کتاب نامه ی اسکارلت
کتاب نامه ی اسکارلت
5 دقیقه خواندن ⌚
این داستان تاریخی بازگشتی به دورانی ارائه می دهد که در آن افراد اغلب از همه حقوق اولیه محروم شد.
هیچ چیز به این ایده نزدیک نمی شود که به همه اجازه دهیم زندگی را بر اساس معیارهای خود زندگی کنند.
در این خلاصه کتاب، ما روش خود را برای درک چیزها و موارد دیگر بیان میکنیم.
چه کسی باید “نامه اسکارلت” را بخواند؟ و چرا؟
زمانی که این کتاب در سال 1850 منتشر شد، مردم حداقل از آن راضی نبودند.
با این وجود، حتی زمان نمیتواند تأثیری که این کتاب بر نسلهای ناگفته و پروفایلهای مختلف خوانندگان داشته است کاهش دهد.
ما معتقدیم که “The Scarlet Letter” برای همه مناسب است.
بیوگرافی ناتانیل هاثورن
Nathaniel Hawthorne رمان نویس آمریکایی، متولد 1804 در ماساچوست.
او نویسنده رمانها و مجموعههای داستان کوتاه بسیاری است: فانشو، داستانهای دوباره، خزهها از پیرمرد، خانه هفت شیروانی، فاون مرمر و غیره <.>
نقشه
همه چیز از قرن هفدهم شروع میشود، در بوستون، جایی که جمعیتی برای مشاهده روند مجازات یک زن حضور دارند.
هستر پرین در مرکز اتفاقات قرار دارد زیرا او فرزندی خارج از ازدواج به دنیا می آورد. پدر کودک ناشناس است. منطقی است که او به عنوان یک زن بد اخلاق به تصویر کشیده شده است.
دادگاه تصمیم می گیرد که پوشیدن اسکارلت “A” روی لباس او بهترین مجازات ممکن است – یعنی از هر کجا که او از آنجا عبور کند. او مورد توهین، توهین و نفرین مردم قرار خواهد گرفت. به عبارت ساده، حرف “A” نشان دهنده زنا است، عملی که برای برچسب زدن به “هستر” به عنوان “بانوی عصر” ایجاد شده است.
به عبارت دیگر، بخش حکم به آرامی پیش می رود. با حمایت زیاد مردم عادی، او مجبور می شود چندین ساعت روی داربست بایستد، موضوعی که در آنجا مطرح می شود تا روی لبان همه باشد.
تحقیر عمومی نیز توسط قرمز مایل به قرمز “A” تحریک می شود که رفتار جدیدی را تحریک می کند و به عنوان درسی برای افراد دیگر عمل می کند.
راه رفتن ملایم و وقار هستر باعث میشود زنان دیگر مملو از حسادت و نفرت شوند. او از قوانین جامعه خودداری می کند. ، و با وجود همه فشارها، نام پدر فاش نشده است.
در یک لحظه، هستر سرش را بالا میگیرد و به جمعیت نگاه میکند. او به مردی نه چندان بلند قد و با ظاهری عجیب و غریب نگاه می کند که معتقد است شوهر آینده اش است.
این مرد از روشی که مردم سعی میکنند تا هستر را بترسانند منزجر است و سفری را آغاز میکند تا یکی دو مورد در مورد این وضعیت پیدا کند.
این مرد برای رسیدن به ته این راز، از راجر چیلینگورث کمک میخواهد تا به عنوان دست راست او در تلاش برای یافتن پدر کودک عمل کند.
هستر مورد بازجویی قرار می گیرد، یا اگر خیلی خشن به نظر می رسد، توسط آرتور دیمزدیل، کشیش جان ویلسون مورد بازجویی قرار می گیرد. تلاش آنها نتیجه نمی دهد، زیرا هستر نام پدر را برای خود نگه می دارد.
به زودی او را به سلول زندان منتقل می کنند. راجر او را ملاقات می کند. او از هرج و مرج آگاه است و برای نوزاد ریشه و گیاهان دارویی برای هستر فراهم می کند.
آنها یک گفتگوی باز درباره کل “وضعیت” آغاز می کنند، و هستر اعتراف می کند که همه چیز می توانست به گونه ای دیگر انجام شود، اما اکنون خیلی دیر است.
یک بار دیگر، هستر به خواسته های راجر گوش نمی دهد تا در نهایت نام پدر را فاش کند. با این وجود، او قول میدهد که دیر یا زود این آشفتگی را باز کند و همه چیز را کشف کند.
هستر موافقت میکند که اگر راجر قسم بخورد که پدر کودک را آزار نمیدهد، هرگز کارتها را در مورد وضعیت راجر چیلینگورث (به عنوان شوهرش) روی میز قرار نخواهد داد.
هستر نمیخواهد در مورد زمان زندان صحبت کند و به کلبهای در انتهای شهر نقل مکان میکند تا از همه چیز فاصله بگیرد. مهارت سوزن دوزی او زندگی خوبی برای او فراهم می کند. او دوست دارد با دختر بچه اش پرل وقت بگذراند و به فقرا کمک کند.
به نظر نمیرسد مشکلات او عقبنشینی کند. پرل بیشتر و بیشتر از “A” مرموز شگفت زده می شود، چیزی که برای هستر شوکه کننده است. هستر نگران است زیرا پرل منزوی است و هیچ دوستی برای بازی با او ندارد.
مروارید به شخصیتی با خلق و خو و “به هر طریقی که باد می وزد” رشد می کند. رفتار تکانشی او مبنایی مناسب برای شروع شایعات فراهم می کند – در مورد اینکه چگونه او راه مادرش را دنبال می کند.
اعضای کلیسا تصمیم میگیرند کاری در مورد آن انجام دهند و نقشهای برای دور کردن پرل از هستر طراحی کنند.
هستر نمی تواند گوش هایش را باور کند، تصمیم می گیرد با فرماندار بلینگهام صحبت کند. درخواست ناامیدانه هستر به خوبی مورد استقبال قرار گرفت، و فرماندار موافقت کرد که پس از درخواست Dimmesdale به هستر اجازه دهد تا پرل را پرورش دهد.
مسائل بهداشتی دیمدیل فرصتی را برای چیلینگورت فراهم می کند تا خدمات خود را ارائه دهد و در کنار وزیر کار کند. چیلینگ ورث مشکوک است که در دیمزدیل به دلیل گناهی در نارضایتی قرار دارد. او نه اعتراف کرد و نه تصدیق کرد.
او قاطعانه معتقد است که دیمزدیل کلید این رمز و راز است و تنها کسی است که به عنوان پدر پرل مقصر است. او که نگران نبود لکهای بر نام و ریشهاش باشد، هستر را به رحمت دیگران رها کرد تا پوست خود را نجات دهد.
چنین احساس ناپاکی همچنان او را آزار می دهد، و دیمدیل می خواهد به گناه خود اعتراف کند، اما شجاعت انجام آن را به طور علنی ندارد. هستر برای شکستن عهد سکوت به شوهرش اجازه میگیرد.
چند روز بعد، هستر و دیمدیل در جنگل با هم آشنا میشوند و او در مورد نیت و تشنگی شوهرش برای انتقام به او میگوید. به نوعی، دیمزدیل متقاعد شده است که بهترین کار این است که شهر را با کشتی ترک کنیم و از نو شروع کنیم.
در روز انتخابات، دیمزدیل روی داربست می ایستد و به همه چیز، از جمله دخالت خود در کل وضعیت، اعتراف می کند. او در آغوش هستر می میرد و از اعمال او خجالت می کشد.
حتی برخی از شاهدان میگویند که «الف» روی سینهاش حک شده است که نشانی از درستی و راستی است. چیلینگ ورث نمی تواند اشتیاق خود را برای انتقام حفظ کند و اندکی پس از دیمدیل می میرد. هستر ثروتی را به ارث می برد او و دخترش.
مخامت نامه اسکارلت
چند سال بعد، هستر به کلبه قدیمی خود باز می گردد که هنوز از “امتیاز” پوشیدن حرف A محروم نشده است.
او نه چندان دور از قبر دیمزدیل دفن شده است – و هر دو پیام ساده ای حک شده بر روی سنگ قبری را به اشتراک می گذارند که به عنوان مدرکی برای زنای محصنه عمل می کند.
این خلاصه را دوست دارید؟ میخواهیم از شما دعوت کنیم برنامه ۱۲ دقیقهای، برای خلاصهها و کتابهای صوتی شگفتانگیزتر.
«نقلهای پیدیاف اسکارلت نامه»
ما در لحظه های بیداری خواب می بینیم و در خواب راه می رویم. برای توییت کلیک کنید
او وزن را تا زمانی که آزادی را احساس نکرده بود، نمی دانست. کلیک کنید
اجازه دهید مردان برای بدست آوردن دست زن بلرزند، مگر اینکه در کنار آن نهایت اشتیاق را به دست آورند. از قلب او! برای توییت کلیک کنید
ما اهل مطالعه، که سرهایمان در کتاب هایمان است، نیاز به مراقبت مستقیم داریم! ما در لحظه های بیداری خواب می بینیم و در خواب راه می رویم. برای توییت کلیک کنید
چیزهای زیادی در این دنیا وجود دارد که کودک نباید درباره آنها بپرسد. برای توییت کلیک کنید
خلاصه کتاب
این کتاب که یک شاهکار در ادبیات آمریکا به حساب میآید، تضاد بین اشتیاق و قرارداد بین یک زن جوان پرشور، معشوق ترسو و شوهر انتقامجوی پیرش را در بر میگیرد.
نیازی به گفتن نیست، این رمان یک نمای کلی از جامعه در قرن هفدهم آمریکا ارائه میکند.
به گفته ما، این کتاب قدیمی نیست. برعکس، هنوز هم چیزهای زیادی برای ارائه به نسل دیجیتال دارد.
از این خلاصه کتاب لذت بردید؟ به “سه چیز به من بگو”نگاهی بیندازید > توسط جولی باکسبام. کتابی که دارای مقدار عالی دوستی، شوخ طبعی، احساسات و کمی عاشقانه است.
فقط یک مرد معمولی با مهارت نوشتن، و بازاریابی دیجیتال.
امیر رئیس بین المللیو است SEO در 12min. او در اوقات فراغت خود عاشق مدیتیشن و بازی فوتبال است.