فلسفه رهبری: راهنمای 6 مرحله ای برای یافتن سبک رهبری
فلسفه رهبری: راهنمای 6 مرحله ای برای یافتن سبک رهبری
به عنوان یک رهبر، چگونه دیگران را مدیریت می کنید؟ آیا ترجیح می دهید دیگران را برای کمک بیاورید؟ یا با مشت آهنین رهبری می کنید؟ آیا می خواهید دیگران را برای تصمیم گیری قدرت دهید؟ یا خود را به عنوان قانون گذار می بینید؟
شما ممکن است یک ایده کلی در مورد نحوه رهبری خود داشته باشید – اما با توسعه یک فلسفه رهبری، می توانید راهنمای ایجاد کنید که توانایی های رهبری شما را بهبود می بخشد و به عنوان پایه و اساس آن عمل می کند.
فهرست مطالب:
فلسفه رهبری چیست؟
فلسفه رهبری چارچوبی است که شامل اصول و باورهایی درباره نحوه تعامل، تأثیر و راهنمایی شما بر دیگران است. این درس ها و ترجیحات آموخته شده از هدایت دیگران را در یک سیستم ساختاریافته گرد هم می آورد.
فلسفه رهبری به شما کمک می کند تا سبک ارتباطی، هوش هیجانی، تصمیم گیری، حل مسئله و موارد دیگر را بهتر درک و بیان کنید.
بسیاری بیانیه ای را برای همراهی با فلسفه رهبری خود ایجاد می کنند: برخی موارد کوتاه و دقیق را ترجیح می دهند، در حالی که برخی دیگر اسناد کامل توضیحی را ایجاد می کنند. این بستگی به سطح جزئیاتی دارد که می خواهید در فلسفه رهبری خود وارد کنید.
چرا به فلسفه رهبری اهمیت می دهیم؟
فلسفه رهبری می تواند به شما کمک کند رهبری پایدار و با کیفیت بالا را پرورش دهید – عنصری از مدیریت که در بسیاری از شرکت ها وجود ندارد. در واقع، 77 درصد از سازمانها توجه میکنند رهبری آنها فاقد آن است. کارمندان موافقند: 78٪ میگویند خود رهبر فاقد دیدگاه قوی برای سازمان خود است.
حفظ فلسفه رهبری مزایای زیادی به همراه دارد، مانند:
- ثبات بیشتر: فلسفه رهبری به عنوان یک راهنما عمل میکند که باعث میشود اعمال و باورهای شما سازگارتر باشد.
- شفافیت بیشتر: با به اشتراک گذاشتن فلسفه رهبری خود با دیگران، می توانید اطمینان حاصل کنید که آنها می دانند چگونه افراد و پروژه ها را مدیریت می کنید.
- خودآگاهی بیشتر: نوشتن یک فلسفه رهبری نیاز به تأمل در خود دارد و به شما بینش بیشتری نسبت به خودتان میدهد.
- تصمیمگیری سریعتر: تصمیمگیری، بهویژه تصمیمگیریهای پرمخاطره، میتواند احساس فلج کند. فلسفه رهبری این فرآیند را با ارائه توصیفی صریح از ارزشها، اخلاقیات و باورهای شما تسریع میکند.
چگونه یک فلسفه رهبری بنویسیم
1. مقادیر خود را شناسایی کنید
ارزش ها و باورهای شما به عنوان یک فرد باید به عنوان پایه و اساس فلسفه رهبری شما باشد. بنابراین، برای شروع، مشخص کنید که به چه چیزی اعتقاد دارید. آیا برای تصمیم گیری سریع ارزش قائل هستید یا وقت خود را صرف می کنید؟ یادگیری را چگونه می بینید؟
ویژگیهای رهبری زیر را در نظر بگیرید که میتوانید خودتان یادداشت کنید :
مقادیر زیادی وجود دارند و به آنچه شما اهمیت می دهید بستگی دارند. چند ویژگی را که برایتان ارزش بیشتری قائل هستید انتخاب کنید و از آنها به عنوان نقطه شروع فلسفه رهبری خود استفاده کنید.
2. بنویسید چه کسی و چه چیزی به شما الهام میدهد
بعد از تعیین ارزش های شخصی خود، در نظر بگیرید که چه کسی و چه چیزی به شما الهام می بخشد. آیا کار یک صاحب کسب و کار یا افراد مشهور را تحسین می کنید؟ آیا میخواهید از اخلاق سازمان دیگری تقلید کنید؟
افراد، سازمانها، خبرنامهها را بنویسید – هر چیزی که الهامبخش شما باشد. شما میتوانید از این فهرست به عنوان مرجع در هنگام ایجاد فلسفه رهبری خود استفاده کنید.
3. به تجربیات قبلی رهبری فکر کنید
درباره زمان هایی که در گذشته رهبری کرده اید، فکر کنید، مانند:
- تکالیف مدرسه
- فعالیت های فوق برنامه
- پروژه های کاری
از خود بپرسید: چگونه رهبری کردید؟ چه خوب یا بد؟ آیا خوشت اومد؟ اگر می توانستید به عقب برگردید، چگونه آن را متفاوت انجام می دادید؟
پاسخها و نظرات خود را به این سؤالات بنویسید. بررسی تجربیات قبلیتان به شما کمک میکند شواهدی را در مورد انواع سبکهای رهبری که دوست دارید یا دوست ندارید شناسایی کنید.
4. سبک رهبری خود را مشخص کنید
با کنار هم گذاشتن همه چیز، اکنون ابزارهایی برای شناسایی سبک رهبری خود دارید. مؤسسه بینالمللی توسعه مدیریت (IMD) لیستها موارد زیر به عنوان رایج ترین سبک های رهبری است.
رهبری تحول آفرین
یک رهبر تحول آفرین بر تغییر، افراد و آینده تمرکز می کند. همانطور که از نام آن پیداست، رهبران تحول آفرین با الهام بخشیدن به پیروان برای دستیابی به پتانسیل کامل، تغییرات مهم را در اولویت قرار می دهند.
رهبری هیئتی
این سبک رهبری بر رویکرد دستآمیز تأکید دارد. رهبران اختیاری وظایف و تکالیفی را برای پیروان خود ایجاد میکنند و به آنها ابتکار عمل میدهند تا آنها را تکمیل کنند – به کارمندان خود اعتماد دارند تا کارشان را با نظارت کمی انجام دهند.
رهبری مقتدر
رهبران مقتدر همانطور که می خواهند پیروانشان عمل کنند عمل می کنند. آنها نقش یک مربی را بر عهده می گیرند و به هر یک از پیروان خود راهنمایی شخصی می کنند. رهبران مقتدر رویکردی عملی دارند، زیرا سبک رهبری آنها مستلزم ایجاد روابط با هر یک از پیروانشان است.
رهبری معاملاتی
رهبران معاملاتی در یک سازمان ساختاریافته مدیریت می کنند که با پاداش و تنبیه کامل می شود. آنها برای پیروان خود انگیزه ایجاد می کنند تا وظایف خود را انجام دهند و کار خود را انجام دهند. رهبران معاملاتی مسئولیتهای روشنی را برای هر کارمند تعیین میکنند و به صراحت تلاش خود را با پاداشها و مجازاتها همسو میکنند.
رهبری مشارکتی
رهبران مشارکتی، پیروان خود را در حل مشکلات و تصمیمگیری مشترک، با تأکید کمتر بر فردیت به نفع کار گروهی، مشارکت میدهند. این رهبران کارکنان را تشویق و توانمند میسازند تا ایدههای خود را ارائه کنند، ابتکار عمل داشته باشند و به عنوان رهبر در تیم عمل کنند.
رهبری خدمتگزار
رهبران خدمتگزار نیازهای پیروان خود را بر نیازهای خود اولویت می دهند. آنها بدون توجه به موقعیتی که در سازمان دارند، روابط نزدیکی با پیروان خود ایجاد می کنند. رهبری خدمتگزار بر اتخاذ تصمیمات اخلاقی با توجه به هر فرد در سازمان تمرکز دارد.
5. از دیگران در شبکه خود راهنمایی بخواهید
شما اکنون احساس قوی نسبت به سبک رهبری خود دارید. در مرحله بعد، از دیگران در شبکه خود – مانند همکاران سابق، مربیان یا کارمندان – برای مشاوره بخواهید. آنها شما را به عنوان یک رهبر چگونه می بینند؟ آنها چه بازخوردی برای سبک رهبری شما دارند؟
پرسیدن از دیگران شما را با بخشهایی از رهبریتان آشنا میکند که ممکن است بهطور کامل نشناسید. بر اساس گزارش Gitnux، 50٪ -70٪ از مردم دارای< /span> یک نقطه کور بزرگ که بر رهبری و روابط آنها تأثیر می گذارد.
6. فلسفه رهبری خود را روشن و قابل اجرا بیان کنید
اکنون می توانید تمام تحقیقات و افکار خود را در یک فلسفه رهبری جمع آوری کنید. به یاد داشته باشید که هر قسمت از آن را واضح و قابل اجرا بیان کنید، خواه یک جمله باشد یا یک صفحه. برای انجام این کار، این موارد را در نظر بگیرید:
- نوشتن جملات کوتاه و موجز
- از جمله اقدامات نمونه
- توضیح نحوه رسیدگی به مشکلات
باز هم، لزوماً نیازی به ایجاد یک فلسفه رهبری گسترده برای کارکرد آن ندارید. این به سبک رهبری شما نیز بستگی دارد – یک فلسفه کوتاهتر فضا را برای انعطاف باقی می گذارد در حالی که یک فلسفه طولانی تر ساختار ایجاد می کند.
نمونه های فلسفه رهبری
فلسفه رهبری هر فردی منحصر به فرد است – بنابراین ممکن است سبک رهبری شما مستقیماً با شش نوع فوق الذکر مطابقت نداشته باشد. با این حال، میتوانید از هر کدام تکهها و قطعاتی که دوست دارید بگیرید تا سبک رهبری خود را شکل دهید. برای مثال، ممکن است ماهیت ساختارمند رهبری مبادلاتی و جنبه اخلاقی رهبری خدمتگزار را دوست داشته باشید.
ایجاد بیانیه فلسفه رهبری می تواند شما را در مسیر درست نگه دارد و درک سبک رهبری شما را برای دیگران آسان تر کند.
بیانیه فلسفه رهبری
رهبری تحول آفرین
“امیدوارم تیمم و نحوه عملکرد آنها را به طرز چشمگیری متحول کنم. من با آنها در مورد انگیزه های آنها صحبت خواهم کرد و اطمینان حاصل کنم که پروژه ها هم با اهداف آنها و هم با سازمان هماهنگ هستند.
به صورت ماهانه، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) و معیارهای خود را بررسی میکنم تا اطمینان حاصل کنم که پیشرفت را به سمت اهداف آینده خود حفظ میکنیم. من مطمئن می شوم که تیم ما با تنظیم اهداف خود در صورت نیاز انعطاف پذیر باقی می ماند و در نتیجه ما را در برابر تغییر انعطاف پذیر می کند.”
رهبری هیئتی
“من به همان اندازه که به خودم اعتماد دارم به تیمم اعتماد دارم. من نقاط قوت و ضعف تیمم را مشخص می کنم و بر اساس آن ارزیابی به آنها تکالیف و پروژه می دهم. در صورت لزوم راهنمایی میکنم و به سؤالات پاسخ میدهم، اما تیمم را برای ابتکار عمل توانمند میسازم.
از تیمم میخواهم در مورد سبک مدیریتم بازخورد داشته باشند تا از مدیریت خرد اجتناب کنند و در جلسات طوفان فکری منظم ایدههایشان را ارائه کنند.»
رهبری مقتدر
“من به عنوان یک مربی برای تیمم عمل می کنم، آنها را به اهدافمان هدایت می کنم و اطمینان می دهم که با آنها روابط شخصی برقرار می کنم. من یک ماموریت واضح و قابل قبول برای تیم خود ایجاد خواهم کرد و به عنوان یک رویایی که آنها می توانند دنبال کنند، خدمت خواهم کرد.
بازخوردهای مکرر ارائه خواهم کرد و اطمینان حاصل می کنم که هر عضو احساس می کند در سازمان شنیده می شود. من انگیزه ایجاد می کنم و در تیمم اشتیاق ایجاد می کنم.”
رهبری معاملاتی
“من به رهبری در یک محیط ساختاریافته اعتقاد دارم تا بهترین انگیزه و تشویق تیمم ایجاد شود. مشوقهای مناسبی مانند پاداشهای نقدی برای پاداش عملکرد بالا ایجاد میکنم و مجازاتهای معقولی را برای اطمینان از حفظ عملکرد مورد انتظار اعضای تیم در نظر میگیرم.
مسئولیتهای واضحی را برای هر یک از اعضای تیم یادداشت میکنم و مطمئن میشوم که هر یک از وظایف و انتظارات خود را میدانند.
رهبری مشارکتی
«من میخواهم تیمم را توانمند کنم تا به عنوان شرکای برابر با من همکاری کند. من تیم ما را تشویق میکنم تا با کاهش انگیزههای فردی به نفع پاداشهای مبتنی بر تیم، خود را بهعنوان یک واحد به جای گروهی از افراد ببینند.
من جلسات طوفان فکری منظم را برای کارمندان برگزار می کنم تا ایده های خود را ارائه دهند. من همه ایده ها را، صرف نظر از اینکه از چه کسی می آیند، جدی و با احترام می گیرم.”
رهبری خدمتگزار
“به عنوان یک رهبر، هدف من این است که نیازهای سازمان را بر هر نیاز فردی اولویت دهم – از جمله نیازهای خودم. من با میزبانی جلسات منظم انفرادی و برقراری ارتباط با آنها به عنوان شریک و نه دنبال کننده، با اعضای تیم خود روابط شخصی ایجاد خواهم کرد.
من مطمئن می شوم که با درخواست نظرات آنها، متوجه می شوم که چگونه تصمیمات سراسر سازمان بر اعضا تأثیر می گذارد. برای این منظور، تصمیماتی خواهم گرفت که به نفع کل تیم باشد، حتی اگر تأثیر منفی بر من به عنوان یک فرد داشته باشد.»
نظر شما در مورد این مقاله چیست؟
rel=”_blaopednkener”> /p>
منبع:hubspot