متن روزگار کودکی یادش بخیر | متن زیبا درباره کودکی
در این قسمت از مجله تالاب میتوانید متن روزگار کودکی یادش بخیر را بخوانید.
دوران کودکی یکی از شیرین ترین و بهترین دوران در زندگی همه افراد می باشد. کودکی یک زمان طلایی برای هر فردی است و او در این زمان است که از غم و غصه و رنج دنیا به دور است. در این زمان بچه ها بدون فکر کردن به هیچ چیزی تنها به فکر بازی و شادی هستند. آن ها روزگار خود را به خوبی و خوشی می گذرانند.
مجله تالاب : تمام افراد در سن بزرگسالی بارها آرزو کرده اند که ای کاش یک بار دیگر به دوران کودکی برمی گشتند و قدر آن زمان را می دانستند و برای روزهای کودکی خود افسوس خورده‌اند. روزهای کودکی بسیار زیبا هستند و در بی خبری و شیرینی می گذرند. همه ی ماها یک روز در کودکی مان برای آخرین بار بازی کردیم. بدون اینکه بدانیم آخرین بار است.
در این مقاله از تالاب متن های زیبایی آورده شده که در آن از دوران کودکی یاد شده است. این متن ها مخصوص کسانی است که افسوس دوران کودکی خود را خورند و با کلمه یادش بخیر از آن یاد می کنند.
متن زیبا در مورد روزگار کودکی یادش بخیر
یادت بخیر باشد روزگار شیرین کودکی من.
این دوران زیباترین و بهترین دوران در زندگی من بود.
من در این دوران بی غم بودم و تمام زندگی من سراسر خوشی بود.
افسوس که قدرش را ندانستم و از آن ساده گذشتم.
دورانی که من آن را کوچک شمردم بهترین زمان زندگی من بود.
روزگار شیرین سادگیم یادت بخیر.
روزگار دوستی های ساده و بی ریا یادت بخیر.
روزگاری که گذاشتی و من قدرت را ندانستم کاش در آن زمان عقل الانم را داشتم.
افسوس که دیگر پشیمانی برایم هیچ سودی ندارد.
روزگار شیرین کودکیم یادت بخیر.
روزگار کودکی من پر از سادگی ها و بی ریایی بود.
آن زمانی که نمی دانستم چگونه باید زندگی کنم.
کودکی همان روزهایی بود که با دوستانمان به خانه یکدیگر می رفتیم.
همان جایی که پرسیدیم ایزدی خانه است.
جدا از اینکه فکر کنیم تمام اهالی این خانه ایزدی هستند.
همین سادگی ها و ندانسته ها بود که کودکی را به بهترین دوران در زندگی تبدیل کرد.
کاش این دوران شیرین و ساده انقدر زود نمی گذشت.
کاش ما عقلمان به حدی بود که می توانستیم قدر آن روزهایمان را بدانیم.
آخ برای دوران شیرین کودکیمان که به سرعت گذشت.
همان روزهایی که شلوارهای پاره و زانوهایمان زخم می شد
و با وجود همه این‌ها باز هم در کوچه ها می گشتیم و بازی می کردیم.
روزهایی که پارگی کفش ها و کثیفی پیراهن ها اصلاً مهم نبود.
متن زیبا درباره کودکی
حیف نتوانستیم که در روزهای کودکی قدر خوشی
و خوشحالی خود را بدانیم و ساده آن را از دست دادیم
یاد روزگار شیرین کودکیمان بخیر.
همان روزهای جذابی که بارها می افتادیم و زانوهایمان زخمی و خونی می شد.
اما باز هم بلند می شدیم و به بازی می پرداختیم.
افسوس برای آن روزهایی که مادرمان با دست‌های خودش زخم‌هایمان را می‌بست
و لباس های پاره مان را می دوخت که زود گذشت.
کاش مادرم می آمد و دل زخمی ام را مانند
بچگی هایم می بست و لباس هایم را می دوخت.
بار دیگر افسوس که در بزرگسالی هیچکس زخم های ما را نمی بیند و برای آن مرهم نمی گذارد.
جملات احساسی برای دوران کودکی
روزهای کودکی مانند برق به سرعت گذشتند.
همه ما انتظار و آرزو داشتیم که روزی بزرگ شویم.
اما کاش هیچ وقت این آرزو را نمی کردیم.
بزرگی آرزویی بود که ارزشش را نداشت.
تمام کودکی ما برای آرزوی بزرگ شدن تباه شد.
افسوس که این رویا کودکی ما را ربود و از بزرگسالی نیز خیلی ندیدیم.
یاد روزگار شیرین کودکی بخیر.
بزرگ شدن آرزوی جالبی برای بچگی هایمان نبود.
یاد روزگار زیبای کودکی بخیر که انقدر به سرعت گذشت.
آن روزهایی که با کوچک ترین دروغی می گفتیم
چشم هایمان می لرزید و دست دلمان رو می شد.
آن زمان همه از حالت هایمان می توانستند کوچک ترین دروغ هایمان را تشخیص دهند.
اما الان بزرگ شدیم و همه برای خودمان یک دروغگوی حرفه ای شدیم.
اکنون به نحوی دروغ می گوییم که حتی خود ما نیز دروغ هایمان را باور می کنیم.
برای دل های پاک آن زمانی که داشتیم سیار دلم تنگ می شود.
حیف آن همه سادگی که رفت و شخصیت الانمان جای آن را گرفت.
قانون زندگی این است تا بیاییم بفهمیم دیر می شود.
ما نیز بسیار دیر فهمیدیم که داریم بزرگ می شویم
و روزگار شیرین کودکیمان را از دست می دهیم.
کودکی یک گوهر گران بها است که اغلب مردم قدر آن را نمی دانند.
افسوس که می گذرد و دیگر حسرت خوردن برایمان هیچ فایده ای ندارد.
روزگار دلنشین کودکی یادت بخیر.
زمان بازی های شیرین ما یادت بخیر.
زمان سادگی و بی ریایی ها یادت بخیر.
یاد آن فکرهای تخیلی و ماورایی و عجیبمان بخیر.
یاد که هر چه که در کودکی بود بخیر.
دنیای کودکی دنیای بسیار جالبی است و خیال های آن شیرین تر و دلنشینو هر زمانی است.
افسوس که ما بزرگ شدیم و دنیا برایمان کوچک شد.
آن زمان فکر می کردیم دنیای اطرافمان چقدر بزرگ است.
تمام فکر و ذهن امروز ما دغدغه ها و آرزوهای دنیایمان است.
حیف که دیگر فرصت آن را نداریم بنشینیم و رویا پردازی و خیال و تصور کنیم.
یاد آن روزهای آرام و شیرین بخیر
متن ناب و متفاوت برای روزگار کودکی
یاد روزهای شیرین کودکی بخیر.
زمان بازی ها و دعواهای من بخیر.
یاد آن روزهایی که عمر قهرهایمان تنها چند دقیقه بود بخیر.
آن روزهایی که به راحتی می توانستیم همه چیز
را فراموش کنیم و ناراحتی هایمان را دور بریزیم.
باز هم در کنار یکدیگر حرف بزنیم و بخندیم.
بدون اینکه هیچ کنایه ای در کار باشد بخیر.
در آن زمان ما اصلاً نمی دانستیم که قهر و کینه و کنایه چیست.
آن روزها همه چیز تنها به شادی و خوشی می گذشت.
اما اکنون که بزرگ شدیم دیگر نمی توانیم آگونه پاک و ساده زندگی کنیم.
گاهی دلم برای زمان کودکی هایم بسیار تنگ می شود.
آهای روزگار کودکی با تو هستم بله همان تویی
که آمدی و به سرعت از کنار من گذشتی و رفتی.
تو صبر نکردی و نماندی که من روزگار خوشم را با تو به سر کنم.
تو یار بسیار بی وفایی برای من بودی.
که من را بی خبر رها کردی و رفتی.
نمی دانم من را به چه فروختی و بزرگسالی چه قولی به تو داده بود که من را رها کردی و به او سپردی.
به هر دویمان خوش می گذشت کاش دست هم را رها نمی کردیم.
من بزرگ شدم و اکنون فهمیدم که تو چه گنج گرانبهایی بودی.
حیف که تو را رها کردم و از دست دادم.
کاش الان دست در دست یکدیگر زندگی می کردیم و در کودکی هایمان می ماندیم.
متن دلنشین برای دوران کودکی
بسیار بسیار دلتنگش هستم و یادش بخیر باد.
زمان کودکی هایم را می گویم.
زمانی که این روزها بسیار به او فکر می کنم و احساس می کنم به سادگی آن را از دست دادم.
با فکر کردن به اون روزها حس می کنم که در این دنیا هیچ چیزی و هیچ خوشی ماندگار نیست.
من همیشه از اعماق قلبم آرزو می کردم که زمانی بزرگ شوم و وارد دنیای بزرگترها شوم.
اما اکنون که بزرگ شدم احساس می کنم که قد روزهای خوشی ام را ندانستم.
دنیای بزرگسالی دنیایی است که نمی توان در آن رویا ساخت.
نمی توان به خیال پردازی کرد و خیال ها پر و بال داد.
درست است که زمان کودکی پر از فکر و خیال بود.
اما ما خودمان انسان های واقعی بودیم.
به دور از ریا و هیچ چیز دیگری.
احساسات و غم هایمان تماما واقعی بود و به تظاهر به هیچ چیزی نمی کردیم
اگرچه از این دنیای خیالی بیرون آمدیم اما جهانمان همه فیک و غیر واقعی شده است.
هیچ کدام از رفتارها و حتی احساساتمان واقعی نیستند.
یاد روزگار ساده کودکی بخیر.
متن های شیرین برای روزگار کودکی با مضامین پرمحتوا
یاد زمان کودکی بخیر یاد.
زمان کودکی هایمان بخیر که همیشه عادت داشتیم در کنار هم باشیم.
آن روزها که شب و روز از نوازش های پدر و مادرمان و از آغوششان سیراب بودیم.
دل هایمان پر از محبت و جمع هایمان بسیار صمیمی بود.
در آن زمان درد و دلخوری و کنایه در میان ما وجود نداشت.
اما الان بزرگ شدیم و همه چیز در جهان اطرافمان عوض شده است.
ما همان آدم های قدیمی هستیم.
تنها نمی دانم چرا محبت از قلب هایمان رفته و این همه نسبت به یکدیگر سرد و بی رحم شده ایم.
همه ما سرهایمان در گریبان فرو رفته و از سرمای رفتار یکدیگر یخ زده ایم.
زمانی هوای یکدیگر را داشتیم اما الان به فکر خالی کردن زیر پای یکدیگر هستیم.
یاد روزهای گرم و دلنشین کودکیمان بخیر.
روزگار کودکی همچون آبی بود که از جوی ما رفت و دیگر برنگشت.
اکنون همه طالب برگشتن آن هستیم و آرزوی آن را داریم که یک بار دیگر به کودکی برگردیم.
اما همانطور که همان جمله معروف می گوید آب رفته از جوی هرگز باز نمی گردد.
یاد روزگار بچگی هایمان بخیر که سعی می کردیم ادای بزرگترها را در بیاوریم.
همه در بازی هایمان مردان و زنان بزرگی در دنیای بزرگترها بودیم.
به آن زمان ها که فکر می کنم خنده ام می گیرد که چقدر دوست داشتیم بزرگ شویم و وارد دنیای بزرگترها شویم.
اما اکنون که در دنیای بزرگ ترها هستم از اینکه بزرگ شدم و کودکیم را از دست دادم بسیار پشیمانم.
افسوس که دیگر نمی توانم به زمان بچگی هایم برگردم.
متن درباره یاد کودکی بخیر
یاد زمان بچگی هایمان بخیر.
یاد تمام بازی ها و دعواهایمان بخیر.
یاد هفت سنگ ها و بازی های درون کوچه مان بخیر.
یاد تمام آن خوشی ها بخیر.
گاهی حتی می گویم یاد دعواها و قهرهای مان بخیر.
زیرا همه آن دعواها و قهرها ناراحتی ها از سر صداقت بود.
در آن هیچ گونه کینه و سیاستی وجود نداشت.
شما نام بازی هایی را که در کودکی انجام می دادید به یاد دارید.
گاهی دلم تنگ می شود برای گرگم به هوا، فوتبال با دروازه سنگی درون کوچه،
بالا بلندی و تمام کارهایی که در کوچه با بچه ها در کوچه انجام می دادیم.
دلنوشته های متنوع برای دوران کودکی
تمام چیزهای مربوط به کودکیمان بسیار زود گذشت.
آن زمان تمام خوراکی ها مزه دیگری داشتند.
بستنی ها شیرین تر بودند.
یخمک ها آب نمی شدند و حتی لواشک ها ترش تر و نمکی تر بودند.
این روزها زندگی تمام طعم و لذت خود را از دست داده است.
کاش یاد بگیریم که در زندگی بسیار زود دیر می شود
و از آن تنها برای ما یک حسرت بزرگ بر جای می ماند.
کاش دنیا جور دیگری برای ما رقم می خورد.
کاش می توانستیم بار دیگر به دوران کودکی برگردیم.
گاهی فکر می‌کنم کاش انسان ها زمان پیری به دنیا می آمدند.
بعدها با تجربه بیشتری به دوران جوانی وارد می شدند.
در نهایت کودکی بی گناه بودند که در آغوش مادرشان از این دنیا می رفتند.
این گونه می توانستیم ارزش کودکی و جوانی را بدانیم و آن را به سادگی هدر ندهیم.
کودکی هایمان بسیار زود گذشت.
اما اکنون که به آن فکر می کنم خاطره هایی که داشت بسیار زیبا و شیرین بودند.
متن یادت بخیر برای دوران شیرین کودکی
ای روزهای زیبای کودکی مان یادتان بخیر.
آن زمان چقدر بی ریا و ساده بودیم و تمام حرف هایمان دلی بود و از ته دلمان می آمد.
آن زمان سعی نمی کردیم که از روی سیاست و زرنگی رفتار کنیم.
همه ما از آن دوران زیبا و دلنشین گذشتیم و بزرگ شدیم.
دیگر دل هایمان به سادگی آن زمان نیست و تمام احساس خود را دادیم
و منطق را جایگزین آن کردیم.
ین روزها هیچ حرفی صادقانه نیست.
کاش در زمان کودکی باقی می ماندیم یا حداقل سادگی دوران کودکی را از دست نمی دادیم.
کاش دوان بچگی ما آنقدر سخت نمی گذشت.
ما بزرگ شدیم اما گاهی فکر می کنم
که دنیایمان همراه بزرگ شدن ما کوچک شد.
زمان کودکی هایمان همه چیز شیرین بود
و طعم و رنگ و بوی دیگری می داد.
حتی زمانی که با دست هایمان وسط پارک یا حیات مدرسه آب می خوردیم.
باز هم آب مزه دیگری داشت.
شلوارهایمان پاره بود یا چمن آن ها را رنگ کرده بود.
اما باز هم دوران شیرینی را گذراندیم.
انتظاری که برای بزرگتر شدن داشتیم بسیار زیبا و دلنشین بود.
اما ارزش آن را نداشت که روزهای کودکی مان را از دست دهیم.
کودکی هایمان بسیار ساده گذشت.
تمام لبخندها و خوشی هایمان از روی سادگی بود.
اکنون که بزرگ شده ایم می توانیم بفهمیم که در این دنیا بر ما چه می گذرد
و دوران کودکی چه دوران طلایی بود و ما آن را از دست دادیم.
منبع:تالاب
