خلاصه کتاب معمای مبتکر
خلاصه کتاب معمای مبتکر
وقتی شرکتهای بزرگ همه چیز را درست انجام میدهند چگونه میتوانند شکست بخورند؟ این سوالی است که کلایتون کریستنسن در معمای مبتکر تلاش می کند به آن پاسخ دهد.
مدیران، معمولاً از شرکتهای بزرگ و جدی، باید قبل از پاسخ دادن، مقداری داگلاس آدامز را مطالعه کنند، یا گزارشها و نتایج ارزیابی خود را در فایلهایی با پوشش قرار دهند. که روی آنها «نترسید» با حروف بزرگ و دوستانه چاپ شده است.
خلاصه کتاب ما شما را در سراسر «فرایند معضل» راهنمایی میکند.
در ابتدا، کریستنسن توضیح می دهد که چرا برخی از شرکت ها علیرغم اینکه نقش مهمی در بازار خود دارند، سقوط می کنند. بسیاری از آنها به سادگی به فعالیت های تولیدی و عملیاتی متکی هستند که یک استراتژی خطرناک است.
این کافی نیست! بهترین شرکت ها باید بتوانند در بازار سهام نیز رقابت کنند.
«معمای مبتکر» یک فرآیند نوآوری مستمر را در هر صنعتی ترویج میکند.
جهان در حال تکامل است. مشتریان دائماً در حال تغییر نیازها، خواسته ها و خواسته های خود هستند. این به دلیل تغییرات تکنولوژیکی گسترده ای است که هر روز در جامعه امروزی رخ می دهد. هرگز تکنولوژی را برای شکست خود سرزنش نکنید، یک برند باید در هر زمانی یک قدم جلوتر باشد!
اگر نمی توانید پیش بینی کنید که آینده فناوری برای ما چه خواهد کرد، چگونه می توانید به یک مبتکر توانا تبدیل شوید؟ این خلاصه کتاب به وضوح ارتباط بین نوآوری و موفقیت را نشان می دهد. بخشی از آن باشید!
چه کسی باید “معضل مبتکر” را بخواند؟ و چرا؟
“معمای مبتکر” یک اثر غیرعادی است که برای پاسخ به سؤالات، روشن کردن تجارت طراحی شده است. اسرار و مقابله با عدم قطعیتی که در بازار امروز وجود دارد.
دانشآموزانی که بهخاطر رفتارهای وحشیانهشان شناخته میشوند، بهویژه آنهایی که اقتصاد مطالعه میکنند، این کتاب را انگیزهبخش و چالشبرانگیز میدانند که دانش آنها را تا حد امکان آزمایش میکند.
این کتاب همچنین برای همه صنایع و تاجران اقتباس شده است. این ایده را به چالش می کشد که رفتار منفعلانه (در رابطه با نوآوری) از یک شرکت غیرقابل قبول است.
و این نویسنده کیست که سعی میکند روشهایی را اعمال کند که بتواند کمبود نقدینگی را کاهش دهد و در نهایت به ثبات بلندمدت برای شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ دست یابد، و تخصص او چیست؟
برای پیدا کردن این موضوع به پایین بروید.
درباره Clayton M. Christensen
کلیتون مگلبی کریستنسن در ۶ آوریل ۱۹۵۲ در یوتا متولد شد. او یک محقق، نویسنده، اقتصاددان، مشاور متولد آمریکاست که در حال حاضر به عنوان استاد در مدرسه بازرگانی هاروارد که بخشی جدایی ناپذیر از دانشگاه هاروارد است، کار می کند.
بالای همه، آقای کلایتون ام. کریستنسن استاد و متخصص در انتصابات مشترک مربوط به عملیات مدیریت، مدیریت عمومی و فناوری است.
به عنوان یک اداره بازرگانی – دکتر، کریستنسن به شرکتها و کسبوکارها توصیه میکند با محیطهای تجاری مختلف و اقتصادهای نوسانی که تهدیدی جدی برای جامعه تجاری هستند، سازگار شوند.
طبق نظر بسیاری، نظریه “نوآوری مخرب” او در حال حاضر به عنوان بهترین اثر او که اغلب به عنوان یکی از تأثیرگذارترین ایده های تجاری بیست و یکstتوصیف می شود، روی پایه است. > قرن.
نویسنده از تخصص خود برای نوشتن کتاب خود استفاده کرده است «معضل مبتکر که از موفقیت بزرگی در سراسر جهان برخوردار بوده است. با ما همراه باشید، در ادامه، خلاصه کتاب را به شما ارائه می کنیم.
«خلاصه PDF معضل مبتکر»
من، یک شرکت موفق بزرگ، چگونه میتوانم از انقراض به دلیل ظهور فناوریهای جدید و نرمی که هر کاری را که انجام میدهم بهتر، سریعتر، مطمئنتر و ارزانتر انجام میدهند، اجتناب کنم؟ به خصوص هنگامی که این فناوری ها به عنوان نوجوانانی ترسو، ناامن و مشکوک شروع می شوند؟
فناوری های مخرب معمولاً ابتدا در بازارهای نوظهور یا کم اهمیت تجاری سازی می شوند.
این سوال است (خب دقیقاً این نیست، اما شما متوجه موضوع شدید) معضل مبتکر با زبان بسیار مختصر پاسخ میدهد.
چیزها را به شیوه ای علمی با تجزیه و تحلیل کامل بازار، محصولات و فرآیند تصمیم گیری مدیریتی ارائه می کند. نتیجه گیری بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها و رسم نمودار گرفته شده است.
تکنولوژی های مخرب / معضل مبتکر
ایده اصلی ساخت چارچوبی است که برای همه انواع صنایع در هر زمان معین معتبر باشد. این چارچوب فرآیندهای رفتاری و تصمیمگیری مورد نیاز برای زنده ماندن از تغییرات مخرب را توصیف میکند.
شرکتهای تثبیتشده برای همگام شدن با روندهای اخیر مشکل دارند، زیرا نمیتوانند ضرورت انقلاب را تصدیق کنند. حتی اگر شما بر بازار تسلط دارید، باید به نوآوریها به عنوان راهی برای سرپا ماندن تکیه کنید.
این قرن 20 نیست! سازمانهای مبتنی بر سود نمیتوانند بر شرکتهای مشتریمحور غلبه کنند یا تحتالشعاع قرار دهند. تکامل فناورانه به نبوغ و خلاقیت شما برای حل مشکلات نیاز دارد.
همیشه به دنبال بهبود باشید، میتواند به شما دست برتر را در یک نبرد کاملاً رقابتی بدهد. فنآوریهای قدیمی مانع فروش، تولید، مدیریت، بازاریابی میشوند.
هر جایگاهی نیاز مبرمی به اصلاح دارد، چیزی که فقط توسط ذهنهایی که یکسان فکر میکنند میتوانند ایجاد کنند. افراد هدف گرا که با چشم انداز آینده نگر هدایت می شوند، هیچ قصدی برای دنبال کردن حاشیه سود بالاتر بدون برنامه ریزی ندارند.
ترفند این است که تصمیمات شهودی و برنامه ریزی بازار فقط برای حفظ محصولات یا خدمات کار می کنند – آنهایی که بر اساس یک اساس موجود در حال حاضر.
تغییرات مخرب آنهایی هستند که از زاویه دیگری وارد بازار می شوند و محصولات قدیمی را منسوخ می کنند. آنها معمولاً سازمان های بزرگ را تحت تأثیر قرار می دهند. اما هنگامی که کریستنسن شروع به ارائه پرونده خود می کند، به یک استدلال منطقی تبدیل می شود که چرا به آن فکر نکردم.
شرکتهای بزرگ به دلیل اندازه خودشان معلول هستند. درست مانند «دایناسورها» در استیون کاتلر و پیتر دیاماندیس Bold، این شرکتها کند واکنش نشان میدهند. رویه های خود را دارند که باید دنبال شوند، فرهنگ و نظام ارزشی خود را دارند. این موانع به این راحتی قابل غلبه نیست.
معمولاً، فنآوریهای مخرب به عنوان وعده شروع میشوند. و مانند هر قول دیگری، نمیدانید که آیا میتوان آن را تا زمانی که لحظه مناسب فرا رسد، نگه داشت یا نه.
معضل مبتکر پر از مثالهای مفید است. هوندا می خواست یک موتورسیکلت کوچک – 50 سی سی – در ایالات متحده عرضه کند. آمریکا گفت که آنها به آن نیاز ندارند.
به طور تصادفی، برخی از جوانان موتورسیکلت ها را دیدند و فکر کردند که آنها مانند وسایل نقلیه مسیر خاکی عالی هستند. بنابراین هوندا یک مدل مخرب داشت که در ابتدا بازاری نداشت.
پس از کشف بازار، موقعیت هوندا در ایالات متحده را تضمین کرد و آنها با مدیریت و برنامه ریزی بسیار خوب بر کل بازار موتور سیکلت تسلط یافتند.
هیچکس نمیدانست که بیلهای مکانیکی – با استفاده از یک سیستم هیدرولیکی جدید – برای حفر سنگرهای کوچکی که برای ساختمانهای مسکونی مناسب هستند عالی هستند تا زمانی که کسی سعی کرد محصول را بفروشد و بازاری برای آن پیدا کرد.
کریستنسن کتاب خود را در یازده فصل و دو بخش ساختار می دهد. بخش اول به «چرا شرکتهای بزرگ شکست میخورند» اختصاص دارد. نمونه هایی از صنایع دیسک درایو و بیل مکانیکی دارد.
صنعت درایو دیسک یک خوکچه هندی عالی برای مطالعه فناوریهای مخرب در مقابل پایدار است. این صنعت رشد تصاعدی داشت، همراه با تکامل مشابه رایانهها و فناوریهایی که به درایوهای دیسک نیاز داشتند، و خواندن بسیار آشکاری را ایجاد میکند.
صنعت مکانیک با افزایش هیدرولیک دچار شوک کندتر شد. بیل مکانیکی تکنولوژی را تغییر داد و پس از مدتی، اکثر تولیدکنندگان بیل مکانیکی دیگر وجود نداشتند.
کریستنسن پنج اصل از فن آوری های مخرب را پیشنهاد می کند:
- شرکتها برای منابع به مشتریان و سرمایهگذاران وابسته هستند. مشتریان تصمیم گیری داخلی را هدایت می کنند زیرا شرکت ها به منابع وابسته هستند.
- بازارهای کوچک نیازهای رشد شرکتهای بزرگ را برطرف نمیکنند. شرکت های بزرگ علاقه ای به بازارهای نوظهور کوچک ندارند و بیش از حد منتظر می مانند.
- بازارهایی که وجود ندارند قابل تجزیه و تحلیل نیستند.
- قابلیتهای سازمان، ناتوانیهای آن را مشخص میکند.
- ممکن است عرضه فناوری با تقاضای بازار برابری نکند.
شرکتهای پیشرو به سختی میتوانند مناطقی از بازار را که در آنها از فناوریهای مخرب در آغاز کارشان استفاده میشود، کشف کنند. این به دلیل سود کمتری است که آنها با استفاده از یک فناوری جوان به دست می آورند، که علاوه بر آن، ضرر بازار تقریباً غیرموجودی را دارد.
بخش دوم به راه حل های این مشکل اختصاص دارد.
مدیرانی که با این مشکل مواجه میشوند باید پروژههایی را با فناوریهای مخرب در یک سازمان مستقل تعبیه کنند که هیچ فشار حاشیه رشدی برای مقابله با آن ندارد و خوشحال است که فقط چیزی را بفروشد. این مهم است زیرا یکی از نکات کلیدی است که فناوری های پایدار و مخرب در آن تفاوت دارند.
در حالی که برای حفظ فناوریهایی که جزو اولینهایی هستند که میفروشند، اولویت بزرگی نیست، برای تغییرات مخرب، اولین چیزی که میفروشد بسیار مهم است.
بازارها، در این مورد، کوچک بودن، به راحتی فتح می شوند. بنابراین اندازه سازمان باید با بازارها مطابقت داشته باشد.
یکی دیگر از اشتباهات رایج مدیران این است که هنگام حرکت به سمت چشمانداز مخرب، برنامهریزی و پیشبینی و تعیین نرخ رشد حرکت میکنند.
این بازارهای جدید، بنا به تعریف، ناشناخته هستند. مدیران باید این نوع سفر را با احساس کشف در ذهن آغاز کنند. باید انتظار شکست را داشت و جمع آوری داده ها باید هدف نهایی باشد.
مدیران همچنین تمایل دارند فکر کنند که می توانند قانون مدل RPV (منبع، فرآیند، ارزش) را دور بزنند. برای شرکتهای موفق بزرگ، منابع (عمدتاً کارمندان) تمرکز اصلی نیستند.
در عوض، همه چیز به فرآیندها و ارزشها مربوط میشود – ابزارها و، به ترتیب، اهداف یک شرکت، نه افرادی که پشت آن هستند. همچنین، یکی دیگر از ویژگیهای ارزشها و فرآیندها در مقابل منابع این است که اولی انعطافناپذیر است، در حالی که دومی به راحتی قابل تغییر است.
با توجه به آنچه گفته شد، تعجب آور نیست که ساخت یک ماشین بزرگ، با فرآیندها و فرهنگ های تثبیت شده که در جهت سود ناخالص زیاد کار می کنند، استفاده از همان رویکردی که معمولاً برای یک بازار کوچک و غیرقابل پیش بینی دارد، یک نه بزرگ است. /p>
کریستنسن سپس دانش و پیشبینیهای خود را با یک آزمایش فکری در مورد یک فناوری مخرب احتمالی – ماشینهای الکتریکی (فراموش نکنید که این کتاب در ابتدا در سال 1997 نوشته شده است) را به کار میگیرد.
او چارچوب خود را در جایی قرار می دهد که دهانش تجزیه و تحلیل نتایج احتمالی و یک استراتژی تجاری احتمالی برای نزدیک شدن به این فناوری معلق (در آن زمان) باشد.
در آخر، در فصل پایانی، به نتیجهگیری اصلی معضل مبتکر میرسیم. در اینجا ایدههای اصلی هفت بینش «ساده و معقول» کتاب آمده است:
- اول: پیشرفت بازار جدا از پیشرفت تکنولوژیک است. مشتریان همیشه نمی دانند به چه چیزی نیاز دارند.
- دوم: نوآوری به تخصیص منابع نیاز دارد که برای فناوریهای مخرب فوقالعاده دشوار است.
- سوم: فناوری مخرب نیاز به بازار جدیدی دارد. مشتریان قدیمی کمتر مرتبط هستند. فناوری مخرب یک مشکل بازاریابی است، نه یک مشکل تکنولوژیکی.
- چهارم: سازمان ها قابلیت های محدودی دارند. بازارهای جدید که توسط فناوری های مخرب فعال می شوند، به قابلیت های بسیار متفاوتی نیاز دارند.
- پنجم: اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری سرمایه گذاری وجود ندارد. شکست و یادگیری تکراری مورد نیاز است.
- ششم: نوآوری های مخرب به رهبران پاداش می دهد.
- هفتم: شرکتهای کوچک ورودی از حمایت برخوردارند زیرا کارهایی را انجام میدهند که برای رهبران صنعت منطقی نیست.
درس های کلیدی از “معضل مبتکر”
-
- نوآوری برابر با بهبود نیست
-
- هوشمندانه فکر کنید، زیاد فشار نیاورید
- ROI مهمترین مفهوم برای هر سرمایه گذار است
نوآوری برابر با بهبود نیست
شکست مانع نیست. بخشی ضروری از موفقیت است.
کریستنسن از شما میخواهد که یاد بگیرید که موفقیت شما تنها به آمادهسازی، پیشبینی، بازاریابی یا طرح تجاری مؤثر بستگی ندارد.
تعهد و تعهد شما برای رقابت در بازار کافی نیست.
موارد متعددی وجود دارد که یک شرکت قویاً توسعه یافته نمیتواند مشتریان خود را با تلاش مداوم و سختکوشی مجذوب خود کند، و متوجه نمیشود که حتی کار سخت هم همیشه نتیجه نمیدهد.
به همین دلیل است که «معضل مبتکر» شما را از این واقعیت آگاه میکند که حتی شرکتهای استثنایی هر از گاهی با شکست و شکست مالی مواجه میشوند.
گاهی اوقات شرکتها از اقتصاددانان و کارشناسان نوآوری غفلت میکنند و به روش قدیمی این کار را ادامه میدهند.
در واقع، کاملا برعکس است، در اینجا متوجه خواهید شد که حتی اگر شرکتها فعالیتهای خود را بدون نقص انجام دهند، تیم مدیریت مالی و عملیاتی عالی داشته باشند و نیازهای مشتری را درک کنند، احتمالاً فروش آنها را افزایش میدهد، اما حتی این باعث نمیشود رونق بلندمدت را تضمین کنید.
هوشمند فکر کنید، زیاد فشار نیاورید
حتی کلمه نوآوری را نمی توان در یک یا دو جمله توضیح داد، با این حال به گفته بسیاری از کارشناسان طبقه بندی های مختلفی وجود دارد، اما در اینجا تنها به دو نوع از آن اشاره می کنیم: Sustaining و Disrupt Innovation.
نوآوری پایدار توسط شرکتهایی استفاده میشود که میخواهند محصولات یا خدمات موجود، شناخته شده و شناخته شده خود را بهبود بخشند.
برای انجام این کار، باید تجربه مشتری را با ارائه همان محصول با ارزش بالاتر افزایش دهید.
موضوعات مختل کردن نوآوری بیش از آنچه تصور کنید اتفاق می افتد.
بسیاری از تاجران همانطور که قبلاً ذکر کردیم با تلاش و فشار بیش از حد به نحوی خود را در موقعیتی میبینند که ارزش محصولات موجودشان حتی کمتر از قبل است.
ROI مهمترین مفهوم برای هر سرمایه گذار است
افرادی که شرکت و عملیات آن را به درستی می شناسند معمولا مدیران هستند.
با این حال، مدیران مسئول تخصیص سرمایههای شرکت نیستند، اغلب این امتیاز به مشتریان و سرمایهگذاران آنها تعلق دارد.
هر کسب و کاری از ابتدا تا انتها در معرض خطر است. حتی شانس ندادن هم یک ریسک است.
شرکت ها باید سعی کنند خود را از سرمایه گذاری های برگشت ناپذیر در فناوری های مخرب جدا کنند.
ROI هسته و ماهیت همه چیزهایی است که در دنیای تجارت وجود دارد. سرمایه گذاران عاقل منتظر می مانند تا بخش قابل توجهی از بازار تقاضای تغییر محصول یا خدمات خاص را داشته باشد تا با سرمایه گذاری در فناوری های ارزشمند، هرگونه شکست اقتصادی ناخواسته را به حداقل برسانند.
این خلاصه را دوست دارید؟ میخواهیم از شما دعوت کنیم برنامه ۱۲ دقیقهای، برای خلاصههای شگفتانگیز و کتابهای صوتی.
نقل قول های «معضل مبتکر»
تکنولوژی های مخرب معمولاً بازارهای جدیدی را امکان ظهور می دهند. کلیک کنید
برای موفقیت مداوم، مدیران خوب باید نه فقط در انتخاب، آموزش، و انگیزه دادن به افراد مناسب برای شغل مناسب، مهارت داشته باشند، اما در انتخاب، ساخت و آماده سازی سازمان مناسب برای کار نیز. برای توییت کلیک کنید
فناوری مخرب باید به عنوان یک چالش بازاریابی و نه یک چالش تکنولوژیکی در نظر گرفته شود. برای توییت کلیک کنید
هنگام تجاری سازی فناوری های مخرب، آنها بازارهای جدیدی را یافتند یا توسعه دادند که به ویژگی های محصولات مخرب ارزش می دادند، به جای اینکه به دنبال پیشرفتی در فناوری باشند تا محصول مخرب بتواند رقابت کند… برای Tweet کلیک کنید
سه دسته از عوامل بر آنچه سازمان می تواند و نمی تواند انجام دهد تأثیر می گذارد: منابع، فرآیندهایش، و ارزش های آن برای توییت کلیک کنید
بررسی انتقادی ما
معضل مبتکر قدرتمند است. مثال ها نیز به اصل مطلب می رسند و اغلب سرگرم کننده هستند.
اغلب مردم تا زمانی که آن را نبینند نمی دانند چه می خواهند. به همین دلیل است که توسعه فناوریهای جدید، یافتن بازاری برای آنها و موفقیت آنها بسیار سخت است.
رویکرد آزمون و خطا، با ذهنیت «سریع شکست بخور، زود شکست بخور، اغلب شکست بخور»، بنا به تعریف خطرناک است و در منوی همه نیست.
کتاب کریستنسن مورد علاقه استیو جابز فقید بود و چه شما جابز را دوست داشته باشید یا نه، این به معنای چیزی است.
این یکی از مهمترین کتابهایی است که تا کنون در مورد نوآوری نوشته شده است، و پیامدهای عمیقی دارد که ممکن است خواننده پس از اولین خواندن نتواند آنها را ببیند.