کسب و کار

نسبت های سودآوری: توضیح دهنده

نسبت های سودآوری: توضیح دهنده

شروع سرمایه گذاری خود می تواند یک کسب و کار پرخطر باشد. یک سوم استارت آپ ها شکست می خورند؛ در حالی که بسیاری از دلایل خرد شدن SMB ها، یکی از مهمترین دلایل داشتن جریان نقدی ضعیف.

Profitability ratios مدیریت مالی ناکافی اغلب ناشی از بی سوادی مالی است< /a>، که می تواند به طور نامتناسبی بر صاحبان کسب و کارهای کوچک اقلیت تأثیر بگذارد. یک راه حل بالقوه این است که بنیانگذاران زمان بیشتری را برای آموزش خود در مورد امور مالی کسب و کار صرف کنند.

یکی از معیارهای مهم، نسبت‌های سودآوری است که به سرمایه‌گذاران، بانکداران و کارآفرینان کمک می‌کند سلامت و پایداری کسب‌وکار را بسنجند و بینشی در مورد کارایی عملیات آن کسب کنند. 

نسبت های سودآوری چیست؟

نسبت سودآوری معیاری است که صاحبان کسب و کار، تحلیلگران و سرمایه گذاران برای درک بهتر رفاه مالی شرکت از آن استفاده می کنند. توانایی کسب و کار را برای کسب سود از درآمد خود ارزیابی می کند.

هدف آن تعیین این است که آیا یک شرکت در حال رشد، افول یا رکود است و تشخیص اینکه آیا به درستی از دارایی های خود برای کسب بازده برای سهامداران استفاده می کند یا خیر.

چندین نوع نسبت سودآوری وجود دارد، از جمله حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی، و بازده دارایی.

چرا نسبت های سودآوری مهم هستند؟

این بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید. به عنوان مثال، از دیدگاه یک سرمایه گذار، نسبت های سودآوری نشان می دهد که آیا یک شرکت ارزش شرط بندی را دارد یا خیر.

اگر کسب‌وکاری در یک روند بلندمدت قرار دارد، احتمال اینکه همچنان سود سالمی داشته باشد، سرمایه‌گذاری خوبی است. اگر برعکس این موضوع درست باشد، این یک پرچم قرمز است و یک خطر محسوب می شود.

اما نسبت‌های سودآوری فقط برای تحلیلگران و سرمایه‌گذاران ضروری نیستند. این یک ابزار مفید برای صاحبان مشاغل است. به عنوان مثال، می توانید از آن برای:

استفاده کنید

  • کسب و کار خود را با رقبا مقایسه کنید. نسبت‌های سودآوری کارایی و پایداری کسب‌وکار را نشان می‌دهند، بنابراین می‌توانید تعیین کنید که آیا نیاز به بهبود عملکرد دارید.
  • مشکلات اساسی را که باعث از بین رفتن سود می شوند، شناسایی کنید، مانند فرآیندهای بوروکراتیک که باعث کاهش بهره وری یا هزینه های بیش از حد می شوند.
  • فصلی بودن سود را مشخص کنید.
  • تعیین کنید که آیا یک استراتژی تجاری به رشد شرکت شما کمک می کند یا به آن آسیب می رساند و در نتیجه تصمیمات آگاهانه تری بگیرید.  

نسبت‌های سودآوری چه چیزی را اندازه‌گیری می‌کنند؟

نسبت‌های سودآوری از فرمول‌هایی برای تعیین اینکه آیا یک شرکت در یک دوره خاص سود می‌کند یا خیر استفاده می‌کند. می توانید از آنها برای بررسی عملکرد مالی شرکت خود در طول ماه ها، سال ها یا حتی دهه ها استفاده کنید.

برای محاسبه این، نسبت‌های سودآوری از معیارهای مختلفی مانند:

استفاده می‌کنند

  • درآمد
  • سود خالص و ناخالص
  • بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)
  • هزینه های تجاری
  • هزینه های عملیاتی
  • هزینه دارایی ها
  • بازده دارایی

بسیاری از این موارد را می‌توانید در، بسته به نوع استفاده شما.

آنچه در فرمول نسبت سودآوری گنجانده شده است به آنچه می‌خواهید محاسبه کنید بستگی دارد. برای مثال، اگر می‌خواهید بدانید که آیا یک شرکت از دارایی جدیدی که خریداری کرده است، بازدهی دارد یا خیر، باید هزینه دارایی‌ها را در نظر بگیرید.

از هر نسبتی که استفاده می‌کنید، مقایسه دو یا چند دوره زمانی ایده‌آل است (یعنی مقایسه سود امسال با سال گذشته).

نسبت‌های سودآوری نیز ابزاری هستند که شرکت‌های اعتباری هنگام تعیین وام از آن استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، Creditsafe، یک پلت فرم ریسک اعتباری، از عملکرد مالی تاریخی یک شرکت به عنوان یک شاخص کلیدی هنگام ایجاد گزارش های اعتباری استفاده می کند.

و در حالی که نسبت های سودآوری یک شاخص مفید هستند، بسته به چرخه عمر کسب و کار متفاوت هستند.

«معمولاً استارت‌آپ‌ها در سال اول زیان ده هستند، بنابراین مدیر اعتبار به جای بررسی نسبت‌های سودآوری، معیارهای دیگر مانند هزینه‌های جذب مشتری، ارزش طول عمر، و حفظ مشتری را ارزیابی می‌کند. متیو دبیج، مدیر اجرایی Creditsafe می گوید: جریان نقدی آشکار و مخارج خالص.

نمونه هایی از نسبت های سودآوری و فرمول های آنها

انواع مختلفی از نسبت‌های سودآوری وجود دارد که می‌توانید از آنها برای سنجش رفاه کسب‌وکارتان استفاده کنید. این نسبت ها تحت دو چتر قرار می گیرند:

  1. نسبت حاشیه: نشان می‌دهد که آیا کسب‌وکاری از فروش سود می‌آورد
  2. نسبت‌های بازده: نشان می‌دهد که آیا کسب‌وکاری برای سهامداران و مالکان سود ایجاد می‌کند

در اینجا یک نمای کلی از متداول‌ترین نسبت‌های سودآوری مورد استفاده برای مشاغل کوچک آورده شده است.

حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص، درآمد شرکت را پس از پرداخت COGS (به عنوان مثال، موجودی، نیروی کار، هزینه های ذخیره سازی، مواد) اندازه گیری می کند. یک کسب و کار با حاشیه ناخالص بالا، باقیمانده بیشتری برای هزینه های دیگر خواهد داشت. 

اگر حاشیه سود ناخالص بالا باشد – و هزینه‌ها، بدهی‌ها و مالیات‌های شما کم باشد – سود بیشتری برای سهامداران و مالکان به همراه خواهد داشت. اگر حاشیه کم باشد، برعکس این موضوع صادق است و ممکن است در نهایت پول را از دست بدهید.

گاهی اوقات یک شرکت دارای نوسانات حاشیه سود ناخالص گسترده است. این یک پرچم قرمز است که نشان دهنده مشکل مدیریت ضعیف یا کیفیت محصول است. همچنین ممکن است زمانی رخ دهد که یک کسب و کار تغییرات عملیاتی شدیدی ایجاد کند.

به عنوان مثال، تغییر به تولیدکننده‌ای که محصولی با کیفیت پایین‌تر تولید می‌کند، افزایش بازدهی ایجاد می‌کند. یا حذف خدماتی که مشتریان دوست دارند، مانند تحویل رایگان درب منزل، که باعث می‌شود آنها به سمت رقیبی بروند. 

فرمول: حاشیه سود ناخالص = (درآمد کل – هزینه کالاهای فروخته شده) ÷ کل درآمد x 100

یک مثال در اینجا آمده است:

یک تجارت مکمل مولتی ویتامین 70 میلیون دلار کالا فروخت و 60 میلیون دلار در COGS خرج کرد و 10 میلیون دلار سود ناخالص داشت. 

حاشیه سود ناخالص = (70 میلیون دلار – 60 میلیون دلار) ÷ 70 میلیون دلار در 100

حاشیه سود ناخالص = 14٪

این بدان معناست که کسب و کار 0.14 دلار از هر دلار درآمد را نگه می دارد. با این حال، این شامل آنچه باید برای مالیات و هزینه‌ها (عملیاتی و غیرعملیاتی) خرج کند، نمی‌شود.

حاشیه سود عملیاتی

حاشیه سود عملیاتی نیاز به محاسبه نسبت سود ناخالص شما دارد. پس از انجام آن، هزینه های عملیاتی خود مانند کمیسیون، هزینه های اداری، حقوق، اجاره، و لوازم اداری یا تجهیزات را کسر کنید.

برخی از حاشیه سود عملیاتی برای سنجش اینکه آیا شرکت با کندی‌های فصلی سازگار است (مانند صنایع رستوران‌داری و مهمان‌نوازی) استفاده می‌کنند. این نسبت نشان می دهد که کسب و کار شما می تواند در طول رکود رشد کند و در عین حال هزینه های عملیاتی را حفظ کند. 

از آنجایی که هزینه‌های عملیاتی روزانه اتفاق می‌افتد، ممکن است لازم باشد برای حفظ سودآوری در صنایع دوره‌ای، در صورت نیاز کاهش دهید. به عنوان مثال، اگر یک بستنی فروشی دارید، سفارش مواد کمتر در طول زمستان احتمالا از هدر رفتن و از دست رفتن درآمد جلوگیری می کند.  

حاشیه سود عملیاتی مناسب به سرمایه‌گذاران نشان می‌دهد که مالک کسب‌وکار از عقل مالی خوبی برخوردار است و مدل شرکت پایدار است.

فرمول: سود عملیاتی = سود ناخالص – هزینه‌های عملیاتی

سپس: حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی ÷ کل درآمد) x 100

در دنیای واقعی، ممکن است به این صورت باشد:

مارک مکمل مولتی ویتامین نمونه آخر ما 10 میلیون دلار سود ناخالص و 2 میلیون دلار هزینه عملیاتی دارد. بنابراین فرمول به این صورت خواهد بود:

سود عملیاتی = 10 میلیون دلار – 2 میلیون دلار = 8 میلیون دلار

سپس:

حاشیه سود عملیاتی = (8 میلیون دلار ÷ 70 میلیون دلار) × 100

حاشیه سود عملیاتی = 11% 

این بدان معناست که کسب و کار 0.11 دلار به ازای هر 1 دلار درآمدی که ایجاد می کند، حفظ می کند.

حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص، پول یک کسب و کار را پس از پرداخت هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی، مانند وام، اندازه گیری می کند. این نشان می‌دهد که آیا یک کسب‌وکار پول کافی برای بازپرداخت بدهی‌های خود و در حین حفظ فعالیت‌های خود دارد یا خیر. 

فرمول: حاشیه سود خالص = (سود خالص پس از مالیات ÷ کل درآمد) x 100

یک مثال واقعی از محاسبه حاشیه سود خالص ممکن است به این صورت باشد:

کسب و کار مولتی ویتامین در سال گذشته 70 میلیون دلار درآمد داشت و در حال حاضر 8 میلیون دلار سود عملیاتی دارد. اکنون، مالیات و سود وام را کسر کنید که مجموعاً 2 میلیون دلار است. در اینجا نحوه محاسبه حاشیه سود خالص به نظر می رسد:

حاشیه سود خالص = (6 میلیون دلار ÷ 70 میلیون دلار) × 100

حاشیه سود خالص = 8٪ 

بنابراین به ازای هر دلار به دست آمده، کسب و کار 0.08 دلار نگه می دارد.

«[حاشیه سود خالص] بینش‌های عمده‌ای را در مورد کسب‌وکار شما ارائه می‌کند، زیرا تمام هزینه‌هایی را که کسب‌وکار شما متحمل می‌شود، محاسبه می‌کند. فارست مک کال، کارشناس امور مالی و سرمایه‌گذاری، می‌گوید: این در هنگام تحلیل و تخمین هزینه‌های بازاریابی نیز مفید است. 

بازده دارایی

بازده دارایی‌ها (ROA) نسبت بازدهی است که تعیین می‌کند آیا شرکت پس از سرمایه‌گذاری در دارایی‌ها، مانند املاک، ماشین‌آلات و سایر تجهیزات یا لوازم، سود ایجاد می‌کند یا خیر. همچنین می‌تواند نشان دهد که آیا سرمایه‌گذاری‌های دارایی با بهبود عملیات شما بازدهی دارند یا خیر.

این به نوبه خود به سرمایه گذاران و وام دهندگان می گوید که کسب و کار شما می تواند از منابع و دارایی های خود برای کسب درآمد استفاده کند. بنابراین هر چه درصد بیشتر باشد، کسب و کار بهتر است.

برای محاسبه نسبت بازده دارایی‌های خود، سود خالص خود را بگیرید و آن را بر کل هزینه‌های دارایی تقسیم کنید، سپس در 100 ضرب کنید. در اینجا به نظر می‌رسد:

بازده دارایی = (سود خالص ÷ هزینه کل دارایی) x 100

یک مثال:

تجارت مکمل های مولتی ویتامین 15 میلیون دلار در دارایی های شرکت (انبار، ماشین آلات و غیره) هزینه کرده است. 

بازده دارایی = (6 میلیون دلار ÷ 15 میلیون دلار) × 100

بازده دارایی = 40٪

بنابراین به ازای هر دلاری که برای یک دارایی خرج می شود، شرکت 0.40 دلار تولید می کند. 

بازده حقوق صاحبان سهام

اگر می‌خواهید برای سرمایه‌گذاران جذاب باشید، پس داشتن بازده مثبت سهام (ROE) به اندازه ارائه حاشیه سود سالم مهم است. بازده حقوق صاحبان سهام توانایی کسب و کار شما در ایجاد بازده برای سهامداران خود را اندازه گیری می کند.  

برای محاسبه، سود خالص خود را بگیرید و آن را بر میانگین حقوق صاحبان سهام تقسیم کنید. اگر سرمایه‌گذاران سهامدار چقدر می‌توانند سهم داشته باشند

برای محاسبه حقوق صاحبان سهام، کل دارایی های خود را بگیرید و کل بدهی ها را کم کنید:

حقوق صاحبان سهام = کل دارایی ها – کل بدهی ها

اما برای محاسبه میانگین حقوق صاحبان سهام، باید ارزش حقوق صاحبان سهام را در ابتدای یک دوره (مثلاً ژانویه 2022) بگیرید، آن را در پایان یک دوره (مثلاً دسامبر) به حقوق صاحبان سهام اضافه کنید. 2022)، مجموع را بر 2 تقسیم کنید، سپس آن را در 100 ضرب کنید. 

وقتی میانگین حقوق صاحبان سهام را پیدا کردید، از این فرمول برای محاسبه ROE استفاده کنید: 

بازده حقوق صاحبان سهام = (سود خالص ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام) x 100

یک مثال در اینجا آمده است:

میانگین حقوق صاحبان سهام در تجارت مکمل های مولتی ویتامین 20 میلیون دلار است. 

بازده حقوق صاحبان سهام = 6 میلیون دلار ÷ 20 میلیون x 100

بازده حقوق صاحبان سهام = 30٪

بنابراین سهامداران 30٪ بازده سرمایه گذاری خود را در کسب و کار دریافت می کنند. 

آیا برخی نسبت‌های سودآوری در سناریوهای خاص بهتر هستند؟

بله، برخی از نسبت‌های سودآوری برای مشاغل و سناریوهای خاص بهتر هستند. به عنوان مثال، حاشیه سود عملیاتی برای کسب و کارهای فصلی ایده آل است تا مشخص شود که آیا در فصل های بالا و پایین به طور موثر عمل می کنند یا خیر.  

برای استارت‌آپ‌های اولیه، نسبت‌های مبتنی بر حاشیه ممکن است بهترین باشند اگر دارایی‌هایی را خریداری نکرده باشند یا هنوز بازدهی از دارایی دریافت نکرده باشند. 

اما هیچ نسبت سودآوری یکسانی برای یک تجارت یا صنعت خاص وجود ندارد. در عوض، باید از چندین مورد برای سنجش رفاه مالی شرکت خود از دیدگاه‌های مختلف استفاده کنید.

Subscribe to The Hustle Newsletter
نظر شما در مورد این مقاله چیست؟ 

rel=”_blaopednkener”> /p>

Love

Meh

Hate

حتما بخوانید : درک ریسک کسب و کار

منبع:hubspot

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا