کتاب استفاده روزمره

کتاب استفاده روزمره

5 دقیقه خواندن ⌚ 

برای خلاصه/درس امروز، مایلیم از شما یک سوال بسیار جدی و بیش از حد پیچیده بپرسیم. . یعنی، چگونه می‌توانید با گذشته چندین قرن شستشوی مغزی بدون شورش با صدای بلند در زمان حال مبارزه کنید؟

آلیس واکر در داستان کوتاه مشهور خود «استفاده روزانه.”

چه کسی باید “استفاده روزمره” را بخواند؟ و چرا؟

در طول پنجاه سال گذشته یا بیشتر، بسیاری از دولت‌ها تلاش کرده‌اند حقوق اقلیت‌ها را پس دهند.

با این حال، همانطور که “استفاده روزمره” آلیس واکر می آموزد، همه چیز به سادگی “از این به بعد همه با هم برابر هستیم – پس بیایید اینطور رفتار کنیم.”

چون… در مورد گذشته چطور؟

درباره آن سال‌هایی که ما آنقدر برابر نبودیم و برخی آنقدر رنج کشیدند که نوه‌هایشان هنوز درد را احساس می‌کنند، چطور؟

نمی‌توانید بگویید که بازی جوانمردانه است اگر داوران در نهایت بی‌طرف باشند، وقتی تیم دیگر تمام تماس‌ها را برای سه ربع و نیم دریافت کرد و صد امتیاز پیش بود!

و بدتر از آن – بازی‌ای که ما انجام می‌دهیم فقط با کیفیت‌های تیم دیگر مطابقت دارد.

متوجه نمی‌شوید چه می‌گوییم؟

خواندن «استفاده روزمره.”

یا به سادگی – از قبل بخوانید.

بیوگرافی آلیس واکر

آلیس واکر رمان‌نویس و شاعر آمریکایی، یکی از نویسندگان برجسته در ادبیات مدرن آمریکا است. او همچنین یک فمینیست صریح است و حتی اصطلاح «زن‌گرا» را برای راه‌اندازی یک جنبش فمینیستی سیاه/رنگی در سراسر جهان ابداع کرد.

آلیس واکر در سال 1983 زمانی که اولین نویسنده سیاهپوست آمریکایی بود که برای رمانش “رنگ بنفش” برنده جایزه پولیتزر برای داستان شد، به شهرت رسید.

این کتاب همچنین جایزه کتاب ملی را برای او به ارمغان آورد و تنها دو سال بعد توسط کسی جز استیون اسپیلبرگ در یک فیلم بسیار موفق اقتباس شد. این فیلم با بازی دنی گلاور، ووپی گلدبرگ و اپرا وینفری، نامزد 11 جایزه اسکار شد.

آلیس واکر همچنین نویسنده کتاب‌های تحسین‌شده دیگری مانند «زندگی سوم گرنج کوپلند» و «مریدین» است و به خاطر احیای علاقه منتقدان ادبی به آثار زورا نیل هرستون، نویسنده تحسین‌شده اکنون مشهور است. اجتناب ناپذیر “چشمان آنها خدا را تماشا می کرد.”

خلاصه کتاب

با اولویت دادن به صدای زنان آفریقایی آمریکایی برای اولین بار، «استفاده روزمره» تمرکز یک نسل کامل از نویسندگان زن سیاه پوست را پیش بینی کرد. بیایید شیرجه بزنیم.

قهرمان اصلی و راوی “استفاده روزمره” خانم جانسون، یک زن آفریقایی-آمریکایی از جنوب و مادر دو فرزند بسیار متفاوت – مگی و دی است.

از این رو، نامی که معمولاً در طول داستان با آن نامیده می شود: مادر.

اکنون مامان، درست مانند بسیاری از زنان دیگر در گذشته، دو زندگی دارد.

یکی در خیالاتش است:

من همانی هستم که دخترم می‌خواهد: صد پوند روشن‌تر، پوستم مانند یک کلوچه جو نپخته است. موهایم زیر نورهای داغ می درخشد. جانی کارسون کارهای زیادی برای انجام دادن دارد تا با زبان تند و شوخ من هماهنگی داشته باشد.

و دیگری زندگی واقعی اوست:

در زندگی واقعی من زنی درشت اندام و استخوانی بزرگ با دستانی خشن و مردانه هستم. در زمستان در رختخواب لباس خواب فلانل می پوشم و در طول روز لباس راحتی می پوشم. من می توانم یک گراز را با بی رحمی یک مرد بکشم و تمیز کنم. چربی من در هوای صفر مرا گرم نگه می دارد.

حالا مامان، که سیاه پوست بود، حتی گزینه ای برای انتظار این همه از زندگی نداشت. در واقع، پس از اتمام کلاس دوم، مدرسه او تعطیل شد.

چرا؟

از او نپرسید چرا، او می‌گوید: “در سال 1927 رنگی‌ها سوالات کمتری نسبت به الان می‌پرسیدند.”

مادر در حال حاضر با مگی زندگی می‌کند، که او نیز از شانس و اقبال برخوردار نبود. مامان می‌گوید: «او می‌داند که باهوش نیست. “مثل ظاهر خوب و پول، سرعت از او گذشت.”

چیزهای دیگری نیز از او گذشتند.

و او زخم هایی برای اثبات آن دارد: او در آتش سوزی خانه ای که بیش از یک دهه قبل از وقوع رویدادهای داستان رخ داده است، سوخته است!

تا اینجا، “قلعه شیشه ای”-مانند، اینطور نیست؟

اکنون مامان و مگی منتظرند تا دی به آنها سر بزند.

برخلاف مگی، دی زیبا و شیک، باهوش و تمام قد است. همچنین: با پولی که مامانش و جامعه‌اش در اختیارش قرار دادند، مدتی پیش از خانه‌اش برای تحصیل در آگوستا برخوردار شد.

و اکنون او برمی گردد.

و پسر، چه ورودی است!

اول از همه، او تنها نیست – بلکه با کسی که ممکن است دوست پسر، نامزد یا حتی شوهر او باشد.

و آن کسی یک عرب است که نامش Mama به اندازه کافی نمی تواند تلفظ کند، بنابراین ما به Hakim-a-barber گیر کرده ایم.

اگرچه او آرایشگر نیست و علاقه ای به کشاورز یا گله داری مانند خانواده احتمالی خود و کل جامعه مادر ندارد.

نام او تنها نامی نیست که برای مادر مشکل ایجاد می کند.

می بینید، دی دیگر دی نیست.

او اکنون Wangero Leewanika Kemanjo است.

با وجود اینکه او نام خود را از عمه اش گرفته است، که نام او را از مادرش گرفته است، … و غیره. دی چگونه جرأت می کند نامی را که از طریق این همه نسل منتقل شده است پاک کند؟

به بیان ساده، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که او را نامرئی کرده است.

چون او یک دی نیست – درست مانند هیچ یک از آن 60 میلیون برده قبل از شستشوی مغزی در ایالات متحده!

به عبارت دیگر: Wangero یک نکته برای اثبات دارد.

مطالب استفاده روزمره

از طرف دیگر، مامان یک شام برای درست کردن دارد.

بنابراین، همه می نشینند تا غذا بخورند.

اما، دی برای غذا اینجا نیست – او دستور کار بزرگتری در منو دارد.

اول از همه، او می‌خواهد بالای یک کره‌پزی که توسط عمویش ساخته شده است، ببرد. سپس، او می خواهد دو لحاف دست ساز را نیز بردارد.

اوه نه!

همه چیز به جز لحاف ها – مامان می گوید، و به دی می گوید – ببخشید، وانگرو – که آنها برای مگی محفوظ هستند، که زندگی آنقدر از او گرفته است که لحاف ها را نیز از او گرفته است. .

اما Wangero اصرار دارد.

استدلال او؟

Maggie آنها را با “استفاده روزمره” خراب می کند. Wangero اهمیت آنها را به عنوان مصنوعات فرهنگی درک می کند.

مامان می‌گوید

فرهنگی-شمولچری است – آنها برای استفاده عملی ساخته شده‌اند و اگر کسی در قفسه کسی بنشیند چه فایده‌ای از آنها خواهد داشت؟

لحاف ها با مگی می مانند!

Wangero آن را داشته است!

او به مادر می‌گوید که برخلاف او، میراث خود را درک نمی‌کند.

و اینکه او در شرف تغییر آن برای دیگران است.

در نهایت، او می رود، و مگی و مامان، بار دیگر، در حیاط می نشینند و به تماشای رانندگی وانگرو و حکیم آرایشگر در دوردست می نشینند.

این خلاصه را دوست دارید؟ ما از شما دعوت می کنیم برنامه ۱۲ دقیقه‌ای، برای خلاصه‌های شگفت‌انگیز و کتاب‌های صوتی.

«استفاده روزمره از نقل قول‌های PDF»

مگی فکر می کند خواهرش همیشه زندگی را در کف یک دست نگه داشته است، این “نه” کلمه ای است که دنیا هرگز یاد نگرفته است که به او بگوید. برای توییت کلیک کنید
بعد از کلاس دوم، مدرسه تعطیل شد. از من نپرسید چرا: در سال 1927 رنگی سوالات کمتری نسبت به الان می پرسید. برای توییت کلیک کنید
برای توییت کلیک کنید
برای توییت کلیک کنید
او بدون ترحم برای ما می خواند. تحمیل کلمات، دروغ ها، عادات دیگران، تمام زندگی بر ما دو نفر، نشستن به دام افتاده و نادان زیر صدای او. برای توییت کلیک کنید

بررسی انتقادی ما

«رنگ بنفش» ممکن است معروف‌ترین رمان آلیس واکر باشد، اما «استفاده روزمره» مشهورترین و پرتفسیرترین داستان کوتاه او، «سنگ بنای کار او» است.

ارسطو، که در آغاز زمان نوشت، خاطرنشان کرد که مردم تراژدی را به حماسه ترجیح می دهند زیرا هر دو تأثیر یکسانی بر گیرنده دارند، اما اولی در مدت زمان بسیار کوتاه تری به آن دست می یابد.

اکنون، “رنگ بنفش” حدود 300 صفحه است و اقتباس سینمایی آن دو ساعت و نیم طول می کشد. و برای خواندن «استفاده روزمره» به چند دقیقه زمان نیاز دارید.

به شما اجازه می‌دهیم محاسبه کنید.

حتما بخوانید : کتاب گل رز برای امیلی
چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید
خروج از نسخه موبایل