داستان واقعی

کتاب زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردند

کتاب زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردند

13 دقیقه خواندن ⌚ 

When Women Ruled the World PDF

شش ملکه مصر

روزی روزگاری، در سرزمینی بسیار دور، ملکه هایی وجود داشتند که از پادشاهان قدرتمندتر بودند.

و کارا کونی می‌خواهد در مورد شش مورد از آنها با شما صحبت کند، که هر کدام اثری ماندگار در مصر باستان بر جای گذاشتند.

در خلاصه کتاب او همه چیز را در مورد آنها بیاموزید:

زمانی که زنان بر جهان حکومت کردند.

چه کسی باید “زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردند” را بخواند؟ و چرا؟

اگر به تاریخ علاقه مند هستید — به خصوص به فراعنه و مصر باستان—پس حتماً باید نگاهی به وقتی زنان بر جهان حکومت کنند

بیندازید.

اما اگر می‌خواهید بفهمید چرا زنان در حال حاضر بر جهان حکومت نمی‌کنند و چرا در آینده باید بر جهان حکومت کنند، آن را بخوانید: وقتی زنان بر جهان حکومت کردند کارا کونی علاوه بر اینکه یک مطالعه تاریخی است، آن را بخوانید. به عنوان یک مانیفست فمینیستی نیز خوانده می شود، مانیفست عمدتاً مبتنی بر داده های تجربی برگرفته از مادر همه دانش – تاریخ.

درباره کارا کونی

Kara Cooney

کارا کونی مصر شناس، باستان شناس، و دانشیار هنر مصری آمریکایی است. و معماری در UCLA.

کونی که متخصص در مطالعات تابوت، تولید صنایع دستی و اقتصاد در دنیای باستان است، نویسنده دو کتاب است. اولین کار او قبل از زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردندزنی که پادشاه می شد بود و بر تاثیرگذارترین فرعون زن تاریخ مصر، هتشپسوت تمرکز داشت.

کونی همچنین مجری و تهیه کننده مجموعه تلویزیونی Discovery، خارج از مصر است.

در http://karacooney.squarespace.com/ 

بیشتر بیاموزید

خلاصه کتاب

«زمانی که زنان بر جهان حکومت می‌کردند» نشان می‌دهد، در آنچه افسانه‌ای به نظر می‌رسد اما حقیقت دارد، چگونه زنان قدرتمند شما در فرهنگ سلطنت اروپا در قرن شانزدهم تجدید نظر می‌کنند. یکی از محققین برجسته رنسانس نشان می دهد که چگونه چهار زن قدرتمند فرهنگ سلطنت اروپا را در قرن شانزدهم با شکوه بازتعریف کردند.

صحبت از زنانی که امروزه بر جهان حکومت می کنند کمی غیر واقعی به نظر می رسد. شاید به همین دلیل است که کارا کونی کتاب خود را در مورد مشهورترین ملکه های مصر با یک عبارت داستانی بسیار گویا آغاز می کند:

روزی روزگاری زنانی بودند که بر جهان حکومت می کردند. شش نفر از آنها – مرنیث، نفروسوبک، هتشپسوت، نفرتیتی، تاووسرت و کلئوپاترا – بالاترین را صعود کردند و مهم‌ترین قدرت را در اختیار داشتند: نه به‌عنوان دستکاری‌کنندگان مردم خود، بلکه به‌عنوان رؤسای دولت. هر کدام به عنوان یک ملکه کار خود را آغاز کردند – یک ظرف جنسی صرف پادشاهشان – اما هر کدام تصمیم گیرنده اصلی شدند و پنج نفر از آنها مستقیماً به عنوان پادشاه خدمت کردند. اگرچه هر زنی باید دارای جاذبه، مهارت، هوش و شهود برای حکومت باشد، اما هر یک توسط یک سیستم مصری که به حکومت او نیاز داشت به قدرت رسیدند.

حالا، اشتباه نکنید: اگر خیلی خوب به نظر می رسد که درست باشد، به این دلیل است که اینطور است. حتی مصر، «تنها دولتی که دائماً اجازه حکومت زنان را می‌داد»، در درازمدت، «بی‌رحمانه و سرکوبگر نسبت به زنان کمتر از هر جامعه پیچیده دیگری روی زمین نبود».

این کشور نیز فقط چند حاکم زن داشت، و “تنها در صورت لزوم از یک رهبر زن رنج می برد، و او را در اسرع وقت از چشم مردم خود محو می کرد.”

این به چه معناست؟

به این معناست که یک زن تنها در صورتی می‌تواند پادشاه شود که پادشاه مرد برای حکومت خیلی پیر یا جوان باشد – یا شاید هنوز به دنیا نیامده باشد. همچنین به این معنی است که مهم نیست این ملکه ها چه کردند، فراعنه ای که بعد از آنها آمدند، به طور مداوم “نام آنها را از “فهرست پادشاهان” رسمی پادشاهان ایجاد شده توسط معبد سلطنتی پاک یا حذف کردند.

بنابراین، به طور خلاصه: قدرت آزادانه به آنها داده شد زیرا مصر به آنها نیاز داشت. وقتی دیگر به آنها نیازی نداشت، طوری رفتار می کرد که گویی این زنان هرگز حکومت نمی کردند.

در وقتی زنان بر جهان حکومت می‌کردند، کارا کونی سعی می‌کند این را تغییر دهد، تا بتوانیم «این داستان عجیب و متناقض قدرت زنانه بدون تقلب را که ضعیف از آن استفاده می‌کند، بهتر درک کنیم. زنان را در طول یک فراز و نشیب فوق‌العاده 3000 ساله به یاد آورد.»

بنابراین، بیایید به خود زنان بپردازیم.

Merneith: Queen of Blood

مرنیت نه تنها یکی از اولین فرمانروایان زن مصر بود، بلکه یکی از اولین فرمانروایان مصر بود.

او در طول سلسله 1 (3000-2890 قبل از میلاد)، در همان سپیده دم دولت-ملت مصر، زمانی که (همانطور که کونی می گوید) “سلطنت جدید و بی رحمانه بود” حکومت کرد.

وقتی پدرش، پادشاه محترم جِر درگذشت، برادرش دیجت تاج و تخت را از او به ارث برد. بلافاصله پس از آن، او از مرنیث خواست تا همسرش شود و انتظار می رفت که او موافقت کرد. نیازی به بازخوانی جمله قبلی نیست: مرنیت اکنون، در واقع، هم خواهر و هم همسر برگزیده فرعون جدید بود.

پادشاه دیجت به طور غیرمنتظره ای تنها چند سال در سلطنت خود درگذشت، و پسرش با مرنیت، دن، برای حکومت خیلی جوان بود – بنابراین مرنیت در عوض حاکم شد.

اولین وظیفه او؟

برای آماده سازی مناسب دفن برای شوهر و برادرش.

او تمام تلاش خود را کرد: طبق آداب تشریفاتی (که قربانی می‌خواست)، صدها نفر را کشت که بیشتر آنها برادران ناتنی دن بودند. دلیل واضح است: او می‌خواست مطمئن شود وقتی دن فرعون می‌شود، هیچ یک از بستگان تشنه قدرت او نتواند حکومت او را به چالش بکشد.

اگرچه مرنیث هیچگاه رسماً حاکم نشد، اما به مدت شش یا هفت سال برای دن حکمرانی کرد و پس از مرگ، با تدفین پادشاه مفتخر شد: 120 نفر از بستگان نزدیک او در کنار او در قبرستان سلطنتی ابیدوس دفن شدند. .

نفروسوبک: آخرین زن ایستاده

11 سلسله پس از مرنیت، نفروسوبک (یا سوبکنفرو) از سلسله 12 (1985-1773 قبل از میلاد) اولین فرعون زن شدند که ما شواهد غیرقابل انکاری در مورد آن داریم.

او دختر آمنهات سوم، فرمانروایی قدرتمند بود که دوران سلطنتش دوران طلایی پادشاهی مصر میانه تلقی می شود. علاوه بر این، درست مانند مرنیت، نفروسوبیک نیز همسر برادرش بود، در مورد او، آمنهت چهارم.

متأسفانه، به دلیل این سنت روابط محارم، آمنهت چهارم عقیم بود، بنابراین پس از مرگش وارث مردی باقی نگذاشت. این گونه بود که نفروسوبیک، آخرین فرمانروای سلسله دوازدهم مصر، تاج و تخت را به دست گرفت.

او بیش از چهار سال در آنجا ماند، دوره‌ای که در طی آن ساخت یک مجموعه معبد در هاوارا را تکمیل کرد و مکان‌های عبادت را در سازه‌های هراکلوپولیس مگنا اضافه کرد.

او با مرگی مرموز از دنیا رفت، اما فراموش نشد: او در بیشتر فهرست‌های پادشاهان حفظ شد و به خاطر محافظت از زمین در زمان پریشانی مورد افتخار قرار گرفت.

هتشپسوت: ملکه روابط عمومی

دومین فرعون زن که از نظر تاریخی تأیید شده است، چهار قرن پس از نفروسوبیک به قدرت رسید.

نام او هتشپسوت (از سلسله 18، 1550-1295 قبل از میلاد) بود و “تنها زنی بود که تا کنون قدرت را به عنوان پادشاه در مصر باستان در دوران شکوفایی و توسعه به دست گرفته است.”

این تنها قانونی نبود که هتشپسوت زیر پا گذاشت.

هتشپسوت که در یک دختر جوان توسط پدرش توتموس اول به سمت کاهن اعظم منصوب شد، بلافاصله پس از به ارث بردن تاج و تخت، همسر برادرش توتموس دوم شد. Thutmose II در طول سلطنت کوتاه خود مطلقاً هیچ کاری انجام نداد و قرار بود پسری از حرمسرا او به دنیا بیاید.

در زمان مرگ Thutmose II، پسر، Thutmose III، یک کودک نوپا بود، بنابراین مادرش قرار بود به عنوان پادشاه فرعون عمل کند. با این حال، او (نامش ایست) ناتوان بود، بنابراین هاتشپسوت به این نقش اختصاص یافت. و او برای مدت طولانی در آنجا ماند – به طور دقیق 22 سال.

به نظر می‌رسد که او ملکه بسیار باهوشی بوده است که برای دلجویی از مردان اطراف خود، ثروت و عنوان‌هایی را به دست می‌آورد. او همچنین ساختمان‌های مذهبی باشکوهی مانند معبد میلیون‌ها سال در تبس و ناوگان قدرتمند دریای سرخ ساخت که به نوبه خود سفرهای تجاری معروفی را در سراسر آفریقا انجام داد.

او شخصاً به معروف‌ترین آنها رفت، یکی به سرزمین پونت، مکانی نیمه افسانه‌ای که مصریان باستان آن را «سرزمین خدا» می‌نامیدند. وقتی او از این سفر جسورانه با عطرها و ادویه های گرانبها بازگشت، هتشپسوت با احترام مردمش پاداش گرفت.

هتشپسوت نیز مانند پدرش، اکتشافات نظامی را سازماندهی کرد و مرزهای مصر را تا نوبیا و کوش گسترش داد. او همچنین یک پادشاه بزرگ را پرورش داد: امپراتوری Thutmose III به بزرگترین امپراتوری مصر تبدیل خواهد شد.

متأسفانه، توتموس سوم کمی ناسپاس بود و پس از اینکه فرعون شد، تمام خاطرات نامادری خود را از بین برد. به قول کونی، 

[سلطنت هاتشپسوت] سلطنتی بود که با موفقیت، استراتژی هوشمندانه، ساختن امپراتوری و شکوفایی مشخص شد. اما پادشاه بعدی پسر او نبود. در واقع، فقدان فرزندان مذکر او چیزی بود که سلطنت او را ضروری می کرد. بدون پسری که میراث او را دست نخورده نگه دارد، نام او از اسناد مذهبی و تاریخی حذف شد، تصاویرش خراشیده شد، مجسمه هایش تکه تکه شدند. حکومت او به عنوان تهدیدی برای مردانی که پس از او آمدند تلقی می شد – همان مردانی که او شخصاً در مناصب قدرت قرار داده بود.

نفرتیتی: چیزی فراتر از یک چهره زیبا

یک قرن پس از هتشپسوت، نفرتیتی، همچنین از سلسله 18، همسر آمنهوتپ چهارم شد، که احتمالاً محرک اولین انقلاب مذهبی توحیدی در تاریخ بود.

در پنجمین سال سلطنت خود، آمنهوتپ دستور برگزاری جشن سده را صادر کرد، اگرچه این یک امتیاز فقط برای فراعنه بود که تاج و تخت را به مدت سه دهه حفظ کردند. زمانی که او آن را به خدای خورشید، آتن، خدای کوچک در پانتئون چند خدایی مصر تقدیم کرد، عجیب تر بود.

نخبگان مصری نمی دانستند که این فقط آغاز است: اندکی بعد، آمنهوتپ چهارم نام خود را به آخناتن (“کسی که برای آتن مفید است”) تغییر داد و خیلی زود شروع به تخریب معابد قدیمی کرد. و ساختن ساختمان‌های جدید (همه به خدای خورشید تقدیم شده‌اند)، تا آنجا پیش رفتند که حتی دستور برپایی پایتخت جدید، عمارنا را صادر کردند.

به‌نظر می‌رسید آخناتون نفرتیتی را بسیار دوست داشت – چه کسی دوست نداشت – به همین دلیل است که «همسر پادشاه بزرگ» تمام آزادی را که می‌خواست داشت. این کاملاً ممکن است که او از آن برای اختراع مجدد خود در دوازدهمین سال حکومت شوهرش به عنوان Ankhkheperure Neferneferuaten، هم‌پادشاه او استفاده کرده باشد.

او در طول پنج سال بعد با او حکومت کرد و پس از مرگ او، ممکن است دوباره خود را به عنوان Ankhkheperure Smenkhkare، فرعونی که در ردیف بعدی قرار گرفت و قبل از پسر-شاه توت عنخ آمون حکومت کرد، دوباره اختراع کرد.

مصر شناسان مطمئن نیستند که Ankhkheperure Smenkhkare نفرتیتی بوده است یا خیر، اما بسیاری چنین فکر می کنند. اگر چنین باشد، او با موفقیت مصر را در مسیر بهبودی پس از یک دوره آشفتگی بزرگ هدایت کرد.

کارا کونی می‌نویسد: «نفرتیتی برای ما به‌عنوان زیبایی بزرگ، چهره‌ای تراشیده شده از زیبایی و میل نفسانی به یاد می‌آید». “اما اگر تحقیقات اخیر درست باشد، او ممکن است بسیار بیشتر بوده باشد.”

Tawosret: The Survivor

در طول سلسله 19 (1295-1186 قبل از میلاد)، زن دیگری به نام طاووسرت فرعون شد. اما او این کار را به گونه‌ای انجام داد که هیچ یک از زنان پیشینش این کار را نکردند: «از طریق شوهرش، یک وارث سلطنتی غیرمرتبط، و ناآرامی‌های مدنی وحشیانه».

تاوسرت همسر ستی دوم بود که قرار بود فرعون مصر باشد که در حدود سال 1200 بر تخت سلطنت نشست. اما در همان زمان مرد دیگری به نام آمونمسس (یا آمنمس) احتمالاً برادر ناتنی او بود. ، کنترل نوبیا و تبس را به دست گرفت و ادعای خود را برای تاج و تخت اعلام کرد.

Seti II از نبرد قدرتی که به دنبال داشت پیروز شد اما به طور غیرمنتظره ای پس از تلاش برای تحکیم قدرت در تبس از طریق Chancellor Bay جان باخت. بای یک پادشاه جدید، پسری 14 ساله به نام سیپتا، پسری بسیار جوان و بیمار (او فلج مغزی داشت) برای حکومت در آن زمان منصوب کرد. بنابراین، او تحت هدایت طاووسرت، نایب السلطنه (و احتمالاً نامادری او) قرار گرفت.

و اینجاست که همه چیز به هم ریخت: بی انتظار داشت که سیپتا به زودی بمیرد (و درست است، او در 16 سالگی درگذشت) و خودش قدرت را به دست گیرد. طاووسرت برای خودش نقشه ای داشت: او بی را کشت و اولین فرعون زنی بود که بدون همراهی پدر یا شوهر یا پسر حکومت کرد.

او تنها دو سال پس از اینکه به فرمانروایی رسید توسط جنگسالار به نام ستناخت کشته شد. درست مانند نفروسوبیک، طاووسرت نیز آخرین فرمانروای سلسله خود بود.

کونی به ما می‌گوید: «مقبره او در دره پادشاهان، او را به عنوان یک پادشاه زن نشان می‌دهد، اما این مقبره توسط همان مردی که او را با خشونت از قدرت کنار گذاشته بود، تصاحب خواهد کرد.»

>

کلئوپاترا: ملکه درام

در طول هزاره یا بیشتر پس از تاورست، قدرت زنان در مصر خفته بود زیرا بخش‌هایی از کشور مکرراً توسط قدرت‌های خارجی تسخیر شد. جای تعجب نیست که آخرین ملکه مصر – و مشهورترین آنها – در واقع یک خارجی بود: کلئوپاترا هفتم، عضو یک خانواده حاکم یونانی مقدونیه (سلسله بطلمیوسی که پس از اسکندر کبیر و از 305 قبل از میلاد تا 30 قبل از میلاد ادامه داشت).

وقتی کلئوپاترا 14 ساله بود، توسط بطلمیوس دوازدهم، پدرش که پسرش بطلمیوس سیزدهم را به عنوان جانشین خود نامید، به عنوان هم فرمانروای مصر نام گرفت. با این حال، برادر کلئوپاترا می خواست به تنهایی بر مصر حکومت کند، بنابراین کلئوپاترا را به سوریه تبعید کرد.

متأسفانه برای او، او با شخص اشتباه، ژنرال رومی پومپه که در جنگ داخلی در رم به ژولیوس سزار شکست خورد، متحد شد. کلئوپاترا از این موقعیت استفاده کرد تا سزار را مجذوب خود کند و از او بخواهد که برادرش را مجبور کند که او را به عنوان یک حاکم دیگر برگرداند.

بطلمیوس سیزدهم با بدبختی او امتناع کرد، زیرا این امر باعث مرگ او شد: کلئوپاترا و سزار متحد شدند و در جنگ علیه بطلمیوس پیروز شدند و کلئوپاترا با برادر کوچکترش بطلمیوس چهاردهم فرمانروایی شد.

همانطور که مشخص است، ضعف سزار نسبت به کلئوپاترا منجر به اولین فرزند کلئوپاترا، سزاریون، و همچنین ترور معشوق او شد. کلئوپاترا به سرعت عمل کرد: او برادرش را مسموم کرد و سزاریون را به جای او به عنوان هم فرمانروایی کرد.

علاوه بر این، او همچنین رابطه دیگری را با یکی از متحدان سابق سزار، مارک آنتونی، آغاز کرد. او برای او فرزندانی نیز به دنیا آورد، و برای مدتی، تشکیل یک سلسله رومی-مصری غیرقابل اجتناب به نظر می رسید.

با این حال، نخبگان قدرتمند رومی که تحت فرماندهی اکتاویان آگوست، جنگی را علیه مارک آنتونی و کلئوپاترا آغاز کردند، این احساس را نداشتند.

نتیجه نهایی؟

وقتی آشکار شد که جنگ – و به قول بایرون، “دنیای باستان” – به طور جبران ناپذیری از دست رفته است، آنتونی خود را با چاقو زد، کلئوپاترا خود را در وان حمام مسموم کرد و سزاریون توسط رومیان کشته شد و او را کوچکتر بردند. کودکان گروگان.

این نه تنها پایان کلئوپاترا، بلکه به نوعی، شکوه مصر را نیز رقم زد.

درس های کلیدی از “زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردند”

1. پادشاهی الهی: نظام سیاسی مصر
2. داستان های فرعون های زن مصر
3. چرا زنان بر جهان حکومت نمی‌کنند-و باید- بر جهان حکومت کنند

پادشاهی الهی: نظام سیاسی مصر 

در اساطیر مصری، پادشاه اولیه مصر، خدای اوزیریس، عنوان خود را به پسرش، هوروس، منتقل می‌کند. هیچ چیز عجیبی نیست – تقریباً در همه فرهنگ های بشری اینگونه است. یک پدر-پادشاه قدرت خود را به پسرش منتقل می‌کند که وظیفه او تولید فرزند پسر است تا کشور به طور نامحدود توسط مردان قدرتمند اداره شود.

اما، مصر از این قاعده مستثنی بود، احتمالاً به این دلیل که آنها تقریباً به اندازه اوزیریس همسر و خواهرش، ایسیس، «آلفا و امگا پادشاهی مصر» را می پرستیدند. ملکه و عاشق، پرورش دهنده و مادر، داعش دلیلی بود که گهگاه زنان نیز فرعون شدند.

و ما به هیچ وجه حقیقت را در اینجا بیان نمی کنیم: از آنجایی که همه حاکمان مصر، بر اساس سیستم قدرت منحصر به فرد آن که پادشاهی الهی نامیده می شود، نمایندگان خدایان روی زمین بودند، زنان-فرعون داشتند برای همه به اندازه فرعون ها مورد ستایش قرار گیرد. بالاخره آنها عملا الهه بودند.

داستان های فراعنه زن مصر

با این حال، ذکر این نکته ضروری است که، حتی اگر مصر باستان تنها کشوری است که به طور مداوم به زنان اجازه می‌داد تا به اندازه مردان قدرتمند شوند، اما هنوز هم در ظاهر یک جامعه مردسالار و اقتدارگرا بود.

کم و بیش، زنان تنها زمانی می‌توانستند فرعون شوند که پادشاه تعیین‌شده یا خیلی جوان یا پیرتر از آن بود که بتواند حکومت کند—یا زمانی که حتی به دنیا نیامده بود.

به هر حال، شش زنی که داستان‌هایشان توسط کارا کونی در زمانی که زنان بر جهان حکومت می‌کردند—مرنیت، نفروسوبک، هتشپسوت، نفرتیتی، تاووسرت و کلئوپاترا، نقل می‌شود. قدرتمندترین شخص در مصر (همه در زمان خود)، و پنج نفر از آنها به طور کامل به عنوان پادشاه خدمت می کردند.

چرا امروزه ما خیلی کم از آنها می دانیم؟

زیرا مردانی که پس از آنها به حکومت مصر آمدند، نام خود را از “فهرست پادشاهان” رسمی پادشاهان ایجاد شده توسط معبد سلطنتی پاک کردند.

شما فکر می‌کنید که چنین چیزی امروز اتفاق نمی‌افتد — اما می‌شود. به جانت رنو یا جانت یلن فکر کنید. اخیراً دو نفر از قدرتمندترین افراد در ایالات متحده، که هر دوی آنها عملاً توسط امروز فراموش شده اند.

چرا زنان بر جهان حکومت نمی‌کنند-و باید-حکومت کنند

کونی می‌نویسد: «مصری‌ها سال‌های نوری از ما در اعتمادشان به قدرت زنان جلوتر بودند… ممکن است از نظر جنسیت جامعه‌ای 50/50 باشیم، اما زنان 50 درصد قدرت را در اختیار ندارند. ”

او ادامه می‌دهد: «خواه بخواهیم اعتراف کنیم چه نخواهیم، ​​رأی دادن به یک زن برای تصدی پست، اکثر آمریکایی‌ها را ناراحت می‌کند، حتی در معرض تهدید قرار می‌گیرند، زیرا طبق گفته‌های بیشماری، او در مقایسه با همتای مرد خود، سرسخت‌تر، تیزبین‌تر و شیک‌تر به نظر می‌رسد. مطالعات جامعه شناختی.”

به عبارت دیگر، زنان بر جهان حکومت نمی‌کنند، زیرا ما به آن‌ها بیشتر از همتایان مردشان بی‌اعتماد هستیم. زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردند نشان می دهد که همیشه اینطور نبوده است. برعکس، در واقع: مصر باستان جاه طلبی زنان را پرورش می داد، و به این ترتیب، می توانست ملکه هایی را پرورش دهد که (حداقل برای مدت کوتاهی) به آنها افتخار می کرد.

با در نظر گرفتن این موضوع، کونی می‌تواند نتیجه‌گیری کند:

مصریان می‌دانستند که زنان از خطر اجتناب می‌کنند، از شوک و هیبت دوری می‌کنند. زنان مرتباً به همین دلیل به عنوان فرعون انتخاب می شدند. آنها معمولاً جنگ، تجاوز جنسی، یا گاز نمی گیرند. آنها عملگرایانه حکومت می کنند. آنها همه اعتبار را نمی گیرند. جامعه به آنها اجازه نمی دهد. آنها از مالکیت جاه طلبی خود اجتناب می کنند. جامعه آنها را به خاطر نمایش آن تحقیر می کند. در مصر، چنین زنانی بارها و بارها نجات مردم بودند. ما باید بگذاریم که تاریخ باستان راهنمای ما باشد و زنان بار دیگر نجات ما باشند.

این خلاصه را دوست دارید؟ ما از شما دعوت می کنیم برنامه 12 دقیقه ای برای خلاصه ها و کتاب های صوتی شگفت انگیزتر.

جملات “زمانی که زنان بر جهان حکومت می کردند”

هزاران سال پیش، در یک مکان از سیاره ما، برخلاف تمام احتمالات سیستم مردانه ای که در آن زندگی می کردند، زنان بارها و بارها با قدرت رسمی و بدون تقلب حکومت کردند. Clickr توییت

حتی اگر نمی‌توانست پسری به دنیا بیاورد، نفروسوبک مکانیزمی بود که نخبگان می‌توانستند راه‌حلی برای خلاء قدرت خود بسازند – زیرا یک زن متفاوت از یک مرد حکومت می‌کند. re برای توییت کردن کلیک کنید

برای توییت کلیک کنید

به رسمیت شناختن این پادشاهی الهی – ازیریس یا هوروس، یا عیسی به عنوان پادشاه یهودیان – به طور خودکار خواستار ملکه الهی برای محافظت از آن است. re برای توییت کردن کلیک کنید

برای توییت کلیک کنید

بررسی انتقادی ما

زمانی که زنان بر جهان حکومت کردند ترکیبی عالی از تحقیقات تاریخی و زبانی ساده است.

این کتاب آموزنده و لذت بخش به شیوه ای رمان مانند، کتابی عالی برای شروع کاوش در دنیای فراعنه زن مصری است – اگر نه در دنیای خود سیستم پادشاهی الهی مصر.

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا