کارآفرین در مقابل صاحب کسب و کار: تفاوت چیست؟
کارآفرین در مقابل صاحب کسب و کار: تفاوت چیست؟
اگر کسب و کاری دارید، خود را چه می نامید: کارآفرین یا صاحب کسب و کار؟ آیا بستگی به این دارد که چقدر ریسک می کنید؟ صنعت شما؟ ساختار کسب و کار شما؟ یا این فقط یک ترجیح شخصی است؟
اینکه شما یک کارآفرین یا مالک کسبوکار هستید به ترکیبی از عوامل بستگی دارد، از جمله جاهطلبیها، اهداف یا ساختار قانونی شرکت شما.
تفاوت بین کارآفرینان و صاحبان مشاغل
تفاوت بین یک کارآفرین و صاحب کسبوکار میتواند به تفسیر بستگی داشته باشد – ممکن است یک نفر در مورد اینکه چه چیزی شخصی را کارآفرین یا صاحب کسبوکار میکند با دیگری مخالف باشد.
اما چه چیزی باعث میشود کسی کارآفرین یا صاحب کسبوکار شود؟
فرهنگ لغت آکسفورد تعریف می کند کارآفرین به عنوان “شخصی که سازماندهی می کند و کسب و کار یا مشاغلی را اداره می کند و برای انجام این کار، ریسک های مالی بیش از حد معمول را متحمل می شود.» از آنجایی که 90 درصد استارتآپها شکست میخورند، کارآفرینی همراه است خطر واضح است.
اگرچه هیچ تعریف دقیقی برای مالک کسب و کار وجود ندارد، Shopify تعریف می کند آن را به عنوان “یک نفر که کنترل جنبه های عملیاتی و پولی یک تجارت را در دست دارد.” کارآفرینان در این دسته قرار می گیرند. با این حال، مالکیت کسب و کار مستلزم همان سطح ریسکی نیست که کارآفرینان با آن مواجه هستند.
سایر تفاوتهای بین این دو اصطلاح تفاوتهای ظریفتری دارند – از جمله انگیزههای راهاندازی یک کسبوکار، سودآوری، ریسک مثبت و موارد دیگر.
مثبت ریسک در مقابل ریسک گریزی
راه اندازی کسب و کار مستلزم ریسک است. اما کارآفرینان تمایل دارند خیلی بیشتر از صاحبان مشاغل آن را به عهده بگیرند.
به عنوان مثال، یک کارآفرین ممکن است آرزوی ایجاد انقلاب در صنعت را داشته باشد، در حالی که یک صاحب کسب و کار ممکن است یک کسب و کار را با یک مدل آزمایش شده راه اندازی کند. اگرچه هر دو با ریسک سروکار دارند، اما کارآفرینان تمایل دارند به آن متمایل شوند.
نوآوری در مقابل کسب درآمد
کارآفرینان و صاحبان مشاغل معمولاً هنگام شروع کار انگیزه های متفاوتی دارند. هر دو احتمالاً می خواهند پول در بیاورند و چیزی از پایه بسازند.
گفته شد، کارآفرینان اغلب آرزوی تغییر جهان یا صنعتی را دارند که در آن فعالیت می کنند. با این حال، صاحبان کسب و کار ابتدا آرزوی کسب درآمد را دارند. تفاوت بین یک استارت آپ هوش مصنوعی دره سیلیکون و یک کتابفروشی محلی را در نظر بگیرید.
بلند مدت در مقابل کوتاه مدت
کارآفرینان و صاحبان مشاغل در انتظارات سودآوری متفاوت هستند. کارآفرینان تمایل دارند سرمایهگذاریهایی را راهاندازی کنند که ریسک بلندمدت بیشتری و در نتیجه سودآوری کوتاهمدت کمتری دارند.
صاحبان کسبوکار معمولاً میخواهند در کوتاهمدت سود ببینند، زیرا معمولاً از مدلها، استراتژیها و محصولات تجاری اثباتشدهتر استفاده میکنند.
انفرادی در مقابل انجمن
صاحبان کسب و کار، اغلب از طریق حمایت مالی از گروههای مدرسه یا کمک مالی به مؤسسات خیریه محلی، خود را در جوامع خود درگیر میکنند. انگیزه آنها ممکن است شامل کسب شهرت مثبت در جامعه یا ارائه شغل به افراد محلی باشد.
کارآفرینان نگرانی های کمتری در مورد تأثیر کسب و کارشان بر جامعه خود دارند. به عنوان مثال، آنها ممکن است متخصصان را برای کمک به ایجاد کسب و کارشان برون سپاری کنند – صرف نظر از اینکه آنها در اطراف پایگاه اصلی شرکت زندگی می کنند.
Incorporated در مقابل Unincorporated
تفاوت بین یک کارآفرین و صاحب کسبوکار حتی میتواند به وضعیت شرکت آنها برگردد. یک مطالعه در فصلنامه اقتصاد دریافت که کارآفرینان معمولاً مشاغلی را اداره می کنند، در حالی که صاحبان مشاغل مشاغل غیرشرکتی را اداره می کنند.
محققان توضیح دادند که این امر احتمالاً به کسبوکارهای کوچک مربوط میشود که در مقایسه با کارآفرینان، فعالیتهای معمولتری انجام میدهند، که تمایل دارند ریسکهای بیشتری را متحمل شوند و بنابراین نیاز به حمایت قانونی شخصی دارند.
شرکت به طور قانونی مؤسس را از کسبوکار جدا میکند، در حالی که کسبوکار غیرشرکتی تحت مسئولیتهای شخصی مالک قرار میگیرد.
قانون شکن در مقابل پیرو
همان مطالعه نشان داد که کارآفرینان بیشتر از صاحبان کسب و کار در فعالیت های قانون شکن شرکت می کنند. این مطالعه نشان داد که کارآفرینان موفق اغلب قبل از اینکه بنیانگذار شوند، رفتارهای مخاطره آمیزی مانند ترک کلاس، دزدی از فروشگاه، قمار و موارد دیگر انجام می دهند.
کارآفرینی مستلزم ریسکپذیری و تغییر قوانین است، در حالی که صاحبان مشاغل معمولاً مطابق با وضعیت موجود هستند.
سرمایه غیرقابل دسترس در مقابل بودجه قابل دسترس
تقریباً 8 از هر 10 کسب و کار کوچک استفاده بودجه شخصی برای شروع. در نهایت، آنها ممکن است از بانکها، سرمایهگذاران خصوصی و دیگران کمک مالی بگیرند. .
به طور کلی، کارآفرینان به مجموعه متنوع تری از بودجه دسترسی دارند. به عنوان مثال، سرمایه گذاران خطرپذیر عمدتاً در مشاغل با پتانسیل رشد بالا سرمایه گذاری می کنند.
ممکن است سرمایهگذاری برای صاحبان مشاغل دشوارتر باشد و معمولاً برای دریافت وام به بانکهای محلی متکی هستند.
رشد محلی در مقابل توسعه ملی
کارآفرینان معمولاً اهداف بلندپروازانه تری برای کسب و کار خود دارند. بیشتر آنها می خواهند تجارت خود را در سطح ملی گسترش دهند و برخی نیز آرزوی رشد جهانی دارند. صاحبان مشاغل اغلب محلی می مانند و تلاش های رشد خود را بر مشتریان محلی و منطقه ای متمرکز می کنند.
ثبات در مقابل نوسانات
یک مالک کسب و کار اغلب عملیات روزانه مغازه خود را مدیریت می کند. در بلندمدت، آنها انتظار دارند که نظارت را در حین استخدام چند کارمند دیگر حفظ کنند.
بسیاری از کارآفرینان سرمایه گذاری هایی را با هدف افزایش تعداد کارمندان در مقیاس شرکت راه اندازی می کنند. این ممکن است شامل استخدام مدیران و سایر مدیران اجرایی و احتمالاً فروش سهام شرکت یا عمومی شدن برای جمع آوری پول باشد. کارآفرینان تغییرات در نقش خود را پیشبینی میکنند در حالی که صاحبان مشاغل تا حد زیادی همان عملکرد را حفظ میکنند.
آیا یک کارآفرین باید صاحب کسب و کار باشد؟
در حالی که همه صاحبان مشاغل کارآفرین نیستند، همه کارآفرینان صاحب مشاغل هستند.
کارآفرینان سرمایه گذاری ایجاد می کنند و بنابراین صاحب یک کسب و کار می شوند.
به عنوان مثال، یک بنیانگذار استارت آپ در صنعت فناوری، می تواند خود را هم به عنوان یک کارآفرین و هم صاحب کسب و کار معرفی کند. از سوی دیگر، صاحبان مشاغل همیشه کارآفرین نیستند. برای مثال، اجرای یک اغذیه فروشی در گوشه، صاحب آن را کارآفرین نمی کند.
خوداشتغال در مقابل صاحب کسب و کار در مقابل کارآفرین
متخصصان خوداشتغال بسته به ماهیت کارشان می توانند به عنوان کارآفرین یا صاحب کسب و کار شناسایی شوند. در واقع، همه کارآفرینان و صاحبان مشاغل در دسته خوداشتغالی قرار می گیرند.
متخصصان خوداشتغال اغلب خود را کسب و کار می دانند. آنها ممکن است مقاله بنویسند یا پیش بینی مالی برای شرکت های دیگر به عنوان مشاور ایجاد کنند. اکثر افراد خوداشتغال اجرای کسبوکارهای غیرشرکتی دارند، به این معنی که آنها مسئول تمام بدهیها و بدهیها هستند.
اینکه یک فرد خوداشتغال در رده کارآفرین یا صاحب کسب و کار قرار می گیرد بستگی به کاری دارد که انجام می دهد. به عنوان مثال، برخی از متخصصان خوداشتغال ممکن است مقاله بنویسند یا برای مشتریان گرافیک ایجاد کنند. هیچ کدام از این مشاغل به ریسک پذیری یا نوآوری زیادی نیاز ندارند، به این معنی که احتمالاً زیر چتر صاحبان کسب و کار قرار می گیرند.
با این حال، اگر یک فرد خوداشتغال قصد راه اندازی یک استارتاپ با یک محصول نوآورانه را داشته باشد، ممکن است به عنوان یک کارآفرین معرفی شود. به طور کلی، کارآفرینان خوداشتغالی نسبت به صاحبان مشاغل خوداشتغال با ریسک بیشتری روبرو هستند.
نظر شما در مورد این مقاله چیست؟
بازخورد بدهید
منبع:hubspot