روانشناسی

“من لایق شاد بودن نیستم” – چگونه بر این افکار غلبه کنیم

“من لایق شاد بودن نیستم” – چگونه بر این افکار غلبه کنیم

آیا تا به حال فکر کرده اید، “من لایق شاد بودن نیستم”؟

شما تنها نیستید.

این کلمات قدرتمند و موذیانه اغلب با برخی از دشوارترین چالش‌های زندگی همراه هستند.

این کلمات قدرتمند هستند زیرا اگر مدت طولانی آن را شنیده باشید، باور کردن آن آسان است. شاید این کلمات از یک فرد سمی در زندگی شما آمده باشد. شاید آنها به دلیل مشکلاتی که در تمرین مهربانی با خود داشته اید، از جانب خودتان آمده اند.

این کلمات موذیانه هستند زیرا بازنمایی دقیق حقیقت نیستند.

اما مخالفت متداول مبنی بر اینکه «شما سزاوار شاد بودن هستید» لزوماً بازنمایی دقیق حقیقت نیز نیست. این جمله انگشتان پای خود را در آب‌های تیره مثبت سمی فرو می‌برد، زیرا به این معناست که ما به نوعی مستحق خوشبختی هستیم. که زندگی به نحوی به ما مدیون خوشبختی است زیرا ما وجود داریم و بنابراین سزاوار آن هستیم.

برای مقابله با این افکار منفی و غلبه بر آنها یک طرز فکر واقع بینانه نیست.

حتی پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا در ایجاد اعلامیه استقلال این ایده را لمس کردند:

“ما این حقایق را بدیهی می دانیم، که همه انسان ها برابر آفریده شده اند، که توسط خالق خود دارای حقوق غیرقابل انکار هستند، که از جمله آنها می توان به زندگی، آزادی و پیگیری خوشبختی.

جستجوی خوشبختی بسیار منطقی تر است. ما ممکن است مانند داشتن حق خوشبختی، سزاوار خوشبختی نباشیم. با این حال، ما سزاوار این حق هستیم که به دنبال شادی باشیم. برای داشتن یک زندگی سالم تر با تجربیات بهتر.

به هر حال، ما فقط یک زندگی به دست می آوریم (تا جایی که می دانیم!) باید راهی برای بهترین استفاده از آن پیدا کنیم و زندگی ای بسازیم که به آن راضی باشیم.

چگونه بر این افکار غلبه می کنید؟ چگونه می‌توانید به خوشبختی نزدیک‌تر شوید؟

بیایید به برخی از راه حل هایی که ممکن است کمک کنند نگاه کنیم.

با یک درمانگر معتبر و با تجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند احساس مثبت تری نسبت به خود و شایستگی شادی خود داشته باشید. ممکن است بخواهید سعی کنید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت.

1. اغلب ببخشید؛ به راحتی ببخشید.

زندگی سخت است. مردم کثیف هستند – دائماً کارهای احمقانه، کوته بینانه و بی ملاحظه انجام می دهند. آنها از روی عصبانیت، ناراحتی و ترس چیزهایی می گویند که منظورشان نیست. آنها کارهایی را انجام می دهند که به خود و دیگران آسیب می رساند زیرا ممکن است بهتر از این ندانند. یا بدتر از آن، شاید آنها بهتر می دانند و هنوز هم کار اشتباه را انجام می دهند. احتمالاً از کارهای گذشته خود پشیمان هستید.

بخشش یکی از قدرتمندترین ابزارها برای بهبود آرامش و کیفیت فکر شماست. متأسفانه، بسیاری از مردم بخشش را به عنوان فرآیند عذرخواهی تفسیر می کنند. به عنوان مثال، جین با مارک اشتباه کرد، او متوجه شد که کار اشتباهی انجام داده است، او عذرخواهی می کند. مارک عذرخواهی را می پذیرد و برای او عذرخواهی می کند. و در حالی که این احتمالاً رایج‌ترین راه برای فکر کردن به بخشش است، معمولاً منظور مردم در آن زمینه این نیست.

در عوض، بخشش چیزی است که می‌توانید بدون عذرخواهی به خودتان و دیگران بدهید. در همان سناریو، مارک به عذرخواهی جین به خاطر اشتباهش نیازی ندارد. او می تواند در عوض به موقعیت نگاه کند، به اقدام اشتباه نگاه کند و تصمیم بگیرد که اجازه نخواهد داد عمل جین او را آزار دهد. مارک می‌تواند او را به خاطر اینکه یک انسان معیوب و بی‌نظم است که کاری بی‌رحمانه، بی‌حساس یا بدخواهانه انجام داده است، ببخشد، زیرا او چیز بهتری نمی‌داند.

افراد ظالم یا بدخواه معمولاً به این نتیجه نمی رسند زیرا زندگی خوبی داشته اند یا تصمیمات خوبی گرفته اند. آنها اغلب از روی عصبانیت، درد، غم، یا نادانی خود عمل می کنند.

و تا زمانی که برای اصلاح مشکل تلاش می کنید، می توانید همان بخشش را برای خودتان بکار ببرید. بخشش را دلیلی برای توجیه اعمال بد خود قرار ندهید و هیچ کاری برای اصلاح آنها انجام ندهید. بخشش بدون اقدام برای پشتیبان آن فقط فریب و دستکاری است.

بخشش راهی مستقیم برای ایجاد فضای ذهنی مناسب برای آرامش ذهن و شادی است.

2. از تنبیه خود به خاطر انسان بودن دست بردارید.

بهم ریختی. خیلی بهم ریختی حدس بزن چی شده؟ همه دارند! و اگر هنوز این کار را نکرده‌اند، دیر یا زود خواهند کرد.

هر بار درست کردن زندگی ممکن است سخت باشد، حتی در بهترین شرایط. در برخی مواقع، مجبور خواهید شد خود را کتک نزنید را انتخاب کنید. از اشتباهات شما.

بعضی از مردم خود را در گرفتاری‌ها و اتفاقات تصمیم‌های بد یا تصمیم‌هایی که برایشان نتیجه‌ای نداشت، گرفتار می‌کنند.

«اگر این یا آن را انجام نمی‌دادم…»

“اگر زودتر اقدام کرده بودم…”

“اگر از این فرصت استفاده می کردم…”

و برای چه؟ آیا این سرزنش و نشخوار فکری واقعاً کار مثبتی انجام می دهد؟ نه! همه چیز در مورد تنبیه خود برای برخی اشتباهات است. و همیشه این نیست که واقعاً اشتباه کنید. گاهی اوقات می‌توانید بهترین برنامه‌ها را در نظر بگیرید، به نظر می‌رسد که همه چیز درست می‌شود، و بعد اتفاق نمی‌افتد. گاهی اوقات اینطور می شود.

گذشته رفته است. در حال حاضر هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید. وقتی متوجه شدید که در حال فکر کردن به اتفاقات و یا شکست دادن خود هستید، افکار خود را تغییر دهید. خود را به زمان حال برگردانید، روی آنچه می خواهید به آن برسید تمرکز کنید و به دنبال اهداف فعلی خود باشید. اگر هیچ هدفی ندارید، برخی را ایجاد کنید. این به شما چیزی مفید برای فکر کردن می دهد.

3. انتظارات خود را کاهش دهید.

بعضی از مردم شادی خود را به موفقیت ها گره می زنند. و گاهی اوقات، آنها میله را برای خود بسیار بالا می گذارند. آنها به خودشان چیزهایی می گویند:

“من شایستگی شاد بودن را ندارم زیرا نمرات بالایی نگرفتم.”

“من شایستگی شاد بودن را ندارم زیرا شکست خورده ام.”

“تا زمانی که این کار خاص را انجام ندهم نمی توانم خوشحال باشم.”

این نوع تفکر تضمین می‌کند که فرد خود را در حلقه‌های افکار منفی خود به دام می‌اندازد و این ایده را تقویت می‌کند که نباید به شادی دست یابد.

این فقط مربوط به افکار خاص نیست. این در مورد چگونگی تأثیر آن افکار بر اعمال است. افرادی که باور ندارند باید شاد باشند مگر اینکه به چیزهای خاصی دست یابند، وقتی به هدف نرسند، مرتباً شادی آنها را تضعیف می کنند. این به این دلیل است که آنها تمایل دارند آن احساسات و افکار مثبت را خاموش کنند. پس از همه، آنها احساس می کنند که لیاقت احساس کردن آنها را ندارند.

کاهش انتظارات می تواند راه حل باشد. واقعاً نیازی نیست که احساسات به چیزی گره بخورند.

اما انتظارات را با استانداردها اشتباه نگیرید. استانداردها همه چیز در مورد آنچه می‌پذیرید است و نباید رفتار ضعیف دیگران یا تلاش ضعیف خود را بپذیرید. اما همیشه نمی‌توانید انتظار داشته باشید که دیگران با شما خوب رفتار کنند یا از تلاش‌هایی که انجام می‌دهید انتظار نتایج عالی داشته باشید.

استانداردهای خود را بالا نگه دارید، اما انتظارات خود را مطابق با واقعیت نگه دارید.

4. پذیرش رادیکال را تمرین کنید.

پذیرش رادیکال راهی قدرتمند برای در آغوش گرفتن دنیا و دوست داشتن خود است. به سادگی به این معنی است که همه چیز را همانطور که هست بپذیریم. این ارتباط نزدیکی با ذهن آگاهی و بودن در لحظه حال دارد. شما برای گذشته ای که رفته یا نگران آینده ای نیستید که هنوز اینجا نیست، ناله نمی کنید. شما اکنون اینجا هستید و اجازه می دهید همه چیز همانطور که هست باشد.

این برای لحظاتی مفید است که احساس خوبی دارید، اما ذهن خود را در جستجوی دلایلی است که چرا نباید خوشحال باشید. ایده این است که احساسات خوبی را که دارید تضعیف نکنید، بنابراین می توانید به جای اینکه خود را به زیر بار بکشید، از لحظه حال لذت ببرید.

تمرین پذیرش رادیکال کار طولانی در حال پیشرفت است. خیلی چیزهای وحشتناک و زشتی برای مردم اتفاق می‌افتد و تقریباً توهین‌آمیز به نظر می‌رسد. “چگونه باید این اتفاق وحشتناکی که تجربه کردم را بپذیرم؟” اشتباهی که افراد در آن موقعیت مرتکب می شوند، اشتباه گرفتن پذیرش با شفا است.

پذیرفتن شرایط، اولین قدم در یک سفر درمانی بسیار طولانی‌تر است، زیرا تا زمانی که زخمی را که به شما آسیب رسانده است نپذیرید، نمی‌توانید شروع به بهبود کنید:

«این اتفاق وحشتناک برای من رخ داد. اکنون باید کاری در مورد آن انجام دهم.”

5. عزت نفس و عزت نفس خود را بسازید.

لذت بردن از احساسات خوب و شادی زمانی که احساس می کنید لایق آنها هستید بسیار آسان تر است. برخی افراد شادی خود را تضعیف می کنند زیرا احساس می کنند ارزش داشتن احساسات خوب را ندارند. این نوع احساسات می تواند نتیجه عزت نفس پایین و ارزش خود باشد. آنها به خود می گویند که لیاقت ندارند زیرا به اندازه کافی خوب نیستند.

حقیقت این است که هیچ پیوند ذاتی بین آنچه که یک شخص به دست می آورد و آنچه که لیاقتش را دارد وجود ندارد. بسیاری از افراد وحشتناک زندگی شگفت انگیزی دارند و بسیاری از افراد شگفت انگیز زندگی دشوار یا دردناکی دارند.

افزایش عزت نفس و عزت نفس می تواند بسیاری از احساسات منفی را از خود دور نگه دارد. فردی که ارزش آنها را درک می کند، چیزهای خوب زندگی خود را از هم جدا نمی کند زیرا احساس می کند لیاقت ندارند.

6. روی التیام ضربه های خود کار کنید.

کلمه “تروما” احساسات مختلفی را در افراد القا می کند. اطلاعات نادرست زیادی وجود دارد، دروازه‌بانی، و چه چیزی برای رد آسیب‌هایی که همه در زندگی تجربه خواهند کرد.

پس، تروما چیست؟ بیایید تعریفی را از انجمن روانشناسی آمریکا قرض بگیریم:

«تروما یک پاسخ احساسی به یک رویداد وحشتناک مانند یک تصادف، تجاوز جنسی یا بلای طبیعی است. بلافاصله پس از رویداد، شوک و انکار معمول است. واکنش‌های طولانی‌مدت شامل احساسات غیرقابل پیش‌بینی، بازگشت به گذشته، روابط متشنج و حتی علائم فیزیکی مانند سردرد یا حالت تهوع است.

کلمات کلیدی در آن تعریف “رویداد وحشتناک” هستند. در زمینه تروما، یک رویداد وحشتناک می‌تواند هر چیزی باشد که فرد آن را وحشتناک تصور می‌کند که باعث آن زخم روانی شده است. همه به رویدادهای وحشتناک به یک شکل پاسخ نمی‌دهند. برای یک نفر، ممکن است به معنای زخم های ماندگار باشد. برای شخص دیگری، ممکن است فقط یک چیز دیگر در انبوه چیزهای دیگری باشد که اتفاق افتاده است. برخی افراد در پذیرش و تقسیم چیزهای وحشتناک زندگی خوب هستند. برخی از مردم اینطور نیستند.

همه دیر یا زود یک رویداد آسیب زا را در زندگی خود تجربه خواهند کرد. به عنوان مثال، از دست دادن عزیزان برای بسیاری از افراد آسیب زا است، حتی زمانی که انتظار می رود. این لزوما به این معنی نیست که فرد دچار PTSD می شود. با این حال، آنها ممکن است به کمک بیشتری نیاز داشته باشند تا از جنبه منفی و دشواری رویدادهای آسیب زا عبور کنند.

و به همین دلیل است که بسیار مهم است که در مورد رسیدگی و حل و فصل آسیب‌ها فعال باشید. آن‌ها می‌توانند بسیاری از شک‌ها، غم و اندوه، منفی‌بافی را بر جای بگذارند، بر ارزش خود تأثیر بگذارند و این را تقویت کنند که لیاقت شاد بودن را ندارید. چگونه ممکن است وقتی این اتفاق وحشتناک رخ داد، خوشحال باشید؟

آنچه مردم معمولاً از دست می دهند این است که آسیب و شادی می توانند در کنار هم وجود داشته باشند. اولی مانع دومی نمی شود.

7. روی کنترل بیماری روانی خود کار کنید.

همانطور که هر کسی که یک بیماری روانی دارد به شما خواهد گفت، آنها یک درد در پشت هستند. شما نه تنها باید با علائم واقعی بیماری روانی مقابله کنید، بلکه باید با همه چیزهایی که از مشکلات آن بیماری روانی رشد می کند نیز مقابله کنید. انجام این کار بسیار دشوار است.

مسائل بهداشت روانی مانند افسردگی و اضطراب می توانند مستقیماً باعث احساس بی لیاقتی، اعتماد به نفس پایین و عدم لیاقت داشتن هر چیز خوب یا روشن در زندگی شوند. برای مثال، فردی که افسردگی شدید دارد، ممکن است صبح‌ها انرژی لازم برای بلند شدن از رختخواب را نداشته باشد. این می تواند به راحتی منجر به عدم سزاوار احساسات مثبت شود زیرا آنها نمی توانند آنطور که دوست دارند مشارکت کنند. شاید آنها نتوانند کار کنند یا در انجام کارهای خانه مشکل دارند زیرا انرژی یا توانایی لازم را ندارند.

در این صورت شما دچار بی ثباتی می شوید که می تواند با بیماری روانی همراه باشد. زمانی که نتوانید از روزی به روز دیگر به مغز خود اعتماد کنید، داشتن یک دیدگاه شاد و مثبت به زندگی به نوعی دشوار است.

برخی افراد به اشتباه بیماری روانی را یک نقص اخلاقی یا شخصیتی می دانند. آن‌ها فکر می‌کنند که این بازتابی از شخصیت آنهاست تا بیماری که فردشان به آن مبتلا شده است.و برای برخی از افراد، این می‌تواند به معنای هر چیزی باشد، از دست ندادن یک شغل گرفته تا انفجار روابط تا خودآزاری و خودکشی.

تنها راه‌حل واقعی این است که روی کنترل آن بیماری روانی کار کنید، تا جایی که می‌توانید برای بهبودی تلاش کنید، و روی آسیب‌هایی که زندگی با بیماری روانی را احاطه کرده است، کار کنید. زندگی با بیماری روانی می تواند یک تجربه آسیب زا طولانی مدت باشد. ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که خیالتان راحت باشد که بدانید فردا چه خواهد شد، زیرا چه کسی می‌داند فردا محیط مغز شما چگونه خواهد بود؟

8. از یک متخصص سلامت روان واجد شرایط کمک بخواهید.

اگر احساس می‌کنید که لیاقت شاد بودن را ندارید، یا وقتی احساس شادی می‌کنید، گناهکار هستید، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که از یک متخصص بهداشت روانی واجد شرایط کمک بگیرید. این نوع احساسات معمولاً از جایی به وجود نمی آیند. آنها اغلب از بیماری روانی، تروما، یا آزار خانگی و کودک سرچشمه می گیرند. اینها چیزهایی نیستند که به طور کلی بتوان از طریق خودیاری و مقالات در اینترنت با آنها مقابله کرد.

به احتمال زیاد برای رسیدگی به دلایل زمینه‌ای افکاری که دارید، به کمک حرفه‌ای نیاز خواهید داشت.

BetterHelp.com وب سایتی است که در آن شما می تواند از طریق تلفن، ویدیو یا پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کند.

بسیاری از مردم سعی می‌کنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمی‌کنند. اگر در شرایط شما اصلا امکان پذیر است، درمان 100٪ بهترین راه پیش رو است.

خبر خوب این است که این مشکلی است که در صورت تمایل می توانید آن را برطرف کرده و آن را درمان کنید. آسان نخواهد بود، اما می توانید این کار را انجام دهید.

اگر مایلید در مورد سرویس BetterHelp.com ارائه شده و روند شروع آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.

شما قبلاً با جستجو و خواندن این مقاله اولین قدم را برداشته اید. بدترین کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید هیچ کاری نیست. بهترین کار این است که با یک درمانگر صحبت کنید. بهترین کار بعدی این است که همه چیزهایی را که در این مقاله آموخته اید توسط خودتان پیاده سازی کنید. انتخاب با شماست.

شما ممکن است این موارد را نیز دوست داشته باشید:

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا