داستان واقعی

جایی که شما می روید، کسی نیست که خواهید بود خلاصه کتاب

جایی که شما می روید، کسی نیست که خواهید بود خلاصه کتاب

11 دقیقه خواندن ⌚ 

Where You Go Is Not Who You'll Be PDF Summary

یک پادزهر برای شیدایی پذیرش در کالج

می‌خواهید فرزندتان در دانشگاه ییل یا استنفورد پذیرفته شود؟

خب، اجازه دهید با آن روبرو شویم: به احتمال زیاد او احتمالاً نخواهد بود.

فرانک برونی توضیح می‌دهد که چرا – و چرا این موضوع اصلاً مهم نیست.

عنوان پیام است:

آنجا که می روید آن چیزی نیست که خواهید بود.

چه کسی باید “جایی که می روید کسی نیستید” را بخواند؟ و چرا؟

کتاب فرانک برونی به زیبایی نوشته شده است و سه نوع مختلف مخاطب را هدف قرار می دهد:

• دانشجویان بالقوه کالج که می خواهند مدرکی از کالج آیوی لیگ دریافت کنند؛
• والدین دانشجویان آینده نگر – و حتی مهدکودک ها – که فکر می کنند فقط کالج آیوی لیگ تضمین کننده موفقیت و آینده ای روشن برای آنهاست. فرزندانشان؛
• همه کسانی که به وضعیت سیستم آموزشی آمریکا اهمیت می دهند.

اگر می‌بینید که به یکی از این گروه‌ها تعلق دارید – هم اکنون و هم در آینده اخیر – در انتخاب این کتاب دریغ نکنید. این مهم است که انجام دهید.

درباره فرانک برونی

چند لیست تا حدی نادیده گرفته شده که اهمیت زیادی دارند

«این باور عمومی، گفته شده و ناگفته، وجود دارد که راه ثروت در آیوی کوتاه شده است و افسار قدرت در دست کسانی است که زرشکی هاروارد، آبی ییل و نارنجی پرینستون را نه تنها بر روی سینه خود بلکه در روح آنها،» فرانک برونی در فصل اول آنجا که می روی، کسی نیست که باشی می نویسد.

با این حال، تحقیقات زیادی لازم نیست تا شخص متوجه شود که هیچ چیز نمی تواند دور از حقیقت باشد. می دانیم که عجیب به نظر می رسد، اما دو یا سه لیست را تحمل کنید.

اجازه دهید با فهرست فورچون 500 در سال 2014 شروع کنیم، آخرین فهرستی که قبل از انتشار کتاب برونی ظاهر شد (از آن زمان تا کنون تغییراتی تا جایی که به نیمه پایینی مربوط می شود وجود دارد، اما به پرونده برونی بی ربط هستند).

در سال 2014، ده شرکت بزرگ ایالات متحده از نظر کل درآمد، به ترتیب وال مارت، اکسون موبیل، شورون، برکشایر هاتاوی، اپل، فیلیپس 66، جنرال موتورز، فورد موتور، جنرال الکتریک و والرو انرژی بودند.

این لیست به ترتیب مدارسی است که مدیران عامل این شرکت‌ها مدرک کارشناسی خود را دریافت کرده‌اند: دانشگاه آرکانزاس؛ دانشگاه تگزاس؛ دانشگاه کالیفرنیا، دیویس؛ دانشگاه نبراسکا؛ آبورن; تگزاس A&M; موسسه جنرال موتورز (که اکنون دانشگاه کترینگ نامیده می شود)؛ دانشگاه کانزاس؛ کالج دارتموث و دانشگاه میسوری – سنت. لویی.

بله، درست است: فقط یک مدرسه Ivy League در آن لیست وجود دارد!

خوب، شاید بگویید، اما رؤسای جمهور ما چطور؟

پنج نفر آخر همگی فارغ التحصیل آیوی لیگ هستند: دونالد ترامپ مدرک خود را از پن، باراک اوباما از کلمبیا (و هاروارد)، هر دو بوش مدرک خود را از ییل، و کلینتون از جورج تاون و سپس قانون ییل دریافت کردند.

اما دایره را کمی گسترده تر کنید و داستان کامل – و بسیار مهم تر – را دریافت می کنید:

• رونالد ریگان در کالج Eureka، مدرسه کوچکی در ایلینوی که در سال 2014، در نظرسنجی جهنمی US News & World Report، تنها در رتبه 31 در میان “کالج های منطقه ای (غرب میانه)” قرار گرفت، رفت.
• جیمی کارتر نقل مکان کرد. در طول سال‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد، نه تنها در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده، بلکه در کالج جنوب غربی جورجیا و فناوری جورجیا نیز فرود آمد.
• ریچارد نیکسون لیسانس خود را از کالج ویتیر در کالیفرنیای جنوبی گرفت.
• لیندون بینز جانسون خود را از کالج معلمان ایالت تگزاس جنوب غربی گرفت.

و همین امر در مورد بسیاری از نامزدهای ریاست جمهوری، چه جو بایدن، چه پل رایان یا جان ادواردز صادق است. چه کسی می داند که آیا واقعاً ایده خوبی است که به تحصیلات دن کویل اشاره کنیم – آن مرد نمی توانست درست “سیب زمینی” را تلفظ کند – اما او به کاخ سفید رسید و “تنها یک ضربان قلب بود که از آن فاصله داشت. ریاست… از طریق دانشگاه DePauw در ایندیانا و دانشکده حقوق در دانشگاه ایندیانا.”

آلما ناخوانده

نکته؟

خب، برای تفسیر عنوان سخنان فرانک برونی، نکته این است که دانشگاهی که تصمیم می گیرید، به نوبه خود درباره آینده شما تصمیم نمی گیرد:

به عبارت دیگر، هیچ الگوی وجود ندارد. اصلا. اما در بسیاری از گفتگوهایمان درباره موفقیت و بسیاری از پرتره‌هایی که ما در رسانه‌ها از افراد موفق ترسیم می‌کنیم، اصرار داریم که یکی را پیشگویی کنیم. و ما اغلب با چیزهای بدیهی پیش می رویم، و دستاوردهای بعدی در زندگی را با زمانی که زودتر در مناطق کمیاب گذرانده ایم برابر می دانیم. این یک روایت تمیزتر از این است که بگوییم هر چیزی پیش می رود. این اسطوره‌شناسی قوی‌تر است: شوالیه‌های درخشان میز گرد وجود دارند که برای همیشه جوان انتخاب می‌شوند و جذاب هستند، و سپس رعیت‌هایی هستند که در آن سوی خندق کار می‌کنند.

برای واضح‌تر شدن موضوع، برونی به مطالعه پلاتینیوم توسط جامعه‌شناس دی. مایکل لیندسی اشاره می‌کند که چند ماه قبل از کتابش منتشر شد.

این مطالعه شامل مصاحبه با بیش از 500 رهبر آمریکایی بود که بیش از نیمی از آنها مدیران عامل شرکت های بزرگ و بیش از 100 نفر از آنها رهبران گروه های غیرانتفاعی بزرگ بودند. این رهبران همچنین شامل بسیاری از مقامات دولتی و حتی چند رئیس جمهور سابق بودند. این مطالعه، انتظار می رود، با هدف کشف این که همه این رهبران “از کجا آمده اند، چگونه به مقصد خود رسیده اند و پس از رسیدن چگونه فکر می کنند و چگونه رفتار می کنند.”

لیندسی به برونی گفت: «کاملاً انتظار داشتم که شاهد باشیم که درصد زیادی از مردم برای آموزش متوسطه و عالی به مدارس بسیار انتخابی رفته اند.

با این حال، همانطور که او در کتاب الهام گرفته از مطالعه خود منظره ای از بالا نوشت، “در حالی که ما اغلب فرض می کنیم که مستقیم ترین مسیر برای نفوذ ملی از دانشگاه های بزرگ دانشگاهی (مانند آیوی لیگ) می گذرد. مدارس)، تقریباً دو سوم از رهبرانی که من با آنها مصاحبه کردم در مدارسی شرکت کردند که موسسات نخبه محسوب نمی شوند.”

پرتاب دارت: هر چیزی که با سیستم آموزشی ایالات متحده اشتباه است

تصمیم دارید وارد یکی از ده ها یا بیشتر منتخب ترین مؤسسات آموزش عالی در آمریکا شوید؟ در تصمیم خود تجدید نظر کنید – یا حداقل از قبل نظر فرانک برونی را در مورد آن موضوع بشنوید:

اشکالی ندارد—تا زمانی که شما برنده یک مسابقه علمی ملی، برنده یک مسابقه آواز ملی، یک بلشوی باشید. -رقصنده آماده، هارپسیکورد نواز کالیبر کارنگی، اعجوبه شطرنج، اسطوره موج سواری، خط دفاعی که منطقه خود را در تکل ها رهبری می کرد، مهاجمی که رکورد تعداد گل در لیگ فوتبال خود به ثمر رساند، نویسنده منتشر شده و من نه وبلاگ نویس بداخلاق، یک سرآشپز زودرس و منظورم غذا شناسی مولکولی، یک پناهنده سیاسی رواقی از کشوری است که ما واقعا از آن متنفریم، یک فرزند قهرمان سیاسی از کشوری که واقعاً دوستش داریم، یک روزولت با وینتاژ مناسب، یک راکفلر با ارتباط کافی، یا مالیا یا ساشا اوباما. اگر هیچ یک از این توصیفات مطابقت نداشته باشد و از کلاس دوم در هر آزمون استاندارد شده نمرات کاملی نداشته باشید، تصور شما از استنفورد به درستی توهم نامیده می شود.

البته موارد فوق اغراق آمیز است، اما نه چندان.

و به همین دلیل است.

#1. نرخ های پذیرش تعدیل شده

در سال 2015، تنها 5.1٪ از 42,167 دریافتی توسط استنفورد، اعلان پذیرش دریافت کردند.

بنابراین، این فقط یک نفر از هر 20 متقاضی است. و به خاطر داشته باشید که 19 نفر دیگر «تنبل‌ها، لج‌بازها، قماربازان یا خودشیفته‌های متوهم» نبودند، بلکه «دانش‌آموزان دبیرستانی بودند که استنفورد برای آنها آرزوی کاملاً مضحک نبود و نباید می‌بود.» >

اما چگونه حضور در کالج آیوی لیگ تبدیل به یک “آرزوی مسخره” شد؟

خب، خیلی ساده، این همان چیزی بود که کالج های لیگ آیوی می خواستند به آن برسند. می بینید، کمبود (همانطور که رابرت سیالدینی به ما آموخت) یکی از شش اصل جهانی رفتار انسان است و متأسفانه یکی از اصلی‌ترین مواردی است که قبل از انتشار رتبه‌بندی دانشگاهی در نظر گرفته می‌شود.

متاسفانه‌تر، کمیابی می‌تواند تولید شود، و این دقیقاً همان کاری است که استنفورد، ییل یا پرینستون انجام می‌دهند: آنها به طور همزمان متقاضیان بیشتری را جذب می‌کنند و قیمت‌های پذیرش را کاهش می‌دهند.

برای استفاده از سخنان تد اونیل، رئیس بخش پذیرش در دانشگاه شیکاگو برای چندین دهه تا سال 2009 – چندی پیش، انبوه درخواست ها ” راهی برای ارتقاء کالج شما شد و دفتر پذیرش تبدیل شد. در واقع یک بازوی روابط عمومی دانشگاه است.”

#2. رتبه های بی ربط

اگر فکر می‌کنید که فاکتورگیری نرخ پذیرش تنها چیزی است که در مورد رتبه‌بندی کالج اشتباه است، دوباره فکر کنید.

جفری بنزل، رئیس بخش پذیرش دانشگاه ییل، بلافاصله پس از کناره گیری از این شغل در سال 2013، در مقاله ای نوشت: «اشتباه نکنید. ”

در حالی که انتخاب کالج بدون شک مهمتر از خرید یک لوازم خانگی است، او ادامه داد: “سیستم های رتبه بندی دانشگاه ها همگی رویکردی بسیار دقیق و علمی کمتر از Consumer Reports هنگام آزمایش جاروبرقی ها دارند. مشکل دیگر رتبه بندی این است که به بازیکن غالب —U.S. News & World Report، مجله‌ای که در واقع منحل شده است و اکنون فقط به‌عنوان تامین‌کننده رتبه‌بندی وجود دارد – برای اعمال نفوذ نابجا.»

باور کنید یا نه، بیش از 20 درصد امتیاز که U.S. News به یک مدرسه اختصاص می‌دهد «مشاوران راهنمایی دبیرستان در مورد آن چه فکر می‌کنند و نظر رئیس‌ها، اساتید و روسای پذیرش سایر کالج‌ها را منعکس می‌کند».

و چگونه کسی می تواند در مورد هر مدرسه ای غیر از مدرسه خود اطلاعات عمیقی داشته باشد؟ علاوه بر این، چگونه U.S. اخبار اندازه گیری “شهرت” کالج، چیز دیگری که در رتبه بندی نهایی محاسبه می شود؟ و چگونه پولی که یک دانشگاه در اختیار دارد با کیفیت آموزشی که ارائه می دهد ارتباط دارد؟

با وجود این، وجود نظام رتبه‌بندی باعث می‌شود که دانشجویان دانشگاه‌های با رتبه بالاتر را انتخاب کنند، علی‌رغم این واقعیت که برخی از آنها ممکن است بهترین انتخاب برای آنها در یک موضوع مهم‌تر نباشند. سطح.

#3. سوگیری میراث

اما دو مورد فوق مطمئناً تنها موانع نیستند. مورد سوم این است که برخی از داوطلبان فرزندان شرکت کنندگان قبلی لیگ آیوی هستند – یا به نحوی با فارغ التحصیلان مؤسسات مرتبط هستند.

این همان چیزی است که ترجیحات میراث نامیده می‌شود و به برخی از خانواده‌ها و افراد اجازه می‌دهد فرصت‌ها را ذخیره کنند.

این را باور نمی‌کنید؟

شما مجبور نیستید، زیرا این یک واقعیت شناخته شده است: طبق مطالعه انجام شده توسط مایکل هورویتز در سال 2011، میراث ها 23.3٪ شانس بیشتری برای پذیرش نسبت به غیر میراث داشتند. حتی بدتر از آن، “میراث اولیه” 45.1 درصد شانس بیشتری داشت.

به عبارت دیگر، بین دو کاندیدای یکسان، اگر یک غیر میراث 30 درصد شانس ورود به یک دانشگاه خاص را داشته باشد، یک میراث اولیه حدود 80 درصد شانس خواهد داشت، یعنی تقریباً مطمئناً اعلان پذیرش دریافت خواهد کرد. /p>

این عادلانه است؟

#4. پول

از انصاف صحبت می کنیم – آیا برای شروع این خانواده های قدیمی معمولاً بسیار ثروتمند هستند؟

بار دیگر، لازم نیست حرف برونی را قبول کنید: طبق مطالعه‌ای که توسط ربکا فابرو، فارغ‌التحصیلان سابق ییل انجام شد، 48 درصد از دانش‌آموزان ییل (بله، نیمی از آنها) از خانواده‌هایی هستند که درآمد بیش از 200000 دلار در سال، یعنی در 5 درصد برتر ایالات متحده آمریکا قرار دارند.

به عبارت دیگر، این یک دایره خود تداوم یافته و بسیار باطل است: ثروتمندان به دلیل ارتباطاتشان در کالج های آیوی لیگ پذیرفته می شوند و فرزندانشان به دلیل میراثشان.

والدین وسواسی و کودکان وسواسی

با این حال، از آنجایی که حتی والدین فقیر هم می دانند که ورود به کالج مدرسه آیوی بلیطی یک طرفه برای موفقیت است، آنها حاضرند هر کاری انجام دهند تا فرزندانشان از هر نوع مزیتی برخوردار شوند.

البته، در یک جامعه مبتنی بر بازار، این به منزله تأسیس مؤسسات متعددی است که مایل به کمک به آنها هستند – و در ازای آن پول زیادی به دست می آورند.

شما به چیزی جز یک تکه اطلاعات نیاز ندارید تا متوجه شوید که چقدر چیزهای دیوانه کننده هستند: از آنجا که شروع به کار برای والدین به یک وسواس تبدیل شده است، سازمان هایی وجود دارند (به جمع!) که پیشنهاد می کنند ” راهنمایی و آمادگی آزمون برای بچه‌هایی که برای پذیرش در مدارس راهنمایی انتخابی، مهدکودک‌ها و حتی پیش دبستانی‌ها رقابت می‌کنند.»

یکی از آن‌ها، حلقه ارسطو (که توسط یک بانکدار سرمایه‌گذاری سابق که کار کارشناسی خود را در MIT قبل از گرفتن MBA در کلمبیا انجام داده بود، تأسیس شد)، برای هر ساعت تدریس خصوصی ۴۵۰ دلار دریافت می‌کند.

جای تعجب نیست که مایکل موتو، افسر سابق پذیرش در دانشگاه ییل، یک بار درخواستی از یک زن جوان بسیار تأثیرگذار دریافت کرد، که فکر می کرد این کار هوشمندانه ای است که در مقاله درخواست خود ذکر کند که یک بار ترجیح می دهد روی خود ادرار کند. تا خود را از یک بحث محرک فکری با معلم فرانسوی خود دور نکند!

موتو خاطرنشان می‌کند که این چیزی نیست که باید آن را تحسین کرد. این چیزی است که باید به درستی درمان شود.

درست مانند کل سیستم آموزشی ایالات متحده.

درس‌های کلیدی از «آنجا که می‌روی کسی نیستی که باشی»

1. سیستم آموزشی آمریکا عمیقاً معیوب و مغرضانه است
2. دانشگاه شما شما را تعریف نمی کند: این همان کاری است که شما در آنجا انجام می دهید
3. افق خود را گسترش دهید: دانشگاهی را انتخاب کنید که مناسب شما نیست (اما کنجکاوی شما را برمی انگیزد)

سیستم آموزشی آمریکا عمیقاً معیوب و مغرضانه است

هر سال ایالات متحده News & World Report رتبه بندی بهترین کالج های بسیار تاثیرگذار را منتشر می کند. و هر سال دانشجویان آینده نگر مشتاقانه منتظر انتشار آن هستند تا بتواند به آنها در تصمیم گیری در مورد دانشگاه کمک کند.

با این حال، به دلیل غیرعلمی و ذهنی بودن سیستم رتبه‌بندی، و به دلیل این واقعیت که فرآیند پذیرش به‌طور آشکاری نسبت به ثروتمندان، سفیدپوستان و میراث‌ها مغرضانه است، بسیاری از دانش‌آموزان نه تنها رد می‌شوند، بلکه افسرده و بی‌طرف می‌شوند. .

نقطه یک سیستم آموزشی، البته، کاملا برعکس است.

دانشگاه شما شما را تعریف نمی کند: این همان کاری است که شما در آنجا انجام می دهید

از طرف دیگر، مدیران عامل اکثر شرکت‌های Fortune 500، بسیاری از سیاستمداران و معاونان رئیس‌جمهور، بسیاری از برندگان جایزه نوبل و نوابغ خلاق هرگز در کالج Ivy League شرکت نکرده‌اند. به عبارت دیگر، همه آنها با وجود پیوستن به دانشگاه های جزئی و نسبتاً بی اهمیت موفق بوده اند.

این نباید کسی را متعجب کند زیرا مطالعات متعدد نشان داده اند که روشی که در آنجا وقت خود را صرف می کنید بسیار مهمتر از دانشگاهی است که انتخاب می کنید. به عنوان مثال، مشارکت عمیق و فعال در فعالیت های دانشگاهی یا گروهی، به طور قاطع عامل مهمی در شادی فرد در آینده در زندگی است.

بنابراین، فقط در فعالیت‌هایی که سعی می‌کنند رزومه خود را تکمیل کنند، مشغول نشوید. هوشمندانه بپیوندید اتصال. بخشی از چیزی بودن را تجربه کنید. این چیزی است که شادی از آن ساخته شده است.

افق خود را گسترش دهید: دانشگاهی را انتخاب کنید که مناسب شما نیست (اما کنجکاوی شما را برمی انگیزد)

صحبت از شادی – هر چه دانشگاه تنوع بیشتری داشته باشد، به احتمال زیاد باعث رضایت فرد می شود. دانشگاه باید تماماً در مورد ترک منطقه راحتی شما و محدوده تجربه باشد: مدارس نخبگان معمولاً کاملاً برعکس عمل می کنند.

برونی می نویسد: “کالج فرصتی منحصر به فرد برای جستجو و تجملات در ایده ها، برای دادن تمرین شدید به مغز و بررسی کامل روح شما، برای درک اینکه جهان چقدر بزرگ است و تامل در مورد خواسته های خود است. در آن قرار دهید. ”

یک چیز دیگر تا زمانی که اینجا هستیم.

باور کنید یا نه، طبق یک نظرسنجی سراسری گالوپ، تنها 9 درصد از رهبران کسب و کار رتبه‌بندی کالج شما را عامل استخدام «بسیار مهم» می‌دانند. 85٪، از طرف دیگر، فکر می کنند دانش مرتبط با رشته شما مهمترین معیار استخدام است.

آیا هنوز فکر می کنید که وارد نشدن به کالج آیوی لیگ پایان زندگی شماست؟

این خلاصه را دوست دارید؟ ما از شما دعوت می کنیم برنامه 12 دقیقه ای برای خلاصه ها و کتاب های صوتی شگفت انگیزتر.

«جایی که می روید، نقل قول ها نیست»

به همه بچه های دبیرستانی در این کشور که از چهارراه پذیرش در کالج می ترسند و به همه بزرگسالان جوانی که از آن احساس ویران شده بودند. ما راه بهتر و سازنده تر را مدیون شما و کل کشور هستیم. برای توییت کلیک کنید

آیا یک کالج معتبر شما را در زندگی موفق می کند؟ یا این کار را برای خودتان انجام می دهید؟ برای توییت کلیک کنید

این جایی نیست که مدرسه رفتی… چقدر سخت است تو کار میکنی. برای توییت کلیک کنید

من فکر می کنم یک غرور وجود دارد، یک افسانه، که می توانید بروید و بنشینید یک دانشگاه و چیزهایی به شما خواهد رسید. آنها نمی کنند. شما باید به سمت آنها بروید. (از طریق کاندولیزا رایس) برای توییت کلیک کنید

شما به من گفتید که “شوق و شوق هر حرکتی دارد. اگر این موضوع از طریق این چهارراه دیوانه وار کالج درست بماند و فراتر از آن هم همینطور باقی بماند، او مردی برازنده خواهد بود. احتمالاً هم خوشحال است. برای توییت کلیک کنید

بررسی انتقادی ما

جایی که می روی، کسی نیست که باشی بیش از یک کتاب خوب است – همچنین یک کتاب مفید است. در واقع، برای هر کسی که ممکن است آن را به همان اندازه که برونی در نظر دارد جدی بگیرد، ممکن است ثابت شود که این کتاب تغییر دهنده زندگی است.

درست است، برخی از قسمت‌های آن کمی اجباری به نظر می‌رسند و کتاب، به طور کلی، قربانی برخی سوگیری‌ها می‌شود – به خصوص سوگیری بقا – اما، در مجموع، این کتابی است که باید قبل از تصمیم گیری در مورد تحصیلات آینده خود حتما بخوانید.

به شما قول می‌دهیم: کتاب برونی مطمئناً این روند را آسان‌تر می‌کند.

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا