سرگرمی

نفس طلا: هاریپراساد چاوراسیا

نفس طلا: هاریپراساد چاوراسیا

فرصت به نفع واقعی دل است. او به هر حال به راحتی دوستان پیدا می کند و رویاهای خود و عشق شدیدش به موسیقی را با آنها در میان می گذارد. بمبئی‌والاها به خاطر زندگی خصوصی شهرت دارند: رفت و آمدهای طولانی که اغلب باید انجام دهند، و مجموعه‌ای از جوامعی که شهر با هم جمع می‌کند، تقریباً هر مردی را جزیره‌ای برای خود می‌سازد. با این حال، استثناهایی وجود دارد. هاریپراساد یکی از آنها را در احمد دربار پیدا می کند که در ایستگاه رادیویی نیز کار می کند. یک چیز به چیز دیگری منتهی می شود و به زودی نوازنده فلوت ما هر روز غروب مشغول می شود و فلوت خود را از طریق نمایشنامه های دو ساعته گجراتی به کارگردانی و تهیه کنندگی ایرانی ست (فریدون ایرانی) می نوازد که موسیقی را مهتاب دربار می سازد. هاریپراساد آن وقت آن را نمی داند، اما او تنها کسی نیست که خواب می بیند. دختر ایرانی، آرونا، نیز آرزوی نقش‌آفرینی در فیلم‌های هندی را در سر می‌پروراند و هر روز مشتاقانه در استودیوها تست می‌دهد و قبل از اینکه عصر نقش خود را روی صحنه ببرد، به موقع برای گریم برمی‌گردد.

هاری‌جی. بر این باور است که این یکی از اجراهای صبحگاهی او از طریق رادیو بود که سرنوشت او را برای همیشه تغییر داد.

او می گوید: «یک روز، استودیو تماس گرفت و خواستار هاریپراساد چاوراسیا، نوازنده فلوت شد. “بنابراین من را به تلفن صدا می زنند، و گیرنده را می گیرم و آن را کنار گوشم بلند می کنم و فکر می کنم چه کسی می تواند باشد، امیدوارم

این خبر بدی نباشد. صدای آن طرف خود را استاد سونیک معرفی می کند. “میشه به استودیو بیای؟” او می خواهد بداند. من شگفت زده هستم. اما من می فهمم که او با مدیر موسیقی مدن موهن دستیار است و آنها منتظر ضبط هستند، اما فلوتیست آنها نیامده است. و از من می خواهند که به آنجا بروم. من می گویم: “من راهم را نمی دانم، من تازه کار هستم” و او به من می گوید که من را خواهد برد. من البته مشتاق ملاقات با مدیران موسیقی بودم. شنیدم لاتا جی در حال خواندن این آهنگ است. . . رفتم.

«وقتی وارد استودیو شدم، همه برگشتند تا با دوتی و کورتا به من نگاه کنند. عصبی شدم بسیاری از نوازندگان به وضوح مسیحی بودند و شلوار و پیراهن به تن داشتند. به من خیره شدند. سپس از من خواستند که بازی کنم. فلوتم را زدم لاتا جی آنجا بود، با شنیدن صدا به من نگاه کرد. شاید او صدا را تشخیص داد.»

این اولین باری نبود که هاریپراساد وارد یک استودیوی ضبط فیلم می شد که در حال ضبط فیلم بود. او اغلب در مصاحبه های خود گفته است که اولین آهنگی که ضبط کرده برای لتا منگشکار بوده که آهنگ «Main to tum sangh nain milake, har gayi sajna» را از Man Mauji خوانده است. >، آهنگی که او لحن آن را به خوبی به خاطر دارد تا بتواند زمزمه کند. اما این ضبط خیلی زودتر انجام شد، در سفر قبلی که او با دیگر هنرمندان اوریا برای ضبط آهنگ اوریا آمده بود. او در آن زمان با خواننده ای که او را بسیار تحسین می کرد ارتباط برقرار کرد و از او برای پیوستن به این صنعت راهنمایی خواست. سپس، پس از اتمام ضبط، گروه بازگشته بود.

این بار، ارکستری که او جای او را می گیرد، نه از لاتا منگشکار، همانطور که او امیدوار بود، بلکه از طلعت محمود خواننده که غزل می خواند، حمایت می کند. این فیلم جهان آرا است که در سال 1964 اکران می شود. این فیلم بر اساس دختر امپراتور شاه جهان، داستانی پیرامون فداکاری عشق او می بافد تا بتواند به لطف قولی که دارد از پدرش مراقبت کند. با توجه به مادر در حال مرگش بهارات بوشان، ستاره بسیاری از فیلم‌های تاریخی و با محوریت افسانه‌های موسیقی، نقش میرزا، معشوق خنثی‌شده‌ای را بازی می‌کند که درد خود را از طریق برخی از شیرین‌ترین ساخته‌های مدان موهان با اشعاری از راجیندر کریشن بیان می‌کند.

آهنگی که در حال ضبط یکی از این شکایات است. . . ‘Phir wohi shaam.

اگر هاریپراساد به سمت خواننده نگاه می کرد که او نیز برای دیدن فلوتیست که وارد می شد، نگاه می کرد و امیدوار بود که طلعت محمود او را بشناس، امیدش تکذیب شد. آنها در حین ضبط با هم آشنا شده بودند، زمانی که خواننده آهنگ اوریا را در ایستگاه رادیویی Cuttack ضبط کرده بود و محمود به کیفیت نوازندگی این نوازنده اشاره کرده بود و اضافه کرده بود که باید سعی کند به بمبئی بیاید و جایی در ارکستر پیدا کند. فیلم های. هاریپراساد درباره این دیدار دوم می گوید: «می توانستم ببینم او هیچ خاطره ای از ملاقات با من ندارد.

اما زمانی برای اندیشیدن در مورد گذشته وجود ندارد. زمان تمرین و ضبط فرا رسیده است. “استاد سونیک برگه نشانه ام را با نقش من در آن به من داد و پرسید: “آیا می توانید این را دنبال کنید؟” من گفتم بله. و شروع کردیم.»

فلوت درست در پیش درآمد آهنگ «Phir wohi shaam» وارد می‌شود. تقریباً به آرامی پخش می شود و به طور متناوب به صدای خواننده که از تنهایی خود بدون معشوقش می زاری می افزاید. در میان‌آهنگ‌ها، گاهی اوقات قبل از اینکه با بقیه ارکستر ترکیب شود، به‌صورت تکی شنیده می‌شود. هاریپراساد، با یادآوری اولین ضبط، می‌گوید: «هرجا که احساس می‌کردم حال و هوا مناسب بود و فلوتم لازم بود، می‌نواختم.

یک هنرمند کمتر ممکن است به دلیل دور شدن از برگه موسیقی مورد سرزنش قرار گرفته باشد. اما چنان تنور نوازندگی اوست که مدیر موسیقی به آن توجه می کند. بعد از ضبط، مدن موهان گفت: «بگذارید عقب بماند. او باید در هر جلسه حضور داشته باشد، خواه ناچار باشد.» او اضافه می‌کند که بازی من یک حس، چیز جدیدی بود.

فقط به یک تصادف اشاره کنم، آرونا ایرانی، که هاریپراساد اکثر شب‌ها را در تئاتر پدرش روی صحنه می‌دید. در جهان آرا نیز نقش داشت. و چند سال بعد، استاد سونیک تیم موسیقی خود را با برادرزاده‌اش اومی تشکیل داد و آنها برای فیلم‌هایی با نام Sonik–Omi آهنگسازی کردند. در میان آنها Dil Ne Phir Yaad Kiyaو Mahua بودند. فلوت هاریپراساد در بیشتر ساخته های آنها جای می گیرد.

حتما بخوانید : یک روز پیش از امروز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا