9 نشانه که شما در زندگی ناراضی هستید اما آن را به خوبی پنهان می کنید (اینها را نادیده نگیرید!)
9 نشانه که شما در زندگی ناراضی هستید اما آن را به خوبی پنهان می کنید (اینها را نادیده نگیرید!)
بسیاری از مردم در زندگی خود از مراحل زندگی خود عبور می کنند، بدون اینکه از این سوال بپرسند که آیا خوشحال هستند یا خیر.
آنها رفتارهایی انجام می دهند که احساسات واقعی خود را هم برای خود و هم برای دیگران پنهان می کند.
آنها حتی ممکن است آگاهانه از انجام آن آگاه نباشند.
اگر این 9 علامت را در خود می بینید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به این فکر کنید که آیا واقعاً در زندگی ناراضی هستید اما آن را به خوبی پنهان می کنید:
1. شما مرتباً درگیر گریز هستید.
گریز فعالیتی است که حول پرهیز از آنچه در زندگی کنونی شما میگذرد متمرکز است. خواه این باشد که از افکار، احساسات یا عواطف خود دوری کنید، یا حتی در موقعیتی کمتر از خودتان آگاه باشید.
به جای تمرکز بر زندگی و مسئولیتهای خود، روی هر چیز دیگری تمرکز میکنید.
نمونههایی از فرار شامل خیالبافی، سوء مصرف مواد، الکل، کار، سرگرمیها یا فعالیتهای اجتماعی است.
یک هشدار مهم وجود دارد که باید در نظر داشته باشید.
درگیر شدن در این فعالیت ها به شیوه ای سالم مشکلی ندارد. معمولاً زمانی مشکل ایجاد میشود که آنها را انجام میدهید تا از پرداختن به زندگی خود اجتناب کنید زیرا از آن راضی نیستید.
بنابراین اگر میخواهید با درگیر شدن در این فعالیتها از افکار یا احساسات خود پنهان شوید، ممکن است بخواهید دلیل این کار را در نظر بگیرید.
2. شما خیلی معطل هستید.
به تعویق انداختن کار اغلب توسط افسردگی، اضطراب و ناراحتی تحریک میشود.
ناراحتی اغلب به ما این را می دهد که “چرا زحمت بکشیم؟” احساس.
و زمانی که ما ناراضی هستیم، معمولاً بی انگیزه هستیم، بنابراین پاسخ به این سؤال این است: “فایده ای وجود ندارد.”
دستیابی به اهداف، به عنوان پاداشی برای دستاوردهایمان، هورمون های احساس خوب را در مغز ما ترشح می کند. با این حال، ناراحتی یا افسردگی مزمن می تواند این احساسات را سرکوب یا کاهش دهد.
بنابراین، در حالی که بیشتر مردم با ترشح هورمونی که هنگام رسیدن به یک هدف انجام میشود، انگیزه میگیرند، افراد ناراضی پاداش کمتری را تجربه میکنند، بنابراین از انجام کارهایی که برایشان ضروری و مفید است دست از تلاش نمیبرند.
این به یک چرخه معیوب تبدیل میشود، و اگر متوجه شدید که در آن گرفتار شدهاید، ارزش آن را دارد که چرایی آن را بررسی کنید.
3. شما در حال تجربه بلاتکلیفی مزمن هستید.
ناراحتی میتواند باعث شود ما بیش از حد فکر کنیم و در نتیجه تجزیه و تحلیل فلج شود و در تصمیمگیری ناتوان باشیم.
وقتی آشفتگی درونی را تجربه میکنیم، حتی تصمیمهای سادهای مانند انتخاب رستورانی که در کدام رستوران غذا بخوریم یا کدام مایکروویو را بخریم، بسیار سخت است.
آنهایی که ناراضی هستند ممکن است به قضاوت خود اعتماد نداشته باشند یا از تصمیم “اشتباه” بترسند، بنابراین در هنگام انتخاب به دیگران تعلل می کنند یا متعهد نیستند.
البته، برخی افراد به طور طبیعی آرام هستند و ترجیح می دهند دیگران رهبری را بر عهده بگیرند. اما اگر این حالت معمول شما نیست، و متوجه شده اید که نمی توانید مانند گذشته تصمیم بگیرید، باید در نظر بگیرید که چرا ممکن است چنین باشد.
4. شما علائم فیزیکی استرس را تجربه می کنید.
علائم جسمانی زیادی وجود دارد که افراد اغلب آنها را به استرس نسبت نمی دهند.
به عنوان مثال، مشکلات گوارشی مانند سوزش سر دل، ناراحتی معده، و اسهال. یا کمردرد، سردرد و درد عضلانی. ضربان قلب سریع و فشار خون بالا نیز از علائم شایع هستند.
و این تنها تعداد انگشت شماری از علائم فیزیکی مرتبط با استرس است.
هورمون استرس کورتیزول تقریباً بر تمام بافتها و اندامهای بدن شما تأثیر میگذارد، بنابراین همیشه باید بررسی کنید که آیا علائم فیزیکی مزمن و غیرقابل توضیح ناشی از ناراحتی و استرس است تا بیماری.
اجازه دهید واضح بگوییم، این آنها را از واقعیت کمتر نمی کند. درد و ناراحتی به هر دلیلی که باشد واقعی است. اما اگر علائم فیزیکی غیرقابل توضیحی دارید، ارزش آن را دارد که به خلق و خوی خود و سطح استرس کلی خود نگاه کنید و سپس در مورد آن با پزشک خود صحبت کنید.
5. شما در تلاش برای ایجاد ارتباطات واقعی هستید.
ارتباطات واقعی برای افراد ناراضی دشوار است زیرا به انرژی احساسی زیادی نیاز دارند.
یک فرد مزمن ناراضی صرفاً انرژی احساسی لازم برای ایجاد ارتباطات عمیق اجتماعی را ندارد.
ممکن است متوجه شوند که از ملاقات با افراد جدید اجتناب میکنند و دوستان فعلی را در حالت خواندن رها میکنند یا به تماسهایشان پاسخ نمیدهند.
روابط جدیدی که آنها ایجاد میکنند ممکن است سطحی باشند، و ارتباطات واقعی قبلاً ممکن است به طور قابل توجهی تضعیف یا به کلی از بین بروند. روابط حرفه ای ممکن است آسیب ببیند و روابط عاشقانه از بین برود.
اگر ناراضی هستید، اما آن را پنهان می کنید، ممکن است متوجه شوید که انرژی عاطفی کافی برای کار کردن روابط وجود ندارد.
6. شما عصبانی و تحریک پذیری غیر قابل توضیحی را تجربه می کنید.
افرادی که ناراحتی خود را پنهان میکنند معمولاً آستانه پایینتری برای مدیریت احساسات دشوار یا منفی دارند.
معمولاً چند دلیل برای این وجود دارد.
یکی این است که سرکوب ناخودآگاه احساساتتان باعث میشود که احساسات حلنشدهتان به بیرون سرازیر شوند، حتی پیش پا افتادهترین آزاردهندهها.
موضوع دیگر این است که مواد شیمیایی متعادل کننده خلق و خو و احساسات به اندازه کافی تولید یا پردازش نمی شوند.
نداشتن آن خلق و خوی و تعادل عاطفی شما را مستعد واکنشهای ناگهانی میکند که در غیر این صورت ممکن است نامشخص باشد.
7. شما نمی توانید آرام شوید.
یک فرد مزمن ناراضی که همه چیز را در درون خود نگه میدارد، اغلب به شدت زخمی میشود.
اگر از نظر درونی دچار مشکل هستید، رها کردن افکار و اضطرابهایتان بسیار سخت است و حتی زمانی که این فرصت را پیدا میکنید، آرامش را سخت میکند.
علاوه بر این، افرادی که در زندگی خود ناراضی هستند اما هنوز با آن مواجه نشدهاند، اغلب هر لحظه خالی از فعالیتها را پر میکنند تا از مواجهه با پوچی یا اندوهی که هنگام توقف احساس میکنند اجتناب کنند.
یک نشانه رایج خلق و خوی ضعیف اغلب ناتوانی در داشتن یک خواب آرام و جوان کننده است. به عنوان مثال، یا نمی توانید بخوابید زیرا در افکار خود گیر کرده اید، یا در ساعات اولیه از خواب بیدار می شوید و نمی توانید عقب نشینی کنید.
8. شما از درون نگری و خودآزمایی اجتناب می کنید.
درون نگری و خودآزمایی، ناراحتی را برای یک فرد ناراضی آشکار می کند.
بنابراین، اگر از بررسی افکار و احساسات خود اجتناب می کنید، ارزش آن را دارد که چرایی آن را بررسی کنید. ممکن است از چیزی که کشف خواهید کرد می ترسید.
شاید همیشه سعی میکنید با فعالیتهای بیپایان خود را از افکارتان منحرف کنید، یا شاید از گفتگوهای عمیقی که میتواند احساسات واقعی شما را آزاد کند، اجتناب میکنید.
اجتناب از درون نگری به این روش همیشه یک انتخاب آگاهانه نیست.
اما یک چیز مسلم است. بدون خودآزمایی، مقابله و مقابله با آشفتگی درونی که ممکن است احساس کنید غیرممکن است.
9. شما شادی را تجربه نمی کنید.
ممکن است این یک نکته واضح به نظر برسد، اما اگر ناراضی هستید، احتمالاً لحظات شادی را تجربه نمی کنید.
لحظه های شادی می تواند از زمان عاشقانه با یک شریک، گپ زدن با یک دوست، انجام یک سرگرمی که واقعاً دوست دارید، سفری که در مورد آن هیجان زده هستید، یا حتی چیزی به سادگی لذت بردن از شیرینی مورد علاقه خود باشد.< /p>
این چیزها ممکن است شما را در ماه خوشحال نکنند، اما حداقل باید کمی شما را خوشحال کنند.
اما اگر عموماً در زندگی ناراضی هستید، لزوماً این اتفاق نمیافتد.
در عوض، ممکن است این کارها را انجام دهید و هیچ احساسی نداشته باشید.
یا، ممکن است این کارها را انجام دهید و در واقع احساس بدتری داشته باشید، زیرا میدانید که باید از این فعالیت لذت ببرید، اما از این کار لذت نمیبرید.
شما ممکن است بپرسید، “مشکل من چیست؟”
خب، شما ناراضی هستید.
و اگر برای مدتی ادامه داشته باشد، راه حل آن احتمالاً درمان است.
معمولاً دلیلی وجود دارد که مردم ناراضی هستند و اگر آن چیزی نیست که بتوانید به راحتی آن را مشخص کنید و به راحتی آن را برطرف کنید، کمک حرفه ای بهترین راه برای رسیدگی به آن خواهد بود.