روانشناسی

وقتی از خود متنفرید چه کاری باید انجام دهید: بدون توصیه بیهوده

وقتی از خود متنفرید چه کاری باید انجام دهید: بدون توصیه بیهوده

کسی را که وقتی در آینه نگاه می‌کنید به شما خیره می‌شود، دوست ندارید.

تا آنجا پیش می‌روید که می‌گویید از آن شخص متنفر هستید.

و قبل از مطالعه بیشتر، به خود بگویید که از این لحظه در زمان، اشکالی ندارد که چنین احساسی داشته باشید.

افراد زیادی به شما خواهند گفت که اشتباه می کنید که از خود متنفر هستید…

… که شما چیزهای زیادی برای زندگی دارید.

…که شما آدم زیبایی هستید.

…که شما می توانید هر آنچه می خواهید باشید.

و سایر اظهارات یا نظرات خوش‌منظور.

مشکل این است: در حال حاضر این احساس شما نیست.

و در حالی که در هر یک از این اظهارات مقداری حقیقت وجود دارد، این چیزی نیست که بتوانید آن را بپذیرید یا باور کنید.

این افراد با گفتن اینکه اشتباه می کنید که از خود متنفر هستید، موضوع را کاملاً از دست می دهند.

و، در صورت وجود، ممکن است احساس بدتری در شما ایجاد کنند.

بالاخره، هیچ کس دوست ندارد احساساتش باطل شود. هیچ کس نمی خواهد به او گفته شود که به خاطر احساسی که دارد اشتباه می کند.

پس در حین خواندن این مقاله، این یک چیز را به خاطر بسپارید:

اگر در این لحظه دقیق از خود متنفر هستید، صاحب آن احساس باشید. اجازه ندهید دیگران احساسات شما را بی اهمیت جلوه دهند. و اجازه ندهید ذهن خود احساس شما را بی اهمیت جلوه دهد.

احساس شما واقعی است.

احساس شما سخت است.

احساس شما چیزی است که شما بهتر از هر کس دیگری آن را می دانید – حتی کسانی که ممکن است به روشی مشابه رنج کشیده باشند (یا هنوز رنج می برند).

اکنون، بیایید ادامه دهیم.

در این مقاله، برخی از دلایل متداول‌تری را که ممکن است احساس تنفر از خود را تجربه کنید، بررسی می‌کنیم.

ما راه‌هایی را که ممکن است در زندگی شما ظاهر شود و رفتارهای خودتقویت‌کننده‌ای که در نتیجه آن ایجاد می‌شود، بررسی خواهیم کرد.

و ما در مورد برخی از راه‌های بالقوه صحبت خواهیم کرد که اگر از خود متنفر هستید، چه کاری باید انجام دهید، از نظر باز کردن آن احساسات و غلبه بر آنها.

با یک درمانگر معتبر و با تجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند بر نفرتی که از خود دارید غلبه کنید. ممکن است بخواهید سعی کنید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت.

چرا از خودم متنفرم؟

وقتی به نقطه نفرت از خود در زندگی خود می رسید، ممکن است سخت باشد بفهمید که چگونه به آنجا رسیدید.

شاید تا زمانی که به یاد دارید این احساس را داشته اید. یا شاید چیزی است که در طول زمان رشد کرده است.

اما این احساس نفرت از خود از کجا آمده است؟

توجه به این نکته مهم است که نکات زیر را فقط باید به عنوان دلایل احتمالی در نظر گرفت که باعث می‌شود به روش‌هایی که در مورد خود فکر می‌کنید.

شاید برخی از پاسخ‌ها را در اینجا بیابید یا نه.

اگر چیزی که می‌خوانید مرتبط با وضعیت شما باشد، ممکن است نوعی تسکین را برای شما به ارمغان بیاورد.

اما لطفاً توجه داشته باشید که این خطر نیز وجود دارد که باعث ایجاد احساسات ناسالم بیشتر شود.

اگر این اتفاق افتاد، لطفاً مطالعه را متوقف کنید و در اولین فرصت از یک درمانگر یا مشاور واجد شرایط کمک بگیرید. آنها قادر خواهند بود در یک محیط امن و مراقبتی پشتیبانی ارائه دهند.

اگر در بحران هستید و فکر می‌کنید ممکن است برای خود خطری ایجاد کنید، لطفاً مطالعه را متوقف کنید و با خط حیاتی بحران تماس بگیرید در 1-800- 273-8255.

طرز فکر شما در مورد خود بسیار مهم است

شما ممکن است از خود متنفر باشید زیرا از هر جنبه ای از خود انتقاد می کنید.

شاید این برای شما واضح به نظر برسد. البته شما از خود انتقاد می کنید – از خود متنفر هستید.

اما چه چیزی اول شد: نفرت یا انتقاد؟

همانطور که ادامه این مقاله را می خوانید، متوجه خواهید شد که چرا این سوال بسیار مهم است. زیرا همه انتقادها از درون نمی آید.

ممکن است از ظاهر خود یا این که فکر می کنید کسل کننده یا احمق هستید یا هر چیز دیگری متنفر باشید…

…اما احتمال زیادی وجود دارد که حداقل برخی از این انتقادها به عنوان یک تأثیر خارجی در زندگی شما شروع شده باشد.

به عبارت دیگر، شخص دیگری درباره شما و شما چیزهای منفی گفته است.

اما بعداً به آن باز خواهیم گشت. در حال حاضر، بیایید به این نکته پایبند باشیم که شما در اینجا و اکنون به شدت از خودتان انتقاد می کنید.

این به این دلیل است که طرز فکر شما در مورد خود به عنوان یک شخص با واقعیت همسو نیست.

در روان‌شناسی، اصطلاح خودپنداره برای شامل تمام روش‌هایی که درباره خود فکر می‌کنید استفاده می‌شود. : تصویر شما از خود، عزت نفس شما، و خود ایده آل شما (کسی که آرزو می کنید می توانستید باشید).

این 3 چیز همگی با یکدیگر تعامل دارند، و در مورد شما، ممکن است به طور منفی یکدیگر را تقویت کنند.

شاید فکر می‌کنید زشت هستید (تصویر منفی از خود) که باعث می‌شود احساس کنید دوست‌داشتنی نیستید (عزت نفس) و آرزو می‌کنید که می‌توانید جذاب‌تر (خود ایده‌آلتان) باشید.

اما هر بار که آرزو می‌کنید جذاب‌تر باشید، به این فکر می‌پردازید که زشت هستید و احساس می‌کنید که دوست‌داشتنی نیستید.

در نهایت، دیگر نمی‌توانید واقعیت صادقانه موقعیت خود را ببینید زیرا این حلقه بازخورد منفی، نظر شما را نسبت به خودتان به انتهای بسیار دور هر طیفی تغییر داده است.

“من غیرجذاب هستم” به “من آنقدر زشت هستم که هیچ کس نمی خواهد با من باشد.”

“من باهوش ترین نیستم” تبدیل به “من آنقدر احمق هستم که هیچ کس هرگز استخدام نمی کند من.”

“من خجالتی و محتاط هستم” به “من آنقدر کسل کننده هستم که هیچ کس نمی خواهد با من معاشرت کند.”

“من به چیزی که می خواستم نرسیدم” به “من از هر نظر شکست خورده ام” می شود.

بله، افرادی هستند که – از دیدگاه کلیشه‌ای – جذاب‌تر از شما هستند.

بله، افرادی خواهند بود که – در سطح آکادمیک – از شما باهوش‌تر هستند.

بله، افرادی خواهند بود که از شما برون‌گراتر و ماجراجوتر هستند.

و، بله، افرادی خواهند بود که – از نظر سبک زندگی و ثروت – موفق‌تر از شما هستند.

این احتمالاً واقعیت شماست. با این حال شما همه چیز را بدتر از آن می بینید. هیچ ویژگی بازخریدی در خودتان نمی‌بینید.

بنابراین از خود متنفر هستید زیرا چیزی را ارزش دوست داشتن نمی بینید.

این را در ادامه خواندن به خاطر بسپارید. همه چیز به آنچه خود را می بینید برمی گردد.

شما تربیت ناسالمی داشته اید

منظور ما از تربیت “ناسالم” چیست؟

در درجه اول، این به والدین یا سرپرستانی اطلاق می‌شود که نمی‌توانند محیط مراقبت و حمایتی را که یک جوان در آن رشد می‌کند، فراهم کنند.

خودپنداره فرد تا حد زیادی در دوران کودکی او شکل می گیرد.

اگر در موقعیتی بزرگ شده‌اید که نگرش‌ها و رفتارهای مردم نسبت به شما منفی یا حتی توهین‌آمیز بوده است، احتمالاً دلیل مهمی است که در حال حاضر احساس تنفر از خود دارید.

اگر والدین یا والدینی داشته‌اید که اغلب ناامیدی خود را از شما ابراز می‌کنند، برای مثال، ممکن است تمایلات کمال‌گرایی در شما ایجاد شده باشد.

این ممکن است باعث شود که هرگز از آنچه به دست آورده یا دارید احساس رضایت نکنید. ممکن است خود را یک شکست خورده ببینید و در نهایت به خاطر آن از خود متنفر شوید.

والدینی که مکرراً تمایل شما به توجه را رد کرده اند، ممکن است مستقیماً به احساس نالایق بودن شما منجر شده باشد.

والدینی که مرتباً وزن یا جنبه‌های دیگر ظاهر شما را به شما یادآوری می‌کنند، احتمالاً دلیل چنین ناامنی‌هایی است که اکنون دارید.

والدینی که کارهای شما را کنترل می‌کردند و به شما دیکته می‌کردند، ممکن است باعث شود شما احساس درماندگی و ناتوانی در مراقبت از خود کنید.

ما به رفتار والدینمان با ما اهمیت زیادی می دهیم. به هر حال آنها افرادی هستند که در جوانی به آنها نگاه می کنیم. آنها کسانی هستند که انتظار داریم از ما مراقبت کنند.

وقتی آنها نتوانند با ما رفتاری سالم و محبت آمیز داشته باشند، می تواند بذر نفرت خود را در آینده بکارد.

شما مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید (یا مورد آزار و اذیت قرار می گیرید)

قلدری اساساً حمله ای به خودپنداره فرد است. یک قلدر نقطه ضعفی را که خودش تعریف می‌کند شناسایی می‌کند و سپس مدام آن را بارها و بارها دور می‌زند.

خشونت فیزیکی یک قلدر ممکن است برای ما درد ایجاد کند، و سخنان آنها ممکن است آثار نامعلومی را نیز به جای بگذارند.

آزار و اذیت شدن در کودکی می‌تواند تأثیر طولانی‌مدتی بر سلامت روانی فرد داشته باشد.

ممکن است برای مدت طولانی مورد توجه قرار نگیرد یا گزارش نشود، که قربانی را در موقعیتی قرار می‌دهد که اغلب نظرات یا نظرات قلدر را معتبر و صحیح می‌پذیرد، زیرا هیچ‌کس چیز دیگری به او نمی‌گوید.

این دقیقاً به خودپنداره شما برمی گردد و اینکه چگونه یک قسمت قلدری می تواند آن را تغییر دهد.

حتی پس از رفتن یا تسلیم شدن قلدرها، سخنان و اعمال آنها در ذهن شما باقی می ماند و اعتماد به نفس، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی شما را تضعیف می کند.

البته، قلدری به زمین بازی محدود نمی شود. این می تواند در محل کار، در دوستی ها (اگر بتوانید آنها را دوست خطاب کنید)، در روابط عاشقانه و در بین اعضای خانواده اتفاق بیفتد.

هیچ محدودیت سنی برای قلدری وجود ندارد و اثرات مخرب آن در بزرگسالی کمتر نیست.

اگر مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید – یا اگر مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید – ممکن است به توضیح اینکه چرا دوست دارید از خودتان متنفر باشید کمک کنید.

شما یک رویداد آسیب زا از نوع دیگری را تجربه کردید

زندگی گاهی اوقات می تواند ما را در مسیر حوادث وحشتناکی قرار دهد که باعث تغییر ما می شود.

این رویدادها ممکن است زودگذر باشند، اما می‌توانند باعث شوند همه چیزهایی را که فکر می‌کردیم، هستیم، یا ممکن است در آینده باشیم، زیر سوال ببریم.

حوادث رانندگی، بلایای طبیعی، اقدامات تروریستی، حملات خشونت آمیز فیزیکی یا جنسی، سوگواری ناگهانی و از دست دادن کار تنها چند نمونه هستند.

شاید زخم‌ها صرفاً احساسی باشند، یا شاید پیامدهای فیزیکی نیز داشته باشند.

در هر صورت، آشفتگی ناشی از چنین رویدادهایی می‌تواند عمیق و پایدار باشد.

ناگهان، شما دیگر آن شخصی نیستید که فکر می کردید. خودپنداره شما تکه تکه شده است و آنچه را که اکنون در آینه می بینید دوست ندارید.

ممکن است در نهایت سوالاتی مانند “چرا من؟” بپرسید. و “چه کار کردم که سزاوار این باشم؟”

و حتی جستجوی پاسخ‌ها می‌تواند شما را در مسیری تاریک به سمت نفرت از خود هدایت کند.

شما کاری کردید که اکنون پشیمان هستید

همه ما کارهایی انجام می‌دهیم که بعداً پشیمان می‌شویم، اما اگر کاری را انجام داده باشید که اکنون با سطحی از شرم و انزجار به آن نگاه می‌کنید، ممکن است باعث شود از خودتان متنفر شوید.

آیا به شریک زندگی خود خیانت کردید؟

آیا از نظر جسمی یا عاطفی از شخص دیگری سوء استفاده کردید؟

آیا دروغ گفتید یا دزدی کردید یا به نحوی تقلب کردید؟

هر کاری که انجام دادید، اگر فکر آن اکنون شما را دفع کند، به احتمال زیاد باعث می‌شود از خودتان متنفر شوید.

نفرت از خود چگونه بر شما و زندگی شما تأثیر می گذارد

در این بخش، روش‌هایی را بررسی می‌کنیم که تنفر از خودتان بر سلامت روانی، نحوه رفتار و انتخاب‌هایی که انجام می‌دهید، تأثیر می‌گذارد.

ما توجه ویژه‌ای به این خواهیم داشت که چگونه آن چیزها احساسات شما را تقویت می‌کنند و باعث می‌شوند عزت نفس و ارزش خود شما به سمت پایین بیایند.

این بخش را با دقت بخوانید و از خود بپرسید که آیا آنها در زندگی شما صادق هستند یا خیر. این به شما در بخش پایانی درباره توقف این احساس نفرت از خود کمک می کند.

صحبت با خود شما بسیار منفی است

وقتی از شخصی که هستید متنفر هستید، در نحوه صحبت شما با خود و در مورد خود منعکس می شود.

“من از خودم متنفرم” به خودی خود نمونه ای از خودگویی منفی است. هر فکری که به بخشی از شما یا همه شما حمله کند نتیجه تنفر شما از خود است.

“من چاق هستم.”

“من بی فایده هستم.”

“من دوست داشتنی نیستم.”

“من پوست بدی دارم.”

“من هیچ چیز جالبی برای گفتن ندارم.”

برای هر جمله ای که با “من” یا “من” شروع می شود و بعد از آن چیز منفی دنبال می شود، کافی است به افکار خود توجه کنید.

یا این افکار ممکن است به شکل اظهارات کاملاً شکست‌خورده مانند:

نیز باشد

“چرا زحمت بکشید؟”

«چه چیزی است؟»

“فقط اگر تلاش کنم بد تمام می شود.”

این نوع افکار خودتقویت کننده هستند. به عبارت دیگر، هر چه بیشتر به آنها فکر کنید، بیشتر آنها را باور خواهید کرد و احتمال اینکه دوباره به آنها فکر کنید بیشتر می شود.

این یک چرخه معیوب از تفکر بیش از حد مخرب است.

شما درگیر رفتار خود تخریبی

وقتی از خود متنفر هستید، به احتمال زیاد اعمال شما منعکس کننده این احساس است.

شما به گونه‌ای رفتار خواهید کرد که به سلامت جسمی یا روانی شما آسیب می‌رساند یا از راه دیگری در آینده زندگی‌تان خراب می‌شود.

شاید شما با الکل یا مواد مخدر به خود آسیب می زنید یا درد را بی حس می کنید.

شاید زیاد یا خیلی کم می خورید.

شما ممکن است سعی کنید خود را از دنیای بیرون دور نگه دارید و هرگونه تماس اجتماعی را به حداقل برسانید.

یا ممکن است از مراقبت از خود به طریق دیگری غافل شوید.

با این حال، اگرچه این رفتارها ممکن است به طور موقت آرامش و تسکین ایجاد کنند، اما در درازمدت فقط باعث می‌شوند از خودتان متنفر شوید.

شما دوستان یا شرکای را انتخاب می کنید که با شما بدرفتاری می کنند

وقتی ارزش خود پایینی دارید، مستعد انتخاب افرادی برای حضور در زندگیتان می شوید که با شما مهربان نیستند.

چه دوستانی که با آنها معاشرت می‌کنید یا شریکی که با او وارد رابطه می‌شوید، این افراد احتمالاً با شما بد رفتار می‌کنند.

آنها ممکن است از شما سوء استفاده کنند، شما را مورد آزار و اذیت قرار دهند، شما را مورد آزار و اذیت کلامی یا فیزیکی قرار دهند، شما را بدیهی بدانند، یا به روش های ناسالم و غیر مفید دیگری نسبت به شما رفتار کنند.

هر بار که با چنین رفتاری مواجه می شوید، به خود می گویید که سزاوار آن هستید (خودگویی منفی بیشتر). شما از خودتان دفاع نمی‌کنید و احساس نمی‌کنید که قدرت تغییر رفتار آنها را ندارید.

وقتی مردم با شما اینقدر بد رفتار می کنند، این فقط برای تأیید دیدگاهی است که قبلاً در ذهن خود دارید – یعنی فکر و احساس “از خودم متنفرم”.

در مورد انتخاب هر نوع زندگی مضطرب هستید

نفرت از خود اغلب با اعتماد به نفس پایین همراه است. هر زمان که با تصمیمی مواجه می شوید که ممکن است زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد، این باعث می شود که احساس اضطراب کنید.

حتی تصمیمات کوچکی که هیچ اثر ماندگار بزرگی ندارند، می توانند احساس ترس در شما ایجاد کنند.

شما رابطه ای سمی با شکست دارید زیرا هر شکستی تنها به تقویت میزان بی فایده بودن و بی ارزشی شما کمک می کند.

شما نگران ناامید کردن دیگران و برآورده نکردن انتظارات آنها از شما هستید.

و اگر ذهنیت کمال گرا دارید، هیچ انتخابی که انجام می دهید احتمالاً شما را راضی نمی کند زیرا همیشه از خود می پرسید که چگونه ممکن است بهتر عمل کرده باشید.

حتی ممکن است از انتخاب پیش روی خود احساس فلج کنید و نتوانید تصمیمی بگیرید. این همچنین باعث می‌شود که احساس بدتری نسبت به خودتان داشته باشید، زیرا معتقدید که نشان می‌دهد چقدر رقت‌انگیز و ناتوان هستید.

شما به اظهارات مثبتی که درباره شما گفته شده است اعتقاد ندارید

وقتی نسبت به خود احساس نفرت دارید، پذیرش هر چیزی که ممکن است کسی به شما یا درباره شما بگوید تقریبا غیرممکن می‌شود.

شما بر این باورید که وقتی دیگران شما را تحسین می‌کنند، کار خوبی را که انجام داده‌اید تشخیص می‌دهند، از شما تعریف می‌کنند یا به نحوی با شما خوب رفتار می‌کنند، آنها ناصادق یا غیرصادق هستند.

بالاخره، وقتی شما در اعماق وجودتان می دانید که چقدر بی فایده و بی لیاقت هستید، چگونه می توانند واقعاً این چیزها را معنی کنند؟

شاید فکر می کنید که آنها برای شما ترحم می کنند و فقط سعی می کنند حال شما را بهتر کنند.

یا شاید فکر می کنید که این نوعی دستکاری است تا شما را وادار به انجام کاری برای آنها کند.

در هر صورت، شما آنچه را که آنها می گویند باور نمی کنید و این به شما تأیید می کند که ارزش مهربانی یا ستایش واقعی را ندارید.

شما احساس می کنید نمی توانید رویاهای خود را دنبال کنید

اگر هنوز رویایی دارید، احساس می‌کنید کاملاً ناتوان از تعقیب آنها و تحقق آنها هستید.

شما به توانایی های خود شک دارید. شما به تعهد خود شک دارید. به اراده خود شک دارید. به همه چیزهایی که برای رسیدن به اهدافی که در زندگی دارید نیاز دارید شک دارید.

و همچنین باور ندارید که شایسته تحقق این رویاها هستید. در ذهن شما، این نوع چیزها مختص افرادی است که «بهتر» از شما هستند.

با این حال، با پیروی نکردن از رویاهای خود، در خطر تقویت احساس نفرت از خود هستید.

هر بار که رویایی محو می‌شود، آینده‌ای را می‌بینید که بیشتر و تاریک‌تر است.

وقتی آینده شما در چشمان شما تیره و تار به نظر می رسد، افکار خود را به سمت درون می چرخانید و خود را سرزنش می کنید.

شما از خودتان انتقاد می کنید که چرا بیشتر تلاش نمی کنید. به خاطر تسلیم شدن از دست خود عصبانی می شوید.

همه اینها به احساس نفرت شما از خود دامن می‌زند و این چرخه دوباره شروع می‌شود.

شما احساس می کنید به شما تعلق ندارید

وقتی خودت را دوست نداشته باشی، نمی‌بینی که چگونه دیگران می‌توانند شما را دوست داشته باشند.

در واقع، حتی اگر دوستانی داشته باشید، احساس می‌کنید به نحوی با آن‌ها و خانواده‌تان قطع رابطه کرده‌اید.

در ذهن شما، شما به جایی تعلق ندارید.

اما وقتی احساس می‌کنید که طرد شده‌اید، تنها نتیجه‌ای که احتمالاً به آن می‌رسید این است که چیزی «اشتباه» در شما وجود دارد.

و بنابراین باور می‌کنید که این فکر و خودپنداره شما یک بار دیگر به سمت این شخصیت دوست‌داشتنی و دوست‌داشتنی تغییر شکل می‌دهد.

چگونه از تنفر خود دست برداریم

این ایده خوبی است که از یکی از درمانگران در BetterHelp.com به عنوان درمان حرفه ای می تواند در کمک به تغییر طرز فکر و غلبه بر نفرت از خود بسیار موثر باشد.

در این بخش، برخی از کارهایی را که ممکن است برای کمک به دور کردن ذهنیت خود از نفرت از خود و به سمت پذیرش خود انجام دهید، مورد بحث قرار خواهیم داد.

همانطور که به زودی متوجه خواهید شد، هر نقطه به یکی از رفتارهای بخش قبل مربوط می شود.

در حالی که ما در مورد هر نقطه به جزئیات زیاد نمی پردازیم، هدف این اطلاعات این است که نقطه شروعی را در اختیار شما قرار دهد که از آنجا می توانید بیشتر کاوش کنید.

اما ابتدا، چهار یادداشت سریع:

اولاً، کشف علت(های) اصلی احساسات شما همیشه آنطور که فکر می کنید ساده نیست.

در حالی که کاوش در گذشته و بررسی علل احتمالی می تواند مفید باشد، درمانگر یا مشاور آموزش دیده ممکن است کارهای بیشتری انجام دهد.

آنها انواع سؤالاتی را که باید بپرسند و مؤثرترین مسیرهای ذهنی را می دانند تا شما را راهنمایی کنند تا تشخیص دهند این احساسات چه زمانی، کجا و چگونه در ذهن شما ریشه دوانده است.

و ممکن است بتوانند افسردگی یا سایر مسائل مربوط به سلامت روان را که باید به طور همزمان مورد توجه قرار گیرند، تشخیص دهند.

پس با پزشک خود صحبت کنید و به او بگویید که چه احساسی دارید. سپس آنها باید شما را برای درمان بیشتر به یکی از این متخصصان سلامت روان ارجاع دهند.

ثانیاً، تغییر یک رفتار به احتمال زیاد آسان نیست و به سرعت انجام نخواهد شد. به همین دلیل است که توصیه می‌کنیم روی یک یا شاید دو چیز در یک زمان تمرکز کنید و نه بیشتر.

اگر خودتان را خیلی لاغر کنید و سعی کنید همه توصیه‌های زیر را به یکباره اجرا کنید، موفقیت در هر یک برای شما دشوارتر خواهد بود.

زمانی که احساس کردید در یک زمینه پیشرفت خوبی دارید، ممکن است سعی کنید به دیگری بپردازید.

سوم، شما تنها فردی نیستید که در حال حاضر از خود متنفر هستید. و بسیاری از مردم در گذشته از خود متنفر بوده اند، اما دیگر چنین احساسی ندارند.

ممکن است گاهی احساس کنید که تنها هستید زیرا ممکن است در مورد احساسات خود با کسی صحبت نکنید، اما با نگاهی به بسیاری از انجمن های آنلاین، تابلوهای پیام یا بخش های نظرات وب سایت می توانید متوجه شوید که افراد دیگری وجود دارند که احساس می کنند روش مشابه.

این به تنهایی می‌تواند به شما آرامش دهد زیرا می‌تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید آنچه احساس می‌کنید غیرعادی نیست و همچنین به این دلیل که برخی از پیام‌ها از سوی افرادی می‌آیند که بر احساسات خود غلبه کرده‌اند.

یا این آمار را در نظر بگیرید. سازمان جهانی بهداشت گزارش می دهد که تقریباً 5 درصد از جمعیت بزرگسال در سراسر جهان از افسردگی رنج می برند[1]، و یکی از علائم رایج افسردگی، عزت نفس پایین است که می تواند به صورت احساس خود ظاهر شود. -نفرت.

در بین 15 تا 29 سال، خودکشی چهارمین علت مرگ است[1]. در حالی که یک نظرسنجی از دانش‌آموزان دبیرستانی در ایالات متحده در سال 2019 نشان داد که در 12 ماه قبل از نظرسنجی، 1 نفر از هر 6 نفر برنامه خودکشی را گزارش کرده‌اند.

علاوه بر این، افسردگی تنها بیماری روانی نیست که ممکن است به افکار و احساسات متنفر از خودتان منجر شود. بنابراین، هر چقدر هم که کوچک باشد، شما در این کار تنها نیستید.

چهارم، همه نکات زیر مستقیماً در مورد شما صدق نمی کند. بنابراین تصور نکنید که باید همه آنها را دنبال کنید.

شما ممکن است هیچ گونه رفتارهای خود تخریبی نداشته باشید. شما ممکن است فعالانه درگیر دنبال کردن رویاها یا شغل خود باشید. ممکن است یک خانواده دوست داشتنی و مجموعه ای از دوستان در اطراف خود داشته باشید.

نفرت از خود به اشکال مختلف است و ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد.

1. گفتگوی منفی خود را تغییر دهید

اگر بتوانید الگوی خودگویی منفی را بشکنید، می توانید به آرامی احساس خود را نسبت به خود تغییر دهید.

هرچقدر هم که ممکن است دشوار باشد، اگر بتوانید هر فکر منفی را که ایجاد می‌شود به چالش بکشید و به آن یک چرخش خنثی یا مثبت بدهید، در نهایت متوجه خواهید شد که این به ماهیت دوم تبدیل می‌شود.

بنابراین اگر فکر کنید، “من در هیچ کاری خوب نیستم” به ذهن شما می رسد، آن را با این فکر به چالش بکشید، “خیلی چیزها وجود دارد که می توانم آنها را بهبود بخشم، اما من از بسیاری از مردم در… بهتر هستم” و سپس جای خالی را پر کنید.

اگر فکر می کنید، “من چاق و زشت هستم”، این را با “من می توانم سبک زندگی سالم تری داشته باشم، اما موهای خوبی دارم.”

اظهارات جدید شما باید واقع بینانه باشد – دروغ گفتن به خودتان یا بیش از حد خوشبین بودن ارزش کمی دارد.

اگر واقعاً چیزهایی در مورد شما وجود دارد که آنها را دوست ندارید، افکار شما باید تغییراتی را که ممکن است ایجاد شود، تشخیص دهد، نه وضعیت فعلی را که بسیار از آن متنفرید.

درمان رفتاری شناختی (CBT) می‌تواند شکل بسیار مؤثری از درمان باشد که می‌تواند به شما کمک کند تا صحبت‌های منفی خود را برطرف کرده و تغییر دهید.

2. به هر گونه رفتار خود مخرب

رسیدگی کنید

اگر بتوانید از انجام هر کاری که می‌دانید در نهایت برای شما مضر است دست بردارید، از سرزنش خود برای انجام آن کارها دست بردارید.

احتمال زیادی وجود دارد که در اینجا به کمک یک پزشک یا سایر متخصصان سلامت نیاز داشته باشید.

مواردی مانند اعتیاد یا آسیب رساندن به خود را نمی توان به راحتی متوقف کرد و ممکن است نوعی دارو واقعاً به تلاش شما کمک کند.

3. یک حسابرسی از دایره درونی خود انجام دهید

افرادی که بیشترین زمان را در اطرافشان می گذرانید، تأثیر زیادی بر احساس شما نسبت به خودتان خواهند داشت.

اگر دوستان، اعضای خانواده، همکاران کاری یا سایر آشنایان معمولی دارید که با شما بد رفتار می‌کنند، بهتر است بپرسید چگونه می‌توانید زمانی را که با آنها می‌گذرانید محدود کنید یا آنها را کاملاً از زندگی خود حذف کنید.

با قرار نگرفتن در معرض این افراد، دلایل کمتری برای بدرفتاری با خود خواهید داشت.

4. برای تصمیم گیری کمک بخواهید

اگر هر زمان که با انتخابی در زندگی روبرو می شوید، احساس اضطراب می کنید، و به خصوص اگر احساس می کنید قادر به انجام آن نیستید، از یک دوست قابل اعتماد یا یکی از اعضای خانواده کمک بخواهید.

ممکن است از درخواست کمک از شخصی کاملاً آسیب پذیر و ناخوشایند احساس کنید، اما اگر او فردی است که با شما خوب رفتار می کند و واقعاً به شما اهمیت می دهد، احتمالاً از اینکه چقدر مایل به کمک کردن است شگفت زده خواهید شد.

و هنگامی که از راهنمایی شخص دیگری برخوردار هستید، تصمیمات می توانند قابل کنترل تر و کمتر ترسناک به نظر برسند.

اگر کسی را در زندگی خود ندارید که احساس می‌کنید بتوانید به او اعتماد کنید یا با او صحبت کنید، موسسات خیریه و سازمان‌های مختلفی وجود دارند که می‌توانند به شما کمک کنند.

5. همه نظرات مثبت را جدی بگیرید

ممکن است وقتی کسی چیز خوبی به شما می‌گوید، باور کردن آن برایتان دشوار باشد، اما تمام تلاش خود را بکنید تا این نظرات را واقعی ببینید.

یکی از راه‌های رسیدن به این هدف این است که از شخص بپرسید چرا به شما چنین می‌گویند. سعی کنید وقتی می‌پرسید حالت تدافعی یا غیرقابل اعتماد به نظر نرسید، اما با چیزی مانند:

پاسخ دهید

“متشکرم، این بسیار مهربان است. اما چه کار کردم که سزاوار چنین کلمات خوبی باشم؟»

این به آن‌ها این فرصت را می‌دهد که جزئیات بیشتری در مورد آنچه ممکن است انجام داده‌اید، یا اینکه چرا فکر می‌کنند شما زیبا به نظر می‌رسید، یا هر تعریف دیگری که بوده است را بررسی کنند.

پس اطلاعات بیشتری برای قضاوت منطقی و انتقادی خواهید داشت.

ممکن است در مواقعی همچنان به این نتیجه برسید که فردی فقط خوب بوده است، اما با مواردی نیز مواجه خواهید شد که شواهد واقعاً به شما اشاره می‌کنند که مستحق ستایش یا شناسایی بوده‌اید.

6. قدم های کوچکی به سوی یک رویا یا هدف بردارید

یک راه عالی برای داشتن احساس مثبت بیشتر نسبت به خود، دستیابی به چیزی است که برای شما مهم است.

در حال حاضر ممکن است احساس کنید نمی توانید به اهداف یا رویاهای خود برسید، بنابراین فعلاً به آن فکر نکنید.

به‌جای آن، کاری کوچک بردارید که ممکن است امروز بتوانید انجام دهید که در نهایت به آن هدف یا رویا کمک می‌کند.

فرض کنید رویای شما این است که نانوایی خود را باز کنید. این یک نقطه پایان دور است، بله، اما شما را از این که بنشینید و نام های نانوایی خود را طوفان فکری کنید، باز نمی دارد.

شما احتمالاً از این کار کوچک بسیار لذت خواهید برد و اگر نامی را پیدا کنید که دوست دارید، احساس موفقیت خواهید کرد و این رویا را واقعی تر می کند.

هدف شما هرچه که باشد، فقط سعی کنید هر بار یک تکه کوچک از آن را بردارید و وقتی هر قدم را برداشتید جشن بگیرید.

دستاوردهایی با هر اندازه ای به احساس رشد شخصی کمک می کند که به چالش کشیدن افکار منفی شما در مورد خود کمک می کند. و با تلاش برای برداشتن گام‌های رو به جلو به سمت یک هدف به طور منظم، شتابی ایجاد می‌کنید که می‌تواند منجر به تغییرات مثبت بلندمدت در خود و تفکرتان شود.

7. قبیله ای از «مردم خود»

را پیدا کنید

روش مبارزه با احساس اینکه به هیچ جا تعلق ندارید این است که حداقل یک یا دو نفر را پیدا کنید که واقعاً با آنها اشتراک داشته باشید.

این ممکن است چیزی باشد که شما از نظر فیزیکی به اشتراک می گذارید، مانند شکل بدن یا ناتوانی.

ممکن است کاری باشد که واقعاً از انجام آن لذت می برید، مانند یک سرگرمی یا سرگرمی.

یا ممکن است رویایی باشد که هر دوی شما دارید، مانند اینکه بخواهید کسب و کار خود را راه اندازی کنید.

شاید شما هنوز این افراد را نشناسید، بنابراین وظیفه شما این است که بدانید آنها کجا هستند و آنها را بشناسید.

یا ممکن است آنها را به طور اتفاقی بشناسید، اما هنوز آنها را دوست خطاب نکنید – در این صورت، وظیفه شما یافتن راه هایی برای تعامل بیشتر با آنهاست.

8. شفقت به خود را تمرین کنید

شفقت به عنوان چیزی در نظر گرفته می شود که شما برای دیگران در هنگام تجربه سختی احساس می کنید. اما با نزدیک شدن به خود به همان شیوه، می توانید الگوهای فکری را که منجر به نفرت از خود می شود، مختل کنید.

این کار آسانی نخواهد بود، و شما باید تلاشی آگاهانه انجام دهید تا دلسوزی به خود را در زندگی روزمره خود بگنجانید، اما با گذشت زمان، می تواند تفاوت قابل توجهی در احساس شما نسبت به خودتان ایجاد کند.

>

در واقع چه چیزی را شامل می شود؟ خوب، برخی از موارد اصلی عبارتند از:

  • تشخیص این که اشتباه کردن بر شما به عنوان یک شخص منعکس نمی شود. اشتباهات جزئی از انسان بودن هستند.
  • به چالش کشیدن افکار و احساسات بی کفایتی همانطور که در بالا توضیح داده شد.
  • تشویق خود به ایجاد و حفظ ارتباطات اجتماعی به جای منزوی کردن خود به دلیل این باور نادرست که هیچ‌کس نمی‌خواهد با شما دوست شود یا زمانی را با شما بگذراند.
  • توانایی پردازش احساسات منفی به جای رویگردانی از آنها یا نشخوار کردن آنها.
  • به رسمیت شناختن و ارزش گذاری حق خود برای خوشبختی و پیگیری آن شادی.

9. خودمراقبتی را تمرین کنید.

وقتی خودتان را آنقدر دوست ندارید، به راحتی اجازه می‌دهید که مراقبت از خود کنار گذاشته شود. چرا باید به خود زحمت دهید در حالی که فکر نمی کنید ارزش مراقبت از خود را دارید؟

اما یک پیوند دو طرفه در اینجا وجود دارد که می تواند به شما کمک کند یا مانع از تلاش شما برای غلبه بر نفرت از خود شوید. می بینید، با مراقبت نکردن از خود، این باور را تقویت می کنید که لایق ظاهر یا احساس خوب نیستید. از سوی دیگر، اگر بتوانید راه‌هایی برای تمرین مراقبت از خود بیابید، به خودتان نشان می‌دهد که ارزش مراقبت از شما را دارید.

به عبارت دیگر، با انجام کارهایی برای مراقبت از خود، احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت و این دو چیز می توانند یک مارپیچ با فضیلت به سمت بالا ایجاد کنند.

این شبیه چه چیزی است؟ به طور خلاصه، به معنای خوب غذا خوردن، ورزش منظم، خواب آرام کافی، رعایت بهداشت، حفظ محیط تمیز و مرتب، شناسایی و تغییر عاداتی است که در کوتاه مدت یا بلند مدت سالم نیستند. ، مدیتیشن و تمرکز حواس، و بیرون رفتن به طبیعت، از جمله موارد دیگر.

اگر بتوانید با مهربانی و مراقبت با خود رفتار کنید، به زودی متوجه تفاوت در احساس خود در مورد خود خواهید شد.

10. اجتناب از مقایسه اجتماعی

یکی از دلایل تنفر از خود که به راحتی قابل چشم پوشی است، مقایسه هایی است که ما بین خود و دیگران انجام می دهیم. هر بار که با حسرت به زندگی شخص دیگری نگاه می کنید، این حسادت هر گونه احساس مثبتی را که ممکن است در مورد وجود خود داشته باشید، از بین می برد.

رسانه های اجتماعی منبع اصلی این مقایسه ها هستند. شما یک جریان بیدرنگ از به‌روزرسانی‌های دیگران دریافت می‌کنید که، اجازه دهید با آن روبرو شویم، بسیار مثبت هستند. افراد بسیار کمی در مورد مشکلات یا شکست های خود پست می کنند که به نظر می رسد تنها شما هستید که با این موارد روبرو می شوید. این باعث تفکر سیاه و سفید می شود به این معنا که به نظر می رسد همه به جز من کارشان خوب است.” که البته درست نیست.

اگر برای شروع عزت نفس پایینی دارید، رسانه های اجتماعی و به طور کلی مقایسه های اجتماعی شما را به تمرکز بسیار بیشتر بر روی نکات منفی زندگی خود (یا موارد منفی درک شده) و نادیده گرفتن همه چیزهای مثبتی که دارید سوق می دهد. برای سپاسگزار بودن.

بنابراین، هر بار که برنامه اجتماعی مورد علاقه‌تان را باز می‌کنید، احتمالاً با تصاویر و ویدیوهایی روبرو می‌شوید که به عنوان محرک افکار شما در مورد نفرت از خود عمل می‌کنند. این کار را چندین بار در روز تکرار کنید و می‌تواند آسیب زیادی به سلامت روان شما وارد کند.

بنابراین ، بهتر است از رسانه های اجتماعی نفس بکشید ، یا حتی در نظر بگیرید که از سکوهایی که باعث می شود احساس بدی نسبت به خود داشته باشید ، ترک کنید. حداقل ، شما باید افراد و صفحاتی را که پست های آنها مرتباً افکار و احساسات ناشایست را نسبت به خود تحریک می کند ، از بین ببرید.

یک فکر نهایی

در این مقاله ما سه کار را انجام داده ایم: ما دلایل احتمالی احساسات شما را بررسی کرده ایم ، ما در مورد چگونگی این احساسات می توانیم خود تقویت کننده صحبت کنیم ، و ما به برخی از راه هایی نگاه کرده ایم که می توانید احساس را متوقف کنید آنها.

“من از خودم متنفرم” اندیشه ای است که از ذهن بسیاری از افراد عبور می کند. مبارزات شما واقعی است ، اما این یکی است که می توانید پیروز شوید.

یک پیام کلیدی این است که شما مجبور نیستید به تنهایی مبارزه کنید. افراد و سازمان هایی هستند که می توانند به شما در روبرو شدن با احساسات خود کمک کنند.

بنابراین ، به همان اندازه که این مقاله برای کمک به آموزش شما طراحی شده است ، ما به شما توصیه می کنیم که در هر کجا ممکن است مستقیماً با کسی صحبت کنید.

فقط از افراد خوب و متدیرانی که ممکن است سهواً احساسات شما را کاهش دهند ، احتیاط کنید.

هنوز مطمئن نیستید که وقتی از خود متنفر هستید چه کاری باید انجام دهید؟ این یک راه عالی برای از بین بردن افکار و نگرانی‌هایتان است تا بتوانید با آنها کار کنید.

درمانگر اغلب بهترین فردی است که می توانید با او صحبت کنید. چرا؟ زیرا آنها برای کمک به افراد در موقعیت هایی مانند شما آموزش دیده اند. آنها می توانند شما را راهنمایی کنند و به شما کمک کنند تا لایه های زیادی را کشف کنید که باید به نفس شما باشد.

beterhelp.com وب سایتی است که در آن شما هستید می تواند از طریق تلفن، ویدیو یا پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کند.

در حالی که ممکن است سعی کنید خودتان این مشکل را حل کنید، ممکن است مشکلی بزرگتر از آن باشد که خودیاری بتواند به آن رسیدگی کند. و اگر بر سلامت روانی، روابط، یا به طور کلی زندگی شما تأثیر می گذارد، موضوع مهمی است که باید حل شود.

بسیاری از مردم سعی می‌کنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمی‌کنند. اگر در شرایط شما اصلا امکان پذیر است، درمان 100٪ بهترین راه پیش رو است.

درمان آنلاین در واقع برای بسیاری از افراد گزینه خوبی است. این راحت تر از درمان حضوری است و در بسیاری از موارد مقرون به صرفه تر است. و به همان سطح از متخصصان واجد شرایط و با تجربه دسترسی خواهید داشت.

این پیوند دوباره است؟ مایلید در مورد سرویس BetterHelp.com ارائه شده و روند شروع آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.

شما قبلاً با جستجو و خواندن این مقاله اولین قدم را برداشته اید. بدترین کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید هیچ کاری نیست. بهترین کار این است که با یک درمانگر صحبت کنید. بهترین کار بعدی این است که همه چیزهایی را که در این مقاله آموخته اید توسط خودتان پیاده سازی کنید. انتخاب با شماست.

مراجع:

  1. Who Depression Factsheet -به دست آورد 07/10/2022
  2. خلاصه داده های بررسی رفتار ریسک جوانان گزارش و روند روند: 2009-2019 – 07/10/2022 واکشی

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا