بزرگترین پیوزهایی که یک نماینده ادبی را از کار می اندازند

بزرگترین پیوزهایی که یک نماینده ادبی را از کار می اندازند

خودم، میرا شارما، من نویسنده‌ای هستم که اولین رمان داستانی انگلیسی زبان خود را نوشته‌ام و اگر سی‌هایی موافقت کند که آن را از طریق انتشارات محترمتان منتشر کند، مفتخرم. من پنج سال گذشته را با شور و اشتیاق روی این داستان گذراندم. همین سه ماه گذشته من ناامید شدم و به سراغ انتشار خودم رفتم. اکنون ناامیدکننده‌تر است، بنابراین برای یافتن ناشر مناسب از شما کمک می‌خواهم. لطفا دستنوشته کامل ضمیمه شده را بیابید. من منتظر واکنش شما هستم.

شوخی نمی‌کنم وقتی می‌گویم این یک نامه درخواست استاندارد است که ما نماینده دریافت می‌کنیم. آره! بنابراین، بیایید حقیقت را بیان کنیم:

  • از معرفی خود به عنوان «خودم» دست بردارید.
  • زبان انگلیسی خط فاصله ندارد.
  • بررسی کنید نامه جلد/پرس و جو برای اشتباهات گرامری و املایی.
  • یا آن را داستان یا رمان بنامید. نه هر دو.
  • اسم آژانسی را که به آن ارسال می کنید اشتباه املایی نکنید.
  • آژانسی را انتشارات خطاب نکنید. تحقیقات خود را انجام دهید.
  • و، اگر فکر می کنید که یک آژانس یک ناشر است، پس چرا از ما می خواهید که یک “ناشر مناسب” برای شما پیدا کنیم؟ حتی “ناشر مناسب” به چه معناست؟
  • اگر موفق به استخراج شناسه ایمیل صحیح از وب سایت آژانس شده اید، مطمئناً می توانید دستورالعمل های ارسال را بخوانید که به وضوح بیان می کند: “لطفاً ایمیل را ارسال کنید. سه فصل اول.» پس چرا کل دستنوشته خود را برای ما ارسال می‌کنید؟
  • اگر دستورالعمل‌های ارسال ما را دنبال کنید، پاسخ خواهیم داد، اما اگر «به نفس خود ادامه دهید» پاسخ نمی‌دهیم. که به من یادآوری می کند، ما به سرعت تنفس شما علاقه مند نیستیم، فقط به نوشتن شما علاقه مندیم.
  • فقط مودبانه و واقعاً “مناسب” است اگر سایر نمایندگان و ناشران را در همان ایمیل cc نکنید.
  • >

  • اگر مطالب ارسالی خود را از طریق ایمیل bcc برای ما بفرستید بدتر است.
  • اگر ایمیل شما به عنوان ایمیل باز ارسال شده برای ما ارسال شود، بدتر است.
  • از آنجایی که فکر می‌کنید آژانس به ما ارسال شود. یک «سازمان محترم» است، آیا فکر می‌کنید که تعقیب نماینده در فیس‌بوک درست است؟
  • اوه، و اگر به طور همزمان به ناشران ارسال کنید، فقط شانس خود را برای اینکه ما شما را بزرگ کنیم کاهش می‌دهید؟ دلار.
  • به هر حال، ما نامه‌های متنفر را دوست داریم!

به‌عنوان یک نماینده، هر ارسالی را با انتظار باز می‌کنم: این کتابی است که من هستم به دنبال آن هستید؟ بیش از یازده سال گذشته است، اما هیجان از بین نرفت. اما زمانی که سطرهای آغازین فصل اول درباره غروب یا طلوع خورشید، یا صدای جیر جیر پرندگان، یا موج های ملایم رودخانه است، برای من اتفاقی می افتد. نه . من را شکنجه نکن سپس جملاتی وجود دارد که می دانید نویسنده به هندی فکر می کند و به انگلیسی می نویسد. به خاطر خدا صادق باشید و به زبان مادری خود بنویسید. نکته اصلی این است که شما باید به عنوان یک نویسنده صادق باشید.

با این وجود، من خوش شانس هستم که به عنوان عامل به کتاب ضربان و ریتم اضافه می کنم و آن را در قفسه کتاب می بینم. مثل این است که برای اولین بار کودک خود را با آن لبخند بی دندان می بینید. این به من آن هجوم غرور مادرانه را می دهد.

این به این معنی نیست که برخورد با ناشرانی که خواندن و بازگشت آنها همیشه طول می کشد، خسته کننده و آزاردهنده نیست، به خصوص زمانی که مجبور هستید مدام به نویسندگان خود یادآوری کنید تا آنها را دریافت کنند. در مورد آنچه که قرار است بهترین کار را انجام دهند: بنویسند. اما این خطر حرفه ای است که ما به عنوان نماینده انتخاب می کنیم. اگر بخواهم دلخوری‌ها و شادی‌هایم را بسنجیم، قطعاً شادی‌ها بیشتر از دلخوری‌هاست و من این را از نظر سیاسی درست نمی‌گویم. صادقانه اعتراف می‌کنم که وقتی می‌بینم برخی از نام‌ها روی تلفنم زنگ می‌خورند، از درون ناله می‌کنم – – اعتراف نمی‌کنم که اینها ناشر یا نویسنده باشند – – و برای اینکه شیرین و مؤدب باشم، باید دندان‌هایم را به هم فشار دهم.

< عامل بودن در هند کار بزرگی نیست. در واقع کاملا برعکس است. مواقعی وجود دارد که کمیسیون فقط برای پرداخت قبض تلفن ماهانه کافی است. اکنون برای نماینده ما خیلی دیر است – ما بیش از حد به نویسندگانی که دوستشان داریم عمیقاً متعهد هستیم.

انتشار در هند فرصت‌های جدیدی را ایجاد می‌کند. آزمایشی و چالش برانگیز است. کار با زبان های مختلف ثواب دارد و منجر به کشف صداهای قدیمی و جدید می شود که نیاز به دستیابی به خوانندگان گسترده تری دارند. جاده ها باز هستند، ما باید به آن سفر کنیم.

حتما بخوانید : بابو بنگلادش!
خروج از نسخه موبایل