درک مراحل غم و اندوه و چگونگی غم از دست دادن
درک مراحل غم و اندوه و چگونگی غم از دست دادن
فهرست محتوا
یادداشت ویرایشگر: این راهنما یک دستورالعمل برای غم و اندوه نیست. این «سوگواری برای آدمکها» نیست، و نه یک مسیر گام به گام است که باید آن را دنبال کنید.
در حالی که مدلهای مختلفی را توضیح میدهد که مراحل غم و اندوهی را که ممکن است فرد به طور بالقوه تجربه کند، توضیح میدهد، این مدلها برای کمک به شما ارائه میشوند تا احساس خود را بشناسید و درک کنید که طبیعی است که چنین احساسی داشته باشید.
شما ممکن است به برخی از مواردی که در زیر نوشته شده است مرتبط باشید یا نه. در هر صورت اشکالی ندارد.
از این راهنما به عنوان نقطه شروعی برای کشف افکار، احساسات و تجربه شخصی غم و اندوه خود استفاده کنید.
بخش 1: مقدمه ای بر اندوه
غم و اندوه یک احساس طبیعی قدرتمند، اغلب طاقت فرسا است که افراد در زمان فقدان بزرگ تجربه می کنند.
ممکن است از مرگ یکی از عزیزان، تغییر شدید در شرایط زندگی فرد، تشخیص پزشکی شدید یا نهایی، یا هر فقدان ناگهانی یا بزرگ دیگری ناشی شود.
شخص ممکن است هنگام تلاش برای انجام زندگی روزمره خود احساس غم و اندوه شدید یا حتی بی حسی کامل پیدا کند، اما به دلیل سنگینی احساساتی که تجربه می کند قادر به انجام این کار نیست.
غم و اندوه از این جهت منحصر به فرد است که هم به شدت شخصی است و هم تجربه ای جهانی است. همه تا حدودی آن را تجربه می کنند، اگرچه شدت و مقیاس ممکن است بسته به آنچه باعث غم و اندوه و چشم انداز عاطفی سوگوار شده است متفاوت باشد.
بسیار مهم است که سعی نکنید احساسات خود یا عزیزانتان را در یک جعبه کوچک مرتب و منظم قرار دهید تا درک آنها را آسان کنید. مردم و احساسات آنها برای این کار بسیار پیچیده است، و شما فقط در بیگانگی و عصبانیت کسانی که غمگین هستند موفق خواهید شد.
راهنمای زیر قصد دارد نمای کلی از انواع مختلف غم، تجربیات و علائم پیرامون سوگ، مدلهایی برای سوگواری، برخی نکات و راهکارها برای مقابله، و همچنین رد برخی از افسانههای رایج در مورد سوگ را به شما ارائه دهد.
بیایید با انواع مختلف غم و اندوهی که یک فرد می تواند تجربه کند شروع کنیم.
1.1: انواع مختلف اندوه
بسته به فرد، اندوه می تواند به روش های مختلفی ظاهر شود. ممکن است با تغییر رفتارها و توانایی عملکرد فرد از نظر فیزیکی، اجتماعی، رفتاری یا شناختی تأثیر بگذارد.
غم عادی – غم عادی به هیچ وجه نباید کمتر در نظر گرفته شود. این فقط نامی است که برای نشان دادن نوع غم و اندوهی است که انتظار می رود یک فرد در هنگام مواجهه با فقدان دچار آن شود.
فردی که غم عادی را تجربه می کند، احساسات خود را پردازش می کند و به سمت پذیرش فقدان حرکت می کند، با کاهش شدت، در حالی که هنوز می تواند زندگی خود را حفظ کند.
هیچ غمی را نباید بی اهمیت یا کمتر از دیگری تلقی کرد. درد از دست دادن واقعی و قابل توجه است.
غم و اندوه پیشبینیکننده – زمانی که یک فرد با تشخیص ناتوانکنندهای برای خود یا یکی از عزیزانش مواجه میشود، ممکن است غم و اندوه پیشبینیکننده را تجربه کند.
سردرگمی و احساس گناه اغلب با اندوه پیش بینی شده همراه است زیرا فرد هنوز زنده است.
این نوعی سوگواری برای برنامههایی است که قبلاً تنظیم شده یا مورد انتظار بودهاند و احساسات پیرامون از دست دادن آن مسیر طولانیمدت و رفاه فرد.
این نوعی غم است که معمولاً با مواردی مانند تشخیص بیماری لاعلاج همراه است.
غم پیچیده – غم پیچیده به عنوان غم و اندوه آسیب زا یا طولانی مدت نیز شناخته می شود.
اگر فردی در حالت غم و اندوه طولانی مدتی باشد که توانایی او را برای اداره منظم زندگی اش مختل می کند، ممکن است غم پیچیده ای را تجربه کند.
آنها ممکن است رفتارها و احساسات به ظاهر نامرتبط از خود نشان دهند، مانند احساس گناه عمیق، خود تخریبی، افکار خودکشی یا خشونت آمیز، تغییرات شدید سبک زندگی، یا سوء مصرف مواد.
این ممکن است ناشی از اجتناب فرد از غم و اندوه و به خود اجازه نمی دهند تا احساساتی را که برای بازیابی نیاز دارند احساس کنند.
غم و اندوه از دست رفته – غم و اندوه محروم از حقوق مبهم تر است و ممکن است مربوط به از دست دادن کسی یا چیزی باشد که افراد ممکن است به طور منظم با غم و اندوه ارتباط نداشته باشند، مانند یک دوست معمولی، همکار، همسر سابق یا حیوانات خانگی.
همچنین ممکن است شامل نوعی کاهش مرتبط با بیماری مزمن در یکی از عزیزان، مانند فلج یا زوال عقل باشد.
این نوع غم از آنجا ناشی می شود که دیگران اهمیت کافی برای اندوه یک فرد قائل نیستند و به آنها می گویند که آنقدرها هم بد نیست یا فقط باید آن را بمکند و با آن کنار بیایند.
غم و اندوه مزمن – فردی که سوگ مزمن را تجربه میکند ممکن است علائمی را نشان دهد که معمولاً با افسردگی شدید مرتبط است، مانند احساس مداوم ناامیدی، بیحسی و غم.
فرد سوگوار ممکن است فعالانه از موقعیتهایی اجتناب کند که فقدان خود را به او یادآوری میکند، باور نمیکند که فقدان اتفاق افتاده است، یا حتی اصول اصلی سیستم اعتقادی خود را به دلیل از دست دادن زیر سؤال میبرند.
غم مزمن میتواند به سوء مصرف مواد، خودآزاری، افکار خودکشی و افسردگی بالینی تبدیل شود.
غم انباشته – اگر فردی در مدت زمان کوتاهی دچار تراژدی های متعددی شود که زمان مناسبی برای سوگواری مناسب برای هر از دست دادن نداشته باشد، ممکن است غم و اندوه تجمعی رخ دهد.
غم نقاب دار – اندوه ممکن است به روش های غیر معمول، مانند علائم فیزیکی یا رفتارهای خارج از شخصیت ظاهر شود. این به غم نقاب دار معروف است. فرد سوگوار اغلب نمی داند که تغییرات مربوط به اندوه او است.
غم و اندوه تحریف شده – یک سوگوار ممکن است احساس گناه یا عصبانیت شدید مرتبط با از دست دادن را تجربه کند که منجر به تغییرات رفتاری، خصومت، رفتارهای مخرب و مخاطره آمیز خود، سوء مصرف مواد، یا آسیب رساندن به خود.
غم اغراقآمیز – این نوع غم آنچه را که واکنشهای سوگ عادی تلقی میشود تشدید میکند. ممکن است با گذشت زمان شدت آن افزایش یابد.
فرد ممکن است خودآزاری، تمایل به خودکشی، سایر رفتارهای مخاطره آمیز، سوء مصرف مواد، کابوس های شبانه، و ترس های اغراق آمیز از خود نشان دهد. این شکل تشدید شده اندوه همچنین ممکن است باعث بروز اختلالات روانپزشکی پنهان شود.
غم مهار شده – بسیاری از مردم احساس راحتی نمی کنند که غم خود را نشان دهند، بنابراین آن را ساکت و برای خود نگه می دارند.
این به خودی خود لزوماً چیز بدی نیست تا زمانی که آنها هنوز هم به روش خود زمان میگذارند تا غمگین شوند.
وقتی فرد اصلاً به خود اجازه نمیدهد غمگین شود، اتفاق بدی میافتد، که میتواند غم و اندوه او را با گذشت زمان بسیار بدتر و سختتر کند.
غم و اندوه جمعی – غم و اندوه جمعی، غم و اندوه یک گروه است، مانند زمانی که یک فاجعه به یک جامعه می رسد یا یک شخصیت عمومی می میرد.
غم و اندوه مختصر – فردی که فقدانی را تجربه میکند ممکن است چیزی پیدا کند که خلاء ناشی از آن از دست دادن را پر میکند و باعث میشود تا غم مختصری را تجربه کند.
این ممکن است زمانی نیز رخ دهد که فرد شاهد کاهش آهسته یکی از عزیزانش بوده باشد، بداند پایانی در راه است، و غم و اندوه پیش بینی شده را تجربه کرده باشد. غم و اندوهی که پس از گذشت عزیزانشان تجربه خواهند کرد، به اختصار غم و اندوه است.
غم غیبت – غم غیبت زمانی اتفاق میافتد که کسی فقدانی را تصدیق نمیکند و هیچ نشانهای از اندوه نشان نمیدهد. این ممکن است به دلیل شوک یا انکار عمیق رخ دهد.
ضایعه ثانویه – فقدان ثانویه ممکن است باعث غم و اندوه در یک بازمانده شود. خسارات ثانویه چیزهایی هستند که به طور غیرمستقیم به دلیل یک فاجعه از بین می روند.
مرگ همسر ممکن است به معنای از دست دادن درآمد، از دست دادن خانه، از دست دادن هویت و از دست دادن هر برنامه ای باشد که زوج برای آینده داشتند. این تلفات اضافی نیز اغلب باید عزاداری شود.
بخش 2: مدلهای غم و اندوه
در طول سالها، غم و اندوه توسط افراد زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است که سعی در درک تجربه کلی دارند.
این مطالعات مدلهای مختلفی از غم و اندوه را به جهان ارائه کردهاند که سعی میکنند به عنوان راهنمای کلی برای احساسات و فرآیندهای مرتبط عمل کنند.
همه مدلهای غم و اندوه از یک نقص اساسی رنج میبرند – اینکه نمیتوان تجربه انسانی را از طریق طبقهبندیهای بالینی و کلمات به طور محدود تعریف کرد.
هر کس غم و اندوه را متفاوت تجربه می کند. هرکسی دیدگاه های متفاوتی در مورد آنچه که احساس می کند غم هست یا نیست دارد. برخی از افراد تجربیات منفی را با شدت بیشتر یا کمتر نسبت به دیگران می بینند.
بنابراین، مدلها را میتوان تنها بهعنوان یک قاعده کلی و نه بیشتر در نظر گرفت.
این راهنما به طور خلاصه شش مدل مختلف برای غم و اندوه را پوشش می دهد، که همه آنها محاسن و معایب خاص خود را دارند. به یاد داشته باشید: هیچ مدل قطعی برای هر فرد یا موقعیتی وجود ندارد.
و، تحقیقات بیشتر و پیشرفتهای انجام شده در مطالعات مربوط به سوگ و سوگ نشان میدهد که بسیاری از مردم سوگ را به گونهای تجربه نمیکنند که بر توانایی آنها در انجام زندگی تأثیر منفی بگذارد، بنابراین هیچ مدلی برای آنها مناسب نیست زیرا از هیچ مرحلهای عبور نمیکنند. به روشی ملموس.
2.1: پنج مرحله اندوه اثر دکتر الیزابت کوبلر راس و دیوید کسلر
مدل کوبلر-راس در اصل برای غم و اندوه ناشی از از دست دادن اعمال نمی شد. دکتر کوبلر راس این مدل را برای درک فرآیند عاطفی فردی که می پذیرد در حال مرگ است، توسعه داد، زیرا بسیاری از کارهای او شامل بیماران لاعلاج بود، و در کتاب خود در سال 1969، درباره مرگ و در حال مرگ.
خیلی بعد بود که او اذعان کرد که مدل او ممکن است در مورد نحوه برخورد مردم با غم و اندوه و تراژدی نیز کاربرد داشته باشد.
این مدل محبوبیت اصلی را به دست آورد و در نهایت به یک عنصر ثابت در روانشناسی پاپ تبدیل شد.
مدل کوبلر راس بیان میکند که فردی که غم و اندوه را تجربه میکند، بدون ترتیب خاصی از پنج مرحله عبور میکند – انکار، عصبانیت، چانهزنی، افسردگی، پذیرش.
انکار
انکار معمولاً اولین مرحله از پنج مرحله غم و اندوه در نظر گرفته می شود. این ممکن است به شکل شوک و عدم پذیرش برای هر تراژدی که ممکن است تجربه کنیم باشد. ممکن است فرد احساس بیحسی کند، مثل اینکه نمیتواند ادامه دهد، یا نمیخواهد ادامه دهد.
تصور میشود که انکار به کاهش هجوم اولیه درد همراه با فقدان کمک میکند، به طوری که ذهن میتواند فقدان را بپذیرد و با سرعت خود از طریق احساسات مرتبط کار کند.
خشم
خشم لنگر و ساختار ارزشمندی را در زمانهای پر هرج و مرج فراهم میکند.
تأثیر اولیه از دست دادن میتواند باعث شود که فرد احساس بیهدف و بیهدفی کند. یک فرد غمگین ممکن است خشم خود را به جهات مختلف هدایت کند، و این اشکالی ندارد.
این اغلب تنها بخشی از فرآیند کنار آمدن با یک ضرر غیرمنتظره است. مهم است که به خود اجازه دهید خشم خود را احساس کند، زیرا در نهایت باعث خواهد شد راهی برای پردازش احساسات دیگر.
معامله
شخصی ممکن است خود را در حال چانه زنی بیابد تا از دست دادن خود را معقول کند، تا زندگی خود را همانطور که قبلاً می دانسته حفظ کند.
این ممکن است به شکل تلاش برای چانه زنی با یک قدرت بالاتر باشد، اگر کسی تمایلات معنوی داشته باشد (“خدایا، لطفا به فرزندم رحم کن و من می کنم…”) یا با خود (“من هر کاری انجام خواهم داد تا بهتر باشم” همسرم اگر همسرم از این طریق عبور کند.»)
معامله یک پاسخ طبیعی برای شخصی است که در تلاش است تا با تغییر زندگی خود کنار بیاید< /a>.
افسردگی
غم و اندوهی به عمق افسردگی ممکن است برای از دست دادن احساس شود. این غم و اندوه لزوماً نشانه ای از بیماری روانی نیست، اما پاسخ طبیعی دیگری به یک فقدان بزرگ است.
فرد ممکن است کناره گیری کند، احساس تنهایی و انزوا کند، و فکر کند که آیا نکته ای وجود دارد ادامه دارد.
این نوع افسردگی چیزی نیست که بتوان آن را پیمایش یا اصلاح کرد، اگرچه پاسخ ممکن است تلاش برای رفع آن باشد.
با اجازه دادن به خود برای احساس غم و اندوه، افسردگی عمیق، به آنها اجازه میدهد به سفر خود به سوی پذیرش ادامه دهند.
قبول
پذیرش اغلب با احساس خوب بودن با از دست دادن اشتباه گرفته می شود. اکثر مردم هرگز با فقدان جدی احساس خوبی ندارند.
پذیرش بیشتر این است که ما یاد میگیریم کار کنیم و به جلو برویم، حتی با وجود شکافی که در زندگیمان باقی مانده است.
این به ما امکان میدهد قطعات باقیمانده را برداریم و آنها را با خود به آینده ببریم، و به نقطهای برویم که از روزهای بد دوباره.
این بدان معنا نیست که ما چیزهایی را که از دست داده ایم جایگزین می کنیم، بلکه به خودمان اجازه می دهیم ارتباطات جدیدی ایجاد کنیم و به تجربه زندگی ادامه دهیم.
به لطف جریان اصلی مدل کوبلر راس، دیگران مدلهای مشابهی را تولید کردهاند که کار اصلی دکتر کوبلر راس را تغییر میدهد. محبوب ترین آنها هفت مرحله غم و اندوه است که در آن یک فرد ناشناس چند مرحله اضافی را اضافه می کند (که اغلب بسته به منبعی که به آن مراجعه می کنید متفاوت است).
به نظر نمی رسد که این مدل تغییر یافته از هیچ شخص یا موسسه معتبری نشات گرفته باشد.
2.2: چهار وظیفه عزاداری توسط دکتر جی ویلیام وردن
محدودیت مدل کوبلر راس این است که فرض میکند فردی که سوگوار است چه میتواند داشته باشد، اما به این موضوع نمیپردازد که چگونه فرد میتواند درد را مدیریت کند و به سفر شفابخش خود ادامه دهد.
دکتر جی. ویلیام وردن پیشنهاد کرد که چهار وظیفه عزاداری وجود دارد که یک فرد باید آنها را انجام دهد تا با اندوه خود به نقطه تعادل برسد.
این چهار کار خطی نیستند، لزوماً به هیچ جدول زمانی محدود نمی شوند و بسته به شرایط، ذهنی هستند. این وظایف عموماً در مورد مرگ یکی از عزیزان اعمال می شود.
Task One – واقعیت از دست دادن را بپذیرید.
وردن معتقد بود که پذیرش واقعیت از دست دادن پایه و اساس همه شفاهای آینده است.
شخصی که در حال تقلا برای پذیرش واقعیت یک ضرر است، ممکن است در فعالیتهایی شرکت کند که مجدداً تأیید میکند که ضرر واقعاً رخ داده است.
به عنوان مثال، اگر یکی از عزیزانش فوت کرد، مشاهده جسد یا کمک به برنامه ریزی مراسم تشییع جنازه ممکن است به فرد کمک کند که بپذیرد فقدان اتفاق افتاده است.
وظیفه دوم – اندوه و درد خود را پردازش کنید.
تعداد بی نهایت راه وجود دارد که یک فرد می تواند غم و درد خود را پردازش کند.
هیچ پاسخ اشتباه واقعی وجود ندارد تا زمانی که اقدامات فرد به آنها در پردازش واقعی کمک کند و به عنوان فرار از واقعیت جدید استفاده نشود.
برخی افراد فقط باید درباره آن صحبت کنند، برخی دیگر نیاز به درمان متمرکزتری دارند، برخی ممکن است از آن استفاده کنند اقدامات و فعالیتهایی برای کمک به مسیریابی و مقابله – مانند کار داوطلبانه با گروهی مرتبط با آسیبهای روحی آنها.
وظیفه سه – خود را با جهان بدون حضور محبوب خود تنظیم کنید.
مرگ یکی از عزیزان تغییری در زندگی فرد ایجاد می کند. پذیرفتن این تغییرات و پیشروی می تواند به فرد سوگوار کمک کند تا با از دست دادن کنار بیاید.
این ممکن است به معنای انجام کارهایی مانند تغییر شرایط زندگی، بازگشت به کار، و توسعه برنامههای جدید آینده بدون عزیزشان باشد.
غیبت متوفی میتواند به روشهای متعدد و غیرمنتظرهای بر فرد تأثیر بگذارد. هرچه زودتر بتوانند این تنظیمات را انجام دهند، شروع مسیر زندگی جدید برایشان آسان تر خواهد بود.
وظیفه چهارم – یافتن راهی برای حفظ ارتباط با فردی که در حین شروع زندگی شما جان باخته است.
مرحله چهارم شامل یافتن راهی برای بازمانده برای حفظ ارتباط عاطفی با عزیزی که درگذشته است، مییابد، در حالی که میتواند به جلو حرکت کند و زندگی خود را اداره کند.
این در مورد فراموش کردن یا رها کردن عزیز متوفی نیست، فقط نداشتن آن درد جلو و مرکز، بر زندگی و رفاه بازماندگان مسلط است.
وردن به شدت تاکید کرد که هیچ چارچوب زمانی معقولی برای انجام این چهار کار وجود ندارد. برخی از افراد می توانند به سرعت آنها را هدایت کنند، برخی دیگر ممکن است ماه ها یا سال ها طول بکشد تا از آنها عبور کنند.
افراد از دست دادن را به روشها و شدتهای مختلف تجربه میکنند، بنابراین بهترین گزینه این است که صبور باشید. در حالی که بازمانده مسیر خود را طی می کند.
2.3: چهار مرحله غم و اندوه اثر دکتر جان بولبی و دکتر کالین موری پارکس
که پیش از مدل پنج مرحلهای کوبلر-راس، مدل چهار فاز توسط بولبی و پارکز تا حد زیادی از کار پیشگام بالبی در نظریه دلبستگی با کودکان الهام گرفته شده است.
دکتر علاقه بالبی به جوانان پریشان و اینکه چه شرایط خانوادگی باعث رشد سالم و ناسالم در کودکان شده بود.
او بعداً کار خود را در مورد تئوری دلبستگی گرفت و آن را در مورد سوگ و سوگ به کار برد و اظهار داشت که غم و اندوه نتیجه طبیعی شکسته شدن یک دلبستگی محبت آمیز است.
بولبی بیشتر تئوری و سه مرحله را ارائه میکند، در حالی که پارکس در نهایت بقیه را هموار میکند.
فاز اول – شوک و بی حسی.
در این مرحله، آنهایی که سوگوار هستند احساس میکنند که فقدان واقعی نیست و پذیرش فقدان غیرممکن است. فرد ممکن است علائم جسمی را تجربه کند که ممکن است با اندوه خود مرتبط باشد یا نباشد.
فردی که سوگواری میکند و در این مرحله کار نمیکند، علائمی شبیه افسردگی را تجربه میکند که مانع از پیشروی او در مراحل میشود.
مرحله دوم – اشتیاق و جستجو.
این مرحله ای است که در آن عزاداران از از دست دادن عزیز خود آگاه می شوند و به دنبال راه هایی برای پر کردن این خلاء خواهند بود. آنها ممکن است شروع به درک کنند که آینده آنها بسیار متفاوت به نظر می رسد.
فرد باید از این مرحله پیش برود تا امکان رشد آینده جدید و متفاوت را بدون اینکه درد از دست دادن کاملاً بر وجود او مسلط شود، باز کند.
مرحله سوم – ناامیدی و بی نظمی.
در مرحله سوم، افراد غمگین پذیرفته اند که زندگی آنها تغییر کرده است، آینده ای که قبلا تصور می کردند، نخواهد بود.
فرد ممکن است هنگام مرتب کردن این درک، خشم، ناامیدی، ناامیدی، اضطراب و پرسش را تجربه کند.
ممکن است زندگی بدون عزیزی که درگذشته باشد، هرگز بهتر، خوب یا ارزشمند نخواهد بود. اگر راهی برای عبور از این مرحله پیدا نکنند، ممکن است این احساسات باقی بمانند.
فاز چهارم – سازماندهی مجدد و بازیابی.
ایمان به زندگی و شادی در مرحله چهارم شروع به بازگشت می کند. سوگوار ممکن است الگوهای جدیدی در زندگی ایجاد کند، روابط جدید، ارتباطات جدید و شروع به بازسازی کند.
آنها ممکن است متوجه شوند که زندگی همچنان می تواند مثبت و خوب باشد، حتی با زیان هایی که با خود دارند.
وزن بار سبکتر میشود و اگرچه درد هرگز به طور کامل ناپدید نمیشود، اما تسلط بر افکار و احساسات فرد متوقف میشود.
بسیاری از نظریه پردازان غم و اندوه، از جمله دکتر کوبلر راس، به شدت تحت تأثیر مقاله بولبی در سال 1961، فرآیندهای سوگواری، که در مجله بین المللی روانکاوی منتشر شد، قرار گرفتند.
2.4: Rando’s Six R Processes of Recovery اثر دکتر ترز راندو
برای درک شش فرآیند بهبودی دکتر راندو، باید با برخی از تمایزات در اصطلاح، سه مرحله سوگواری او و شش فرآیند برای انجام این مراحل آشنا بود.
دکتر راندو غم را از ماتم متمایز می کند. غم و اندوه یک واکنش عاطفی غیر ارادی به تجربه یک از دست دادن است. سوگواری فرآیندی منظم و فعال است که از میان غم و اندوه خود می گذرد تا به نقطه پذیرش و سکونت برسد.
او معتقد بود که اجتناب، رویارویی و سازش سه مرحله سوگواری است که فرد باید از آن عبور کند.
شش فرآیند سوگواری راندو در آن سه مرحله قرار میگیرد و به فرد سوگوار اجازه میدهد تا به مقصد سفر شفابخش خود برسد، یعنی نقطهای که غم و اندوه فرد دیگر طاقتفرسا نیست و میتواند زندگی خود را به صورت سودآور انجام دهد. روشی معنادار.
فرآیند 1 – تشخیص ضرر (اجتناب)
افراد سوگوار ابتدا باید مرگ عزیزشان را تصدیق و درک کنند.
فرآیند 2 – واکنش به جدایی (تقابل)
فرد سوگوار باید احساسات مرتبط با فقدان را تجربه کند، از جمله شناسایی، احساس، پذیرش و بیان آن احساسات به گونه ای که برای عزاداران منطقی باشد. این فرآیند همچنین شامل واکنش به هرگونه ضرر ثانویه مرتبط با ضرر اولیه است.
فرآیند 3 – یادآوری و تجربه مجدد (روابط)
این فرآیند به افراد سوگوار اجازه میدهد که نه تنها متوفی را مرور کرده و به یاد بیاورند، بلکه بر روی احساساتی که ممکن است قبل از مرگ بین آنها وجود داشته است، کار کنند.
فرآیند 4 – رها کردن پیوست های قدیمی (روابط)
افراد سوگوار باید وابستگیهای خود را به زندگی که با متوفی هنوز در آنجا برنامهریزی کرده بودند، رها کنند. این بدان معنا نیست که آنها متوفی را فراموش می کنند یا پشت سر می گذارند، فقط حال و آینده ای را که با آن شخص تصور می کردند، رها می کنند.
فرآیند 5 – تنظیم مجدد (اسکان)
فرایند سازگاری مجدد به افراد سوگوار این امکان را میدهد تا در زندگی جدید خود حرکت رو به جلو را آغاز کنند، با ایجاد رابطهای متفاوت با متوفی، زندگی قدیمی را در خود بگنجانند، و به آنها اجازه میدهد دیدگاههای جدیدی از جهان داشته باشند و هویت جدید خود را بیابند.
>
فرآیند 6 – سرمایه گذاری مجدد (اسکان)
فرآیند سرمایهگذاری مجدد، خروج غمگین و ورود به زندگی جدیدشان، سرمایهگذاری روی روابط و اهداف جدید است.
دکتر راندو معتقد بود که تکمیل این شش فرآیند در طول ماه ها یا سال ها به افراد سوگوار اجازه می دهد تا در زندگی خود به جلو حرکت کنند.
او به طور خاص معتقد بود که درک علت فقدان برای عزاداران مهم است تا بتوانند آن را بپذیرند. این امر در مورد مرگ هایی که ممکن است منطقی نباشد، مانند مصرف بیش از حد یا خودکشی، می تواند بسیار دشوار باشد.
2.5: مدل غم و اندوه با فرآیند دوگانه توسط مارگارت استوب و هنک شوت
مدل غم و اندوه فرآیند دوگانه، کمتر در مورد یافتن راهی برای هدایت غم و اندوه است، و بیشتر در مورد درک چگونگی تجربه و پردازش یک فرد غم و اندوه در رابطه با مرگ یکی از عزیزان است.
این مدل بیان میکند که فرد سوگوار بین پاسخهای آسیبمحور و پاسخهای ترمیممحور در حین انجام فرآیند درمان چرخه میزند.
پاسخهای فقدانمحورآن چیزی است که مردم معمولاً وقتی به غم فکر میکنند به آن فکر میکنند. آنها ممکن است شامل غم، گریه، پوچی، فکر کردن به عزیزان خود و تمایل به کناره گیری از دنیا باشند.
پاسخهای مرمتمحور شامل شروع به پر کردن شکافهایی است که عزیز متوفی پشت سر گذاشته است. این ممکن است شامل مواردی مانند یادگیری نحوه مدیریت امور مالی، به عهده گرفتن وظایف و نقش های مهمی باشد که فرد مورد علاقه در رابطه انجام داده است، ایجاد روابط جدید و تجربه چیزهای جدید.
عامل مهم این مدل این است که برخی از انتظارات را برای اجازه دادن به سوگوار برای هدایت فرآیند ایجاد می کند.
بله، پاسخهای عمیق و زیانمحور وجود خواهد داشت که ممکن است انجام آن در زندگی روزمرهشان دشوار باشد.
با این حال، آنها می توانند با دانستن اینکه این بخشی از فرآیند است، که یک چرخه است، کمی آرامش داشته باشند و در نهایت به پاسخ های بازسازی محور برخواهند گشت.
یک فرد سوگوار معمولاً این چرخه را در حین سوگواری به جلو و عقب دنبال میکند تا زمانی که به محل بهبودی برسد.
2.6: مدل از دست دادن/اقتباس توسط ماردی هوروویتز، M.D.
مدل از دست دادن/انطباق توسط Mardi Horowitz، M.D. برای توصیف بهتر احساسات، الگوها، و روند مراحل مختلف غم ایجاد شد.
اگرچه افراد آن را متفاوت تجربه میکنند، این مدل میتواند به عنوان یک راهنمای کلی از آنچه ممکن است یک فرد سوگوار تجربه کند، کمک کند.
فریاد
از دست دادن یکی از عزیزان می تواند فریاد اولیه احساسات بازماندگان را برانگیزد. فریاد ممکن است بیرونی یا درونی باشد.
فریادهای بیرونی اغلب عبارتی غیرقابل کنترل مانند فریاد ناراحت کننده، فرو ریختن، یا گریه هستند.
افراد ممکن است احساساتی را احساس کنند که با فریادهای بیرونی سازگار است، اما آنها را خفه کنید تا تحت تأثیر آنها قرار نگیرید. این موج احساسات اولیه موقتی است و معمولاً طولانی نیست.
انکار و نفوذ
پس از فریاد، شخص معمولاً بین انکار و نفوذ در نوسان است.
در چارچوب این مدل، انکار شامل فعالیتهایی است که به فرد اجازه میدهد با ضرری که تجربه کرده است مقابله نکند. این ممکن است مواردی مانند پرتاب کردن خود در کارشان یا پذیرفتن مسئولیت های زیادی باشد که فرصتی برای فکر کردن به ضرر خود نداشته باشند.
بخش نفوذ زمانی است که شخص احساسات مربوط به فقدان را چنان شدید احساس می کند که به سادگی نمی تواند آن را نادیده بگیرد. افراد سوگوار ممکن است احساس گناه کنند وقتی که شدت از دست دادن را احساس نمی کنند، اما این اشکالی ندارد و بخشی از فرآیند کلی است.
چرخه بین انکار و نفوذ به ذهن فرد توانایی استراحت و تنظیم مجدد را میدهد تا درد را هدایت کند.
کار ازطریق
هر چه زمان بیشتر بگذرد، دوره دوچرخه سواری بین انکار و نفوذ طولانی تر است.
فرد زمان کمتری را صرف فکر کردن در مورد از دست دادن میکند، احساسات مربوط به از دست دادن شروع به کاهش و فروکش کردن میکنند، و کمتر طاقتفرسا میشوند.
فرد به احساسات پیرامون از دست دادن خود فکر میکند و آنها را پردازش میکند، و شروع به کار برای یافتن راههای جدید برای پیشبرد و اداره زندگی خود بدون عزیزش میکند.
آنها ممکن است شروع به درگیر شدن مجدد در زندگی کنند، مانند جستجوی دوستی ها و روابط جدید، سرگرمی های جدید، یا به دنبال فعالیت های رضایت بخش تر برای شرکت کردن.
تکمیل
ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد، اما در نهایت فرد به یک دوره تکمیل میرسد، به این صورت که اکنون میتواند با از دست دادن خود کار کند.
این بدان معنا نیست که آنها از دست دادن گذشته اند یا آن را به طور کامل پشت سر گذاشته اند، فقط به این معنی است که فرد اکنون می تواند کار کند و درگیر زندگی خود باشد بدون اینکه فقدان بر چشم انداز احساسی او تسلط داشته باشد.
ممکن است فرد همچنان غم و اندوه مربوط به بخشهای مهم رابطه مانند سالگردها، تولدها، یک مکان تعطیلات یا رستوران مورد علاقه را تجربه کند. اندوهی که در مرحله تکمیل تجربه می کنند معمولاً کوچک و موقتی است.
همچنین ممکن است دوست داشته باشید (مقاله در زیر ادامه دارد):
بخش 3: نکات مراقبت از خود برای سوگواری
وقتی غرق در غم و اندوه هستید، به راحتی می توانید وارد دوره افسردگی و رضایت خاطر شوید.
فرد باید تا جایی که می تواند برای حفظ عادات خوب و سالم تلاش کند، حتی زمانی که ذهنش ممکن است در یک مکان دشوار سفر کند. با انجام این کار، فرد میتواند چالشهای بیرونی را در حین سوگواری از دست دادن خود به حداقل برساند.
1. با خود مهربان و صبور باشید.
اساس بهبود و مقابله، صبر است. روند سوگواری سریع نخواهد بود.
بسته به شدت غم و اندوه، ممکن است سالها طول بکشد تا درد به حدی کاهش یابد که بر زندگی یا افکار فرد تسلط نداشته باشد. سوگواری فرآیندی است که زمان می برد.
2. شیوه های خودمراقبتی سالم را حفظ کنید.
از قرار گرفتن در رفتارهای مقابله ای هیجانی منفی خودداری کنید. متوسل شدن به خوردن احساسی، پرخوابی، یا لغزش در مواد و اعتیاد به عنوان وسیله ای برای مقابله آسان است.
از این مشکلات آگاه باشید و با خوردن غذاهای سالم، نوشیدن آب فراوان، و رعایت برنامه خواب برای حفظ یک سبک زندگی سالم تلاش کنید.
معاینه منظم با پزشکتان نیز ایده خوبی است، زیرا استرس میتواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند که ممکن است شما را مستعد ابتلا به بیماری کند.
3. برنامه های ورزشی را بپذیرید یا به آن ادامه دهید.
ورزش منظم نه تنها برای حفظ سلامت جسمی فرد فواید زیادی دارد، بلکه به کاهش غم و اندوه نیز کمک می کند. یا افسردگی.
حتی چند پیاده روی در هفته نیز می تواند سلامت جسمی و روانی را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد. قبل از شروع یا ایجاد تغییرات شدید در یک برنامه ورزشی، حتما با پزشک خود مشورت کنید.
4. با افراد دیگر ارتباط برقرار کنید.
جامعه ابزار قدرتمندی است که به افراد از طبقات مختلف زندگی که تجربههای مشابهی را تجربه میکنند اجازه میدهد با هم ارتباط برقرار کنند.
میتوانید مکانیسمها و دیدگاههای ارزشمند مقابلهای را از سایر افرادی که مسیرهای مشابهی را طی کردهاند بیاموزید و در عین حال از افرادی که درک میکنند حمایت میکنید و دریافت میکنید.
گروههای حمایت از جامعه محلی یا درمان هر دو میتوانند ابزارهای ارزشمندی در روند بهبود باشند.
بخش 4: افسانه های رایج درباره غم و اندوه
افسانه – اندوه یک فرد به راحتی می تواند در یک مدل قابل پیش بینی قرار گیرد.
حقیقت این است که اندوه یک تجربه شدید شخصی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برخی از مردم اندوه عمیقی را تجربه خواهند کرد، برخی دیگر تجربه نخواهند کرد.
مدلهای ارائهشده در این راهنما فقط بهعنوان دستورالعملهای بسیار کلی در مورد انتظارات احتمالی عمل میکنند. متخصصان بهداشت روانی که از این نوع مدلها استفاده میکنند، آموزش دیده و آموزش دیدهاند تا بفهمند که هیچ راهحل ساده و یکاندازهای برای هدایت شرایط انسانی وجود ندارد.
افسانه – بهبودی فعال از غم و اندوه به معنای پشت سر گذاشتن یک از دست دادن یا از دست دادن عزیز است.
هدف سوگواری و سوگواری این نیست که از دست دادن یا عزیزی را پشت سر بگذاریم، بلکه رسیدن به مکانی عاطفی است که سنگینی درد بر افکار فرد فلج یا مسلط نباشد.
احتمالاً همیشه درد ناشی از فقدان شدید وجود خواهد داشت. تفاوت این است که بازمانده می تواند درد را پشت سر بگذارد، به زندگی خود ادامه دهد و به سمت تجربیات و روابط جدید حرکت کند.
افسانه – بازیابی غم باید در مدت زمان معینی اتفاق بیفتد.
هیچ محدودیت زمانی برای بهبود غم وجود ندارد. ممکن است یک نفر هفته ها طول بکشد، ممکن است سال ها طول بکشد.
زمان بهبودی غم و اندوه به عوامل مختلفی بستگی دارد که تعیین کمیت آنها به روش منطقی غیرممکن است. همیشه باید از تحمیل یک جدول زمانی به غم و اندوه هر کسی، از جمله غم خودش، اجتناب کرد.
افسانه – اندوه ارزش احساس کردن را ندارد. یک فرد فقط باید آن را بمکد و با آن مقابله کند.
این یک افسانه وحشتناک مخرب است که می تواند جای خود را به مسائل شدیدتری مانند سوء مصرف مواد، اعتیاد و افسردگی بالینی بدهد.
این ایده که هر کسی باید غم و اندوه خود را ببلعد و با آن کنار بیاید، یک کلیشه اجتماعی است که بر سلامت روانی، توانایی کنار آمدن و التیام از دست دادن فرد تأثیر منفی میگذارد.
تلاش برای فرار و پنهان شدن از غم همیشه بد به پایان می رسد. همیشه، دیر یا زود، گاهی اوقات سالها بعد، به نتیجه می رسد. همه باید بدانند که احساس غم و اندوه اشکالی ندارد، این یک واکنش عاطفی طبیعی به از دست دادن است.
افسانه – یک فرآیند یا سیستم سوگواری وجود دارد که در کمک به سوگواری یک فرد بسیار کارآمد خواهد بود.
فرایند بازیابی برای همه متفاوت است. هیچ راه حلی برای همه وجود ندارد. مشاوران و درمانگران غم و اندوه عموماً به عنوان راهنما عمل می کنند تا به بازمانده کمک کنند تا احساسات خود را هدایت کند، انتظارات خود را تعیین کند و حرکت رو به جلو را تسهیل کند. ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت به نظر برسد.
بخش 5: در پایان…
نیش تند از دست دادن را هر فرد در مقطعی احساس خواهد کرد. مردم به دلیل ریزش و پیشرفت عمومی زندگی، غمگین خواهند شد.
غم و اندوه می تواند ناشی از از دست دادن شغل، مرگ یک عزیز یا حیوان خانگی عزیز، تغییر قابل توجه در توانایی فرد برای انجام زندگی خود، مانند یک بیماری مزمن یا تصادف، یا حتی پایان یک رابطه باشد.
>
تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که تا آنجا که میتوانیم با غم و اندوه خود روبرو شویم. گاهی اوقات، این احساس چندانی نخواهد داشت. مواقعی وجود دارد که وزن آنقدر سنگین است که احساس می کنیم نمی توانیم جلو برویم.
اشکالی ندارد.
لازم نیست پیوسته رو به جلو حرکت کنید، اما از آن فرار نکنید یا. گاهی اوقات یک فرد فقط نیاز دارد برای استراحت مکث کند.
صبر مهمترین بخش سوگواری یا حضور و دلسوزی برای یک عزیز عزادار است. ما باید نه تنها برای خودمان، بلکه برای اینکه بازمانده راه خود را در یک زمان بسیار دشوار پیدا کند، صبر داشته باشیم. همه ما میتوانیم کمی صبر بیشتری در زندگی خود به کار ببریم.
نقطه ای وجود دارد که منطقی است به دنبال کمک حرفه ای باشید. اگر درد ناشی از از دست دادن شدید و ناتوان کننده است، یک مشاور سوگواری یا یک مشاور سلامت روان معتبر می تواند به بازماندگان کمک کند تا مسیر بهبودی خود را طی کند.
اگر کسی برای مقابله با ضرر مشکل دارد، در جستجوی کمک تردید نکنید، یا عزیزتان را تشویق کنید که به دنبال کمک حرفهای باشد.