کسب و کار

چگونه هوش عاطفی را در کسب و کار تقویت کنیم؟

چگونه هوش عاطفی را در کسب و کار تقویت کنیم؟

وقتی به یک کارآفرین موفق فکر می کنید، چه چیزی به ذهنتان می رسد؟ شکست دادن رقبا؟ هرگز نه را به عنوان پاسخ قبول نمی کنید؟ آیا حاضرید هر کارمندی را که زیر نظرش می لرزد کنار بگذارید؟

Emotional Intelligence: A woman has hearts and a rainbow flying out of her head.

فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و رسانه‌های اجتماعی اغلب دیدگاهی یک طرفه در مورد کارآفرینان نشان می‌دهند. بر این اساس، بهترین های بهترین ها اشتهای سیری ناپذیری برای رشد، پول و قدرت دارند. اما تحقیقات تصویر متفاوتی را ترسیم می‌کند: هوش هیجانی – نه بی‌رحمی یا شیطان پرادا – باعث موفقیت کارآفرینان می‌شود.

مطالعات نشان دهید که هوش هیجانی برای موفقیت کارآفرینی بیش از توانایی شناختی اهمیت دارد. صاحبان مشاغلی که با خودآگاهی و همدلی رهبری می کنند، می توانند طوفان های اقتصادی را پشت سر بگذارند، روابط بهتری ایجاد کنند و با انگیزه باقی بمانند – در حالی که کارمندان خود را ارتقا می دهند. 

هوش عاطفی چیست؟

هوش عاطفی توانایی تشخیص، مدیریت و ارزیابی احساسات است. انتقاد از کارمندان شما مانند یک قهرمان است. در حال رشد است و از اشتباهات استراتژیک عبور می کند. این همان چیزی است که کارآفرینان، طبق نظرسنجی از بیش از 65 هزار بنیانگذار، نیاز برای موفقیت.

نیکول کربی، یک مربی معتبر در زمینه هوش هیجانی برای رهبران. 

کربی به مشتریانش می گوید که هوش هیجانی حول گوش دادن، همدلی و آگاهی می چرخد. “در نهایت با خود، نحوه تعامل شما با دیگران و ظرفیت مهارت هایی مانند همدلی شروع می شود.”

پنج جزء توسعه توسط روانشناس آمریکایی دانیل گولمن، هوش هیجانی را تشکیل می دهد: خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی.

Emotional Intelligence graph showing its five components: Self-awareness, self-regulation, motivation, empathy, and social skills.

1. خودآگاهی

توانایی تشخیص احساسات و نحوه تأثیر آنها بر اعمال شما، شما را به خودآگاهی می‌رساند. ممکن است صبح ها قبل از نوشیدن یک فنجان قهوه احساس بداخلاقی داشته باشید، که ممکن است باعث شود با همکاران خود به صورت منفعلانه و پرخاشگرانه صحبت کنید. اگر بتوانید الگوهایی را در احساسات و اعمال خود شناسایی کنید، یک احساس قوی از خودآگاهی دارید.

2. خود تنظیمی

اگر متوجه شدید که تصمیمات عجولانه و عاطفی می گیرید، ممکن است لازم باشد روی خود تنظیمی کار کنید. تنظیم احساسات به این معنی است که خونسردی خود را حفظ کنید – حتی در هنگام مواجهه با شرایط دشوار – و واکنش تکانشی نشان ندهید. 

به عنوان مثال، کارآفرینانی که خود تنظیم می‌کنند، زمانی که یک کارمند تصمیم می‌گیرد شرکت خود را ترک کند، یا زمانی که تامین‌کننده یک ضرب الاجل را از دست می‌دهد، آرام می‌مانند. 

3. انگیزه

چه چیزی شما را به حرکت رو به جلو سوق می دهد؟ هوش عاطفی شامل خودانگیختگی است – که شامل ایجاد محیطی می شود که در آن احساس می کنید مجبور به رسیدن به نقاط عطف هستید. تعیین اهداف قابل مدیریت، گفتن به همکاران در مورد کار خود و جشن گرفتن پیروزی های کوچک می تواند به کارآفرینان در ایجاد انگیزه شخصی کمک کند. و کارآفرینان با انگیزه اغلب تولید می کنند کار با کیفیت بالاتر.

4. همدلی

همدلی می‌تواند مانند واژه‌ای که بیش از حد استفاده شده باشد، اما در تجارت بسیار مهم است. بنیانگذاران باید خود را به جای مشتریان، تامین کنندگان، کارمندان و حتی رقبای خود قرار دهند. کارآفرینانی که با قلب رهبری می کنند، احترام و فداکاری بیشتری از سوی کارگران خود دریافت می کنند.

5. مهارت های اجتماعی

صاحبان کسب‌وکار با مهارت‌های اجتماعی گوش باز و ذهن باز دارند. آن‌ها می‌خواهند حرف‌های کارکنانشان را بشنوند – و سعی می‌کنند گوش کنند. مهارت‌های اجتماعی قوی همچنین به صاحبان کسب‌وکار کمک می‌کند تا تعارضات درون تیم‌هایشان را مدیریت کنند و با منابع خارجی در مورد معاملات منصفانه مذاکره کنند.

چگونه هوش عاطفی را در رهبری بهبود دهیم

رهبران – چه در حال تأسیس استارت‌آپ خود باشند یا یک شرکت چندملیتی – به هوش هیجانی نیاز دارند. از آنجایی که آنها لحن را برای بقیه سازمان تعیین می کنند، رهبران باهوش عاطفی بر کارگران خود تأثیر می گذارند تا به همین ترتیب عمل کنند.

الهام بخش: دیدگاهی ایجاد کنید که به دیگران انگیزه دهد. این را یک قدم فراتر بردارید و روابط خود را با کارمندان خود تقویت کنید. با ایجاد ماموریت ها و اهداف مرتبط، چه خدمت رسانی بهتر به مشتریان و چه شروع یک برنامه داوطلبانه، آنها را نسبت به کسب و کار خود امیدوار و دلسوز کنید. 

تأثیر: با کارمندان خود با نیت خوب و واضح ارتباط برقرار کنید. قبل از ارسال ایمیل‌های سراسری شرکت، افکار خود را جمع‌آوری کنید و رفتارهایی را که دوست دارید ببینید، مدل کنید. دلیل پیام‌های خود را بدانید – تأثیرگذاری بر دیگران حول محور متقاعد کردن معنادار می‌چرخد، نه زور وحشیانه.

توسعه: ارائه بازخورد مفید و سازنده به کارکنان. به آنها بگویید که در چه کاری عالی هستند – و به آنها بگویید که کجا می توانند پیشرفت کنند. برای ردیابی پیشرفت آنها به طور منظم بررسی کنید و فرصت هایی را برای ارتقاء مهارت ارائه دهید، مانند کارگاه های آموزشی شرکت، برنامه های مربیگری، یا بازپرداخت شهریه.  

اعتماد به نفس: شما می دانید در چه چیزی برتر هستید، اما همچنین می دانید که باید روی چه چیزی کار کنید. با شناخت ارزش خود در سازمان، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و بپذیرید که دیگران در شرکت شما گاهی بیشتر از شما می دانند.

شفافیت: خودآگاهی به معنای شناخت احساسات است. شفافیت یعنی به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران. کارکنان خود را در مورد اهداف و پیشرفت خود، کارهایی که روی آن کار می کنید و آنچه برای آن تلاش می کنید مطلع کنید. صریح باشید – اگر شرکت را در رکود بیابید یا برای حل یک مشکل به کمک نیاز داشته باشید، اشکالی ندارد.

خوش بینی: هیچ کس دبی داونر را دوست ندارد — مگر اینکه در شنبه شب زنده اسکیت. به خود یادآوری کنید که چشم انداز مثبتی برای آینده داشته باشید. قبل از روز کاری با جملات تاکیدی مثبت شروع کنید و کارکنان خود را تشویق کنید تا روی مثبت تمرکز کنند. 

چگونه هوش عاطفی را در بین تیم ها بهبود دهیم

به عنوان یک مؤسس، احتمالاً با چند تیم کار می کنید. تأثیرگذاری بر اعضای تیم برای تقویت هوش هیجانی باعث بهبود عملکرد و هماهنگی آنها می شود. همانطور که کربی می‌گوید: «وقتی خودآگاهی پیدا کردید، می‌توانید هوش هیجانی را در دیگران مشاهده کنید».

مدیریت تعارض: برای شناسایی تضادها در تیم خود تلاش کنید. هنگامی که آنها اتفاق می افتند، عجولانه نتیجه گیری نکنید و رفتار افراد درگیر را ارزیابی کنید. آنها را بنشینید و یک مکالمه مؤثر و مفید را تسهیل کنید. 

اگر رفتار سمی را مشاهده کردید — مانند یا محقوق باشید و بلافاصله پیشنهاد دهید حمایت از قربانی مدیران خود را آموزش دهید تا با گزارش های مستقیم خود هماهنگ باشند و مسائل را به صورت مسالمت آمیز حل کنند.   

همکاری: شبکه هایی را در سازمان خود ایجاد و تقویت کنید. از کارمندان تیم خود در مورد سرگرمی ها، خانواده ها و سایر موضوعات غیر کاری آنها بپرسید – همکاری با احترام متقابل شروع می شود. رویدادهای شرکتی را تنظیم کنید که تیم های مختلف را به ترکیب تشویق کند و بر دستاوردهای تیمی به جای دستاوردهای شخصی تأکید کند. 

خودارزیابی: اهداف خود و نحوه رسیدن به آن را بنویسید و تعریف کنید — داشتن حس دقیق از خود به معنای داشتن بیانیه ماموریت شخصی است. اعضای تیم را تشویق کنید تا همین کار را انجام دهند و از آنها بخواهید که در مورد اینکه در کجای فرآیند هستند و چه چیزی را برای رسیدن به اهداف خود باید بهبود بخشند، باز باشند. همچنین می‌توانید با گذراندن دوره‌های آنلاین، مانند این دوره در مورد تفکر انتقادی<، خود ارزیابی را بهبود بخشید. /a> ایجاد شده توسط HubSpot Academy.

ابتکار: سازمان خود را با ایجاد یک فرهنگ همه جانبه رشد دهید. در پروژه های بزرگ به دیگران کمک کنید و برای انجام وظایف داوطلب شوید. شروع به کار روی اهداف دور کنید. کارمندان اعمال شما را منعکس خواهند کرد.

چگونه هوش عاطفی را در محیط کار بهبود دهیم

در حالی که یک رهبر ممکن است فقط با مجموعه‌ای از تیم‌های مشخص کار کند، محل کار شامل همه افراد سازمان شما می‌شود. توسعه هوش هیجانی کلید یک محیط کار سالم است و می تواند به عنوان ستون فقرات فرهنگ شرکت شما عمل کند. 

آگاهی سازمانی: فهرستی از همه افراد سازمان خود تهیه کنید و نقش آنها را مشخص کنید. آنها در چه کاری خوب هستند؟ چگونه به رشد کسب و کار شما کمک می کنند؟ اگر مطمئن نیستید، با آنها صحبت کنید تا بیشتر بدانید.

آگاهی اجتماعی: وقتی مردم صحبت می‌کنند، سعی کنید گوش دهید. به جای اینکه منتظر بمانید تا کسی صحبتش را تمام کند تا چیزی بگوید، قبل از پاسخ دادن، لحظه ای به اظهارات همکارتان فکر کنید. در مورد ایجاد فضایی برای همکاران برای به اشتراک گذاشتن افکار خود، به ویژه در زمینه تنوع، برابری و تعلق، با سازمان ارتباط برقرار کنید.

خودآگاهی عاطفی: کربی به بنیان‌گذاران توصیه می‌کند که یک دفتر خاطرات داشته باشند و احساس خود را بنویسند. وقتی احساسات خود را روی کاغذ بیاورید، بهتر می توانید درک کنید که چگونه روی شما تأثیر می گذارد. خوداندیشی و ارزیابی خود را در بین مدیران و کارمندان خود تشویق کنید. 

خودکنترلی عاطفی: به‌عنوان صاحب کسب‌وکار، لحن را برای محل کار تعیین می‌کنید. کنترل احساسات به معنای فکر کردن قبل از اقدام است. به عنوان مثال، به جای سرزنش کارمندی که خبر بدی دارد، یک قدم به عقب بردارید و وضعیت را منطقی ارزیابی کنید. 

انطباق پذیری: انعطاف پذیر و پذیرای تغییر و انتقاد باشید. بررسی خود را در طول روز در نظر بگیرید تا مطمئن شوید که در محل خود باقی می‌مانید. روحیه نگرش توانا را در سازمان خود تقویت کنید و بر توانایی غلت زدن با مشت در میان کارگران خود تأکید کنید.  

هوش عاطفی در مقابل هوش شناختی

به‌عنوان یک صاحب کسب‌وکار، گاهی اوقات هوشمندان خیابانی بر هوشمندی کتاب‌ها غلبه می‌کنند. 

مدرسه بازرگانی کلی دانشگاه ایندیانا دریافتند که هوش هیجانی برای کارآفرینان بیشتر از IQ آنها اهمیت دارد. به دلیل «عدم اطمینان و ابهام زیاد» که با کارآفرینی همراه است، هوش هیجانی بنیان‌گذاران را قادر می‌سازد تا به راحتی با غیرقابل پیش‌بینی‌پذیری دائمی مقابله کنند.

هوش هیجانی توانایی را افزایش می‌دهد روابط مشترک را تقویت کنید، استرس را مدیریت کنید، تصمیمات محکم بگیرید و با تغییرات کنار بیایید – همه مهارت‌های حیاتی برای هدایت یک استارت‌آپ نوپا. 

در حالی که بهبود هوش هیجانی شما مزایای کسب و کار را به همراه دارد، سطح بالاتری از خودآگاهی و همدلی در خارج از محل کار نیز می درخشد.

«هوش عاطفی بهبود یافته می‌تواند ازدواج، فرزندپروری و سایر روابط غیر کاری بهتر را ایجاد کند. کربی می‌گوید: وقتی در زندگی غیر کاری خود شادتر هستیم، در محل کار نیز شادتر هستیم.

Subscribe to The Hustle Newsletter

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟ 

rel=”_blaopednkener”> /p>

Love

Meh

Hate

منبع:hubspot

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا