روانشناسی

وقتی احساس شکست عاطفی می کنید چه کاری باید انجام دهید (6 مرحله مهم)

وقتی احساس شکست عاطفی می کنید چه کاری باید انجام دهید (6 مرحله مهم)

ممکن است از نظر عاطفی احساس شکستگی کنید زیرا رویدادهای اخیر دنیای شما را وارونه کرده اند، شما را آزمایش کرده اند یا به روش هایی که نمی توانید تصور کنید به شما آسیب رسانده اند.

شما رنج، درد یا ضربه را تجربه کرده اید.

شما با مشکلاتی مواجه شده‌اید که شما را تحت تأثیر قرار داده است.

اما معنی شکستگی عاطفی چیست؟

در حالی که این دو کلمه حالت ذهنی را توصیف می کنند، مشکلی را که شما تجربه می کنید به درستی بیان نمی کنند.

چرا این مهم است؟

خب، چون نیازی نیست از نظر عاطفی شکسته بمانید. می‌توانید درمان کنید تا از نظر عاطفی غرق نشوید یا احساس بی‌حسی نکنید.

اما برای رسیدگی به این مشکل، باید بهتر درک کنید که واقعاً چه اتفاقی برای شما می‌افتد.

تا زمانی که خواندن این مقاله را به پایان می رسانید، باید درک بهتری از وضعیت روحی و عاطفی خود داشته باشید و ابزارهایی برای شروع روند بهبودی خواهید داشت.

آسیب دیدگی یا شکستگی به چه معناست؟

احساس آسیب عاطفی یا شکستگی اغلب نتیجه ضربه است. تروما توسط انجمن روانشناسی آمریکا به این صورت تعریف شده است:

…هر تجربه آزاردهنده ای که منجر به ترس، درماندگی، گسستگی، سردرگمی یا سایر احساسات مخرب شود که به اندازه کافی شدید باشد که تأثیر منفی طولانی مدت بر نگرش ها، رفتار و سایر احساسات فرد داشته باشد. جنبه های عملکرد.

بیایید چند نمونه از معنای آسیب عاطفی یا شکستگی را در نظر بگیریم.

تروما ناشی از خیانت.

شما با یک شخص فوق العاده آشنا می شوید و در حال عاشق شدن هستید. شما با تمام وجودتان به آنها اعتماد دارید و آنها را می پرستید. شما هرگز کاری برای آسیب رساندن به آنها انجام نمی دهید، و فکر می کنید آنها هرگز کاری برای آسیب رساندن به شما انجام نمی دهند.

اما چند سال می گذرد و آنها شروع به رفتار عجیب می کنند. آنها زمان بیشتری را در محل کار خود می گذرانند، تلفن همراه آنها در حالی که قبلاً هرگز وجود نداشت، اکنون دارای گذرنامه است، و آنها به طور فزاینده ای دورتر می شوند.

سپس، یک روز، تلفن آن‌ها را برمی‌دارید که پیامی روی صفحه قفل چشمک می‌زند، «دوستت دارم عزیزم» و دنیای شما به هم می‌ریزد.

اعتماد شما از بین رفته است. دنیای شما در حال فروپاشی است. شما احساس آسیب، عصبانیت و بی حسی می کنید.

این موج احساسات شما را تهدید می کند و شما را خفه می کند. آسیب خیانت واقعی است و باعث می شود افراد از اعتماد به افراد و روابط خود دور شوند.

ممکن است برای شما سخت باشد که به خود اجازه دهید از درد اعمال شریک زندگی خود آسیب پذیر باشید. از سوی دیگر، ممکن است در نتیجه چیزی احساس نکنید افسردگی.

بسیاری از افرادی که در رابطه خود خیانت را تجربه می کنند از نظر عاطفی احساس شکستگی می کنند. نقض اعتماد به آنها آسیب می رساند به گونه ای که برای مدت طولانی، اگر نه تا آخر عمر، به آنها آسیب می رساند.

وقتی این نوع نقض اعتماد را تجربه کردید، به حالت قبلی بر نمی گردد. مثل انداختن آینه است می‌توانید آن را دوباره به هم بچسبانید، اما هرگز مثل قبل نمی‌شود.

اضطراب زندگی.

بازار کار می تواند مکان سختی باشد. هزینه های زندگی افزایش یافته است، قیمت مواد غذایی در بالاترین حد خود قرار دارد و بسیاری از کارفرمایان آنگونه که قبلا ارائه می کردند، سازگاری ندارند.

پیمایش برای هر کسی سخت است، چه رسد به اینکه خانواده ای برای مراقبت داشته باشید.

در نتیجه، هر روز می تواند مانند یک رقص پر استرس باشد تا سعی کنید روز را بدون غرق شدن در نگرانی سپری کنید.

و از آنجایی که نگرانی زیادی وجود دارد، ممکن است متوجه شوید که از نظر عاطفی از خود مراقبت نمی کنید.

و چگونه می توانید؟ شما این همه استرس دارید و احساسات درهم ریخته را دارید که برای پردازش آنها وقت ندارید. شما نمی توانید به سادگی بنشینید و یک فروپاشی ذهنی داشته باشید، می توانید؟

خیر. شما کارهایی دارید که باید انجام دهید! شاید خانواده ای داشته باشید که باید از آن مراقبت کنید، شغلی دارید که باید انجام دهید، کارهای خانه بی پایان که باید به آنها رسیدگی کنید، یا هر تعداد مسئولیت دیگری که باید با آنها انجام دهید.

چه کسی برای نشستن و احساس احساسات خود وقت دارد؟

افسردگی.

افسردگی یک تجربه بسیار رایج است که می‌تواند باعث شود احساس کنید از نظر عاطفی شکسته‌اید.

این نام کاملاً تحت اللفظی است. افسردگی توانایی شما برای احساس طیف کامل احساسات را کاهش می دهد.

ممکن است دنیا را خاموش، خاکستری و بی مزه جلوه دهد. افسردگی شدید می تواند احساسات شما را تا حدی خفه کند که چیزی جز پوچی احساس نکنید، مانند سیاهچاله ای که تمام نوری را که به آن لمس می شود مصرف می کند.

وقتی با افسردگی زندگی می کنید به راحتی می توانید خود را از نظر عاطفی شکسته تصور کنید زیرا این یک تجربه غیر معمول است.

انسانها برای احساس نکردن احساسات طراحی نشده اند. احساسات بسیاری از اعمال ما را هدایت می کنند، انگیزه ها را تقویت می کنند و باعث می شوند که ما بخواهیم کارها را انجام دهیم.

اما اگر نتوانید آن احساسات را احساس کنید چه؟ خب، پس از آن همه چیز شروع به فروپاشی می کند. پس چرا وقتی شما احساس می کنید، هر یک از آن مهم است از یک شخص؟

چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید؟

فقط به این دلیل که تجربیات خود در زندگی از نظر عاطفی آسیب دیده اید، به این معنی نیست که باید در آن فضا بمانید.

در عوض، می‌توانید خود را پرورش دهید، درمان کنید و رشد کنید.

البته، آسان نیست. برخی از دردها و آسیب ها وجود دارد که به سختی می توان از آنها گذشت. در برخی موارد، هرگز نمی توانید به فردی که قبلا بوده اید برگردید. بعضی چیزها چنان زخم عمیقی بر جای می گذارند که نمی توانند به طور کامل التیام یابند.

همین مورد برای زخم های فیزیکی نیز صادق است. به عنوان مثال، پس از بهبودی انگشت شکسته‌تان، ممکن است متوجه شوید که گهگاه با تغییر آب و هوا درد می‌کند.

آسیب عاطفی تفاوتی ندارد. حتی وقتی خوب می شوید، گاهی اوقات درد خواهید داشت. تفاوت این است که شفا به این معنی است که دفعه بعد که از بین می‌رود، آنقدر از آن ویران نخواهید شد.

بنابراین، اگر از نظر عاطفی احساس شکستگی کردید، چه کاری می توانید انجام دهید؟

1. به خودتان اجازه دهید تا احساساتتان را احساس کنید.

اجتناب عاطفی برای بسیاری از افراد در مسیر شفای عاطفی یک مانع بزرگ است.

بسیاری از مردم نمی خواهند احساسات منفی خود را احساس کنند، بنابراین از آنها اجتناب می کنند. آنها ممکن است خود را در کار، ورزش، سرگرمی ها، روابط یا هر چیز دیگری که آنها را از احساسات منفی خود منحرف می کند، دفن کنند.

متأسفانه، این نوع رفتار باعث آسیب جدی می شود. شما می توانید آنقدر در از بین بردن احساسات خود مهارت داشته باشید که بتوانید آنها را در جایی که بی سر و صدا می سوزند و به روش های منفی و ناخودآگاه روی شما تأثیر می گذارند دیواری کنید.

شما نمی توانید با اجتناب از احساسات منفی از آنها فرار کنید. آنها می مانند و منتظر خواهند بود تا بعداً دوباره به جلو حرکت کنند.

بهترین کاری که می‌توان انجام داد این است که به خود اجازه بدهی وقتی احساساتت می‌آیند احساس کنند.

البته، این همیشه ممکن نیست. برای مثال، داشتن یک فروپاشی عاطفی در محل کار ایده خوبی نیست. با این حال، ممکن است کمک کند زمانی را برای فکر کردن در مورد شرایط و احساسات منفی اختصاص دهید، سپس به خودتان اجازه دهید کمی احساس کنید.

بعد از آن، چشمان خود را خشک کنید و به کاری که باید انجام دهید برگردید.

2. زمانی را به مراقبت از خود اختصاص دهید.

مراقبت از خود جزء سلامت روانی و عاطفی است که اغلب نادیده گرفته می شود.

درگیر شدن در مراقبت از خود این است که برای مدتی خود را در اولویت قرار دهید تا بتوانید باتری های خود را شارژ کنید، استراحت کنید و کاری را انجام دهید که از آن لذت می برید.

این می تواند هر چیزی باشد، از یک سرگرمی، تا خواندن کتاب، حمام حباب، کمپینگ، یا هر چیز دیگری که به شما کمک می کند بیشتر شبیه خودتان باشید.

راه اشتباهی برای مراقبت از خود وجود ندارد. نکته مهم این است که به شما استراحت می دهد از مسئولیت های زیادی که سعی می کنند شما را به جهات مختلف بکشانند. این به شما کمک می کند تا فضایی ایجاد کنید تا احساسات خود را احساس کنید تا بتوانید شور و اشتیاق را دوباره برافروختید.

3. با خود با مهربانی رفتار کنید.

ما اغلب بدترین منتقدان خود هستیم. بسیاری از ما باید یاد بگیریم که چگونه در مواجهه با موقعیت های مختلف با مهربانی با خود رفتار کنیم.

گفتگوی درونی خود با خودتان را در نظر بگیرید. مهربان است؟ آیا با خود مثبت صحبت می کنید؟ یا جریانی از افکار منفی است؟ آیا خود را احمق، بی ارزش یا صفت های مشابه می نامید؟

اگر چنین است، باید تغییر کند.

شما مجاز هستید که انسان باشید. اجازه دارید احساسات منفی داشته باشید. اجازه دارید ترس، اضطراب و نگرانی داشته باشید. این چیزها همه بخشی از تجربه انسان هستند.

و اگر با خود به این دلیل صحبت می کنید که فردی در زندگی شما باعث شده است که احساس حقارت کنید، پس ارزش آن را دارد که منبع را در نظر بگیرید.

بالاخره، افراد مهربان دیگران را تخریب نمی‌کنند یا عمداً ارزش شخصی دیگران را هدف قرار نمی‌دهند. پس چرا اجازه می دهید سخنان یک فرد نامهربان نظر شما را در مورد خودتان بیان کند؟

شما لایق مهربانی هستید. همه انجام میدهند. به خصوص از خودتان.

4. نیازهای فیزیکی خود را پرورش دهید.

خیلی اوقات، ما اجازه می‌دهیم نیازهای فیزیکی خود را کاهش دهیم. شاید ما خوب غذا نمی خوریم، به اندازه کافی نمی خوابیم یا به طور منظم ورزش نمی کنیم. با این حال، این نیازهای فیزیکی برای سلامت روانی و عاطفی ما بسیار مهم هستند.

خواب زمان اولیه ای است که بدن و مغز شما هورمون های مهم متعادل کننده خلق و تنظیم عاطفی را که در روز آینده استفاده خواهد کرد، دوباره پر می کند.

ورزش بدن ما را آماده می‌کند تا هورمون‌های زیادی تولید کند که به سلامتی کمک می‌کنند. این به بهبود استقامت و سیستم قلبی عروقی شما کمک می کند و دستگاه بدن شما را تنظیم می کند.

تغذیه سوختی است که همه چیز را حفظ می کند. اگر بنزین مناسب در مخزن خود نداشته باشید، انرژی و انعطاف پذیری احساسی ندارید. خسته و گرسنه بودن برای غذای مناسب راه خوبی برای از بین بردن انعطاف پذیری عاطفی شماست.

نیازهای فیزیکی و سلامتی خود را نادیده نگیرید. خواب کافی داشته باشید، سعی کنید غذاهای مغذی بخورید و به طور منظم ورزش کنید.

5. از الکل، مواد مخدر و مهارت های مقابله ای ناسالم پرهیز کنید.

مهارت‌های مقابله ناسالم می‌تواند به مراتب بیشتر از فایده آسیب برساند. الکل، مواد مخدر و سایر مهارت های مقابله ای ناسالم به مغز شما می آموزد که با احساسات دشوار به روشی ناسالم کنار بیاید.

برای مثال، فرض کنید هر زمان که احساس افسردگی یا پوچی کردید به الکل روی می آورید. در این صورت، مغز شما نوشیدن الکل را با آن احساس مرتبط می کند. می تواند این دو را به هم مرتبط کند، بنابراین برای مقابله با آن نیاز به نوشیدن احساس خواهید کرد.

همین اصل در مورد خودآزاری نیز صادق است. فردی که برای مقابله با درد عاطفی خود را کوتاه می کند، به مغز خود می آموزد که درد فیزیکی را با درد عاطفی مرتبط کند.

با توجه به زمان کافی، زمانی که فرد درد عاطفی را تجربه می‌کند، نیاز به بریدن را احساس می‌کند. و با در نظر گرفتن اینکه فرد می تواند مانند هر داروی دیگری نسبت به درد تحمل کند، با افزایش شدت آسیب به خود، می تواند واقعاً مشکل ساز شود.

الکل، مواد مخدر، و مهارت های مقابله ای ناسالم فقط برای مدتی این مشکل را خفه می کند. آنها ممکن است چیزی را به شما “احساس” کنند، اما این احساسات سطحی و ناسالم هستند. آنها به رشد، بهبود یا بهبودی از آسیب عاطفی شما کمک نمی کنند.

در واقع، آنها فقط مشکل دیگری را به مواردی اضافه می کنند که می خواهید از آنها اجتناب کنید. اگر بتوانید بر آسیب عاطفی خود غلبه کنید، باید با اعتیاد به الکل یا برخی عادت های ناسالم دیگر و تأثیری که بر زندگی شما داشته است کنار بیایید.

6. با کسی که می تواند کمک کند صحبت کنید.

“با کسی صحبت کنید.”

شما بدون شک این پیام را بارها شنیده اید. اما، متأسفانه، این ضرب‌المثلی است که پیامی را که می‌خواهد ارسال کند، به درستی منتقل نمی‌کند.

بله، مهم است که با کسی صحبت کنید، اما این پیام در واقع باید “با کسی صحبت کنید که می تواند کمک کند.”

هنگامی که نیاز به حمایت عاطفی دارید، خیلی خوب است که با عزیزان، دوستان یا شبکه پشتیبانی خود ارتباط برقرار کنید. اما این افراد درمانگر نیستند. خیلی بعید است که آنها بتوانند به شما در مقابله با آسیب، ایجاد عادات بهتر و پرورش احساساتتان به زندگی سالم کمک کنند.

مشکل بسیار پیچیده است، و مردم تمایل دارند آن را به ابهامات سه کلمه ای خلاصه کنند. مثل این است که بگویید: “اوه، شما بیماری قلبی دارید؟ برو با پدرت در موردش صحبت کن این کمک خواهد کرد.» آیا پدر در آن موقعیت می تواند حمایت عاطفی و عشقی ارائه دهد؟ مطمئن! آیا پدر می تواند به شما کمک کند بیماری قلبی خود را برطرف کنید؟ احتمالا نه.

اما به دلایلی، مردم باور ندارند که مسائل روانی به اندازه سایر نگرانی‌های پزشکی جدی هستند.

حقیقت این است که احساس شکست عاطفی، بی حسی یا آسیب دیدگی احتمالاً نتیجه چیزی بزرگتر از خودیاری و مراقبت از خود است. این می تواند ضربه، PTSD، بیماری روانی یا هر تعداد دیگری از چیزهایی باشد که به شما آسیب رسانده است و باید از آن شفا پیدا کنید.

و برای آن، احتمالاً باید به دنبال کمک حرفه‌ای باشید تا این مشکل را تحت کنترل درآورید، زخم‌های خود را التیام بخشید و احساساتی را که باید بتوانید احساس کنید، احساس کنید.

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا