چگونه چیز بزرگ بعدی را شناسایی کنیم
چگونه چیز بزرگ بعدی را شناسایی کنیم
وقتی میشنوم که کسی به «چیز بزرگ بعدی» اشاره میکند، معمولاً چشمانم را میچرخانم. این معمولاً همان دو یا سه نقطه بازیافت شده است که در وب و وبلاگ هر رهبر فکری دیگری با عنوان خود پراکنده میبینید (نشان: «2019 سال هوش مصنوعی و بلاک چین خواهد بود.»). >
اما چگونه میتوانید چیز بزرگ بعدی را برای صنعت، شغل خود شناسایی و شخصی کنید، یا حتی رشد شخصی؟ در زیر، من چند سوال ساده را به اشتراک می گذارم تا چیز بزرگ بعدی را در زندگی شما تعریف کنم.
بنابراین، دفعه بعد که کسی از شما می پرسد چیز بزرگ بعدی چیست، به جای نسخه ضعیفی که در اینترنت پیدا کردید، به او پاسخی بدهید که مستقیماً از تجربه شما ناشی می شود.
چگونه چیز بزرگ بعدی را در شغل خود شناسایی کنید
1. می خواهم به چه کاری ادامه دهم؟
این سه سوال اول از توقف، نگه داشتن، شروع مشتق شدهاند. (یا SKS) فرمول. این یک عنصر اصلی در حضور یک به یک کارمند-مدیر است، اما به همان اندازه در کمک به شما در تعیین آینده شغلی شما موثر است.
در این سوال اول، وظایف و پروژههایی را که از انجام آنها در نقش فعلی خود لذت میبرید و مهارتهایی که دوست دارید توسعه دهید را مشخص کنید. آنها را یادداشت کنید و یادداشت کنید که از هر کدام از چه چیزهایی لذت می برید.
یک بخش مهم از چارچوب SKS این است که قبل از اینکه احساسات خود را در این مورد شناسایی کنید، از پرسیدن نظر دیگران خودداری کنید.
با خود صادق باشید. ممکن است بخشی از نقش شما وجود داشته باشد که واقعاً در آن مهارت داشته باشید اما از انجام آن متنفر باشید. قبل از اینکه آنها را برای بازخورد با مدیر یا مربی خود به اشتراک بگذارید، در مورد این موارد مارین کنید.
در اینجا مثالی از ظاهر این لیست آمده است:
- من از تهیه و ارائه دموی لذت می برم زیرا عاشق عجله ای هستم که هنگام ارائه ارائه می کنم و تماشاگران را تحت تأثیر قرار می دهد.
- از بستن قراردادهایی لذت می برم که می دانم برای زندگی و کسب و کار مشتری بالقوه ارزش دارد.
- از تماسهای اکتشافی اولیه لذت میبرم زیرا آنها مانند پازلی هستند که سعی میکنم آنها را حل کنم تا بفهمم نقاط درد مشتری چیست و آیا راهحل من میتواند آن مشکلات را حل کند.
- از ارائه در مقابل تیمم لذت می برم زیرا می توانم رهبر فکری اتاق باشم و بحث های عالی را تسهیل کنم.
- من از راهنمایی همکاران جوانترم لذت میبرم و آنچه را که برای کمک به موفقیت دیگران آموختهام به اشتراک میگذارم.
اینها وظایف خاصی هستند و شما یادداشت کرده اید که در مورد هر کدام از چه چیزهایی لذت می برید. این به شما کمک می کند تا آنچه را که می خواهید در نقش بعدی خود ادامه دهید، شناسایی کنید.
2. می خواهم از انجام چه کاری دست بردارم؟
از این سوال خودداری نکنید. در واقع، قبل از اینکه وقت خود را صرف فکر کردن کنید، چند پاسخ را یادداشت کنید. صادقانه ترین پاسخ خود را از این طریق دریافت خواهید کرد.
اگر شما یک رهبر تیم هستید که از گزارشهای مستقیم خود به صورت هفتگی میترسد، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به موقعیت مشارکتکننده فردی برگردید.
اگر به سختی می توانید چیزهایی را که در نقش خود دوست ندارید شناسایی کنید — اول از همه، تبریک می گویم — و دوم، در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید:
- چه چیزی را به پایان هفته یا ماه موکول کنم؟
- کدام بخش از شغلم را بیشتر دوست دارم به شخص دیگری واگذار کنم؟
- امیدوارم که کدام بخش از نقشم را یک سال دیگر انجام ندهم؟
از شناسایی عادات بد یا زمینههایی که میخواهید در این بخش بهبود ببخشید نترسید. مشخص کنید که چرا وظایف خاصی را دوست ندارید، درست مانند آنچه در بخش بالا انجام دادید. این لیست ممکن است به این صورت باشد:
- من از ارسال ایمیلهای ارتباطی لذت نمیبرم زیرا آنها تصادفی به نظر میرسند، به ندرت پاسخهای عالی دریافت میکنم، و زمان کافی برای شخصیسازی آنها را ندارم.
- من دوست ندارم برنامهام را مدیریت کنم زیرا این کار مستلزم رفت و آمد زیاد بین خودم و افراد بالقوهای است که فقط نیمه راه به نظر میرسند.
- من دوست ندارم تمام روز پشت تلفن گیر کنم. دوست دارم در مقابل مشتریان احتمالی باشم یا از طریق ویدیو ارائه دهم.
- من دوست ندارم صرفاً در کنفرانسها شرکت کنم زیرا ترجیح میدهم در کنفرانسها صحبت کنم و از این طریق مخاطبان را جذب کنم.
3. می خواهید چه کاری را شروع کنید؟
پاسخهای شما به دو سؤال اول SKS باید به شما در پاسخ به این سؤال کمک کند، اما با خیال راحت مناطق رشد خارج از این پارامترها را نیز شناسایی کنید.
در اینجا مثالی از ظاهر این لیست آمده است:
- من میخواهم مدیریت یک تیم کوچک را شروع کنم زیرا دوست دارم به دیگران در تیمم کمک کنم و میخواهم زمان بیشتری را برای گسترش این مهارتها صرف کنم.
- من میخواهم در کنفرانسها صحبت کنم زیرا میخواهم به یک رهبر فکری تبدیل شوم و با این روش جذب سرنخها را تجربه کنم.
- من میخواهم در صنعت خود شبکهای بیشتری داشته باشم زیرا فکر میکنم این روش بهتری برای کسب درآمد از ارسال ایمیلهای گرم یا سرد است.
- من میخواهم در مقابل تیم اجرایی شرکت کنم زیرا این یک راه عالی برای اجرای ایدههای من و رشد حرفهام است.
4. برای چه چیزی ارزش قائلم؟
چه چیزی در نقش شما برای شما مهم است؟ این موارد را غیرقابل مذاکره در نظر بگیرید. آنها از پروژه ها و اهداف فصلی فراتر می روند. آنها ستون های رفتار شما در دفتر و خارج از آن هستند. برای مثال، مقادیر شما ممکن است این باشد:
- برای من مهم است که تعادل شغلی و زندگی خوبی داشته باشم زیرا خانواده من اولویت من است.
- من باید همکارانم را دوست داشته باشم و به آنها احترام بگذارم، زیرا اگر کسانی را که هر روز با آنها کار می کنم دوست نداشته باشم، بر عملکرد و رضایت کلی من از زندگی تأثیر می گذارد.
- من باید به اهداف شرکتم و آنچه در حال تلاش برای آن هستیم ایمان داشته باشم تا احساس کنم زمان من به خوبی سپری شده است.
- این مهم است که من توسط مدیر و شرکتم مورد احترام و ارزش قرار بگیرم تا انگیزه کافی برای انجام کارم را داشته باشم.
این ارزشها به کیفیت زندگی شما کمک میکنند. آنها همچنین شکاف بین کار و زندگی را پر می کنند. رعایت این ارزشها در نقش شما نیز نحوه تبدیل شغل به شغلی است که دوست دارید.
5. نقش فعلی من چگونه ارزش های من را برآورده می کند؟
آیا نقش فعلی شما این ارزش ها را برآورده می کند؟ لیست مقادیر خود را مرور کنید و به آن سوال پاسخ دهید. اگر پاسخ شما به هر یک از آنها “واقعا نه” است، در مورد چگونگی تغییر آن فکر کنید. اگر نمی توانید راه حلی پیدا کنید، ممکن است وقت یک موقعیت یا شرکت جدید باشد.
اگر اینطور است، از خود بپرسید که چه مراحلی را باید انجام دهید تا آن ارزشها در نقش دیگری برآورده شوند.
6. شغل چه کسی را تحسین می کنم و چگونه به آنجا رسیدند؟
این میتواند یک رئیس قدیمی، سرپرست فعلی شما، یک مربی یا شخصی باشد که گذراً با او کار کردهاید. اگر دستاوردهای حرفه ای آنها را تحسین می کنید، زمانی را در نظر بگیرید تا از آنها بپرسید که چگونه به آنجا رسیده اند.
چگونه چیز بزرگ بعدی را در صنعت خود شناسایی کنید
1. چه چیزی در صنعت من ثابت می ماند؟
چه چیزی در صنعت شما نوآوری نشده است؟ اگر مناطقی وجود داشته باشد که کسی وقت خود را برای بهبود آنها صرف نمی کند، این می تواند به معنای یکی از دو چیز باشد:
- این حوزه از صنعت شما objective.
- این حوزه از صنعت شما به کسی نیاز دارد که در آن نوآوری کند
این وظیفه شماست که تعیین کنید کدام یک از این گزینه ها درست است.
به عنوان مثال، اگر متوجه شدید که معاملات کمتر و کمتری در صنعت شما به صورت حضوری انجام می شود، از خود بپرسید: “آیا این به این دلیل است که سوار شدن به هواپیما برای بستن معاملات گران و غیر ضروری است یا به این دلیل است که هیچ کس این کار را انجام نمی دهد. آیا در فروش خارجی نوآوری دارید؟“
جواب احتمالاً اولی است. اگر تشخیص دادید که فروش داخلی به دلیل منسوخ شدن آن در حال تکامل نیست، از خود بپرسید چه چیزی جایگزین آن می شود. این ما را به سوال دو سوق می دهد.
2. چه چیزی در صنعت من تغییر می کند؟
از خود بپرسید که صنعت شما در حال حاضر چگونه در حال پیشرفت است؟ اگر به مثال فروش خارجی خود در بالا نگاه می کنیم، بیشتر سازمان های فروش ترجیح می دهند به جای پرداخت هزینه بلیط هواپیما گران قیمت، اقامت در هتل و روزمزد معامله ای که مطمئن نیستند، به مشتریان غیر محلی از طریق چت تصویری ارائه دهند. می توانند ببندند.
بنابراین، تغییر صنعتی که در حال تجربه است، افزایش دموهایی است که از طریق ویدئو یا سرویس شماره گیری ارائه می شود. که ما را به سوالات بعدی هدایت می کند …
3. صنعت من میخواهد کجا باشد؟
برای تعیین اینکه صنعت شما میخواهد کجا باشد، از خود بپرسید چه چیزی خودکار میشود یا چه چیزی میتواند خودکار شود.
با نگاهی به نمونه فروش خارجی خود، می دانیم که سفر برای بستن معاملات قدیمی است و جلسات ویدیویی بهترین روش فعلی هستند — اما بعد چه می شود؟
گام بعدی واضح ممکن است خودکارسازی نمایشهای نمایشی با ایجاد ارائههای از پیش ضبطشده باشد که مشتری میتواند در هر زمان و هر کجا که بخواهد تماشا کند. پرسش و پاسخ ساده ممکن است پس از تماشای نسخه ی نمایشی از طریق ربات چت در دسترس باشد، و آن ربات ممکن است یک جلسه پیگیری زنده با مشتریان بالقوه را برنامه ریزی کند.
اگر نمایندگان شما قادر به ارائه 12 دمو در ماه به مشتریان بالقوه به جای 26 دمو در ماه به ترکیبی از مشتریان بالقوه بسیار واجد شرایط، افراد بالقوه تا حدودی واجد شرایط و عدم نمایش باشند، سازمان فروش شما بلافاصله کارآمدتر و مقرون به صرفه تر می شود. -موثر.
چه چیزی در صنعت شما خودکار خواهد شد؟ آن را شناسایی کنید و شاید چیز بزرگ بعدی را پیدا کرده باشید.
4. صنعت من چه ارزشی دارد؟
زمان و پول به کجا می رود؟ سرمایه گذاران به کجا می روند؟ مشاغل پردرآمد به کجا می روند؟ پاسخ به این سوالات به شما می گوید که صنعت شما چه ارزشی دارد.
به عنوان مثال، اگر شما یک فروشنده نرم افزار تجزیه و تحلیل هستید و می بینید که شرکت ها در حال سرمایه گذاری هنگفتی بر روی پلتفرم هایی هستند که دارای ویژگی های تجزیه و تحلیل داخلی هستند، ممکن است ببینید که تجزیه و تحلیل بومی یک روند در حال ظهور است — و شما می توانید به شما کمک کنید. اگر بر کسبوکار شما تأثیر میگذارد، شرکت قبل از آن پیشی بگیرد.
5. روندهای صنعت چگونه بر ارزش های صنعت من تأثیر می گذارد؟
HubSpot چند سال پیش با این سوال روبرو شد. صنعت نرم افزار ارزش های خود را برای موفقیت و حفظ مشتری مجدداً متمرکز کرد و قیف فروش قدیمی با هم هماهنگ نبود.
برایان هالیگان، مدیر عامل HubSpot متوجه این تغییر در ارزشهای صنعت شد – از «چگونه میتوانیم در محصولات خود نوآوری کنیم تا اینکه چگونه میتوانیم برای مشتری حل کنیم؟» و راهحلی برای قیف قدیمی پیشنهاد کرد. مشکل: چرخ طیار.
جان دیک، معاون بازاریابی HubSpot توضیح میدهد، “فلایویلها فرآیندی دایرهای را نشان میدهند که در آن مشتریان رشد را تغذیه میکنند. ما بیشتر در بازاریابی مشتری، بیشتر در حمایت از مشتری، و بیشتر در ایجاد تعامل لذتبخش برای مشتریان جدید سرمایهگذاری کردهایم.” او ادامه می دهد: “اصطکاک چرخ های لنگر را می کشد. ما سرمایه گذاری هایی انجام داده ایم که به طور سیستماتیک بزرگترین نقاط اصطکاک ما را هدف قرار می دهد.”
هالیگان با شناسایی اینکه چگونه روند تمرکز مجدد روی مشتری بر صنعت نرم افزار تأثیر می گذارد، توانست رویکرد چرخ لنگر را برای فروش، بازاریابی و خدمات معرفی کند که بر اساس قیف بهبود یافته و به صنعت با تغییر تقاضاها کمک می کند.< /p>
بنابراین، چیز بزرگ بعدی در صنعت یا حرفه شما چیست؟ از این فرمول برای پیدا کردن استفاده کنید.
میخواهید به یادگیری نحوه تنظیم کسب و کار خود برای موفقیت ادامه دهید؟ این راهنمای نهایی کارآفرینی را بررسی کنید.
منبع:hubspot