کسب و کار

7 عادت افراد بسیار موثر [خلاصه و نکات مهم]

7 عادت افراد بسیار موثر [خلاصه و نکات مهم]

کتاب پرفروش استیون کاوی، 7 عادت افراد بسیار مؤثر ، یک چارچوب جامع برای ایجاد عادات سالم فراهم می کند تا شما را به فردی موفق تر و موثرتر تبدیل کند.

person practicing 7 habits of effective people by reading, running, and drinking water.

کتاب پرفروش چارچوبی برای ایجاد عادات سالم فراهم می کند تا شما را فردی موفق تر و موثرتر تبدیل کند.

وقت برای خواندن همه 432 صفحه ندارید؟ آن را عرق نکنید. بسیاری از ما این کار را نمی کنیم. به همین دلیل است که ما کل کتاب را در زیر برای شما خلاصه کردیم.

Download our complete productivity guide here for more tips on improving your productivity at work.

مبانی موفقیت

قبل از بحث در مورد هفت عادت به تفصیل، بیایید پایه‌ای را که کاوی استدلال می‌کند برای اجرای یک طرز فکر مؤثر و موفق ضروری است، مرور کنیم.

7 habits of highly effective people

منبع تصویر

موفقیت چیست؟

  • کاوی فرض می کند که موفقیت واقعی چیزی بیش از دستیابی به ثروت یا شهرت است. در عوض، نیاز به رشد و رضایت شخصی دارد.
  • او با بحث در مورد افراد سنتی “موفق” که علیرغم ثروت مادی و تمجیدهایشان با اثربخشی شخصی و سلامت روابط دست و پنجه نرم می کنند، از این ادعا حمایت می کند.

پارادایم ها

  • پارادایم ها مدل هایی برای ادراک و درک هستند که نحوه نگرش و تعامل ما با جهان را شکل می دهند.
  • کاوی استدلال می‌کند که تغییر پارادایم برای پرورش عادات مؤثر ضروری است – به‌ویژه، تغییر از طرز فکر کمبود و قربانی بودن به تفکر فراوانی و مسئولیت‌پذیری.

اصول

  • کاوی اصول را به عنوان حقایق اساسی تعریف می‌کند که برای دستیابی به موفقیت پایدار باید زندگی و درونی شوند.
  • کاوی چندین اصل را که به اعتقاد او برای اثربخشی شخصی ضروری هستند، شناسایی می‌کند، از جمله:
    • یکپارچگی.
    • شجاعت.
    • صبر.
    • تداوم.
    • تواضع.
    • همدلی.
    • هم افزایی.
    • یادگیری مستمر.

اخلاق شخصیت در مقابل اخلاق شخصیت

  • کاوی یک تغییر فرهنگی را در درک موفقیت در حوالی دهه 1920 تعریف می‌کند، جایی که تمرکز از ویژگی‌های شخصیتی اساسی به مهارت‌ها و شیوه‌هایی تغییر می‌کند که وجهه عمومی را تقویت می‌کنند.
    • اخلاق شخصیت. قبل از سال 1920، دیدگاه کلی موفقیت بر اساس اصول ذکر شده در بالا بود. ویژگی های اساسی مانند صداقت، شجاعت، و صبر به عنوان اساس موفقیت در نظر گرفته شد.
    • اخلاق شخصیت. پس از سال 1920، دیدگاه موفقیت تغییر کرد و بر ویژگی‌ها و مهارت‌های ثانویه تأکید داشت که از یک تصویر عمومی قوی پشتیبانی می‌کردند.

character ethic vs personality ethicبسیاری از مردم با جستجوی میانبرها و تکنیک هایی از افراد یا سازمان های موفق به دنبال راه حل های سریع برای مشکلات خود هستند. با این حال، میانبرها اغلب نمی توانند علت اصلی مشکل را برطرف کنند. در عوض، همانطور که کاوی تاکید می کند، مشکل در نحوه درک ما از آن نهفته است.

برای ایجاد تغییر واقعی و پایدار، باید دستخوش یک تغییر پارادایم شویم، که به معنای تغییر باورها، مفروضات و ارزش‌های اساسی ما است نه اینکه صرفاً نگرش‌ها و رفتارهای خود را در سطح سطحی اصلاح کنیم.

هفت عادت افراد بسیار مؤثر اینجاست. اکنون، بیایید به هفت عادت بپردازیم.

این هفت عادت به سه دسته تقسیم می‌شوند: پیروزی خصوصی (عادات 1-3)، پیروزی عمومی (عادات 4-6) و تجدید (عادت 7). ما با یک مرور کلی شروع می کنیم، سپس در مورد عادات هر دسته بحث می کنیم.

فعال باشید

مسئولیت زندگی و اعمال خود را بپذیرید و به جای آنچه نمی توانید، بر آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید.

با پایان در ذهن شروع کنید

اهداف و هدف خود را در زندگی تعریف کنید و از آنها به عنوان راهنمایی برای تصمیم گیری و اولویت بندی اقدامات خود استفاده کنید.

اولین چیزها را در اولویت قرار دهید

زمان و انرژی خود را روی چیزهای ضروری در زندگی خود در اولویت قرار دهید و یاد بگیرید به چیزهای کمتر مهم “نه” بگویید.

برنده-برنده فکر کنید

در تمام تعاملات و روابط به دنبال منافع متقابل باشید و به دنبال راه حل هایی باشید که به نفع همه طرف های درگیر باشد.

ابتدا به دنبال درک، سپس درک شدن باشید

با همدلی گوش دهید و قبل از بیان دیدگاه دیگران به دنبال درک دیدگاه های دیگران باشید.

هم افزایی

برای دستیابی به اهداف و ایجاد نتایج مهم‌تر از آنچه هر فردی به تنهایی می‌تواند به دست آورد، با دیگران همکاری کنید.

اره را تیز کنید

برای موفقیت مداوم، زمانی را برای تجدید و بهبود خود از نظر جسمی، ذهنی، عاطفی و معنوی اختصاص دهید.

7 habits of highly effective people. Be Proactive. Begin With the End in Mind. Put First Things First. Think Win-Win. Seek First to Understand, Then to Be Understood. Synergize. Sharpen the Saw.

خصوصی پیروزی

عادات زیر بر اثربخشی شخصی تمرکز دارد. آنها عادت هایی هستند که می توانید برای بهبود طرز فکر خود، مسئولیت تصمیم گیری های خود و حرکت به سمت استقلال اجرا کنید.

1. فعال باشید

افراد فعال پیشقدم هستند. آنها به جای اینکه به آنها عمل شود، عمل می کنند. فعال بودن به این معنی است که به جای انرژی دادن به شرایط و چیزهای خارج از کنترل شما، مسئولیت رادیکال مشکلات خود را بر عهده بگیرید.

  • مسئولیت زندگی و تصمیمات خود را بپذیرید و بر آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید.
  • افراد فعال انتخاب می کنند که چگونه به یک موقعیت خاص پاسخ دهند.
  • افراد واکنش‌گرا بر روی چیزهایی تمرکز می‌کنند که نمی‌توانند کنترل کنند و روایتی از قربانی بودن را پرورش می‌دهند.
  • فعالیت را با تعهد دادن به خود و پایبندی به آنها تمرین کنید.

7 habits of highly effective people. Be Proactive. Begin With the End in Mind. Put First Things First. Think Win-Win. Seek First to Understand, Then to Be Understood. Synergize. Sharpen the Saw.

برای فعال بودن، باید روی حلقه نفوذ در حلقه نگرانی خود تمرکز کنیم. به عبارت دیگر، ما باید روی چیزهایی کار کنیم که می توانیم کاری انجام دهیم.

Proactive focus vs reactive focus

انرژی مثبتی که اعمال می کنیم باعث می شود دایره نفوذ ما گسترش یابد.

از سوی دیگر، افراد واکنش‌گرا، روی چیزهایی تمرکز می‌کنند که در دایره‌ی نگرانی‌شان قرار دارند، اما نه در حلقه‌ی نفوذشان، که منجر به سرزنش عوامل خارجی، ساطع انرژی منفی و کاهش دایره‌ی نفوذشان می‌شود.

>

درس های کلیدی

با انجام موارد زیر، خود را به چالش بکشید تا اصل فعال بودن را آزمایش کنید:

1. زبان واکنشی را با زبان فعال جایگزین کنید.

  • Reactive = “او مرا خیلی دیوانه می کند.”
  • فعال = “من احساساتم را کنترل می کنم.”

2. وظایف واکنشی را به کارهای فعال تبدیل کنید.

2. با پایان در ذهن شروع کنید

کاوی از ما دعوت می کند تا مراسم تشییع جنازه خود را تصور کنیم. چگونه می خواهید به خاطر بسپارید؟ دوست دارید دوستان و خانواده تان در مورد شما چه بگویند؟ شروع با در نظر گرفتن پایان به معنای روشن کردن اهداف و ارزش هایمان برای هدایت اقداماتمان است.

  • یک بیانیه ماموریت شخصی ایجاد کنید — مجموعه ای از ارزش ها و اصولی که اقدامات خود را به سمت آن هدایت خواهید کرد.
  • مطمئن شوید که اقدامات شما با اصول راهنمای شما در تضاد نیست.

begin with the end in mind

رهبری

  • شروع با در نظر گرفتن پایان برای کسب و کارها اعمال می شود.
  • رهبر بودن به معنای تنظیم چشم انداز استراتژیک برای یک سازمان و پرسیدن این است که “ما در تلاش هستیم تا به چه چیزی برسیم؟”
  • قبل از اینکه ما به‌عنوان افراد یا سازمان‌ها شروع به تعیین و دستیابی به اهداف کنیم، باید بتوانیم ارزش‌های خود را شناسایی کنیم. این فرآیند ممکن است شامل مقداری بازنویسی باشد تا بتوانیم مقادیر خود را اثبات کنیم.

بازنویسی

  • بازنویسی شناسایی اسکریپت‌های بی‌اثر نوشته شده برای شما و تغییر آن اسکریپت‌ها با نوشتن فعالانه اسکریپت‌های جدید مبتنی بر ارزش‌های شما است.
  • مرکز خود را شناسایی کنید. هر چیزی که در مرکز زندگی شما باشد، منبع امنیت، راهنمایی، خرد و قدرت شما خواهد بود.

what are you centered around

اصول محور باشید

  • کاوی خاطرنشان می کند که هیچ یک از مراکز فوق بهینه نیستند. در عوض، ما باید تلاش کنیم که اصول محور باشیم.
  • اصول جاودانه و تغییرناپذیری را که باید براساس آنها زندگی کنیم را شناسایی کنید. این به ما راهنمایی می‌کند که باید رفتارهایمان را با باورها و ارزش‌هایمان هماهنگ کنیم.

درس های کلیدی

با انجام کارهای زیر خود را به چالش بکشید تا اصل شروع با پایان را در ذهن آزمایش کنید:

1. نقش های مختلف زندگی خود را تقسیم کنید و برای هر کدام پنج هدف فهرست کنید. این می تواند شامل نقش های شخصی، حرفه ای و اجتماعی باشد.

2. تعریف کنید که چه چیزی شما را می ترساند. سخنرانی عمومی؟ بازخورد انتقادی پس از نوشتن کتاب؟ بدترین سناریو را برای بزرگترین ترس خود بنویسید، سپس تصور کنید که چگونه با این موقعیت کنار می آیید. در نهایت، دقیقاً نحوه برخورد با آن را بنویسید.

3. اولین چیزها را در اولویت قرار دهید

اولویت دادن به چیزها، اجرای عملی عادات یک و دو است. شما باید فعال باشید و از اصول راهنمای خود برای تعیین مهم ترین فعالیت های پیش روی خود استفاده کنید و آنها را مطابق با آن اجرا کنید.

  • منضبط باشید و زمان خود را مدیریت کنید. وظایف مهم را تعیین کنید و آنها را اجرا کنید و کارهای مهم را بر کارهای فوری اما کمتر مهم ترجیح دهید.

being disciplined and managing your time

کارهای فوری در مقابل کارهای مهم

همه وظایف شما بر اساس یک ماتریس فوریت و اهمیت وجود دارد. متأسفانه، ما بیشتر به مسائل فوری واکنش نشان می‌دهیم و در عین حال از فعالیت‌های مهمی که ممکن است در حال حاضر ضروری نباشند غفلت می‌کنیم.

urgent vs not urgent and important vs not important tasks

  • ربع اول. وظایف مهم و فوری مانند بحران‌ها و ضرب‌الاجل‌ها می‌توانند ما را از بین ببرند و منجر به فرسودگی شغلی شوند. در حالی که ما باید به این موارد بپردازیم، شما نباید بیانیه ماموریت خود را با اطفای حریق هماهنگ کنید.
  • ربع دوم. مسائل مهم و غیر فوری در قلب مدیریت شخصی مؤثر قرار دارند. ما می دانیم که اینها مهم هستند اما اغلب برای موارد فوری تر از آنها غفلت می کنیم. مسائل مهم و غیر فوری نیازمند نظم و انضباط برای مقابله و تقویت اثربخشی شما هستند.
  • ربع سوم. ما بیشتر وقت خود را صرف واکنش به مسائلی می کنیم که فوری به نظر می رسند در حالی که در واقعیت، فوریت درک شده آنها بر اساس اولویت ها و انتظارات دیگران است. این منجر به تمرکز کوتاه مدت، احساس عدم کنترل و روابط کم عمق یا شکسته می شود.
  • ربع چهارم. کارهای غیر فوری و غیر مهم اتلاف وقت هستند. با این حال، ریختن انرژی در کارهای بی اهمیت و بی اهمیت آسان است. البته همه ما سزاوار استراحت و فعالیت‌های دلپذیر هستیم، اما شما باید ابتدا فعالیت‌هایی را که مطابق با اصول راهنمای خود هستند، اولویت‌بندی کنید.

برای تمرکز بر زمان خود در ربع دوم، باید یاد بگیریم به فعالیت‌های دیگر، گاهی اوقات آنهایی که فوری به نظر می‌رسند، «نه» بگوییم. ما همچنین باید بتوانیم به طور مؤثر تفویض اختیار کنیم.

scheduling your prioritiesمنبع تصویر

به‌علاوه، وقتی روی Quadrant II تمرکز می‌کنیم، به این معنی است که به آینده فکر می‌کنیم، روی ریشه‌ها کار می‌کنیم و از وقوع بحران‌ها در وهله اول جلوگیری می‌کنیم! این به ما کمک می‌کند را اجرا کنیم. اصل پارتو: 80٪ از نتایج شما از 20٪ از زمان شما می آید.

ما باید همیشه تمرکز اصلی را بر روی روابط و نتایج و تمرکز ثانویه بر زمان داشته باشیم.

درس های کلیدی

در اینجا چند روش وجود دارد که می‌توانید در اولویت قرار دادن چیزها تمرین کنید:

1. یک فعالیت Quadrant II را که از آن غفلت کرده اید، شناسایی کنید. آن را بنویسید و متعهد به اجرای آن شوید.

2. برای شروع اولویت بندی، ماتریس مدیریت زمان خود را ایجاد کنید.

3. تخمین بزنید که در هر ربع چقدر زمان می گذرانید. سپس زمان خود را در سه روز ثبت کنید. برآورد شما چقدر دقیق بود؟ چقدر زمان را در ربع دوم (مهمترین ربع) صرف کردید؟

پیروزی عمومی

عادات زیر بر ایجاد تعاملات موفق با دیگران تمرکز دارد. تنها پس از پیروزی خصوصی می توان به پیروزی عمومی دست یافت.

عادت‌های 1-3 شما را قادر می‌سازند استقلال را توسعه دهید، در حالی که هدف عادات 4-6 ایجاد روابط متقابل که در آن شما می توانید به طور موثر برای دستیابی به اهداف مشترک با هم کار کنید.

4. فکر کنید برد-برد

شما باید در تمام تعاملات خود به دنبال نتایج سودمند متقابل باشید.

کاوی توضیح می دهد که شش الگوی تعامل انسانی وجود دارد:

  • برد-برد. این پارادایم مبتنی بر این باور است که سود متقابل بهترین رویکرد برای دستیابی به یک نتیجه رضایت‌بخش برای همه طرف‌های درگیر است.
  • برد-بازنده. این پارادایم مبتنی بر این باور است که سود یک نفر ضرر شخص دیگر است. این یک رویکرد رقابتی برای تعامل انسانی است که در آن یک طرف برنده و دیگری بازنده است.
  • بازنده-برنده. این پارادایم مبتنی بر این باور است که قرار دادن نیازها و خواسته های دیگران بر خواسته های خود بهترین راه برای دستیابی به یک نتیجه رضایت بخش است.
  • بازنده-باخت. این پارادایم بر این باور استوار است که وقتی دو یا چند طرف با هم اختلاف نظر دارند، هیچ‌کس برنده نمی‌شود و همه بازنده می‌شوند.
  • برنده شوید. این پارادایم مبتنی بر این باور است که دستیابی به موفقیت شخصی بدون در نظر گرفتن نیازها و خواسته های دیگران بهترین راه برای نزدیک شدن به تعامل انسانی است.
  • برد-برد یا بدون معامله. این پارادایم بر این باور است که اگر نمی‌توانید به یک نتیجه رضایت‌بخش متقابل دست یابید، بهتر است معامله نداشته باشید. یافتن راه‌حلی را که به نفع همه طرف‌های درگیر یا کناره‌گیری باشد، ترویج می‌کند.

برای موقعیت‌های برد-برد تلاش کنید

  • در سناریوهای برد-باخت و باخت-برد، یک نفر به قیمت دیگری به آنچه می خواهد می رسد. این نوع نتایج منجر به سلامت روابط ضعیف می شود.
  • برد-برد یا بدون معامله یک نسخه پشتیبان است. داشتن گزینه دور شدن، مانع از دستکاری دیگران برای رسیدن به اهدافمان می شود.

در حل برد-برد، باید دو عامل را در نظر بگیریم: ملاحظه و شجاعت. ابتدا به نمودار زیر نگاهی بیندازید:

consideration vs courage

ذهنیت فراوانی

  • An ذهنیت فراوانی برای ایجاد موقعیت‌های برد-برد ضروری است.
  • ذهنیت فراوانی این باور است که همه چیز به اندازه کافی وجود دارد، از جمله منابع، فرصت ها و موفقیت.
  • افرادی که ذهنیت فراوانی دارند تمایل دارند که ذهن بازتر، انعطاف پذیرتر و خلاق تر باشند.
  • ذهنیت فراوانی، همکاری و همکاری را تقویت می‌کند و به افراد امکان می‌دهد با هم کار کنند و برای همه طرف‌ها به موفقیت برسند.

ذهنیت کمبود

  • ذهنیت کمبود این عقیده است که تعداد محدودی از همه چیز وجود دارد ، و یک شخص باید در مورد شخص دیگری به دست آورد. >
  • بیشتر افراد با این ذهنیت عمل می کنند و منجر به احساس حسادت ، نارضایتی و قربانی می شود.
  • یک ذهنیت کمبود توانایی فرد در دیدن فرصت ها را محدود می کند و حل سناریوهای برنده را تقریباً غیرممکن می کند.

در مورد رهبری بین فردی ، شخصیت ما واقعی تر است ، سطح فعال سازی ما بالاتر است. هرچه ما به برنده شدن بیشتر متعهد باشیم ، تأثیر ما قدرتمندتر خواهد بود.

روح برنده وین نمی تواند در یک محیط رقابت زنده بماند. ما به عنوان یک سازمان ، باید سیستم های پاداش خود را با اهداف و ارزش های خود تراز کنیم و سیستم هایی را برای پشتیبانی از برد-برد داشته باشیم.

درسهای کلیدی

خود را مجبور کنید تا با این چالش ها به پیروزی بپردازید:

1. تعامل آینده را در نظر بگیرید که در آن سعی در دستیابی به توافق یا راه حل خواهید داشت. لیستی از آنچه شخص دیگر به دنبال آن است را بنویسید و در نظر بگیرید که چگونه می توانید آن نیازها را برآورده کنید.

2. سه رابطه مهم را در زندگی خود مشخص کنید و تعادل آنها را در نظر بگیرید. آیا بیشتر از آنچه می گیرید می دهید؟ ده راه را برای ارائه بیشتر از آنچه در هر رابطه انجام می دهید بنویسید.

3. تمایلات تعامل خود را مشخص کنید و نحوه تأثیر آنها بر دیگران. آیا آنها از دست می دهند؟ آیا می توانید منبع آن رویکرد را شناسایی کنید؟ تعیین کنید که آیا رویکرد شما در روابط شما به خوبی خدمت می کند یا خیر.

5. ابتدا به دنبال درک باشید ، سپس درک شود

عادت 5 به این معنی است که شما باید قبل از برقراری ارتباط با نظرات خود ، به طور فعال و همدلی گوش دهید. با هدف درک ، نه پاسخ دادن گوش دهید. با انجام این کار ، می توانید اعتماد و احترام را با دیگران پرورش دهید.

به دنبال درک ، مستلزم داشتن ذهنیت آزاد و غیر داوری و جلوگیری از تحمیل تعصب و فرضیات شما بر دیگران است. نتیجه بهبود ارتباطات ، روابط عمیق تر و همکاری مؤثرتر است.

7 habits of highly effective people quote, You’ve spent years of your life learning how to read and write, years learning how to speak. But what about listening?

گوش دادن به بازتاب

  • گوش دادن به بازتاب تکنیکی است که Covey توصیه می کند برای درک دیدگاه های دیگران تمرین کند.
  • گوش دادن به بازتاب شامل پارافراسیون پیام شخص دیگر و بررسی صحت برای اطمینان از درک صحیح دیدگاه آنها است.

گوش دادن به زندگی نامه

گوش دادن به زندگی نامه به معنای گوش دادن با دیدگاه ما در ذهن است. وقتی این کار را انجام می دهیم ، ما تمایل داریم به یکی از چهار روش پاسخ دهیم.

  • ارزیابی. با آنچه گفته شد موافق یا مخالف باشید.
  • پروب. از قاب مرجع ما سؤال کنید.
  • مشاوره. بر اساس تجربه خود ما مشاوره دهید.
  • تفسیر. سعی کنید انگیزه ها و رفتار شخص را بر اساس انگیزه ها و رفتار ما تعیین کنید.

اگر به جای آن روی گوش دادن همدلی تمرکز کنیم ، ما تمرکز می کنیم. به نتایج چشمگیر در ارتباطات بهبود یافته مراجعه کنید.

قسمت دوم عادت 5 “… سپس قابل درک است”. این به همان اندازه در دستیابی به راه حل های برد-برد بسیار مهم است.

seeking to be understood requires courage

وقتی می توانیم ایده های خود را به روشنی ارائه دهیم ، و در زمینه درک عمیق از نیازها و نگرانی های شخص دیگر ، اعتبار و اثربخشی خود را به میزان قابل توجهی افزایش می دهیم.

درسهای کلیدی

در اینجا چند روش برای عادت کردن به دنبال اولین بار برای درک:

وجود دارد

1. دفعه بعد که شما تماشا می کنید که دو نفر با هم ارتباط برقرار می کنند ، گوش خود را می پوشانند و تماشا می کنند. به عنوان مثال ، آیا یک نفر یا شخص دیگری بیشتر به مکالمه علاقه مند بود؟ آنچه را که متوجه شده اید بنویسید.

2. ارائه های خود را در همدلی ریشه کن. با درک دیدگاه مخاطب شروع می شود. با چه مشکلی روبرو هستند؟ چگونه می خواهید بگویید که راه حلی برای مشکلات آنها ارائه می دهید؟

6. هم افزایی

synergize h abit بر قدرت همکاری تأکید می کند و ما را ترغیب می کند تا به دنبال فرصت هایی برای همکاری با هم برای ایجاد نتایج بیشتر از جمع قسمت های آنها باشیم.

کلید برای هم افزایی و همکاری ، ارزش گذاری اختلافات افراد و به دنبال راه هایی برای ترکیب نقاط قوت برای رسیدن به نتایج مهم تر از آنچه که به تنهایی می تواند به دست آورد.

valuing differences

Covey چندین اصل را برای دستیابی به هم افزایی تشریح می کند:

تفاوت های ارزش

  • توانایی ها ، تجربیات و دیدگاه های منحصر به فرد دیگران را بشناسید و قدردانی کنید.
  • به دنبال ترکیب نقاط قوت مختلف افراد برای دستیابی به موفقیت مشترک باشید.

یک جایگزین سوم ایجاد کنید

  • به دنبال راه حل هایی باشید که فراتر از دو دیدگاه مخالف به خطر بیفتد.
  • راه هایی برای ایجاد راه حل های جدید پیدا کنید که نیازهای همه را برطرف کند.

به درک گوش دهید

  • ما باید با همدلی گوش کنیم تا تفاوت های دیگران را درک و ارزش گذاری کنیم.
  • به درک گوش دهید ، پاسخ ندهید.

برای بازخورد باز باشید

  • بازخورد دیگران را بدون درگیر کردن نفس خود خوش آمدید.
  • از بازخورد برای بهبود ایده ها و اقدامات خود استفاده کنید.

با اعتماد و احترام روابط برقرار کنید

  • اعتماد و احترام برای دستیابی به نتایج هم افزایی ضروری است.
  • برای صداقت و باز بودن به عنوان پایه و اساس روابط خود تلاش کنید.
  • محیطی را ایجاد کنید که افراد در به اشتراک گذاشتن ایده های خود ، تبادل بازخورد و همکاری احساس راحتی کنند.

درسهای کلیدی

1. لیستی از افرادی که شما را تحریک می کنند تهیه کنید. نظرات آنها چگونه متفاوت است؟ خودت را جای اونها بگذار. تصور کنید که چگونه آنها احساس می کنید.

دفعه بعد که با یکی از آن افراد مخالف هستید ، سعی کنید نگرانی های آنها را درک کنید و چرا مخالف هستند. هرچه بهتر بتوانید آنها را درک کنید ، تغییر نظر آنها آسان تر خواهد بود – یا مال شما.

2. لیستی از افرادی که با آنها به خوبی همراه می شوید تهیه کنید. دیدگاه های آنها چگونه متفاوت است؟ بعد ، وضعیتی را بنویسید که کار تیمی و هم افزایی عالی داشته باشید. چرا؟ برای رسیدن به هم افزایی چه شرایطی برآورده شد؟ چگونه می توانید دوباره آن شرایط را دوباره از بین ببرید؟

7. اره را تیز کنید

تیز کردن SAW به معنای احترام مداوم از پیشرفت شخصی ما از طریق اقدامات عمدی است که انرژی ما را تجدید و شارژ می کند. نتیجه یک فرد شاد ، جامع سالم و مؤثر است.

آسان است که در کار و مسئولیت های ما گرفتار شوید و از اولویت بندی خود غفلت کنید. Covey بیان می کند که ما باید برای “تیز کردن اره خود” وقت بگذاریم تا مؤثر بمانیم.

اساساً ، ما باید مراقبت از خود را در اولویت قرار دهیم. از این گذشته ، اگر ما سالم و خوشحال نباشیم ، نمی توانیم به دیگران کمک کنیم.

Covey در مورد چهار دسته از تجدید بحث می کند و بیان می کند که چگونه می توانیم از سلامت خود در آن مناطق مراقبت کنیم.

تجدید فیزیکی

ما باید اطمینان حاصل کنیم که بدن ما از سلامتی و نشاط برای مقابله با خواسته های زندگی برخوردار است. اگر احساس بیمار یا از نظر جسمی ناسالم باشید ، مؤثر است. فعالیت هایی که باعث تجدید انرژی فیزیکی می شود عبارتند از:

  • ورزش: پیاده روی ، دویدن ، ورزش کردن ، بلند کردن وزن.
  • خوردن سالم: خوردن میوه و سبزیجات تازه و توجه به غذاهای فرآوری شده و قند.
  • ماندن هیدراته.
  • گذراندن وقت در طبیعت.
  • خواب کافی.

تجدید ذهنی

سلامت روان به همان اندازه سلامت جسمی مهم است. درست مانند ورزش ، ما باید برای اولویت بندی تجدید انرژی ذهنی خود تلاش کنیم. برخی از فعالیت ها را در نظر بگیرید که ذهن را تحریک و آرام می کند:

  • مراقبه.
  • خواندن کتاب.
  • یادگیری چیزهای جدید: در کلاس ها ، کارگاه ها یا سمینارها شرکت کنید.
  • پیگیری سرگرمی ها و علایق.
  • نواختن ساز.
  • تماشای یک مستند.

تجدید ذهنی برای حفظ چشم انداز مثبت و تیز ماندن در دنیای در حال تغییر ما بسیار مهم است.

تجدید معنوی

تجدید معنوی مستلزم بازتاب ، تحکیم ارزش ها و عقاید ما و پرورش حس هدف در زندگی است. تجدید معنوی می تواند شامل مشارکت در مواردی مانند:

  • مراقبه.
  • نماز.
  • داوطلبانه.
  • روزنامه نگاری.
  • خود تأمل.
  • سکوت و قدردانی.
  • روزه.

وقت گذاشتن برای مراقبت از سلامت معنوی ما ، ما را همدلی ، متعادل و مؤثر تر می کند.

تجدید اجتماعی/عاطفی

انسان موجودات اجتماعی و عاطفی است. ما باید با تأمل بر احساسات و روابط خود از سلامتی خود در این مناطق مراقبت کنیم. تجدید اجتماعی/عاطفی می تواند به معنای برخی از موارد زیر باشد:

  • گذراندن وقت با عزیزان.
  • در ارتباط با دوستان.
  • رفتن به کنسرت.
  • داشتن یک مکالمه معنی دار.
  • تمرین همدلی.
  • میزبانی یک مهمانی شام.
  • خود را از افراد سمی دور می کنیم.

using your imagination vs using your memory

تیز کردن اره برای حفظ موفقیت با شش عادت قبلی بسیار مهم است. اگر از سلامت جسمی ، روحی ، اجتماعی و معنوی خود مراقبت نکنیم ، مراقبت از دیگران بسیار چالش برانگیز است.

درسهای کلیدی

1. فعالیتهای تجدید را لیست کنید آنها را مطابق با دسته های فوق از آنها لذت می برید و مرتب می کنید. این هدف را برای انجام یک فعالیت تجدید از هر گروه در هفته انجام دهید.

2. مناطق اساسی تجدید را برای شخصیت خود مشخص کنید. به عنوان مثال ، برخی از افراد برون گرا هستند و ممکن است نیاز به تمرکز بیشتر بر تجدید اجتماعی داشته باشند ، در حالی که برخی دیگر ممکن است نیاز به اولویت بندی تجدید جسمی نسبت به بقیه داشته باشند.

عادات تبدیل به عمل

شما لازم نیست که 432 صفحه از استفان کاوی را بخوانید تا 7 عادت افراد بسیار مؤثر را برای رسیدن به زندگی خود بخوانید. بعد از خواندن خلاصه ما ، برخی از تمرینات ذکر شده در بالا را امتحان کنید. هنگامی که یک عادت پیدا کردید که برای شما کار کند ، حتماً آن را مرتباً تمرین کنید تا بچسبد.

-B446-496E-B60F-A8A7EE44AE85 “TARGET =” _ Blank “rel =” noopener “> New Call-to-Action

منبع:hubspot

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا