا مطمئن بود که در مقطعی ارتقاء خواهد یافت.
دیگری به عنوان یک کارآفرین کار کوچکی را شروع کرد، بسیاری از اوقات به سختی پول برای زنده ماندن داشتالف>، اما او سخت کار کرد و همیشه چشمش به جایزه بود: از نظر مالی مستقل باشد.
اولین مورد، با فردی که از یک کشور توسعه نیافته کار می کرد جایگزین شد و مایل بود این کار را با پول بسیار کمتری انجام دهد.
مرد دوم، شروع سختی داشت، اما توانست شرکت خود را بسازد و سودی نداشت. بنابراین نتیجه داستان این است که:
کارآفرینی در دسترستر، ایمنتر و سودآورتر از هر زمان دیگری در تاریخ است.
«کارآفرینی عبارت است از اتصال، ایجاد و ابداع سیستمها – خواه کسبوکار، افراد، ایدهها یا فرآیندها. شغل عملی است از پیروی از سیستم عاملی که شخص دیگری ایجاد کرده است.» من فکر میکنم این نقل قول تقریباً تفاوت بین داشتن شغل و کارآفرین بودن را خلاصه میکند.
ما به نقطه توسعه ای رسیدیم که افراد اگر واقعاً بخواهند، می توانند واقعیت ها و مشاغل خود را طراحی و ایجاد کنند. شما دیگر در یک کارخانه اسیر نیستید، فقط باید روی آنچه می خواهید به دست آورید تمرکز کنید و برای آن تلاش کنید.
این واقعیت که میتوانیم نیروی کار ارزانتری در خارج از کشور پیدا کنیم، فراز و نشیبهای خود را دارد. از یک طرف، شما می توانید با منابع نسبتاً کمی یک کسب و کار راه اندازی کنید و استخدام کنید. یا با نرخ های بسیار خوب با افراد قرارداد ببندید.
اما، از سوی دیگر، میتواند نشان دهنده این باشد که شما اخراج شدهاید زیرا شرکتی که در آن کار میکنید تصمیم گرفته است افراد دیگری را استخدام کند که قادر به انجام کار شما هستند، اما همچنین آماده هستند تا با پول بسیار کمتری کار کنند:
فناوری ارتباطات بهبودیافته یافتن، استخدام و مدیریت نه تنها کارگران صنعتی، بلکه کارگران دانشآموز را برای افراد و شرکتها آسان کرده است.
درک و کنار آمدن با سطح شدتی که فناوری در آن در حال توسعه است، حتی برای نسلهای جدید دشوار است. بیایید توالی ژنوم انسان را در نظر بگیریم.
تنها هفت سال طول کشید تا بخش کوچکی (1٪) تجزیه و تحلیل و تقسیم شود و سپس تنها در پانزده سال، پروژه تکمیل شد. مردم قادر به انجام این نوع پیش بینی ها نبودند.
هنگامی که یک اکتشاف انجام می شود، پیشرفت حاصل از آن به طور چشمگیری افزایش می یابد و افراد به سختی می توانند با تمام اطلاعات موجود و سیستم های ایجاد شده هماهنگ باشند.
این کتاب همچنین سعی میکند کمی به ترسی که بسیاری از کارآفرینان در ابتدا دارند بپردازد. آنها فکر می کنند به اندازه کافی باهوش نیستند، منابع را ندارند، و ایده خوبی ندارند.
>
تیلور پیرسون با لحنی اطمینانبخش به ما میگوید که افراد دیگر لزوماً باهوشتر از بقیه نیستند، اما آنها چیزی دارند که برای موفقیت بسیار مهم است: روابط
.
شما از ابتدا به یک ایده عالی نیاز ندارید. ایده ها مطمئناً به سراغ شما می آیند و منابع نیز به دست می آیند. آنچه شما نیاز دارید، روابط قوی و قابل اعتماد با افرادی است که قبلاً در تجارت موفق بوده اند، یا ممکن است به دنبال شریک باشند:
کشف این که چگونه قدرت در طول قرنها تغییر کرد در کتاب جالب بود.
- در آغاز، پادشاهان ایالت ها را کنترل می کردند.
- بعد از تأسیس بانک، بانکداران در اکثر مواقع، حتی بیشتر از رهبران یک کشور، قدرت داشتند.
- و به آرامی، قدرت به سمت شرکتها منتقل شد.
امروزه، ما هنوز افراد با نفوذ زیادی در جهان داریم، اما قدرت بسیار بیشتر است پراکنده و در دسترس بسیاری از مردم است. تا حدودی، ما بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت قدرت داریم تا آینده خود را بسازیم.
فرض اساسی ما در مورد مشاغلاین است که چون آنها برای مدت طولانی ایمن بودند، برای آینده نیز مطمئن خواهند بود. ما در واقع فقط در حال جمع آوری خطر خاموش هستیم.
ما فکر میکنیم در کارمان عالی عمل میکنیم، اما از آنجایی که این تصمیم ما نیست، ممکن است هر لحظه اخراج شویم: ریسک کارآفرینی بیشتر از ریسک خاموش انباشته شده توسط افراد در اکثر مشاغل.
این کتاب همچنین درباره بازگشت دوره های کارآموزی صحبت می کند. تعداد بیشتری از جوانان مایل به کار سخت و با دستمزد نسبتا کم هستند، فقط برای اینکه به یک مربی عالی و دانش یک شرکت دسترسی داشته باشند.
این روندی است که می تواند به یک موقعیت برد-برد تبدیل شود. میدانید که این شخص بیش از 2 تا 3 سال با شرکت شما نمیماند، اما بعد از اینکه به تنهایی ادامه داد، میتواند به یک شریک بالقوه تبدیل شود.
حقوق کمتر از یک کارمند معمولی است و آنها مایلند بسیار سخت کار کنند.
از طرف دیگر، جوانی که در حال ورود به دوره کارآموزی است، این فرصت را دارد که بدون سرمایهگذاری پول خود، چیزهای ارزشمندی بیاموزد و تجربه کسب کند و برای ایجاد روابط بسیار مورد نیاز وقت خواهد داشت:
تعداد زیادی از مردم هستند که مایلند فداکاری کنند و کار را با ارزشی استثنایی انجام دهند.
وقتی صحبت از آزادی اطلاعات به میان میآید، واقعاً باید از اینترنت تشکر کرد. به همه منابع و خردههای خردی که به آنها دسترسی داریم فکر کنید.
قبلاً، اگر میخواستید چیزی بدانید، باید به کتابخانهای میرفتید و دعا میکردید که کتاب مناسبی داشته باشد که بتوانید پاسخ آن را بیابید. اکنون، با یک کلیک یک دکمه، در عرض چند ثانیه، تمام آنچه می خواهید بدانید در دسترس قرار می گیرد.
بنابراین، به نظر می رسد جهت تکامل جهان در سمت کسانی است که می خواهند کارآفرین شوند. راز این است که آن را به اندازه کافی بد بخواهید و آماده باشید که برای آن سخت کار کنید.
این خلاصه را دوست دارید؟ میخواهیم از شما دعوت کنیم برنامه ۱۲ دقیقهای، برای خلاصهها و کتابهای صوتی شگفتانگیزتر.
“نقل قول های پایان کار”
در حالی که اولین غریزه ما معمولاً تلاش می کند بیشتر با ارزش تر فشار بیاوریم. تا بفهمیم به کجا فشار بیاوریم برای توییت کلیک کنید
به دلیل تغییرات کیفی و ساختاری در اقتصاد، یافتن شغل دشوارتر می شود، آنها ریسک بیشتری دارند و سود کمتری دارند. کلیک کنید توییت
اگر کارهایی انجام دهید که ایمن هستند اما احساس خطر می کنند، مزیت قابل توجهی در بازار به دست می آورید. برای توییت کلیک کنید
معمولاً چند فرصت بزرگ، که به وضوح قابل تشخیص هستند، به سراغ کسی میآید که دائماً جستجو میکند و منتظر است، با ذهنی کنجکاو و دوستدار تشخیص شامل چندین متغیر و سپس تنها چیزی که لازم است تمایل به… برای توییت کلیک کنید
خوشبختی شرطی است که می توان آن را آماده کرد و آن را پرورش داد. این توانایی در کنترل تجربه درونی خودمان است که کیفیت زندگی ما را تعیین می کند. برای توییت کلیک کنید
بررسی انتقادی ما
با وجود جایگاه و پیشرفت فعلی شما، ما کاملاً معتقدیم که “پایان مشاغل” کتابی است که با ماشین آلات لازم برای رسیدن به موفقیت مخالف است.
اگر میخواهید هدف یک تحقیق بیطرفانه را درک کنید، دریغ نکنید.
فقط یک مرد معمولی با مهارت نوشتن، و بازاریابی دیجیتال.
امیر رئیس بین المللیو است SEO در 12min. او در اوقات فراغت خود عاشق مدیتیشن و بازی فوتبال است.