سیل عاطفی: چیست، علائم، مقابله با آن
روابط دشوار است. اختلاف نظرها و مشاجرات اجتناب ناپذیر است.
برخی افراد بر این باورند که یک رابطه بدون دعوا یا مشاجره سالم نیست زیرا افراد ذاتاً با هم اختلاف نظر دارند. و اگر اختلافی وجود نداشته باشد، آنها معتقدند که به این معنی است که نیازهای کسی در رابطه برآورده نمی شود.
ممکن است گاهی اوقات درست باشد، اگرچه به نحوه تعریف شما از دعوا یا مشاجره نیز بستگی دارد. برخی از افراد وجود دارند که رفتار باحالی دارند. دیگران بر روی خودمدیریتی عاطفی خود تا جایی کار کرده اند که دیگر آن واکنش های احساسی شدید را ندارند.
اما روی روی سکه، شما واکنشهای احساسی شدیدی دارید. این فرآیند “سیل عاطفی” نامیده می شود. این با داشتن یک واکنش احساسی متفاوت است.
و اگر راه خود را به این مقاله پیدا کرده اید، احتمالاً می خواهید بدانید که چیست؟
با یک درمانگر معتبر و باتجربه صحبت کنید تا به شما در جلوگیری و/یا مدیریت اپیزودهای سیل عاطفی کمک کند. ممکن است بخواهید سعی کنید از طریق BetterHelp.com با یکی صحبت کنید برای مراقبت با کیفیت در راحت ترین حالت.
سیل احساسی چیست؟
مشکلات مختلف سلامت روان میتواند اثرات نامطلوبی بر سیمکشی ذهنی فرد ایجاد کند. شما می توانید این نوع چیزها را در مشکلات مختلف سلامت روان مشاهده کنید.
افرادی که چیزهای زشتی را پشت سر گذاشته اند ممکن است دچار PTSD باشند. به عنوان مثال، بازماندگان کودک آزاری ممکن است در ایجاد روابط و مدیریت احساسات خود دچار مشکل شوند. بازماندگان خشونت خانگی ممکن است به سختی به خود اجازه دهند که آسیب پذیر باشند و با شرکای آینده خود باز باشند زیرا هنوز ترس مشروط از انتقام دارند.
سیل احساسی یک فرآیند فیزیولوژیکی است که در آن یک مشاجره یا اختلاف باعث واکنش Fight یا Flight می شود. اگر پاسخ Fight یا Flight را تجربه نکرده اید، دقیق تر است که آن را پاسخ Fight، Flight یا Freeze بنامید. هنگامی که با موقعیتی مواجه می شوید که این پاسخ را به دنبال دارد، می تواند باعث شود که شخصی به خصومت بیفتد، فرار کند یا فقط یخ کند.
این فرآیند فیزیولوژیکی است، به نظر خام میرسد و تقریباً غیرارادی است، مگر اینکه فردی باشید که آموزشهای زیادی برای کار کردن با آن گذرانده باشید. این ممکن است شامل افرادی مانند پزشکان، سربازان، افسران پلیس، اولین واکنشدهندهها و افراد دیگری باشد که در حرفههایی کار میکنند که به طور مرتب با خطر مواجه میشوند.
سیل احساسی چگونه است؟
تصور کنید با یک شریک در حال مشاجره هستید. گرم می شود، و شما به خاطر مشکلی که در رابطه دارید به سراغ یکدیگر می روید. و در برخی از مراحل در طول مشاجره، شریک زندگی شما به شدت نحوه رفتار خود را در مشاجره تغییر می دهد.
ممکن است به نظر برسند که از نظر عاطفی از خشم به خشم خالص تبدیل میشوند، اگرچه لازم نیست خشم باشد. گاهی اوقات ممکن است سعی کنند بحث را با ترک منطقه یا تنها بودن به پایان برسانند. و گاهی اوقات، وضعیت عاطفی فرد ممکن است بسته شود، و آنها خاموش شوند و او را قادر به برقراری ارتباط نکنند. این پاسخ Fight، Flight یا Freeze در عمل است.
این یک فرآیند فیزیولوژیکی است که زمانی اتفاق میافتد که فردی تحت تأثیر احساسات خود قرار میگیرد یا تحت تأثیر قرار میگیرد.
اما اجازه دهید راه دیگری را برای بررسی آن در نظر بگیریم. احتمالاً کلمه “تحریک” را شنیده اید. سیل عاطفی زمانی است که فرد وارد یک حالت روانی می شود که لزوما نمی تواند بر آن کنترل داشته باشد. یک مثال خوب این است که یک بازمانده از تروما توسط موقعیتی مرتبط با تروما تحریک شده است.
در مورد سیل عاطفی، ممکن است به آنچه که شخص در بحث می بیند برگردد. برای مثال، فردی را در نظر بگیرید که کودک آزاری یا بازمانده خشونت خانگی است. آنها مدام توسط متجاوزشان فریاد می زدند. اگر بعداً در موقعیتی قرار بگیرند که در آن فریاد می زنند، مغز آنها ممکن است این مکانیسم بقا را راه اندازی کند. و مطمئناً به روابط عاشقانه محدود نمی شود. این می تواند یک رئیس وحشتناک در محل کار باشد یا مشتریانی که زندگی شما را بدبخت می کند.
مغز آنها پاسخ Fight، Flight یا Freeze را شروع می کند زیرا آنها در حال ثبت “خطر! خطر! خطر!» و مغز آنها در تلاش است تا به آنها کمک کند زنده بمانند.
علائم طغیان عاطفی
یک فرد دچار سیل عاطفی بیش از یک حالت شدید اختلال عاطفی را تجربه می کند. آنها پاسخهای فیزیولوژیکی دیگری مانند استرس، سفت شدن ماهیچهها، تغییر دمای بدن مانند گرم شدن بیش از حد، یا احساس بیماری در معده خود را در بدن خود احساس خواهند کرد.
از جنبه شناختی چیزها، فرآیندهای فکری ممکن است غیرمنطقی شوند، جایی که به سختی می توان افکار را به هم متصل کرد. به عنوان مثال، ممکن است فرد خارج شود و نتواند واقعاً استدلال را بشنود یا پردازش کند.
بیایید واضح بگوییم: این کاملاً منطقی است که گاهی اوقات عصبانی یا ناراحت باشیم. خشم یک احساس سالم است زیرا مغز شما به شما می گوید که در حق شما ظلم شده یا چیزی اشتباه است.
تفاوت بین خشم و سیل عاطفی به شدت کاهش می یابد. استفاده صحیح از تکنیک های کنترل خشم زمانی که فردی به حالت سیل رسیده است، بسیار دشوار است، اگر نگوییم غیرممکن است. علاوه بر این، هنگامی که یک فرد در آن وضعیت سیل قرار دارد، نمی توان او را وادار به تفکر منطقی تا زمانی که این وضعیت سپری شد، غیرممکن باشد.
سیستم عصبی آنها در حال حرکت و بارگذاری بیش از حد است. و بخشی از این پاسخ مبارزه، پرواز، یا انجماد کاهش فعالیت در قشر پیش پیشانی است، که بخشی از مغز شما مسئول شناخت بالاتر است.
مشکل عادات ناسالم مقابله
افرادی که تجربههای آسیبزا را پشت سر گذاشتهاند، اغلب عادتهای مقابلهای ناسالم برای زنده ماندن از آنچه دارند ایجاد میکنند. در بسیاری از موقعیت ها، این عادات ناسالم مقابله ای به طور ناخودآگاه توسط مغز برای تضمین بقا شکل می گیرد. با این حال، فرد ممکن است فعالانه نحوه شکل گیری این عادات را انتخاب نکند.
برخی از نمونهها عبارتند از:
کودک آزاری: والدین بر سر فرزندشان فریاد می زنند و او را آزار می دهند، بنابراین کودک به بزرگسالی تبدیل می شود که در صورت مواجهه با خصومت مجبور به خاموش شدن می شود. ساکت بودن یا یخ زدن به این صورت است که کودک یاد می گیرد از آسیب دیدن جلوگیری کند. همچنین ممکن است کودک به طور اجباری دروغ بگوید تا والدین خود را از کشف حقیقت باز دارد، به طوری که مورد ضرب و شتم یا فریاد قرار نگیرد. این عادات تا بزرگسالی منتقل میشوند مگر اینکه به آنها رسیدگی شود.
زندگی در فقر: فقر باعث میشود افراد عادتهای ناسالم ایجاد کنند، زیرا اغلب در حالت اضطراب و ترس زندگی میکنند. نزدیک به 11 میلیون کودک در ایالات متحده (در زمان نگارش مقاله) در فقر زندگی می کنند. کودکی که در فقر زندگی می کند ممکن است در جایی که غذا احتکار می کند دچار ناامنی غذایی شود زیرا نمی داند وعده غذایی بعدی خود از کجا می آید. آنها ممکن است احساس ناهنجاری طبیعی داشته باشند زیرا برای آنها طبیعی بود که هر چند ماه یکبار برق و آب آنها قطع شود. باز هم، این نوع عادات می توانند تا بزرگسالی نیز منتقل شوند. بزرگسالان ممکن است نگران خوب پیش رفتن اوضاع باشند، غذا احتکار کنند یا پول احتکار کنند زیرا شرطی شده اند که همه چیز به راحتی از بین برود.
این چه ارتباطی با سیل عاطفی دارد؟ خوب، از این نظر مشابه است که فرد تصمیم نمیگیرد به آن روش پاسخ دهد. درعوض، این روشی است که آنها را مشروط کردهاند، احتمالاً به دلیل مورد آزار قرار گرفتن در کودکی، که به بزرگسالی منتقل میشود.
و در حالی که این عادات ناسالم مقابله ای ممکن است به آن شخص کمک کرده باشد که از چیزهای زشتی که از سر گذرانده زنده بماند، می توانند زندگی و روابط سالم را از بین ببرند.
به همین دلیل است که لازم است مهارتهای مقابله بهتر، عادات سالمتر، و آرام کردن آن آسیبها ایجاد شود.
چگونه سیل عاطفی را مدیریت کنیم
این ایده خوبی است که از یکی از درمانگران در BetterHelp.com بهعنوان درمان حرفهای میتواند در کنار آمدن و کنترل واکنش عاطفیتان به موقعیتهایی که شما را تحریک میکنند بسیار مؤثر باشد.
سیل احساسی معمولاً از 0 تا 100 مایل در ساعت در یک ثانیه اتفاق نمی افتد. در عوض، اغلب تجمعی وجود دارد که منجر به احساسات شدید می شود.
اکنون، این انباشتگی ممکن است در یک دوره طولانی انجام نشود. ممکن است فقط چند دقیقه طول بکشد، اما معمولاً آنی نیست. اگر آنی باشد، ممکن است بیشتر در حوزه یک بیماری روانی یا اختلال شخصیت باشد. افراد مبتلا به اضطراب، اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی و دیگران ممکن است سیل عاطفی را به عنوان یک علامت یا عارضه جانبی بیماری روانی خود تجربه کنند.
با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا چند راه برای توسعه مدیریت و ساکت نگه داشتن ذهن شما وجود دارد.
1. بحثهای گذشته را بررسی کنید.
میخواهید به بحثها یا موقعیتهای منفی که در آن سیل احساسی را تجربه کردهاید و موقعیتهایی که تجربه نکردهاید نگاه کنید.
به خاطر داشته باشید، شما به دنبال افراط در واکنش های احساسی هستید. سعی کنید وجوه مشترکی را در آنچه باعث آن حالت عاطفی طاقت فرسا شده است بیابید. اگر بتوانید وجوه مشترک پیدا کنید، می توانید از وارد نشدن به آن شرایط بیشتر آگاه باشید.
البته، همیشه نمی توان از بحث و جدل اجتناب کرد، اما می توانید سعی کنید از مشاجره با افرادی که فریاد می زنند و فریاد می زنند، اجتناب کنید.
2. یاد بگیرید که تشخیص دهید چه زمانی احساسات شما در حال افزایش است.
میخواهید بفهمید که وقتی احساسات شما از جوشیدن به جوشیدن تغییر میکند چه احساسی دارید. به این ترتیب، میدانید که چه زمانی باید اقدامات بیشتری را انجام دهید تا از داغ شدن و جوشش بیشتر آن احساسات جلوگیری کنید.
به عنوان مثال، ممکن است بخواهید بحث را متوقف کنید و بعداً زمانی که احساس آرامش کردید به آن بازگردید. اما، از سوی دیگر، ممکن است بخواهید پانزده دقیقه استراحت کنید تا کمی هوای تازه بگیرید و سر خود را پاک کنید.
و گوش کنید، بسیاری از مردم این توصیه را تکرار می کنند که “هرگز با عصبانیت از شریک زندگی خود به رختخواب نروید!” اما این همیشه بهترین توصیه نیست. گاهی اوقات این ایده خوبی است که با عصبانیت به رختخواب بروید، به خصوص اگر خسته هستید. خسته بودن میتواند شما را از نظر عاطفی بیثباتتر کند و افراد را مستعد بدخلقی و بیتابی کند.
یکی یا هر دوی شما ممکن است صبح روز بعد از خواب بیدار شوید، متوجه شوید که این یک بحث احمقانه بوده است، با هم عذرخواهی کنید و ادامه دهید. دیشب نمیتوانستید درباره آن صحبت کنید، زیرا آنقدر از نظر عاطفی به سر میبردید که نمیتوانید ببینید چه خبر است.
3. شرایطی را که می تواند باعث نوسانات عاطفی شود را کاهش دهید.
علاوه بر این، عادات سالم تری برای مقابله با استرس ایجاد کنید. این ممکن است شامل کاهش مصرف کافئین، نوشیدنی انرژی زا یا محرک باشد. ممکن است بهداشت خواب شما را بهبود بخشد تا بتوانید خواب عمیق تر و آرام تری داشته باشید. همچنین ممکن است برخی از درمانهای مدیریت هیجانی یا کلاسهایی را برای یادگیری مهارتهای بهتر برای خنثی کردن احساسات خود قبل از اینکه از کنترل خارج شود، در نظر بگیرید.
4. استراتژی هایی را با شریک زندگی خود توسعه دهید.
امیدواریم که یک شریک حامی داشته باشید که میخواهد در هر کاری که با آن سر و کار دارید به شما کمک کند. اگر آنها حمایت می کنند، می توانید این مشکل را زودتر از موعد در میان بگذارید. به این ترتیب، آنها میتوانند برای حفظ خونسردی خود تلاش بیشتری کنند تا از تشدید تنش جلوگیری کنند یا تشخیص دهند که چه زمانی ممکن است تحت فشار قرار بگیرید.
همچنین ممکن است بخواهید هنگام مکالمه دشوار خود بنشینید و دست در دست هم بگیرید. بازخورد لمسی از لمس شخصی که برایتان مهم است میتواند به برخی از افراد کمک کند که در زمین باقی بمانند.
از قبل درمورد اینکه هر دوی شما به مرزها احترام می گذارید، صحبت کنید اگر هر یک از شما نشان دهد که خیلی نزدیک هستید. یکی از راه هایی که می توانید این کار را انجام دهید استفاده از یک کلمه امن است. اگر شما یا شریک زندگیتان به جایی میرسید که ممکن است به شدت در حال تشدید تنش هستید، گفتن چیزی مانند «چراغ قرمز» میتواند نشاندهنده این باشد که برای سرد شدن باید بحث را متوقف کنید. از کلمه ای مطمئن استفاده کنید که چیزی نباشد که معمولاً در بحث می گویید. “توقف” همیشه کلمه خوبی نیست زیرا می توان از آن در روند استدلال استفاده کرد.
کلماتی مانند «چراغ قرمز»، «شاهین» یا «پاریس» بهتر کار میکنند، زیرا به احتمال زیاد از آن کلمات در مکالمه استفاده نمیکنید. البته، مگر اینکه در هنگام سفر به پاریس، در مورد اینکه آیا شاهین را دیدید یا نه، بحث کنید. اما احتمال اینکه این اتفاق بیفتد چقدر است؟
5. سعی کنید یک تصویر ذهنی از بهترین شریک زندگی خود ایجاد کنید.
ایده این است که با به خاطر سپردن این نکته که شریک زندگی شما معمولاً فرد خوبی است، از نوسان شدید جلوگیری کنید. به کارهای مثبتی که آنها انجام می دهند، به دنیا می آورند و برای شما انجام می دهند فکر کنید. سعی کنید به این فکر کنید که در وهله اول چه چیزی شما را جذب آنها کرد. چه چیزی باعث شد که عاشق آنها شوید؟
این چیزهای مثبت می توانند به خنثی کردن خشم یا برخورد با یک فضای غیر کاربردی کمک کنند. این همچنین به شما کمک می کند دیدگاه متعادل تری نسبت به شریک زندگی خود داشته باشید.
اشکالی ندارد که بابت چیزی با آنها عصبانی باشید. شما فقط نمی خواهید آنقدر عصبانی باشید که غیر منطقی باشید. درعوض، شما می خواهید با هم معقولانه و محبت آمیز رفتار کنید، حتی در هنگام مشاجره.
6. روی التیام آسیبهایی که باعث سیل عاطفی میشوند کار کنید.
افرادی که ترومای حل نشده دارند اغلب احساسات شدیدتر یا پیچیده تری را تجربه می کنند. با پرداختن به آسیبهایی که باعث این واکنشهای عاطفی میشوند، میتوانید به بیحرمتی یا کسلکردن آنها کمک کنید.
پردازش تروما دشوار است، اما کاری است که می توانید انجام دهید. ممکن است بخواهید برای رسیدگی بهتر به این موضوع با یک مشاور آگاه از تروما مشورت کنید. روشهای مختلف درمانی را میتوان برای رسیدگی به تروما و رفع آن استفاده کرد. EMDR یک درمان کاملاً مطالعه شده و بسیار مؤثر برای مقابله با تروما است. در مورد وضعیت خود با یک متخصص بهداشت روان صحبت کنید و از آنها بپرسید که آیا این گزینه برای شما مناسب است یا خیر.
BetterHelp.com وب سایتی است که در آن شما می تواند از طریق تلفن، ویدیو یا پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کند.
و هشدار منصفانه، پرداختن به تروما مانند باز کردن جعبه پاندورا است. ما تمایل داریم آن چیزها را در جعبه پاندورا داخلی خود قفل کنیم، تا ما را نابود نکنند. اما وقتی آن جعبه را باز کنید، خشن خواهد شد. به احتمال زیاد از نظر عاطفی احساس بی ثباتی خواهید کرد. ممکن است اوضاع قبل از اینکه بهتر شود بدتر شود.
اگر تصمیم دارید با آسیبهای روحی خود مقابله کنید، مهم نیست که چقدر نمیخواهید یا از آن وحشت دارید، به قرار ملاقات خود ادامه دهید. توقف در میانه روند درمان تروما می تواند مشکلات بزرگی را در زمینه احساسات یا رفاه شما ایجاد کند. اگر میخواهید این کار را انجام دهید، متعهد شوید که آن را تا انتها ببینید. اگر برای آن آماده نیستید، اشکالی ندارد. زمانی این کار را انجام دهید که احساس می کنید به اندازه کافی قوی هستید و از اینکه زندگی و روابط شما را به هم می زند خسته می شوید.
بسیاری از مردم سعی میکنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمیکنند. اگر در شرایط شما اصلا امکان پذیر است، درمان 100٪ بهترین راه پیش رو است.
اگر میخواهید اینجا را کلیک کنید مایلم درباره سرویس BetterHelp.com ارائه شده و روند شروع آن اطلاعات بیشتری کسب کنم.
و در آخر، این مقاله فقط برای اهداف آموزنده است. این به عنوان جایگزینی برای کمک یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده یا مشاوره پزشکی در نظر گرفته نشده است. اگر متوجه شدید که کنترل احساسات شما دشوار است یا توانایی شما برای زندگی کردن را مختل می کند، به دنبال کمک باشید.
شما ممکن است این موارد را نیز دوست داشته باشید: