روانشناسی

آیا نفس نومید هستم خواه بچه‌ننه؟ به‌چه‌طریق باده به‌کارگیری دگرگونی را بازشناختن انصاف

آیا من افسرده هستم یا تنبل؟ چگونه می توان تفاوت را تشخیص داد

همه ما آن روزها را داشته‌ایم که روی کاناپه تنبلی می‌کردیم، می‌خوردیم و اصلاً کاری انجام نمی‌دادیم.

اما چه اتفاقی می‌افتد اگر این احساس ادامه یابد و روز به روز ادامه یابد؟ و بیشتر، اگر این احساس با احساس ناامیدی و درد عاطفی ترکیب شود، چه اتفاقی می‌افتد؟

افسردگی و تنبلی ممکن است از بیرون شبیه به هم به نظر برسند. با این حال، یکی به طور بالقوه فرار از کسب و کار زندگی، یک نگرش یا عدم انگیزه است، در حالی که دیگری یک وضعیت روانی است که بدون رضایت فرد تحت تأثیر قرار می گیرد.

بنابراین، در حالی که افسرده بودن و تنبل بودن ممکن است گاهی شبیه هم به نظر برسند، اما اینطور نیستند، و درک نحوه تشخیص تفاوت ضروری است.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک بیماری روانی شدید است. این یک عمل عمدی یا انتخاب عمدی نیست، بلکه یک وضعیت روانی است. افسردگی احساسی متفاوت از غم و اندوه ایجاد می کند. این یک ناامیدی خالی، بی حسی و فلج کننده است که هیچ چیز نمی تواند آن را برطرف کند. شرایط روانی بر نحوه تفکر، عمل و احساس فرد تأثیر می گذارد. علاوه بر این، افسردگی می تواند به طور قابل توجهی توانایی فرد برای زندگی کردن و یافتن انگیزه را مختل کند.

خب، این چه شکلی است؟

شخصی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کند ممکن است زیاد بخوابد، برای انجام کارهای مراقبت از خود مانند دوش گرفتن و داشتن یک یخچال خالی تلاش کند.

افسردگی چیزی است که کل زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. این یک انتخاب یا حتی یک روحیه نیست. داشتن یک “روز افسردگی” مانند داشتن یک “روز تنبل” ساده نیست. و در حالی که افسردگی ممکن است مانند تنبلی به نظر برسد، امیدوارم این مقاله بتواند تفاوت آن را به شما نشان دهد.

عوامل خطر افسردگی.

افسردگی می تواند هر کسی را تحت تاثیر قرار دهد. اما، برخی از عوامل خطر قابل توجه هستند. لیست قطعی نیست و ترتیب خاصی ندارد.

1. ژنتیک

اگر نمی‌دانید افسرده یا تنبل هستید، به سایر اعضای خانواده نگاه کنید. آیا کسی در خانواده افسردگی دارد؟ این بدان معنا نیست که اگر یکی از اعضای خانواده فردی افسردگی داشته باشد، او نیز به آن مبتلا خواهد شد. این یکی از عوامل خطر در میان بسیاری دیگر است. دانستن تاریخچه سلامت خانواده شما از بسیاری جهات مفید است و درک خطر افسردگی تنها یکی از آنهاست.

فرض کنید سابقه ژنتیکی قوی افسردگی دارید. در این صورت، ممکن است احساس ذهنی خود، زندگی فعلی، میزان شادی و انگیزه فعلی خود را در نظر بگیرید و با یک متخصص پزشکی مشورت کنید.

برعکس، تنبلی به ژنتیک وابسته نیست. اگر از خانواده ای تنبل و بی انگیزه هستید، به این معنی نیست که خواهید بود. ژنتیک نشان دهنده تنبلی نیست، در حالی که می تواند نشان دهنده افسردگی باشد.

2. زیست محیطی

محیط یک فرد بسیار مهم است و بر سلامت روان تأثیر می گذارد. هر چیزی که می بینیم، می شنویم، بو می کنیم و احساس می کنیم می تواند بر خلق و خوی ما تأثیر بگذارد، مانع شود یا تغییر دهد. چند عامل محیطی می تواند خطر ابتلا به افسردگی را در افراد افزایش دهد. از طرف دیگر، محیط یک فرد احتمالاً دلیلی برای تنبلی نخواهد بود. تنبلی بیشتر یک انتخاب، تصمیم یا خلق و خوی است و نه یک شرط.

عوامل محیطی مانند مواردی که در ادامه می آیند می توانند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.

  • آلاینده های شیمیایی
  • فقر
  • جرم
  • نژادپرستی
  • زندگی ناامن در خانه

تنبلی و تنبلی تحت تأثیر این متغیرها نیست. بیشتر یک انتخاب است (و به هیچ وجه انتخاب اشتباهی نیست. تنبلی، مرخصی گرفتن، باز شدن و خاموش شدن، همگی نکات مثبتی هستند و متأسفانه کلمه تنبل یک حس منفی به آن متصل است. من تنبل بودن را تحقیر نمی کنم. برعکس، من شخصاً طرفدار زیادی هستم. من به اشتراک می‌گذارم که چگونه عوامل محیطی می‌توانند بر سلامت روانی تأثیر بگذارند و منجر به خطر افسردگی شوند، در حالی که تنبلی بیشتر یک انتخاب/تصمیم است.)

3. شخصیت

شخصیت عامل مهمی در تشخیص افسردگی و تنبلی است. اگر فردی با عزت نفس پایین و ارزش خود دست و پنجه نرم کند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی قرار دارد. با این حال، اگر فردی عموماً بی انگیزه باشد، فقط کارهایی را که می خواهد انجام دهد، و مانند یک تنبل زندگی کند، ممکن است تنبل باشد و افسرده نباشد.

شایان ذکر است که افسردگی یک انتخاب نیست. این یک وضعیت روانی است که می تواند به طور قابل توجهی بر زندگی یک فرد تأثیر بگذارد. افسردگی می تواند کار کردن، بیرون رفتن و انجام کارهای روزانه را برای فرد دشوار کند. این به معنای تنبل بودن نیست.

اگر نمی‌دانید افسرده هستید یا تنبل، از شما دعوت می‌کنم سوالات زیر را از خود بپرسید:

  • آیا همیشه احساس تنبلی می کنم، یا رویداد خاصی وجود دارد که باعث آن می شود؟ (به عنوان مثال شستن ظروف، بیرون آوردن زباله، چمن زنی و غیره)
  • آیا احساس بی انگیزگی و ناامیدی می کنم یا فقط انرژی ندارم و می خواهم آرام باشم؟
  • چند وقت یکبار چنین احساسی دارم؟
  • آیا از رویدادهایی که قبلاً از آنها لذت می بردم صرف نظر می کنم؟

4. بیوشیمی

بیوشیمی مغز یک عامل مهم در افسردگی است. یک فرد می تواند انتقال دهنده های عصبی بسیار یا بسیار کمی داشته باشد. انتقال دهنده های عصبی پیام رسان های شیمیایی هستند و نقش بسیار زیادی در تنظیم خلق و خو دارند. وقتی تعادل مناسبی وجود ندارد، می‌تواند باعث افسردگی شود.

هر نوع انتقال دهنده عصبی حامل پیام متفاوتی است و نقش متفاوتی در سلامت روان کلی فرد ایفا می کند، بنابراین هنگامی که عدم تعادل وجود دارد، می تواند مشکلات زیادی ایجاد کند.

از آنجایی که افسردگی یک وضعیت چندوجهی است، تعادل در هر مغز متفاوت است، بنابراین درمان منحصر به فرد و شخصی است. معمولاً افراد مجبورند داروهای مختلف زیادی را امتحان کنند تا تعادل بیوشیمی در مغزشان برقرار شود.

این چیزی نیست که فرد بتواند آن را کنترل کند، در حالی که تنبلی به عدم تعادل شیمیایی مربوط نمی شود، بلکه به فقدان انگیزه، نیاز به کاهش سرعت، و یک انتخاب و یک گزینه توافقی مربوط می شود.

علائم افسردگی.

علائم افسردگی نیز می‌تواند شبیه سایر شرایط پزشکی باشد، بنابراین مهم است که سؤالات خود را بپرسید و از خود نزد پزشک حمایت کنید تا از تشخیص صحیح اطمینان حاصل کنید.

علائم افسردگی ممکن است متفاوت ظاهر شوند و همه موارد افسردگی شدید هستند و نیاز به مراقبت دارند. در اینجا به سرعت خواهید دید که علائم افسردگی با یک مورد تنبلی قدیمی بسیار متفاوت است.

اگر این علائم را در نظر بگیرید، به راحتی می توانید متوجه شوید که افسردگی با تنبلی چه تفاوتی دارد. افسردگی یک بیماری روانی است که در اثر عدم تعادل شیمیایی در مغز ایجاد می شود. بنابراین اینکه افسردگی چگونه خود را نشان می دهد و ظاهر آن برای یک فرد می تواند متفاوت باشد، اما ایده کلی در بین علائم ثابت می ماند.

افسردگی یک احساس تیره و سنگین غیرقابل توضیح را به همراه دارد. زندگی روزمره ممکن است سخت شود و برای بسیاری از افراد کار کردن یا حتی بلند شدن از رختخواب دشوار است. این را نباید با تنبلی اشتباه گرفت زیرا تنبلی توافقی است و افسردگی اینطور نیست. تنبلی، اگرچه ممکن است به دلیل بی انگیزگی باشد، چیزی نیست که در آزمایش خون یا هر آزمایش پزشکی نشان داده شود.

اگر نمی‌دانید افسرده هستید یا تنبل، یا شاید یکی از عزیزانتان هستید که نگران کسی هستید، سؤالات زیر را از خود بپرسید:

  • آخرین باری که شادی و شادی را احساس/دیدم چه زمانی بود؟
  • آیا کار از دست رفته است؟
  • تقویم اجتماعی فرد چیست و آیا در رویدادها شرکت می کند؟
  • چه مدت است که این احساس را داشتم؟
  • آیا این احساس از بین می رود؟ (مثلا وقتی با دوستان برای قهوه بیرون می روید؟)

آیا شما فقط تنبل هستید؟

برای درک اینکه آیا تنبل هستید، باید تعریف کنیم که تنبلی چیست. ما به تازگی متوجه شده ایم که افسردگی یک بیماری روانی جدی است که می تواند زندگی افراد را خراب کند. با این حال، بسیاری از علائم و مبارزات افسردگی شبیه تنبلی است. تشخیص تفاوت ممکن است سخت باشد، و اگر می‌پرسید افسرده هستید یا تنبل، در جای درستی هستید.

قبل از اینکه بیش از حد تنبلی کنم، آیا می‌توانیم حس منفی را که به نظر می‌رسد کلمه تنبل به ارمغان می‌آورد، از دست بدهیم؟ زیرا تنبلی به این صورت است:

  • این انتخاب آرامش در محیط شماست.
  • از مرزها محافظت می کند.
  • مراقبت از خود را در اولویت قرار می دهد.
  • به شما متمایل است.

پس تنبل بودن بد است؟ نه. آیا تنبلی در تمام روز، هر روز، چیز بدی است؟ من نمی گویم “بد” است، و می گویم که باید چیزی را پیدا کنید که روح شما را روشن کند. احساس تنبلی یا تنبلی نیز دو چیز متفاوت هستند. بیایید آن را باز کنیم؟

احساس تنبلی می کنید؟

اگر تنبل هستید، ممکن است احساس خستگی و بی انگیزگی کنید. با این حال، احساس تنبلی معمولاً می تواند خیلی سریع از بین برود. این بیشتر یک روحیه است تا یک حضور فیزیکی. من به شما پیشنهاد نمی‌کنم که احساس تنبلی کنید، بلکه محیطی که در آن هستید ممکن است حال و هوای شما را ایجاد کند.

اگر با احساس تنبلی دست و پنجه نرم می کنید، موارد زیر را از خود بپرسید:

  • آیا به حرفه خود علاقه دارم؟
  • آیا سرگرمی هایی دارم که خوشحالم کند؟
  • وقت آزادم را چگونه می گذرانم؟
  • چه چیزی مرا خوشحال می کند؟

این چهار سوال می توانند به مبارزه با این احساس تنبلی کمک کنند و انگیزه و الهام را در زندگی شما ایجاد کنند. اگر پاسخ در مورد شغل یا سرگرمی‌هایتان «نه» است، توصیه می‌کنم کمی پیشرفت شخصی کنید و به علایق و خواسته‌های واقعی خود متمایل شوید. شادی همیشه پیروز است آرامش و شادی درونی قیمتی ندارد و اگر در شغلی هستید که برای شما شادی ندارد، این را نشانه خود برای ادامه کار در نظر بگیرید.

چرا تنبلی بد است؟

شرط می بندم اگر این شما هستید، از این بابت احساس بدی دارید. اما، موضوع اینجاست. نکن وقتی زندگی همیشه ما را به یک حرکت دیوانه‌وار می‌فرستد، از کاهش سرعت احساس ناراحتی نکنید. برای از دست دادن اشتیاق و اشتیاق احساس بدی نداشته باشید. از اینکه انگیزه ندارید و به جای آن به آنچه بدنتان نیاز دارد، یعنی کاهش سرعت و انجام کم، گوش نمی دهید، احساس ناراحتی نکنید.

چرا تنبلی چیز بدی است؟ اینجاست که تنبلی یک نگرانی است:

  • شما کارهای خودمراقبتی و بهداشت شخصی را انجام نمی دهید (پرچم قرمز برای افسردگی).
  • شما هیچ امیدی به آینده ندارید. (پرچم سرخ)
  • شما از چیزی بیرون اجتناب می کنید.
  • سلامت روان شما رو به کاهش است.
  • شما لزوماً احساس تنبلی نمی‌کنید، بلکه اصلاً احساس تنبلی نمی‌کنید.

دوباره تنبل فکر کنید.

من از شما دعوت می‌کنم که دوباره به تنبلی فکر کنید و آن را به صورت مراقبت از خود بسازید. اگر در مورد چیزهایی مانند شستن ظروف، بیرون آوردن سطل زباله، یا راه رفتن با سگ احساس تنبلی می کنید، سعی کنید مراقب باشید و حضور داشته باشید و از چیزهای کوچک لذت ببرید.

تنبلی در مقابل افسردگی: راه‌های بیشتری تفاوت را نشان می‌دهند.

زندگی همراه با افسردگی می‌تواند شما را با درد عاطفی روبرو کند و ترس، پوچی و انزوا را فلج کند. اما، با تنبلی یا انتخاب هیچ کاری متفاوت است.

افسردگی در تمام بدن شما رخنه می کند و رگ های شما را با سردی، تاریکی و نیستی پر می کند. برای بعضی ها درد دارد. بدن منقبض می شود و فرد با بدن درد دست و پنجه نرم می کند. درد بدنی که برای دیگران معنی ندارد. برای دیگران باعث خوابیدن آنها می شود. این ممکن است با تنبلی اشتباه گرفته شود، اما مطمئن باشید که اینطور نیست.

خوابی که افسردگی به ارمغان می آورد مانند خوابی است که هرگز بدن را سیر نمی کند. بدن احساس خستگی شدید می کند و چشم ها بسیار سنگین هستند. این احساسات می توانند آنقدر شدید و قوی باشند که فرد نتواند عمل کند. درد و خستگی ناشی از افسردگی چیزی است که برای هیچکس آرزو نمی کنم، حتی بدترین دشمنم. و در حالی که درد دارید، افسردگی روایت درونی شما را با شک و تردید، نفرت از خود، و منفی بافی سمی تقویت می کند.

روایت درونی.

افسردگی

روایت درونی به صدای درونی اشاره دارد که وقتی به چیزی فکر می کنید می شنوید. به آن خودگویی، گفتگوی درونی و تک‌گویی درونی نیز گفته می‌شود.

وقتی فردی افسرده است، روایت درونی او بسیار متفاوت از حالتی است که احساس تنبلی می کند. افسردگی اغلب افکاری مانند لیاقت نداشتن، بی نیازی دنیا به شما، وضعیت بهتر مردم بدون شما و سایر موارد خشن خودانتقادی به شما می دهد.

افسردگی روایت را کنترل می‌کند و یک چرخش تاریک بدی به خود می‌گیرد. ممکن است شما را متقاعد کند که هر کاری که انجام می دهید اشتباه است. شما هرگز به موفقیت یا چیزی حتی تاریک تر نخواهید رسید. معمول است که روایت درونی را باور کنید زیرا همیشه آن را داشته اید و به آن اعتماد دارید. مشکل این است که وقتی شما افسرده هستید، روایت درونی شما توسط آن افسردگی کنترل می شود.

به مرور زمان، روایت درونی‌تان افکار منفی را به درون شما می‌خورد و در نهایت، هر آنچه را که می‌گوید بدون هیچ‌گونه سوالی باور می‌کنید.

تغییر آن ممکن است، اما به تلاش و کار نیاز دارد. تأثیر این خودگویی منفی بسیار زیاد است. این صدا اغلب زندگی افراد را در هنگام افسردگی ویران می کند. مهم است که تأثیر روایت درونی بر یک فرد افسرده را دست کم نگیرید. چیزهایی که می شنوند بسیار واقعی هستند و اگر اصلاح نشوند، شروع به باور آنها می کنند.

تنبلی

روایت درونی با تنبلی ممکن است “تو به اندازه کافی کار نمی کنی” یا “به اندازه کافی کار نمی کنی” باشد. یا شاید شما کاملاً با خودتان راحت هستید و روایت درونی شما منعکس کننده آن است.

در هر صورت، من شما را به چالش می کشم تا روایت درونی خود را در مورد اصطلاح تنبل تغییر دهید. ما مشروط شده ایم که بر اساس ظرفیت تولیدی خود قضاوت کنیم. ما بر اساس میزان کاری که در یک روز انجام می‌دهیم قضاوت می‌شویم، و جامعه به ما پاداش می‌دهد که «با کافئین کار می‌کنیم» زیرا خیلی سخت کار می‌کنیم.

من از شما دعوت می کنم که تنبلی را زیبا بدانید. این عمل به سادگی وجود بدون ارائه توضیح یا داشتن هرگونه سوال است. این انتخابی است که بر خلاف قضاوت در مورد اینکه چقدر سر و صدا می کنید است. تنبل بودن اشکالی ندارد. و جامعه این را به اندازه کافی به ما نمی گوید.

وقتی در یک روز تابستان حیوانی را می‌بینیم که روی چمن دراز کشیده است، معمولاً نمی‌پرسیم که آنها چه می‌کنند. در واقع، ممکن است بگوییم: «این پسر خوبی است! اوه، زیر نور آفتاب دراز کشیدی و استراحت کردی؟» تصدیق می کنیم و پاداش می دهیم. برای شما خوب است که آنجا دراز کشیدید.

به دلایلی، به انسان ترجمه نمی‌شود و باید تغییر کند. تنبل بودن کسری نیست. موجود نیازی به توضیح ندارد. انتخاب برای انجام کاری به جای کاری، انتخاب بدی نیست.

محیط خود را تجزیه و تحلیل کنید.

اگر هنوز در تلاش برای درک اینکه آیا باید نگران افسردگی باشید یا تنبل هستید، به اطراف خود نگاه کنید. راجع به این چه احساسی دارید؟ آیا به هم ریخته است؟ آیا به تمیز کردن خوب یا تعمیرات اساسی نیاز دارد؟

نمی توانم به اندازه کافی تکرار کنم: افسردگی یک انتخاب نیست. برخی از روزها بدتر از روزهای دیگر هستند، و برای بسیاری، اپیزودها ممکن است روزهای متوالی ادامه داشته باشند. این می تواند در محیط شما و رابطه شما با آن نشان داده شود. اگر به اطراف نگاه کنید و متوجه شوید “من باید تمیز کنم!” شما کمی انگیزه و تمایل دارید. این نشانه خوبی است اگر به اطراف نگاه می کنید و چیزی احساس نمی کنید و علائم دیگری دارید، بهتر است با پزشک خود تماس بگیرید.

افکار خود را بررسی کنید.

روایت درونی شما به شما چه می گوید؟ اگر در مورد اینکه آیا افسرده هستید یا تنبل هستید، فکر می کنید، افکار خود را بررسی کنید. چه نوع دیالوگی در ذهن شما جریان دارد؟ آیا این چیزهایی مانند “من خیلی خسته هستم” یا “من نمی توانم برای آخر هفته صبر کنم” یا بیشتر شبیه “من احساس تنهایی می کنم” یا “هیچ کس مرا دوست ندارد.”

با افکار خود اعلام حضور کنید. وقت خود را صرف گوش دادن و درک آنچه آنها به شما می کنند بگذرانید. اگر افکار شما بیشتر است “من خسته هستم.” “چقدر دیگر تا آخر هفته باقی مانده است؟” این احتمال وجود دارد که شما نیاز به استراحت داشته باشید و این عبارت را با تنبلی وارد کنید. استراحت کنید، استراحت کنید، استراحت کنید و کاری انجام دهید که ذهن و بدن شما را تازه کند.

در صورت وجود مشکل، لکه بینی.

تفاوت افسرده بودن و تنبلی را چگونه تشخیص می دهید؟ چگونه می‌دانید تنبلی نشانه‌ای از یک مشکل مهم سلامت روان نیست؟ راز چیست؟

نگران نباش! گرفتمت! برای تشخیص تفاوت بین افسردگی و تنبلی، باید به تمام علائم افسردگی نگاه کنید و قضاوت کنید که آیا آن را تجربه می کنید یا نه.

برای مثال، آیا به خاطر لذت بردن از یک بعد از ظهر شنبه در سریال مورد علاقه خود احساس گناه می کنید؟ (به هر حال شما نباید در مورد آن احساس گناه کنید.) یا برای دیدن نور انتهای تونل تلاش می کنید و به خودکشی فکر می کنید؟

تنبل بودن یک انتخاب است. این یک گزینه است. یک فرد می تواند انتخاب کند که در آن روز هیچ کاری انجام ندهد تا “روز تنبل” ایجاد کند. فرد می تواند رضایت خود را بدهد و تنبلی را انجام دهد. روایت درونی مسئول است و کنترل در اختیار شخص است.

افسردگی، همانطور که در بالا گفتم، یک انتخاب نیست. این یک گزینه نیست، و کسانی که در حال مبارزه هستند، مبارزه را انتخاب نمی کنند. این چیزی نیست که آنها برای آن رضایت داده باشند.

افسردگی یک بیماری روانی است. عوامل خطر متعددی بر آن تأثیر می گذارد، اما ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد. حتی آنهایی که شادترین به نظر می رسند نیز می توانند با افسردگی شکسته شوند. این یک بیماری نامرئی شیطانی است که سنگین، تاریک است و باعث ایجاد شک و نفرت نسبت به خود می شود.

روزنامه داشته باشید.

داشتن دفتر خاطرات می‌تواند نشانگر خوبی از احساسات واقعی افراد باشد، با این فرض که در نوشتن خود صادق هستند. همچنین راهی عالی برای درک و کشف احساسات مختلف است.

روزنامه‌ای در مورد زندگی روزمره خود داشته باشید، سپس می‌توانید به آن مراجعه کنید. شاید در مورد چیزهایی که شما را آزار می‌دهند، محرک‌های احتمالی و سایر موانع بصری‌تر شوید. روزنامه نگاری راهی عالی برای بیان و کاوش در خود و حتی درک آنچه می اندیشید برای خودتان است.

درمان

درمان افسردگی معمولاً شامل داروها و/یا روان درمانی است. پزشکان اغلب دارویی را بر اساس مصرف خانواده قبلی و موفقیت آن انتخاب می کنند. (به عنوان مثال، اگر مادر شما افسردگی دارد و روزانه دوز کم سرترالین مصرف می کند، احتمال زیادی وجود دارد که اگر افسردگی دارید، با این دارو نیز شروع کنید. بنابراین در صورت وجود یک نقطه شروع برای بیمار ایجاد می کند. سابقه خانوادگی.)

تعداد بسیار زیادی دارو برای درمان افسردگی وجود دارد و هر فرد به هر کدام متفاوت پاسخ می دهد. اگرچه هر کدام عوارض جانبی خود را دارند، برخی از آنها شدیدتر از دیگران است، اما آنها نیز بر روی هر فرد متفاوت تأثیر می گذارد. این به موارد بالا برمی گردد زمانی که گفتم افسردگی یک عدم تعادل شیمیایی در مغز است. درمان دارویی ابزاری است که برای کمک به آن استفاده می شود.

چند نوع مختلف از داروهای مورد استفاده برای درمان افسردگی عبارتند از:

  • مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) – سلکسا و پروزاک
  • سروتونین – مهارکننده‌های بازجذب نوراپی نفرین (SNRIs) – سیمبالتا، افکسور XR
  • داروهای ضد افسردگی غیر معمول – Pamelor و Vivactil

یکی دیگر از درمان‌های افسردگی، روان‌درمانی است که به عنوان «گفتار درمانی» نیز شناخته می‌شود. این شکل از درمان شامل رابطه بین یک بیمار و یک درمانگر حرفه ای است. درمانگر بیمار را از طریق باز کردن محرک‌ها، یادگیری مهارت‌های مقابله‌ای جدید و توسعه مهارت‌هایی برای شناسایی و غلبه بر الگوهای رفتاری منفی و تغییر روایت درونی راهنمایی می‌کند. رویکرد روان درمانی به علائم، ترجیحات شخصی و اهداف بیمار بستگی دارد.

درمان افسردگی مستلزم مراقبت مداوم است. از آنجایی که افسردگی یک بیماری چندوجهی است، همه چیز در هر لحظه ممکن است تغییر کند. یک رویداد آسیب زا در زندگی ممکن است علائم شدیدتری ایجاد کند که باعث تغییر یا افزایش دارو شود، یا ممکن است شما خیلی خوب عمل کنید و به کمتری نیاز داشته باشید. افسردگی خطی نیست؛ بازیابی آن بیشتر یک سفر است تا یک مقصد.

متاسفانه، اگر افسردگی دارید، قرار نیست یک روز از خواب بیدار شوید و “رفع” شوید. در عوض، شما هر روز سخت کار خواهید کرد تا از پس آن بربیایید. بعضی روزها راحت تر از روزهای دیگر خواهند بود، اما افسردگی قابل درمان نیست. قابل کنترل و مدیریت است اما قابل درمان نیست.

آیا می توانید تنبلی را درمان کنید؟

اگر انگیزه گرفتن چالش برانگیز است، اما همچنان می‌توانید کارها را انجام دهید، ممکن است زمان خوبی باشد تا به دنبال اشتیاق خود بگردید. کار کردن در شغلی که به آن اهمیت نمی دهید به بی انگیزگی شما کمک می کند. در عوض، کاوش کنید و چیزی را پیدا کنید که عاشق آن هستید. بازار کار گسترده است و برای همه جا وجود دارد، بنابراین از تلاش کردن نترسید.

اگر احساس تنبلی قابل کنترل است و کم و بیش انرژی ندارید، توصیه می‌کنم به رژیم غذایی خود نگاه کنید. مطمئن شوید که پروتئین، فیبر و آب کافی دریافت می کنید. اگر متوجه شدید که برای آشپزی سالم بیش از حد مشغول هستید یا شاید مهارت‌های آشپزی مطمئنی ندارید، می‌توانید اسموتی‌ها، سالادها و خدمات آماده‌سازی غذا را بررسی کنید. تغذیه مناسب و هیدراتاسیون می تواند به طور قابل توجهی بر خلق و خو و سطح انرژی تأثیر بگذارد.

آیا متوجه شده اید که در زمستان که هوا سرد و ابری است احساس تنبلی می کنید؟ سعی کنید نور بیشتری به روز خود اضافه کنید. آیا در پایان روز کاری جمعه احساس تنبلی می کنید؟ خب، این کاملاً طبیعی است!

شما تنبل هستید، حالا چی؟

بسیار خوب، پس مطمئن هستید که به جای افسردگی، تنبلی را تجربه می کنید. در صورت هر کاری، چه کاری باید انجام دهید؟

حفظ یک روال می تواند به حفظ انگیزه کمک کند. اطمینان حاصل کنید که برنامه روزانه شما شامل چیزهایی است که باعث شادی و خوشحالی می شود. اگر با انگیزه دست و پنجه نرم می کنید، محتوایی را که مصرف می کنید تجزیه و تحلیل کنید و در صورت لزوم سم زدایی انجام دهید. به افرادی که با آنها وقت می گذرانید نگاهی بیندازید و متوجه شوید که وقتی در شرکت آنها هستید چه احساسی دارید.

انرژی انرژی را جذب می کند، بنابراین انرژی منفی منفی ها را جذب می کند، و همین امر در مورد مثبت نیز صدق می کند. بنابراین، اگر با افرادی می گذرانید که تا حدودی «سیب زمینی کاناپه» هستند و متوجه می شوید که این چیزی است که به آن تبدیل می شوید، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که مدت زمانی را که با آنها می گذرانید محدود کنید یا بپذیرید که اینگونه از زندگی خود لذت می برید. زمان. در هر صورت اشکالی ندارد!

اگر افکار خود را در مورد اصطلاح تنبلی مجدداً تنظیم کنیم، آنقدرها هم بد نیست. اگر تنبلی فقط یک احساس است، می گذرد، و شما می توانید آن را کنترل کنید، پس جای نگرانی نیست. انتظار می رود یک “روز تنبل” داشته باشید. همانطور که گاهی اوقات احساس غم و اندوه طبیعی است و نشانه تشخیص افسردگی نیست. احساسات مورد انتظار هستند، و به جای سرکوب آنها و وصل کردن آنها به نظرات منفی مانند “تنبل بودن”، بیایید آنها را در آغوش بگیریم و شاید حتی یاد بگیریم که آنها را جشن بگیریم.

اگر تنبلی را نشانه ای از زیاده روی در خود بدانیم چه؟ اگر آن را نشانه مراقبت از خود و عشق به خود می دیدیم؟ اگر تنبلی مستقیماً با شخصیت ارتباط نداشت، بلکه وعده تعهد فرد به خود بود، چه؟ و آن زمان صرف تنبلی، چه می‌شود اگر آن را زمانی برای رها شدن بدانیم؟

اگر تفکر را به تنبلی تغییر دهیم، می‌توانیم روایت درونی را نیز بهبود ببخشیم. اگر با استراحت دست و پنجه نرم می کنید یا احساس می کنید به اندازه کافی سخت کار نکرده اید تا استراحت را توجیه کنید، پس می خواهم به شما یادآوری کنم که ما نیازی به کسب وجود خود نداریم و تنبلی یک عمل وجودی است.

غذای آماده.

اگر در انبوهی از احساسات هستید، تشخیص اینکه دقیقاً چه احساسی دارید می‌تواند سخت باشد. بنابراین من ابراز وجود و کشف خود را به هر طریقی که برای شما خوب است تشویق می کنم تا بتوانید احساسات خود را کاملاً درک کرده و بپذیرید.

افسردگی واقعی است و یک بیماری نامرئی قابل درمان است. اگر فکر می کنید مشکل دارید، لطفا تماس بگیرید. ارزیابی کنید که آیا علائم را تجربه می کنید یا نه و اینکه آیا این احساسات کوتاه مدت هستند و به فعالیت های خاص مربوط می شوند یا همیشه هستند. افکار خود را تجزیه و تحلیل کنید و با آنچه می شنوید راحت باشید تا بفهمید چه اتفاقی می افتد.

تنبلی یا داشتن یک روز تنبل معمولی… این یک انتخاب است و فرد در آن قدرت کامل دارد. اگرچه ممکن است آنها فاقد انگیزه یا الهام برای بیرون کشیدن از آن باشند، مهم است که اذعان کنیم که آنها این توانایی را دارند، در حالی که افراد مبتلا به افسردگی این توانایی را ندارند. افسردگی غالب می شود، و فردی که در حال مبارزه است، انتخابی در مورد آن ندارد.

این مهم است که به یاد داشته باشید که افسردگی کاملاً قابل درمان است حتی اگر کاملاً قابل درمان نباشد، و نیازی به مبارزه در سکوت ندارید.

شما ممکن است این موارد را نیز دوست داشته باشید:

این نوشته به صورت خودکار نوشته شده اگر مشکلی در کلمه اعم از همه چیز باشد ما را حتما از طریق نظرات باخبر کنید تا رسانه بتواند بهترین اطلاعات عمومی را بدهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا