کتابخلاصه 22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی
کتابخلاصه 22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی
13 دقیقه مطالعه ⌚
MicroSummary: آیا تا به حال از خود پرسیده اید که آیا اصول بازاریابی اساسی وجود دارد که بتوان آنها را دنبال کرد کسی که به آنها اجازه می دهد شرکت های برنده ایجاد کنند؟ دو تن از مشهورترین مشاوران و نویسندگان بازاریابی جهان گرد هم آمدند تا سعی کنند آنها را ترسیم کنند و آن را به کتابی تبدیل کردند که برای همه کسانی که می خواهند در این زمینه کار کنند، یک شاهکار است. آل ریس و جک تروت در 22 قانون تغییرناپذیر بازاریابی، مجموعه ای از بهترین شیوه ها را برای موفقیت نهایی بازاریاب مدرن به تصویر کشیده اند. این قوانین را زیر پا بگذارید و از بازار خارج خواهید شد.
آیا باید شروع کنیم؟
در معرض خطر خود آنها را نقض کنید!
آیا در زمینه بازاریابی/مدیریت/برندینگ کار می کنید؟ آیا شما یک کارآفرین هستید یا شاید یک ایده/یک کسب و کار کوچک دارید که می خواهید آن را به یک ایده بزرگ/شرکت بزرگ تبدیل کنید؟
اگر پاسخ حداقل برای یک سوال بالا “بله” است، “22 قانون تغییرناپذیر بازاریابی” یکی از اولین کتاب هایی است که باید بخوانید و یادداشت برداری کنید!
“22 قانون غیرقابل تغییر مارکتینg، نوشته شده توسط Al Ries و جک تروت، راهنمای کاملی را به شما ارائه می دهد. حتی میتوانیم آن را کتاب مقدس بازاریابی بنامیم، ساختاری مختصر (در 22 فصل کوتاه) و خواندن آن بسیار آسان است.
خواندن این کتاب به شما کمک میکند تا روی موضوعات واقعاً مهم تمرکز کنید، مانند موارد زیر: انتخاب بهترین تصمیمها، سرمایهگذاری بهتر بودجه، و جلوگیری از اشتباهات، و اتلاف وقت و پول.
بازاریابی طولانی مدت / 22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی
اولین ذهن بودن همه چیز در بازاریابی است. re برای توییت کلیک کنید
“خلاصه 22 قانون تغییرناپذیر بازاریابی”
این کتاب قوانین اساسی و ثابتی را ارائه میکند که موفقیت و شکست را تعیین میکند. شرکت ها یا محصولات/خدمات در بازار خرده فروشی.
حتی اگر کتاب بیش از 20 سال پیش منتشر شده باشد، قوانین و توصیه های ارائه شده همچنان به عنوان بازاریابی به روز هستند و مصرف کنندگان تغییر چندانی نکرده اند.
این کتاب پس از بیش از 25 سال مطالعه در مورد اینکه چه چیزی در بازاریابی موثر است و چه چیزی کار نمی کند، نوشته شده است.
هر قانون بازاریابی یا تأییدیه ارائه شده در کتاب با مثالهای واضح و واقعی از تاریخ برندهای معروف (مانند IBM، کوکاکولا، زیراکس، استارباکس و غیره) در مقابل نمونههایی از شرکتهایی که وجود ندارند، همراه است. دیگر در بازار است.
طبق نظر نویسندگان Al Ries و Jack Trout برخی از شرکتها پیشرفت کردهاند و محبوبیت فزایندهای پیدا کردهاند، خطوط تجاری خود را گسترش دادهاند، یا فقط فروش خود را برای محدوده خاصی افزایش دادهاند زیرا مدیریت قوانین بازاریابی ارائه شده در کتاب را کشف کرد و به آنها احترام گذاشت.
متأسفانه، شرکتهای دیگری بودند (یا هنوز هستند) که کسب و کار خود را متوقف کردند یا حتی ورشکست شدند، زیرا بازاریابی مشابهی را در نظر نگرفتند قوانین.
#1: قانون رهبری
اولین نفر بودن در بازار بهتر از داشتن محصولی بهتر از رقبا است.
مردم معمولاً به یاد می آورند که اولین انسان روی ماه یا اولین هوانورد چه کسی بود، اما هیچ کس به یاد نمی آورد که دومین نفر چه کسی بود.
هاینکن اولین آبجو وارداتی در ایالات متحده آمریکا بود و امروز همچنان شماره 1 است.
همین امر در مورد میلر، اولین آبجو سبک در بازار آمریکا نیز صدق می کند. به هر حال، اگر محصول یا ایده خوب نباشد، اولین بودن کمکی نمی کند.
#2: قانون طبقه بندی
با توجه به دشواری رهبری دستهای که رقابت آن از قبل وجود دارد، بهتر است دسته جدیدی از محصولات ایجاد کنید و محصول خود را در آن قرار دهید.
لازم نیست مقوله به طرز وحشیانه ای متفاوت باشد، اما اگر رهبر وجود داشته باشد در دسته فعلی، یک تغییر ایجاد کنید که بتوانید منحصر به فرد باشید.
در مثال دسته “آبجوهای وارداتی”، Heineken میتواند پیشرو باشد، اما شما میتوانید برای مثال در دسته “آبجوهای وارداتی سبک” پیشرو باشید.
شاید شما اولین مردی نباشید که روی ماه قدم میگذارد، اما ممکن است اولین زنی باشید که به ماه قدم میگذارد.
#3: قانون ذهن
مهمتر از شماره 1 بودن در بازار، شماره 1 بودن در ذهن مصرف کنندگان است.
پیشگام بودن در بازار کمک می کند، در نهایت، هیچ رقابتی برای ذهن مصرف کنندگان وجود ندارد. اما، از آنجایی که مصرف کننده مستعد یک نام تجاری است، تغییر آن بسیار دشوار است.
برای موفقیت بدون صرف پول زیادی برای خرید تبلیغات ، هدف شما این است که تا جایی که ممکن است ذهن های زیادی را بدون نظر شکل گرفته پیدا کنید و برای شکل دادن به آنها سخت تلاش کنید.
#4: قانون ادراک
بازاریابی در مورد محصولات، ویژگیها و کیفیت آنها نیست، بلکه در مورد برداشت مردم از آن محصول است.
هیچ حقیقتی وجود ندارد، و آنچه ما حقیقت می نامیم تصوری است که مردم در ذهن خود ایجاد می کنند. در ژاپن، بزرگترین خودروساز هوندا است، اما در بازار ایالات متحده، تنها در جایگاه سوم، پس از تویوتا و نیسان قرار دارد.
اگر کیفیت یک خودرو برای مصرف کننده مهم است، رهبر باید در هر دو بازار یکسان باشد.
نکته جالب اینجاست که در ژاپن، هوندا برای موتورسیکلتهایش مشهور است. بنابراین، تمرکز بازاریابی باید همیشه معطوف به تغییر ادراکات باشد.
#5: قانون تمرکز
قوی ترین چیزی که در بازاریابی وجود دارد، داشتن یک کلمه در ذهن مصرف کننده است.
داشتن یک زمینه خاص تضمین میکند که وقتی مردم در معرض این کلمه قرار میگیرند، آن را با نام تجاری صاحب کلمه مرتبط میکنند. تیغه های اصلاح مترادف ژیلت هستند.
رایانهها مترادف با IBM هستند و Google به معنای تحقیق در مورد چیزی است.
#6: قانون انحصار
تکمیل قانون تمرکز، غیرممکن است که حرف شرکت دیگری را بپذیرید.
برگر کینگ سعی کرد کلمه “سریع” را در اختیار داشته باشد اما قبلاً مکدونالدز بود و بنابراین آنها شکست خوردند و میلیونها دلار خرج کردند.
اگر یک رقیب قبلاً دارای یک عبارت یا کلمه است، سعی نکنید از آن استفاده کنید بلکه چیزی متفاوت و منحصر به فرد پیدا کنید.
اگر سعی کنید عبارت یا کلمه رقیب خود را بدزدید، تلاش های بازاریابی شما در نهایت به تقویت موقعیت رقیب شما.
#7: قانون نردبان
بازار را به عنوان نردبانی در داخل سر مصرف کننده تصور کنید. اولین قدم رهبر بازار است. دوم مکان دوم است و غیره.
استراتژی بازاریابی شما به قدمی که در نردبان بازار برمی دارید بستگی دارد. در برخی از دسته بندی های محصول، نردبان ممکن است دارای هفت پله باشد و برای ساختن استراتژی خود باید آن را بدانید. یک رویکرد کارآمد به طور واقع بینانه موقعیت فعلی شما را با سرمایه گذاری معقول مطابقت می دهد.
شرکت آمریکایی Avis شماره دو در بازار وسایل نقلیه اجاره ای بود و همانطور که با شعار “بهترین ها در اجاره خودرو” اعلام شد، آنها ضرر کردند زیرا مردم به این کمپین اعتقاد نداشتند.
آنها اکنون زمانی که موقعیت دوم خود را به دست آوردند و شعار “ما بیشتر تلاش می کنیم” را اتخاذ کردند، سود بیشتری دارند، که آنها را به شیوه ای مناسب موقعیت آنها مشخص می کند.
#8: قانون دوگانگی
در دراز مدت، تمام نبردهای بازاریابی تنها با دو رقیب انجام می شود. به مک دونالد و برگر کینگ فکر کنید. نایک و ریباک.
همیشه دو برند برای برنده شدن در یک دسته تلاش می کنند.
شرکت هایی که بر بازار خود تسلط ندارند باید تلاش کنند تا خود را به عنوان شماره 2 معرفی کنند. اگر می خواهند در بلندمدت موفق باشند.
#9: قانون مخالف
اگر برای مقام دوم مبارزه می کنید، استراتژی شما توسط رهبر تعیین می شود. نقاط قوت خود را به نقاط ضعف تبدیل کنید.
سعی نکنید بهتر باشید و مخالف او را تعقیب کنید. اگر کوکاکولا شرکت تودهها است، پپسی «انتخاب نسل جدید» است. .
به این ترتیب، توجه رقبای دیگر را میدزدید، به هر حال، بیشتر مردم تمایل دارند بین «مارک مورد اعتماد قدیمی» و «نام تجاری جدید وارد شده» قرار بگیرند.
#10: قانون تقسیم
به مرور زمان، بیشتر دستهها به بخشهای زیادی تقسیم میشوند و هر کدام به عنوان یک دسته مستقل شروع به عمل میکنند.
ماشینها بهعنوان یک دسته شروع شدند و امروزه خودروهای اسپورت، خودروهای لوکس، خدمات شهری و غیره وجود دارند.
اغلب شرکتها این را درک نمیکنند و معتقدند که بخشها با هم ترکیب میشوند، سرمایهگذاری روی همافزایی.
برندهای پیشرو با حمله به دستههای جدید با برندهای جدید، سلطه خود را حفظ میکنند. برای مثال وقتی هوندا سعی کرد وارد بازار لوکس شود، برند جدیدی به نام آکورا ایجاد کرد.
#11: قانون چشم انداز
نتایج بازاریابی را فقط در درازمدت می توان قدردانی کرد. این اشتباه است که برنامه ریزی بلند مدت را قربانی بهبود نتایج کوتاه مدت کنیم.
افزایش فروش در کوتاهمدت از طریق استفاده از تخفیفها میتواند برای صندوقدار شرکت مثبت باشد، اما به مصرفکنندگان آموزش میدهد که هنگام معامله خرید کنند، و این باعث کاهش سود در بلندمدت میشود.
#12: قانون گسترش خط
شرکتها تمایل دارند تسلیم وسوسه گسترش برند موفق به حوزههای نامرتبط شوند.
وقتی این اتفاق میافتد، شرکت در نهایت تمرکز خود را از دست میدهد و شکست میخورد، زیرا شروع میکند به جای تمرکز بر آنچه که میداند، همه چیز برای همه باشد. در بازاریابی، بیشتر کمتر است.
هر چه یک شرکت محصولات بیشتری داشته باشد، سود هر یک کمتر است.
و همچنین کمتر، بیشتر است: هر چه برند میخواهد جایگاه کوچکتری را اشغال کند، جایگاه آن در ذهن مصرفکنندگان در آن حوزه کانونی بالاتر میرود.
#13: قانون قربانی
شما باید روی فتح چیزی مهم تمرکز کنید. شرکت هایی که سعی می کنند همه چیز را انجام دهند در نهایت با شکست مواجه می شوند. برای پیشرفت، یک شرکت نباید:
- یک خط محصول کامل و متنوع را ارائه دهید؛
- روی گسترش برند در حوزههای نامرتبط تمرکز کنید؛
- استراتژی را دائماً تغییر دهید؛
اگر شرکتی آماده چنین فداکاریهایی نباشد، هرگز برنده نخواهد شد. یک مثال خوب، امتحان کردن یک کانال جدید است، شاید کسب و کار شما به عملکرد متکی باشد، و استفاده از استراتژی های بازاریابی پیامکی ممکن است باشد. عالی است.
در موارد دیگر، کسبوکار شما کالاهای گرانقیمتی را میفروشد، در این صورت احتمالاً بازاریابی پیامکی چیزی نیست که شما باید بهطور جدی در نظر بگیرید. برای اطلاعات بیشتر، آخرین آمار پیامک را کاوش کنید.
#14: قانون صفات
برای هر ویژگی که توسط یک شرکت در بازاریابی استفاده میشود، یک ویژگی مخالف وجود دارد که شرکت دیگر میتواند به طور موثر از آن استفاده کند.
دلیل این تاکتیک واضح است. برنده شدن با جایگزینی رهبران بازار چالش برانگیز است. بنابراین باید روی خدمت به هر بخش از بازار که رهبر نادیده می گیرد تمرکز کنید.
در این بخش، همیشه فضای کافی وجود خواهد داشت.
#15: قانون صراحت
اشتباهی را در بازاریابی خود بپذیرید و مصرفکنندگان آن را مثبت میپذیرند.
این کار با غیرمنتظره بودن و باز کردن مخاطب برای پیام شما کار می کند.
شرکتهای هوشمند شکستهای بازاریابی را میپذیرند و سپس آنها را به چیزی مثبت تبدیل میکنند.
مشتری بالقوه باید فوراً با عذرخواهی شما موافق باشد. در غیر این صورت باعث سردرگمی خواهید شد.
#16: قانون تکینگی
در هر موقعیت بازاریابی، همیشه حرکتی وجود دارد که موفقیت قابل توجهی به همراه خواهد داشت.
تنظیم یک استراتژی ناکارآمد به نتیجه نمی رسد. کمی سختتر کار کردن در اجرای یک تاکتیک ناکارآمد نتیجه نمیدهد.
تقریباً در هر موقعیتی، گزینه ای وجود دارد که نتایج عالی را به همراه خواهد داشت. چالش این است که این گزینه را پیدا کنید و آن را کشف کنید. رقبا یک نقطه ضعف خواهند داشت.
#17: قانون پیش بینی ناپذیری
تلاش برای پیشبینی برنامههای مسابقه غیرممکن است و واکنش آنها هرگز قابل پیشبینی نیست. روندهای کلی را مطالعه کنید، اما از نتیجه گیری بی اساس یا اغراق آمیز حقایق اجتناب کنید.
همچنین باید از شرط بندی که آینده تکرار گذشته خواهد بود اجتناب کنید. فقط برنامه ریزی کنید که اگر اتفاق غیرمنتظره ای رخ دهد چه کاری انجام دهید و برنامه های خود را برای پاسخ به پویایی بازار انعطاف پذیر کنید.
#18: قانون موفقیت
موفقیت منجر به غرور می شود که منجر به شکست می شود. موفقیت تمایل دارد که عینیت را از بازاریابان دور کند.
شما باید مراقب باشید تا از موفقیت و شکست زودهنگام در آینده جلوگیری کنید. متخصصان خوب نفس خود را از کارشان جدا می کنند و دیدگاه خود را به دیگران تحمیل نمی کنند، اما سعی کنید خود را به جای مشتریان خود قرار دهید.
افراد خوب وقتی با پیشنهادی از برندشان مواجه میشوند، به روشی فکر میکنند و واکنش نشان میدهند.
یک مثال جالب زمانی است که کن اولسن، یک مدیر موفق در DEC، به محاسبات شخصی معرفی شد.
موفقیت او مانع از آن شد که پتانسیل آن محصول را ببیند و DEC هرگز در انقلاب محاسبات شخصی شرکت نکرد.
#19: قانون شکست
شکست در بازاریابی را باید انتظار داشت و پذیرفت. در بازاریابی، بهتر است به جای اینکه اجازه دهید وضعیت به طور نامحدود ادامه پیدا کند، اشتباهات را به موقع بپذیرید.
به عنوان یک مثال عالی، هوشمندانه نیست که امیدوار باشید همه ایمیلهای شما به مشتریان احتمالی شما تحویل داده شود. با تبدیل پاک کردن لیست ایمیل به سادگی می توانید از تحویل بد جلوگیری کنید.
هیچ کس در بازاریابی هرگز آن را درست متوجه نمی شود.
یک مثال جالب: یک بار دهانشویه Listerine توسط رقیبی به نام Scope مورد حمله قرار گرفت.
آنها در کمپین ادعا کردند که طعم لیسترین وحشتناک است و طعم آنها بهتر است.
لیسترین با کمپین “مزه ای که از شما متنفر است، 2 بار در روز” به زمین پاسخ داد. این باعث شده مصرف کنندگان لیسترین بیشتری مصرف کنند و این شرکت برنده شده است.
#20: قانون هیپ
وضعیت واقعی هر طرح بازاریابی اغلب برعکس آن چیزی است که در مطبوعات.
وقتی فروش ضعیف است، شرکت ها مصاحبه می کنند و می گویند که مشکلی ندارند. هنگامی که آنها قوی هستند، شرکت ها سکوت می کنند.
به مقالههای تولید شده توسط سرویسهای مطبوعاتی اعتقاد نداشته باشید و به جزئیات پنهان کوچک آنچه در بازار اتفاق میافتد توجه کنید.
تفاوت زیادی بین جلب توجه عمومی و ایجاد انقلاب در بازار وجود دارد.
برخی از بهترین موفقیتهای تاریخ، مانند رایانه شخصی و فکس، فروش بسیار کندی داشتند در آغاز شد و پوشش مطبوعاتی کمی به خود جلب کرد، و برخی از مفاهیم اغراق آمیزتر، مانند تلفن ویدیویی و سگوی، شکست خوردند.
#21: قانون شتاب
برنامههای بازاریابی موفق برنامههای بازاریابی از روندها پیروی میکنند، نه از مدها. مدها اتفاقات کوتاه مدت و روندها تغییرات بلندمدت هستند. وقتی یک شرکت شتاب زیادی میگیرد و با مدها شروع به کار میکند، معمولاً به شکست ختم میشود.
#22: قانون منابع
ایده های خوب بدون منابع مناسب مطرح نشدند.
حتی بهترین حرفهایهای دنیا هم اگر منابع لازم برای ارتباط با مشتری را نداشته باشند، خیلی دور نمیشوند.
برای رسیدن به آنجا باید پول سرمایه گذاری کنید و حتی بیشتر، پول برای اصلاح خودتان در ذهن مصرف کنندگان.
نویسندگان کتاب، الریس و جک تروت دو استراتژیست بازاریابی حرفه ای هستند که از بهترین و شناخته شده ترین در سطح بین المللی محسوب می شوند.
آنها با هم کار کردند و چند کتاب مفید دیگر در رابطه با بازاریابی، موقعیت یابی، و نام تجاری، با هم و همچنین جداگانه نوشته اند.
GetNugget نقش خود را با معرفی این شاهکار باشکوه به خوانندگان ایفا می کند. خلاصه کتاب ما به شما کمک می کند تا تصویر بزرگ این کتاب را ببینید.
«22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی» این نظریه را تأیید می کند که هر برند باید زمان و انرژی بیشتری را صرف فعالیت های بازاریابی کند و از وارد شدن به نبردهای خطرناک با رقبا اجتناب کند.
آل ریس همچنین یکی از بنیانگذاران و رئیس شرکت مشاوره مستقر در آتلانتا Ries & Ries است که در آنجا با شریک و دخترش لورا ریس کار می کند در حالی که جک تروت یکی از بنیانگذاران تئوری موقعیت یابی و همچنین بازاریابی است. تئوری جنگ.
«خلاصه 22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی» شامل پنج اصل بازاریابی است که از اهمیت بالایی برخوردار هستند:
-
«اولین بودن بهتر از بهتر بودن است. فقط تعداد کمی از مردم به آنچه بهتر است علاقه دارند.»
وقتی یک مشتری بالقوه هستید، به یاد میآورید که کدام شرکت ابتدا محصولی را عرضه کرد و محصول را با شرکت مرتبط میکنید.
البته، همیشه اولین محصولات بهترین نیستند و شما فقط در صورتی در بازار برای جایگزین جستجو می کنید که از دسته افرادی باشید که به دنبال کیفیت هستند و می خواهند یک محصول را آزمایش کنند. محصول جدید را برای مقایسه انجام دهید و سپس تصمیم بگیرید که محصول چه کسی مشتری وفادار باقی بمانید.
-
“بازاریابی نبرد ایده ها و ادراکات است، نه نبرد محصولات.”
بعضی از بازاریابان و مدیران فکر می کنند که بازاریابی مربوط به محصولات است.
در واقع، بازاریابی درباره ایده ها و ادراکی است که در ذهن مصرف کنندگان در مورد یک محصول باقی می ماند.
بهعلاوه، بسته به نوع برداشتی که محصولات و شرکتها در ذهن مردم ایجاد میکنند، این شرکتها تصمیم میگیرند چه کسی برنده نبرد است.
-
“موثرترین کلمات ساده و سودمند هستند.”
این نقل قول به قانون تمرکز اشاره دارد، قانونی که همیشه در همه زمینه ها اعمال می شود.
بهعنوان یک شرکت، باید تمرکز کنید: بر نحوه شکلگیری ادراکات، تمرکز بر اولین بودن در ذهن مشتری، تمرکز بر حقایق و واقعیت، تمرکز بر تلاشهای خود.
ماهیت بازاریابی محدود کردن تمرکز است. تمرکز به این معنا نیست که پیچیدهترین راهها را برای جستجوی کلمات بسیار پیچیده برای توصیف شما انتخاب کنید، کلماتی که به خاطر نمیمانند و به هدف نمیرسید.
شما باید کلمات ساده ای را پیدا کنید که شرکت شما، محصول شما و به طور کلی تجارت شما را توصیف کند و وقتی آن کلمات را پیدا کردید باید از آنها محافظت کنید، برای اثبات واقعی بودن آنها برای بهره مندی از آنها، و زمانی که این کلمات دیگر وجود ندارند. مفید است، باید کلمات را تغییر دهید.
-
“چیزهای خوب نصیب کسانی می شود که فداکاری می کنند – JackTrout”
قانون فداکاری نه تنها در تجارت اعمال میشود، بنابراین اگر میخواهید امروز موفق باشید، باید چیزی را رها کنید.
-
«ایده های بدون پول بی ارزش هستند. برای ورود به ذهن و ماندن در ذهن پس از رسیدن به آن، به پول نیاز دارید.
در واقع، قانون منابع پیچیدهتر است، زیرا چندین جنبه وجود دارد که باید در نظر گرفته شود: برای ترویج یک ایده، باید آماده باشید که هزینههای زیادی برای سرمایه گذاری بپردازید، اما در عین حال – باید از ایده خود استفاده کنید. برای یافتن پول، نه کمک بازاریابی.
همچنین، همه ایدهها/محصولات به پول زیادی نیاز ندارند [یک محصول فنی یا تجاری باید پول بازاریابی کمتری به دست بیاورد، زیرا فهرست مشتریان بالقوه کوتاهتر است و رسانهها ارزانتر هستند.] احتمالاً بهترین دستور/راهحل این خواهد بود: [ 1. ابتدا ایده را دریافت کنید، 2. سپس برای بهره برداری از آن پول بگیرید.]
کتاب «22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی» نیز افسانههای خاصی مانند موارد زیر را ربوده است:
“بسیاری از مردم بر این باورند که مسئله اساسی در بازاریابی متقاعد کردن مشتریان بالقوه است که محصول یا خدمات بهتری دارید. درست نیست.»
“این تصور وجود دارد که پاسخ همه سوالات بازاریابی پول است. درست نیست! یک روز چند دلار می تواند معجزه بزرگی انجام دهد، اما روز بعد میلیون ها دلار نمی تواند یک شرکت را از سقوط نجات دهد.»
«هیچ بهترین محصولی وجود ندارد. تمام آنچه در دنیای بازاریابی وجود دارد، ادراکاتی است که در ذهن مشتری یا مشتری بالقوه وجود دارد.”
“اگر مردم می خواهند ماندگاری طولانی داشته باشند، این همان چیزی است که ما باید تبلیغ کنیم. درست؟ اشتباه است.»
«ایجاد طعمها یک راه محبوب برای تلاش برای به دست آوردن سهم بازار است. طعم بیشتر، سهم بیشتر. درست به نظر می رسد، اما کار نمی کند.»
مهم است که این 22 قانون تغییرناپذیر بازاریابی را همراه با مثال ها، مقایسه ها و توصیه های نویسندگان به خاطر بسپارید. برای هر قانون، آل ریس و جک تروت مطالعات موردی کوتاه مختلفی را ارائه می کنند که می تواند به عنوان مدل برای هر دو موقعیت استفاده شود:
– هنگامی که استراتژی استفاده شده بهترین نتایج را نشان می دهد؛
– زمانی که استراتژی مورد استفاده مطابق انتظار عمل نکرد.
در پایان، “22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی” کتابی است که باید برای افرادی که در بازاریابی و سایر زمینه های مرتبط کار می کنند، بخوانید.
مطمئناً نکات بسیار دیگری وجود دارد که میتواند به بازاریابی کمک کند، اما نویسندگان قوانین اساسی بازاریابی را انتخاب کردهاند، آن قوانین تغییرناپذیر که میتوانند تنها با مسئولیت شما نقض شوند!
این خلاصه را دوست دارید؟ میخواهیم از شما دعوت کنیم برنامه ۱۲ دقیقهای، برای خلاصههای شگفتانگیز و کتابهای صوتی.
یادداشت های پایانی:
درک اصولی که ذهن مصرف کننده را هدایت می کند برای موفقیت در دنیای مدرن بسیار مهم است.
بازاریابی یک مبارزه دائمی برای بخشی از ذهن و توجه مشتری است، بنابراین باید بدانید که چگونه میتوانید این ادراکات را شکل دهید و به چه ادراکات و ذهنهایی باید حمله کنید.
بسیاری از بازاریابان می خواهند شماره یک باشند یا از کاری که رهبر انجام می دهد تقلید کنند، اما در بیشتر موارد، این بهترین راه نیست. از قوانین تغییر ناپذیر پیروی کنید و یک استراتژی برنده خواهید داشت.
فقط یک مرد معمولی با مهارت نوشتن، و بازاریابی دیجیتال.
امیر رئیس بین المللیو است SEO در 12min. او در اوقات فراغت خود عاشق مدیتیشن و بازی فوتبال است.