چگونه ناراحتی به یک بیماری مسری تبدیل شد؟

چگونه ناراحتی به یک بیماری مسری تبدیل شد؟

تعداد افراد ناراضی به سرعت در حال افزایش است. بدبختی به یک بیماری عفونی تبدیل شده است که توسط افرادی که…

را انتخاب می‌کنند

Mutluluk başarı mıdır? mutsuzluk hannah clay 13 reasons why ölmek için on üç sebep
تصویر 13 دلیل Netflix

در حالی که برخی از افرادی که ناراحتی را ترجیح می دهند از مشکلاتی که با آن روبرو هستند شکایت دارند، بخش بزرگی از آنها از چیزهایی شکایت می کنند که به راحتی به دست می آیند. می توان از مثال هایی برای توضیح این وضعیت استفاده کرد.

تنها چیزی که آسان می دهد این است. احساس سیری آنی است.

برای شاد کردن افراد باهوش باید تلاش کرد. باید در مورد تشکیلاتی صحبت کرد که در نتیجه این امر به وجود آمد. هیچ چیزی که به راحتی به دست می آید نمی تواند رضایت کافی را ایجاد کند زیرا به سرعت مصرف می شود. تنها چیزی که آسان می دهد این است؛ این احساس سیری فوری است.

احساس سیری فوری مستلزم تداوم است زیرا زمانی که زمان میل بعدی فرا می رسد کافی نخواهد بود. نتیجه لذت هایی که به طور مداوم به دست نمی آید. درماندگی و ناراحتی مزمن است. این پایان اجتناب ناپذیر است و اولین حلقه زنجیر این چرخه بدبختی است. زیرا ناراحتی مسری است.

بیایید سعی کنیم این وضعیت را با یک مثال ساده توضیح دهیم:

ما می توانیم مانند افرادی که “فست فود” مصرف می کنند به آن فکر کنیم. برخی از افراد ممکن است غذایی را انتخاب کنند که در عرض 15 دقیقه برای سرکوب احساس گرسنگی آماده شود. غذایی است که کالری زیادی دارد و همزمان با زمان سرو، احساس سیری به شما دست می دهد. مضرات آن بیشتر از حجم آن است و پرمصرف ترین مواد غذایی هستند. در عین حال، این رکورددار مصرف است که با فراگیرتر شدن آن، افراد را به افراد بد شکل تبدیل می کند.

اجازه دهید آن را با مثال دیگری ساده کنیم:

بیایید یک کوه را تصور کنیم. هدف؛ به اوج برسیم ما می توانیم دو راه جایگزین برای این کار پیدا کنیم. اولین؛ یعنی در 15 دقیقه با هلیکوپتر در اوج باشید. راه دوم این است که؛ رسیدن به قله در 5 ساعت با تلاش بدنی. من می شنوم که بسیاری از افراد بدون هیچ شکی هلیکوپتر را قبول می کنند و حتی در حین تکمیل آخرین جمله مقاله نیز سرسختانه بر همین تصمیم پافشاری می کنند. تفاوت کلی بین هلیکوپتر و تلاش فیزیکی وجود دارد. رسیدن به آن با تلاش بدنی گواه تلاش و اراده ویژه است. نتیجه اجتناب ناپذیر موفقیت است.

احساس موفقیت همیشه ردی از خود به جا می گذارد که در یادها باقی می ماند.

این ردیابی کدگذاری ایجاد می کند که باعث احساس شادی می شود. مغز حافظه رمزگذاری شده را بارها و بارها تجربه می کند. از آنجایی که این کد نوعی آموزش است، مغز به صورت چند منظوره کار خواهد کرد. نتیجه؛ حرکت آینده در جهت دلخواه است. سپس موفقیت یک جادوی مخفی است که شادی را با علامت دائمی خود تازه نگه می دارد.

“خوشبختی شما در زندگی به کیفیت افکار شما بستگی دارد.”
—مارکوس اورلیوس

“فرد باید مراقب افکار خود باشد”

انسان به طور مستقیم یا غیرمستقیم هر آنچه را که فکر می کند وارد زندگی خود می کند. زیرا انسان با هر فرد و هر چیزی در تماس دائمی است. همانطور که این تماس می تواند یک فرد شاد را به خاطر یک فرد مجرد به سمت ناراحتی بکشاند، یک فکر واحد نیز می تواند همان فرد را به گرداب ناراحتی بکشاند.

طبق یک ضرب المثل چینی، انسان باید مراقب افکار خود باشد. زیرا آنها آغاز کاری هستند که شما انجام خواهید داد. به همین دلیل، انسان نباید اجازه دهد هر چیزی یا کسی که با او طنین انداز نمی شود، جایی در ذهنش اشغال کند.

این اولین قدم برای ادامه زندگی شاد و به روش‌های ساده‌تر است. این اولین قدم مسیر کل زندگی شما را تعیین می کند. یک فرد باید با انتخاب های خود با توجه به نوع زندگی که می خواهد در هنگام شروع زندگی کند. شادی پایدار؛ گاهی اوقات نیاز به خزیدن در مسیر ترجیحی دارد، نه میانبر.

“شاید زمانی باشد که نیاز به بیداری داشته باشد. این زمان اکنون فرا رسیده است.”
— بودا

مربی زندگی کیست و چه می کند؟

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید
خروج از نسخه موبایل