داستان واقعی

کتاب خلاصه Small Fry

کتاب خلاصه Small Fry

10 دقیقه خواندن ⌚ 

Small Fry PDF Summary

یک خاطره

ما می دانیم که از نظر میراثی، شما تقریباً همه چیز را در مورد استیو جابز می دانید.

اما شرط می‌بندیم که شما تقریباً هیچ چیز در مورد او به عنوان پدر نمی‌دانید.

اگر می خواهید یاد بگیرید – مهمان ما باشید: ما کتابی از یکی از فرزندانش، لیزا برنان-جابز را برای شما خلاصه می کنیم.

این خاطرات تربیت اوست—و جذاب است:

فری کوچک.

چه کسی باید “فری کوچک” را بخواند؟ و چرا؟

استیو جابز بدون شک یکی از شناخته‌شده‌ترین نمادهای انقلاب کامپیوتری و در کل قرن بیستم است. با این حال، همانطور که اغلب در مورد مردان بزرگی که تاریخ را می آفرینند اتفاق می افتد، وقتی صحبت از چیزهای معمولی تر، روزمره تر، و فقط بگوییم، پیش پا افتاده تر به میان می آید، اطلاعات زیادی درباره او وجود ندارد.

لیزا برنان-جابز، یکی از سه دختر استیو (و در مجموع چهار فرزند)، داستان خود را در Small Fry تعریف می‌کند، کتابی که مطمئناً قبلاً علاقه همه طرفداران مک را برانگیخته است. وجود دارد، و کتابی که مطمئناً برای هر کسی که می خواهد چیزهای بیشتری در مورد نحوه پدر بودن استیو جابز بیاموزد، جالب خواهد بود.

اما آماده باشید: اگر جابز را دوست دارید، این کتاب ممکن است بذر شک در قلب شما بکارد. و اگر از او متنفر هستید – در اینجا چیزهای زیادی برای انتقاد از او پیدا خواهید کرد.

درباره لیزا برنان-جابز

Lisa Brennan-Jobs

لیزا برنان-جابز یک آمریکایی است نویسنده، اولین (و برای مدت طولانی ناشناس) فرزند استیو جابز.

او فارغ التحصیل از هاروارد مستقر در بروکلین است و برای چندین روزنامه و مجلات از جمله The Harvard Advocate، Vogue، Spiked، The Southwest Review، The Massachusetts Review، نوشته است. و O, The Oprah Magazine

در https://lisabrennanjobs.net/ بیشتر بیاموزید

“خلاصه PDF سرخ کردنی کوچک”

شما او را به‌عنوان مردی می‌شناسید که مکینتاش، پیکسار، و آی‌پاد را برای شما به ارمغان آورد، او را به‌عنوان نابغه خلاقی می‌شناسید که انقلاب ریزتراشه‌های دهه 1970 را آغاز کرد. اما آیا او را به عنوان پدر چهار فرزند می شناسید؟

یکی از آنها – در واقع اولین – لیزا برنان-جابز تصمیم گرفت جنبه خود از داستان جابز را در خاطرات با عنوان گویا، Small Fry برای جهانیان بازگو کند.

عنوان برگرفته از پریکلس شکسپیر است و به سلسله مراتب ماهی ها اشاره دارد: همانطور که در بین مردم وجود دارد، یک ماهیگیر به دیگری در نمایشنامه ها می گوید: “بزرگ ها کوچک ها را می خورند. ” در دریا نیز. اولی نهنگ است، دومی بچه ماهی کوچک است.

شما می توانید حدس بزنید کدام یک از آن دو استیو و کدام یک لیزا برنان-جابز بود.

توضیح کامل چرا!

در اینجا آمده است

لیزا برنان جابز، دختر تصادفی که نباید می‌بود

در بهار سال 1972، در سال آخر تحصیل در دبیرستان هومستد در کوپرتینو، کالیفرنیا، استیو جابز با کریسان برنان، یک دانش‌آموز آشنا شد. خیلی زود او عشق او را به دست آورد، با حسن نیت از باب دیلن “بانوی غمگین چشم دشت”، و کمی کمک در Claymation که او و دوستانش در آن زمان روی آن کار می کردند.

بلافاصله پس از آن، جاب به کالج رید در اورگان رفت و در سال 1973، روابط آنها، به استفاده از یک صفت رایج، پیچیده بود. کریسان درباره آن زمان می‌گوید: «نمی‌توانستم ارتباط را قطع کنم، و نمی‌توانم متعهد شوم. “استیو هم نمی توانست.”

کم کم این دو از هم جدا شدند، اما تا چند سال آینده نتوانستند به طور کامل از هم جدا شوند. کریسان سال‌ها بعد گفت: «من به استیو پیشنهاد داده بودم که از هم جدا شویم، اما او به من گفت که نمی‌تواند حوصله خداحافظی را داشته باشد.»

رابطه دوباره و دوباره آنها در نهایت منجر به چیزی می شود که هیچ یک از آنها انتظار نداشتند: درست زمانی که آنها در شرف جدایی بودند، کریسان متوجه شد که او باردار است.

بعد از فهمیدن این خبر، چهره استیو زشت شد و او با عصبانیت و بخار از اتاق خارج شد. بلافاصله پس از آن بود که او شروع به کاهش پدری کرد. او حتی در هنگام تولد لیزا در مزرعه یکی از دوستانش در ارگان حضور نداشت.

هنگامی که او در نهایت چند روز بعد آمد، استیو شروع به گفتن به همه در مزرعه کرد که این بچه متعلق به او نیست، حتی اگر مطمئناً طبق نظر همه حاضران شبیه او بود.

انکار پدر بودن و پرداخت 0 دلار برای حمایت از فرزند—تا زمانی که اپل IPO عرضه شود

استیو سالها به انکار پدر بودن لیزا ادامه داد و کریسان چاره ای جز جدایی از او و بزرگ کردن دخترشان به تنهایی نداشت.

او می‌خواست نقاش شود، اما زمانی برای آن وجود نداشت: او به رفاه رفت و با شغل پیشخدمتی و نظافت خانه شروع به کسب درآمد اضافی کرد. استیو حتی به سختی او را ملاقات کرد. نیازی به افزودن نیست، او حتی به خود زحمت کمک مالی به او را نداد.

در نتیجه، در سال 1980، کریسان از استیو به دلیل عدم پرداخت نفقه کودک شکایت کرد و در نتیجه، آزمایش پدری DNA ترتیب داده شد. نتایج قطعی بود: او پدر لیزا با اطمینان 94.4٪ بود.

دادگاه سن ماتئو – پرونده با شماره 239948 – به جابز دستور داد تمام پرداخت‌های معوقه رفاهی (حدود 6000 دلار) و پرداخت کمک هزینه ماهیانه 385 دلار برای لیزا، علاوه بر بیمه پزشکی تا 18 سالگی او بپردازد. تولد.

این پرونده ماه ها به طول انجامید، و سپس، ناگهان، استیو، از طریق وکلایش، پیشنهاد داد که شروع به پرداخت 500 دلار در ماه برای لیزا کند و بیمه درمانی او را تا 18 سالگی تحت پوشش قرار دهد، و عملاً پرونده را تنها در چند روز به پایان برساند. .

کریسان نمی‌دانست چرا با عجله پرونده را به نتیجه رسانده است، اما لازم نیست مدت زیادی منتظر بماند: تنها چهار روز پس از نهایی شدن آن، در 12 دسامبر 1980، اپل به صورت عمومی و یک شبه عرضه شد. استیو من بیش از دویست میلیون دلار ارزش داشت.

دختری با تمام A و بدون مهارت های بازاری بودن

کریسان لیزا را دوست داشت، اما با گذشت زمان، او از زندگی‌اش ناامیدتر می‌شد: در حالی که او تقریباً بی‌دوست و تنها در تلاش بود تا زندگی خود را تامین کند، استیو جابز به «شخص» TIME تبدیل شد. سال، و تمام دنیا متوجه شدند که کریسان کسی است که در اطراف می‌خوابد، بنابراین فرزندشان علی‌رغم نتایج آزمایش DNA، همیشه می‌تواند مال شخص دیگری باشد.

البته، این موضوع در لیزا منعکس شد و یک روز، زمانی که او 13 ساله بود، مدرسه او چاره ای جز تماس گرفتن با پدر کاملاً بی غرض لیزا، استیو، نداشت تا او را بپذیرد. در غیر این صورت، آنها گفتند، آنها هیچ گزینه ای جز تماس با خدمات اجتماعی ندارند.

لیزا همیشه امیدوار بود که روزی بتواند با پدر مشهورش زندگی کند و اکنون این واقعاً محقق شد.

اما یک شرط وجود داشت: او اجازه نداشت در طول شش ماه بعد با مادرش تماس بگیرد.

لیزا با پیشنهاد تغییر نام خانوادگی خود موافقت کرد. با این حال، او نمی‌خواست به مادرش صدمه بزند، بنابراین نام خانوادگی پدر و مادرش را گرفت و به لیزا برنان-جابز تبدیل شد.

زندگی با استیو و خانواده جدیدش -همسر جدیدش لورن و پسرشان رید- هرگز آن پیک نیکی نبود که لیزا انتظارش را داشت. برای مثال، مهم نیست که او چقدر تلاش کرد تا پدرش را تحت تأثیر قرار دهد – با برتری در مدرسه و انجام فعالیت‌های فوق برنامه بی‌شماری – استیو هرگز تحت تأثیر او قرار نگرفت.

برعکس، در واقع: او مرتباً به او می‌گفت که او احتمالاً هرگز در زندگی‌اش چیزی نخواهد بود، حتی پس از اینکه لیزا در نهایت وارد هاروارد شد.

یک بار با صدای آهسته ای که همیشه به این معنی بود که می خواهد چیزی واضح و ویرانگر بگوید، لیز به او گفت: «تو هیچ مهارت قابل فروش نداری. نه یکی.”

برای بار دوم جدا شدن

اگرچه استیو جابز با ناراحتی موافقت کرد که پس از ورود لیزا، شهریه هاروارد را بپردازد. اما او نظرش را در مورد آینده او تغییر نداده بود. در واقع، او مدام در مورد آن جوک های بی رحمانه می ساخت.

به عنوان مثال، چندین بار در حالی که لورن در کنار او و لیزا و رید در عقب در حال رانندگی با آن بود، به سمت ساختمانی چمباتمه زده با خیمه شب بازی روبی روی آن اشاره می کرد و چیزی در همین راستا می گفت. از “اینجاست که لیز قرار است کار کند.”

سالها بعد، لیزا متوجه شد که “Ruby’s” یک باشگاه استریپ است. او در Small Fry می نویسد:

اکنون می بینم که ما در اهداف متقابل بودیم. برای او من لکه‌ای در یک صعود تماشایی بودم، زیرا داستان ما با روایت عظمت و فضیلتی که شاید برای خودش می‌خواست همخوانی نداشت. وجود من رگه اش را خراب کرد. برای من برعکس بود: هر چه به او نزدیک‌تر بودم، کمتر احساس شرم می‌کردم. او بخشی از جهان بود و مرا به سوی نور شتاب می داد.

به عبارت دیگر، استیو جابز می‌خواست یک انقلاب فناوری به راه بیندازد و نمی‌خواست فرزندی بزرگ کند. وقتی لیزا اتفاق افتاد، تصمیم گرفت که این رویداد را نادیده بگیرد. و حتی پس از اینکه لیزا موفق شد و میلیون‌ها می‌ارزید، هنوز از زندگی‌ای استثنایی لکه‌دار بود.

احتمالاً استیو برای پاک کردن احساس گناهی که مخفیانه احساس می‌کرد، به لیزا جملاتی مانند «تو بخشی از این خانواده نیستی» می‌گفت. یک بار پس از اینکه لیزا از رفتن با خانواده به نمایش Cirque du Soleil خودداری کرد، این را گفت. چیزی که بعد از این اتفاق عجیب‌تر بود: “و اگر نمی‌خواهی، پس باید حرکت کنی.”

و همینطور، لیزا چاره ای جز حرکت نداشت.

(نور در) انتهای جاده

باور کنید یا نه، پس از آن رویداد Cirque du Soleil، استیو به طور کلی روابط خود را با لیزا قطع کرد! او حتی پرداخت شهریه هاروارد را نیز متوقف کرد.

خوشبختانه، همسایگان استیو، کوین و دوروتی نمونه، لیزا را زیر بال خود گرفتند. آنها نه تنها به او مکانی برای اقامت پیشنهاد دادند، بلکه کوین هزینه شهریه سال آخر خود را نیز پرداخت کرد تا بتواند از هاروارد فارغ التحصیل شود!

استیو جابز به تازگی ناپدید شد: هیچ پیامی، هیچ تماس تلفنی، هیچ پاسخی به هیچ یک از ایمیل های لیزا. مدتی همینطور ادامه پیدا کرد، اما بعد دوباره تماس برقرار شد. پس از فارغ التحصیلی لیزا، استیو برای هر چیزی که برای لیزا تامین مالی کرده بود به کوین پرداخت.

سالها بعد، استیو جابز به سرطان مبتلا شد و لیزا متوجه شد که در شرف از دست دادن پدرش است. او اغلب به ملاقات او می رفت و او از یکی از این فرصت ها استفاده کرد تا از او به خاطر رفتاری که با او کرده بود عذرخواهی کند.

خوشبختانه، تا آن زمان، لیزا می‌توانست بسیار مطمئن باشد که دروغ نمی‌گوید. در سال 2005، شش سال قبل از اینکه جابز به سرطان تسلیم شود، آنها برای ملاقات بونو به ویلای او رفتند.

بونو علاقه مند به یافتن اطلاعات بیشتر در مورد شروع اپل بود. و سپس ناگهان سؤالی را مطرح کرد که لیزا به ندرت جرأت کرده بود: “پس آیا کامپیوتر لیزا به نام او نامگذاری شده است؟”

او می نویسد: “مکثی وجود داشت.” “من خودم را آماده کردم – برای پاسخ او آماده شدم.” کریسان همیشه اصرار داشت که کامپیوتر به نام او نامگذاری شود، اما استیو و لورن هر دو این را انکار کردند.

در ویلای بونو، استیو برای چند لحظه تردید کرد، به بشقابش نگاه کرد و سپس به بونو نگاه کرد. او گفت: «بله، همینطور بود.

لیزا ادامه می‌دهد: «من چهره پدرم را مطالعه کردم. «چه چیزی تغییر کرده بود؟ چرا او اکنون پس از این همه سال اعتراف کرده بود؟»

لیزا به بونو گفت: «اولین بار است که او بله می‌گوید. “ممنون که پرسیدی.”

درس های کلیدی از “Small Fry”

1. استیو جابز هرگز نمی خواست به پدر بودن لیزا اعتراف کند… حتی پس از آزمایش DNA
2. استیو جابز فقط به خاطر اپل شروع به پرداخت نفقه برای لیزا کرد
3. اپل لیزا به افتخار لیزا برنان-جابز نامگذاری شد

استیو جابز هرگز نخواست پدر بودن لیزا را بپذیرد… حتی پس از آزمایش DNA

استیو جابز نمی‌خواست با کریسان برنان، نقاش، دختری داشته باشد. با این حال، این اتفاق افتاد: به دلیل رد کردن بدن کریسان از یک ضد بارداری، او در سال 1977 باردار شد و سال آینده لیزا برنان-جابز را در 23 سالگی به دنیا آورد.

این بخشی از برنامه‌های استیو جابز در آن زمان نبود، به همین دلیل است که او علناً شروع به انکار پدر بودن کرد. به همین دلیل کریسان به رابطه با او پایان داد و به عنوان یک نظافتچی مشغول به کار شد تا بتواند پول کافی برای او و لیزا به دست آورد. استیو جابز هیچ کمکی نکرد.

در نهایت، آزمایش پدری DNA با اطمینان 94.4٪ نشان داد که او پدر است. مهم نبود: او از تایید این آزمایش امتناع کرد و در مصاحبه بعدی برای مجله TIME ادعا کرد که “28٪ از جمعیت مرد ایالات متحده ممکن است پدر باشند.” >

استیو جابز فقط به خاطر اپل شروع به پرداخت نفقه برای لیزا کرد

از آنجایی که جابز بسیار مطمئن بود که پدر لیزا نیست، از پرداخت نفقه برای او خودداری کرد. حتی بیشتر: او ادعا کرد که مادرش حتی پول را جز او نمی‌خواست، گویی این یک چیز هیولایی است.

و سپس، ناگهان، حتی با وجود اینکه کریسان 385 دلار در ماه درخواست کرده بود، استیو جابز موافقت کرد که 500 دلار در ماه به او بپردازد. نه به خاطر برخی احساسات تازه پدرانه. قرار بود اپل در عرض چهار روز وارد بازار عمومی شود: کسی نمی دانست که جابز در شرف تبدیل شدن به یک مولتی میلیونر است.

نام اپل لیزا به افتخار لیزا برنان جابز گرفته شد

علیرغم رد عمومی لیزا، استیو به طور خصوصی احساساتی نسبت به او داشت. مردم گفتند که او عکس او را در کیف پول خود حمل کرده است. حتی بیشتر، او یکی از اولین کامپیوترهای مبتنی بر رابط کاربری گرافیکی را به نام او نامگذاری کرد: Apple Lisa.

البته، او در بیشتر عمر خود ادعا می کرد که این فقط مخفف “معماری نرم افزاری یکپارچه محلی” است، اما در طی بحث با بونو از U2 (که لیزا نیز در آن حضور داشت)، جابز تأیید کرد که اپل لیزا به نام دخترش.

او این داستان را در اواخر عمرش برای زندگی نامه باشکوه والتر ایزاکسون به طور عمومی تأیید کرد، : “بدیهی است که نام آن به نام دخترم بوده است.”

این خلاصه را دوست دارید؟ ما از شما دعوت می کنیم برنامه 12 دقیقه ای برای خلاصه ها و کتاب های صوتی شگفت انگیزتر.

“نقل قول های کوچک سرخ کردنی”

ای کاش کمتر می‌خواستم، کمتر نیاز داشتم، یکی از آن ساکولنت‌هایی بود که ریشه‌های سیمی و خشک و انبوهی از برگ‌های نعنایی دارد. و فقط با کوچکترین رطوبت و هوا می تواند زنده بماند. برای توییت کلیک کنید

خوشبختی من از ذخایر او بیرون کشیده شده بود، رشته محدودی که باید به اشتراک می گذاشتیم. برای توییت کلیک کنید

چیزی که می‌خواستم، چیزی که احساس می‌کردم مدیونم، جایی واضح در سلسله مراتب کسانی بود که او دوستشان داشت. برای توییت کلیک کنید

استیو جابز: آنها به شما یاد می دهند که دیگران چگونه فکر می کنند، پربارترین سال های شما… خلاقیت را می کشد. مردم را به بوزوس تبدیل می کند. برای توییت کلیک کنید

وقتی داشتم مطالعه می کردم، تنها نبودم و خودآگاه نبودم. احساس می‌کردم از داستان‌ها حمایت می‌کردم… وقتی خواندن را متوقف کردم، دوباره احساس تنهایی کردم، مثل پنجره‌ای که باز شده باشد. برای توییت کلیک کنید

بررسی انتقادی ما

از زمانی که لیزا برنان جابز اعلام کرد که در حال نوشتن خاطراتی از دوران تربیت خود است در مارس 2018، Small Fryبه یکی از مورد انتظارترین کتاب‌های اخیر تبدیل شد. شش ماه بعد، کتاب منتشر شد – و به نظر ما، دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتیم باشد.

صادقانه، مستقیم، وحشیانه، و شمایل شکنانه، اما همچنین بسیار تاثیرگذار و دلخراش، Small Fry چیزی را دارد که بسیاری از خاطرات ندارند: موضوعی استثنایی. و آن گونه که سزاوار است با آن رفتار می کند: واضح و دقیق، اما همچنین با مهربانی و محبت.

وقتی کتاب را به پایان می رسانید، مطمئناً مدتی را صرف فکر کردن در راستای مقاله نیویورک تایمز خواهید کرد، که درست قبل از انتشار کتاب منتشر شده است: «در «Small Fry»، استیو جابز به عنوان یک تند تند می آید. دخترش او را می بخشد. آیا باید؟”

شما تصمیم می گیرید.

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا