کتاب معنی ازدواج

کتاب معنی ازدواج

13 دقیقه خواندن ⌚ 

برخورد با پیچیدگی های تعهد با حکمت خداوند

آیا مجرد هستید یا مشکلات ازدواج دارید؟ علاوه بر این، آیا شما یک مسیحی هستید؟

پس باید به تیموتی کلر اجازه دهید تا به شما توضیح دهد:

معنای ازدواج.

چه کسی باید “معنای ازدواج” را بخواند؟ و چرا؟

معنای ازدواج همانطور که تیموتی کلر در “مقدمه” نشان می دهد، کتابی است برای افراد متاهل و مجرد، اما همچنین کتابی درباره کتاب مقدس است.

از آنجایی که، همانطور که در ادامه می‌گوید، “اساس همه کتاب مقدس است”، هدف اصلی این کتاب برای مسیحیان است، خواه مجرد، متاهل یا طلاق باشند. در واقع، به صراحت اعضای جامعه LGBT+ را با همان تعریفی که از ازدواج در «مقدمه» پیشنهاد می‌کند، مستثنی می‌کند. پس اگر فکر می کنید که ازدواج (همچنین) درباره خداست، آن را بخوانید. نکن – اگر غیر از این فکر می کنی

معنای ازدواجهمچنین باید برای طرفداران مذهبی جان گاتمن و دو کتاب معروف او جذاب باشد: اصول هفت گانه برای عملی کردن ازدواج و چرا ازدواج ها موفق می شوند یا شکست می خورند.

درباره تیموتی کلر

تیموتی کلر یک کشیش مسیحی آمریکایی است ، و متکلم.

کلر، کشیش موسس کلیسای پروتستان رستگار در شهر نیویورک، به عنوان نویسنده چندین کتاب پرفروش مشهور است، از جمله دلیل خدا: اعتقاد به عصر شک و خدای ولخرج: بازیابی قلب ایمان مسیحی.

کاملاً مناسب است، کلر معنای ازدواج را با کمک همسرش کتی کلر نوشته است.

در https://timothykeller.com/ 

بیشتر بیاموزید

خلاصه کتاب

بر اساس “خواندن مستقیم متون کتاب مقدس”، معنای ازدواج به بررسی “درک مسیحی از ازدواج” می‌پردازد.

تصورات نادرست در مورد چگونگی درک فرهنگ مدرن از عشق، باعث می شود فکر کنید که مهمترین بخش زندگی شما یافتن یک همجنس روحی است و باید باور داشته باشید که عشق در مرکز این جستجو قرار دارد.

در حقیقت، ازدواج یک افسانه دیزنی نیست، و ازدواج شاد اساساً به معنای تجربه نکردن سختی‌ها و تنش‌ها در رابطه نیست، بلکه به معنای غلبه بر آنها با هم نیست.

معنا – هر زمان که کلمه “ازدواج” را در زیر ذکر می کنیم، به قول نویسنده در مورد “رابطه مادام العمر و تک همسری بین یک مرد و یک زن” صحبت خواهیم کرد.

کلر تعریف خود را بیشتر توضیح می دهد، به این ترتیب:

طبق کتاب مقدس، خدا ازدواج را ابداع کرد تا عشق نجات‌بخش خود را در مسیح به ما منعکس کند، شخصیت ما را اصلاح کند، و انسانی پایدار بیافریند. جامعه برای تولد و پرورش کودکان، و برای به انجام رساندن همه اینها با آوردن جنس های مکمل به یک اتحاد پایدار و تمام عمر. بنابراین، باید گفت که این دیدگاه مسیحی برای ازدواج چیزی نیست که توسط دو نفر از یک جنس قابل تحقق باشد. این دیدگاه متفق القول نویسندگان کتاب مقدس است، و بنابراین این دیدگاهی است که ما در بقیه این کتاب فرض می‌کنیم، حتی اگر مستقیماً به موضوع همجنس‌گرایی نپردازیم.

محتوای معنای ازدواج برگرفته از افکار سنت پل در مورد ازدواج است که در افسسیان 5: 18-33 بیان شده است، و در واقع، هر یک (به جز یکی) از هشت فصل آن با نقل قول برگرفته از این قطعه، که به طور کامل به عنوان متنی به کتاب نقل شده است.

همه چیز دیگر، همانطور که در خلاصه ما خواهید دید، اساساً تفسیری بر سنت پل است.

یکی: راز ازدواج

متن فصل 1، “راز ازدواج” افسسیان 5:31-32 است: “مرد باید پدر و مادر خود را ترک کند و به همسر خود ملحق شود و هر دو یک تن خواهند شد. این یک راز عمیق است…”

کلر سعی می‌کند این راز را به‌عنوان معجزه «دو انسان ناقص که با هم گرد هم می‌آیند تا فضایی از ثبات، عشق و تسلی ایجاد کنند – پناهگاهی در دنیای بی‌قلب» توضیح دهد. این کار دشواری است و متأسفانه با درک مدرن از ازدواج.

شواهد فراوان است: امروزه، دو برابر بیشتر از سال 1960 طلاق وجود دارد. تنها دو سوم از تمام تولدهای امروزی مربوط به والدین متاهل است و از هر 10 فرزند تنها 1 فرزند از والدین مجرد نیم قرن پیش متولد شده است. در نهایت، بیش از 72٪ از بزرگسالان آمریکایی در سال 1960 ازدواج کردند، اما تنها 50٪ در سال 2008 ازدواج کردند.

دلیل؟

خب، حرکت تاسف بار از «ما» به «من». کلر می نویسد: «ازدواج در گذشته یک نهاد عمومی برای منافع عمومی بود، و اکنون یک ترتیب خصوصی برای رضایت افراد است. ازدواج قبلاً مربوط به ما بود، اما اکنون مربوط به من است.»

از قضا، این آزادی جدید در ازدواج است (دیوید بروکس می‌گوید “فردسازی رادیکال” الف) که همسران را اندکی کمتر از قبل آزاد و بسیار ناخشنودتر کرده است.

امروزه، شما می توانید با هرکسی که می خواهید ازدواج کنید، و به دلیل دیزنی و هالیوود، انتظار دارید “فردی کاملا سازگار” را پیدا کنید. یا همین است یا هیچ مشکل این است که “کامل” وجود ندارد، بنابراین بسیاری از آنها چیزی ندارند، “به شدت بین آرزوهای غیرواقعی و ترس های وحشتناک ازدواج گرفتار شده اند.”

کلر را باور نمی‌کنید؟

این یک آمار کنجکاو است: دو سوم ازدواج‌های ناراضی باید در عرض نیم دهه خوشبخت شوند، اگر افراد ترجیح دهند به جای طلاق، ازدواج نکنند!

دو: قدرت ازدواج

قبل از فصل 2 افسسیان 5:21 آمده است: “به خاطر احترام به مسیح تسلیم یکدیگر شوید.”

در اینجا کلر تز پل را ارائه می دهد که “همه شرکای متاهل به کار روح القدس در زندگی خود نیاز دارند.”

چرا؟

زیرا تنها از طریق کار روح است که می توانیم با دشمن اصلی ازدواج مبارزه کنیم: خود محوری!

و اینجاست که حمله کلر به مفهوم جدید ازدواج – پیوندی که در آن دو نفر می‌توانند به اندازه مجردی آزاد باشند – واقعاً ظاهر می‌شود.

، او می گوید، این به سادگی غیرممکن است!

وقتی در مورد شغلی تصمیم می گیرید – چه حرفه ای در پزشکی، حقوق یا هنر – چیزی که همه از شما می خواهند انجام دهید تا بتوانید موفق شوید تسلیم شدن است. شما بدون کمی فداکاری و اختصاص وقت آزاد خود به نوشتن نویسنده نمی شوید، درست است؟ و شما با تحصیل همزمان در مقطع دکترا یک وکیل موفق نمی شوید، درست است؟ خوب، چرا ازدواج باید متفاوت باشد؟

کلر می نویسد: «چه زن باشیم چه زن، ما نباید برای خود زندگی کنیم، بلکه برای دیگری زندگی کنیم. و این سخت ترین و در عین حال مهم ترین کارکرد زن یا شوهر بودن در ازدواج است.»

کلر می‌گوید که در یک اتحادیه – هر نوع اتحادیه – شما سه احتمال دارید (و فقط سه احتمال): می‌توانید با شادی خدمت کنید، می‌توانید با خشم یا سردی پیشنهاد خدمت بدهید، یا می‌توانید خودخواهانه اصرار کنید. به روش خودت.

فقط یکی از این انتخاب‌ها منجر به خوشبختی و رضایت در ازدواج می‌شود، و نیازی نیست به شما بگوییم کدام یک.

سه: جوهر ازدواج

در فصل سوم معنای ازدواج (که با افسسیان 5:31 شروع می‌شود)، کلر خواننده را «به قلب آنچه در مورد ازدواج است-یعنی عشق.”

البته، سؤالی که او در اینجا می‌کوشد به آن پاسخ دهد، یکی از قدیمی‌ترین سؤال‌های کتاب است: به نام خدا، عشق واقعاً چیست؟

برخلاف آنچه شما فکر می کنید، عشق فقط نام دیگری برای پروانه های موجود در شکم شما نیست، هنگامی که با کسی که فکر می کنید همین است ملاقات می کنید.

کلر به ما یادآوری می‌کند: «وقتی برای اولین بار عاشق می‌شوید، فکر می‌کنید آن شخص را دوست دارید، اما واقعاً اینطور نیست. شما نمی توانید بلافاصله بفهمید که آن شخص کیست. که سالها طول می کشد. شما در واقع عاشق ایده خود از شخص هستید — و این همیشه در ابتدا، یک بعدی و تا حدودی اشتباه است.”

عشق واقعی بعد از این اتفاق می‌افتد، وقتی واقعاً با شخصی که عاشقش شده‌اید ملاقات کنید. در واقع، کلر استدلال می کند، عشق تقریباً هرگز آن چیزی نیست که در زمان حال اتفاق می افتد: آن چیزی است که به وعده های آینده اعتبار می بخشد.

او می نویسد:

دوست داشته شدن اما شناخته نشدن آرامش بخش است اما سطحی است. شناخته شدن و دوست نداشتن بزرگترین ترس ماست. اما کاملاً شناخته شدن و دوست داشتن واقعی، بسیار شبیه دوست داشتن خداست. این چیزی است که ما بیش از هر چیزی به آن نیاز داریم. این ما را از تظاهر آزاد می‌کند، ما را از حقانیت خود فروتن می‌کند، و ما را برای هر مشکلی که زندگی ممکن است ما را بیاندازد، تقویت می‌کند.

عشق واقعی فقط افقی نیست، بلکه عمودی نیز هست. وقتی در پیشگاه خداوند عهد بسته می شود، خداوند نیز بخشی از ازدواج است. و هنگامی که او آنجا باشد، هر وعده شکسته ای دو برابر پرداخت می شود.

چهار: ماموریت ازدواج

اکنون، ممکن است بپرسید، اگر کسی بتواند در سطح “عمودی” ارتباط برقرار کند و در عشق ابدی خدا با خوشحالی غوطه ور شود، چرا به یک رابطه “افقی” با فردی از جنس مخالف نیاز دارد؟

اول از همه، به آن فکر کنید (البته اگر مذهبی هستید فقط به صورت استعاری) به عنوان نوعی نقص طراحی فکر کنید: آدم در باغ عدن زندگی می کرد و این امتیاز را داشت که با خود خدا صحبت کند، و با این حال، او احساس تنهایی می کرد و برای کامل شدن به حوا نیاز داشت.

از آن زمان، هر یک از ما تقریباً همین احساس را داریم. به تعبیر بلک، “ما به یک دوست نیاز داریم، اوه، ما به یک دوست نیاز داریم – تا ما را خوشحال کند، نه اینکه خودمان اینجا بایستیم…” همسر ما در تئوری (مسیحی) باید بهترین دوست ما باشد.

و این خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکر می کنید. یعنی فقط به این معنا نیست که کسی را در اطراف خود داشته باشید که شما را درک کند، بلکه به این معناست که کسی را داشته باشید که بتواند «نقایص، نقص‌ها، ضعف‌ها، وابستگی‌های شما را ببیند» و در عین حال در زیر آن‌ها فردی را ببیند که می‌توانید تبدیل شوید، «کسی که خدا شما را می‌خواهد. بودن.”

بار دیگر، عشق مربوط به زمان حال شما نیست، بلکه مربوط به آینده ما است. و این رسالت ازدواج است: تبدیل شما به کسی که می توانید باشید، کسی که در غیاب دیگری هرگز نمی شدی.

پنج: دوست داشتن غریبه

فصل پنجم این بحث را ادامه می‌دهد و رابطه بین حال و آینده در ازدواج، بین دانش و عشق را بیشتر بررسی می‌کند.

و با نقل قولی از استنلی هاوئرواس الهی‌دان آمریکایی شروع می‌شود که در «سکس و سیاست: برتراند راسل و «جنسیت انسانی» استدلال کرد که مشکل اصلی در ازدواج «یادگیری نحوه دوست داشتن و مراقبت از غریبه‌ای است که به او می‌پردازیم». شما خود را متاهل می بینید.”

مهم نیست که قبلاً چقدر با کسی قرار گذاشته اید، ازدواج با او به معنای ازدواج با یک غریبه است – زیرا ازدواج ویژگی های زیادی را هم در شما و هم در شریک زندگی تان نشان می دهد که تا آن لحظه از همه پنهان بود.

>

و اکنون مبارزه واقعی آغاز می شود!

و به اندازه کافی جالب، این یک دعوای دوگانه است: شما نه تنها با شخص واقعی که همسرتان است، بلکه با شخص واقعی که خودتان هستید نیز مواجه می شوید.

اما به همین دلیل است که همدیگر را دارید: دیدن “آدم بهتر” در یکدیگر و کمک به یکدیگر در راه.

به همین دلیل است که، کلر می نویسد: «یکی از اساسی ترین مهارت ها در ازدواج، توانایی گفتن حقیقت صریح و بدون رنگ در مورد کاری است که همسرتان انجام داده است – و سپس، به طور کامل، غیرعادلانه، و با شادی بخشش را بدون هیچ گونه عفو و بخشش بیان کنید. ذره ای برتری، بدون اینکه طرف مقابل احساس کند.»

شش: در آغوش گرفتن دیگری

فصل 6 به طور کامل توسط همسر تیموتی، کتی کلر نوشته شده است. قابل درک است، زیرا به یکی از بحث برانگیزترین مسائل ازدواج مسیحی می پردازد، که توسط سنت پل در افسسیان 5: 22-3 فرموله شده است، بدین ترتیب: «ای زنان، مانند خداوند تسلیم شوهران خود باشید. زیرا شوهر سر زن است همانطور که مسیح سر کلیسا است، بدن او، که او نجات دهنده آن است.»

کتی این آیات را با افسسیان 5:25 ترکیب می کند (“شوهرها، همسران خود را دوست بدارید، همانطور که مسیح کلیسا را ​​دوست داشت و خود را برای او تسلیم کرد”) تا در مورد یک موضوع بحث برانگیز امروزی صحبت کند: تفاوت های جنسیتی.

جای تعجب نیست، او می‌گوید که تعداد کمی وجود دارد و اینها طبیعتاً دو کارکرد متفاوت دارند: کارکرد شوهر و زن. همیشه نقشه خدا این بود که زن و مرد را متفاوت کند. و این همیشه بخشی از وظایف ما بود که با طرح‌هایمان زندگی کنیم.

تا آنجا که به زنان مربوط می شود، این به معنای تسلیم داوطلبانه است، یعنی “هدیه ای که ارائه می شود … نه یک وظیفه اجباری.” ازدواج به معنای پذیرش دیگری است، به همین دلیل است که ازدواج های همجنس گرا مانع از رشد می شوند، در مقابل ازدواج های دگرجنس گرا.

کتی می نویسد: «یک شخص از جنس خودش به اندازه ای که باید غیریت را در آغوش بگیرد، نمی تواند داشته باشد، اما برنامه خدا برای زوج های متاهل شامل پذیرش دیگری است تا ما را متحد کند، و این فقط بین یک مرد اتفاق می افتد. و یک زن.”

هفت: مجردی و ازدواج

خوب، اگر موارد بالا در مورد همجنس گرایان درست باشد، در مورد افراد مجرد چه می گوید؟ آنها حتی کمتر دیگری را برای پذیرفتن دارند. و اگر رسالت ازدواج این است که فرد را بیش از هایی که هست، کند، آیا به این معنی است که افراد مجرد، به طور پیش فرض، به اندازه افراد متاهل برآورده نمی شوند؟

راستش را بگویم، ما فکر نمی‌کنیم که کلرها به درستی به این سؤال پاسخ دهند.

آنها می گویند که امروزه که افراد زیادی بار زیادی را بر دوش ازدواج می گذارند و انتظارات زیادی از آن دارند، مجردی منجر به افسردگی و ناامیدی می شود. آنها در واقع احساس عدم رضایت و نارضایتی می کنند و حتی نسبت به شادی دیگران حسادت می کنند.

اما اگر مسیحی هستید، این اتفاق نمی‌افتد، زیرا در حال حاضر «یک رابطه عشقی عمیقاً رضایت‌بخش با مسیح دارید و به یک رابطه عاشقانه کامل با او در آینده امیدوار هستید». این ممکن است الهام بخش شما برای یافتن یک همسر باشد، اما همچنین می تواند به شما کمک کند تا زندگی نسبتاً رضایت بخشی را بدون همسر داشته باشید.

البته، اگر اینطور باشد، ازدواج معنای کمی دارد. و اگر اینطور نیست، شما نمی توانید تنها بر اساس عشق مسیح زندگی کنید (برای اطلاعات بیشتر به خلاصه فصل 4 مراجعه کنید).

هشت: رابطه جنسی و ازدواج

«به این دلیل، پولس قدیس در افسسیان 5:31 می‌گوید، «مرد پدر و مادر خود را ترک خواهد کرد و به همسر خود ملحق می‌شود و هر دو یک بدن خواهند شد.»

اما این عمل “یک جسم شدن” به ندرت به عنوان چیزی مقدس در نظر گرفته شده است. در واقع، کاملاً برعکس: سکس از نظر بسیاری از الهی‌دانان و متفکران مسیحی یک “عمل کثیف” بود، به همین دلیل است که بسیاری از دولت‌ها در طول تاریخ آن را غیر مقدس می‌دانستند.

کلر می‌گوید که این مورد توسط کتاب مقدس پشتیبانی نمی‌شود و “مسیحیت کتاب مقدس ممکن است مثبت‌ترین دین در جهان باشد.”

حتی بیشتر، او می‌گوید که «سکس شاید قوی‌ترین راه آفریده خدا باشد که به شما کمک می‌کند تمام خود را به یک انسان دیگر بدهید. سکس راهی است که خداوند برای دو نفر تعیین کرده است تا متقابلاً به یکدیگر بگویند: “من کاملاً، همیشه و منحصراً متعلق به شما هستم.”

«شما نباید از رابطه جنسی برای کمتر گفتن استفاده کنید»، کلر نتیجه می گیرد و ادعا می کند که رابطه جنسی در ازدواج تنها شکل قابل قبول رابطه جنسی است:

کتاب مقدس می‌گوید از لحاظ فیزیکی با کسی متحد نشوید، مگر اینکه مایل باشید با آن شخص از نظر احساسی، شخصی، اجتماعی و اقتصادی متحد شوید. ، و از نظر قانونی بدون اینکه از هر نظر آسیب پذیر شوید، از نظر جسمی برهنه و در برابر طرف مقابل آسیب پذیر نشوید، زیرا آزادی خود را رها کرده اید و خود را در ازدواج مقید کرده اید. سپس، هنگامی که خود را به ازدواج دادید، رابطه جنسی راهی برای حفظ و تعمیق این پیوند با گذشت سالها است.

سکس، برای کلر، هم یک عمل متحد کننده و هم یک سرویس تجدید پیمان است. و به اندازه عشق مهم است. در واقع، باید به همان شیوه درک شود: این چیزی نیست که شما دریافت می کنید، بلکه چیزی است که می دهید.

فقط برای یک و یک نفر.

درس های کلیدی از “معنای ازدواج”

1. شما هرگز یک شریک ایده آل پیدا نخواهید کرد
2. دانش بدون عشق وحشتناک است. عشق بدون دانش سطحی است
3. ازدواج یعنی خدمت به دیگری (و خدمت به خدا)

شما هرگز یک شریک کامل پیدا نخواهید کرد

مهم نیست چقدر تلاش می کنید، هرگز چیزی به عنوان “همسر روح”، یعنی “یک بازی کاملاً سازگار” پیدا نمی کنید.

دیزنی و هالیوود را فراموش کنید: “ازدواج خوشبختی تا آخر عمر” یک چیز فانتزی است.

ازدواج بسیار سخت تر از آن چیزی است که فکر می کنید. اما، همچنین، بسیار ارزشمندتر است.

دانش بدون عشق وحشتناک است. عشق بدون دانش سطحی است

بنابراین، یافتن فردی کاملاً سازگار هرگز هدف ازدواج نبود.

زیرا در این صورت رشد متوقف می شود. و ازدواج همه چیز در مورد رشد است، همه چیز در مورد یافتن کسی است که شما را دوست داشته باشد نه به خاطر شکلی که در حال حاضر هستید، بلکه برای آنچه می توانید در آینده تبدیل شوید.

در واقع، ازدواج، تقریباً همیشه، پیوند بین دو غریبه است. ما عاشق ایده یک شخص می شویم، و این عشق نیست – این فقط یک احساس سطحی و از نظر فیزیولوژیکی قابل توضیح است. تنها پس از درک واقعی کسی که احساسات واقعی خود را نسبت به او می دانید.

به همین دلیل است که وقتی کسی را دوست دارید حتی بعد از اینکه بیشتر ویژگی های او را فهمیدید، می توانید کاملاً مطمئن باشید که واقعاً او را دوست دارید.

ازدواج برای خدمت به دیگری است 

کلر می نویسد:

ازدواج راهی است برای دو دوست معنوی که به یکدیگر در سفر کمک کنند تا به افرادی تبدیل شوند که خدا آنها را طراحی کرده است.

به عبارت دیگر، ازدواج به معنای بیشتر شدن با کمک شخص دیگری است. برای اجازه دادن به این فرآیند، باید خود را تسلیم آن شخص دیگری کنید.

و منظور ما از تسلیم “تسلیم شدن” است: ازدواج جایی برای جستجوی آزادی نیست. کاملاً برعکس، جایی است که شما مرزهای درست را پیدا می‌کنید.

درست مانند دین.

به همین دلیل است که ازدواج مسیحی (اگر ما به کلرها اعتقاد داشته باشیم) بر ازدواج های غیر مسیحی غلبه می کند: وقتی یاد گرفتید که تسلیم مسیح باشید، تسلیم شدن به همنوعان آسان تر است.

بالاخره، اینها دو فرمان بزرگ هستند، اینطور نیست؟

این خلاصه را دوست دارید؟ ما از شما دعوت می کنیم برنامه 12 دقیقه ای برای خلاصه ها و کتاب های صوتی شگفت انگیزتر.

“معنای نقل قول های ازدواج”

دوست داشته شدن اما شناخته نشدن آرامش بخش است اما سطحی است. شناخته شدن و دوست نداشتن بزرگترین ترس ماست. اما کاملاً شناخته شدن و دوست داشتن واقعی، بسیار شبیه دوست داشتن خداست. برای توییت کلیک کنید

انجیل این است: ما گناهکارتر و ناقص‌تر از آن چیزی هستیم که تا به حال جرأت کرده‌ایم باور کنیم، اما در عین حال در عیسی محبوب‌تر و پذیرفته‌تر هستیم. مسیح بیش از هر زمان دیگری جرات امیدواری را داشتیم. برای توییت کلیک کنید

دوستی زمانی ایجاد می شود که یک یگانگی عمیق باشد. مردم که حقیقت را با عشق به یکدیگر می گویند، با هم به یک افق سفر می کنند. برای توییت کلیک کنید

عشق بدون حقیقت احساساتی است. از ما حمایت می‌کند و تأیید می‌کند، اما ما را در مورد نقص‌هایمان انکار می‌کند. حقیقت بدون عشق سختی است. این اطلاعات را به ما می دهد اما به گونه ای که ما واقعا نمی توانیم آن را بشنویم. برای توییت کلیک کنید

کتاب مقدس می گوید عشق واقعی به طور غریزی خواهان ماندگاری است. برای توییت کردن کلیک کنید

بررسی انتقادی ما

برخلاف بسیاری از کتاب‌های مسیحی بیش از حد یک طرفه در این زمینه، معنای ازدواج چیزهای زیادی برای ارائه دارد و بسیار غنی از بینش و خرد است که مطمئناً باید به خوانندگانش کمک کند، خواه مجرد باشند. یا متاهل.

اما، جدی گرفتن بیشتر آن برای ما دشوار بود، زیرا اغلب با خود متناقض است، و تقریباً هرگز این موضوع را در نظر نمی‌گیرد که ازدواج برای کسانی که نه مسیحی هستند چه معنایی دارد.

>

بنابراین، اگر شما یک مسیحی هستید، این کتاب عنوان را توجیه می‌کند و نه تنها در مورد معنای ازدواج بلکه در مورد معنای زندگی نیز چیزهای زیادی به شما می‌آموزد. با این حال، اگر اینطور نیستید، احتمالاً تقریباً هیچ چیز ارزشمندی در بیشتر صفحات آن پیدا نخواهید کرد.

حتما بخوانید : کتاب گل رز برای امیلی
چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید
خروج از نسخه موبایل