10 فشار اجتماعی که درونگراها به اشتباه به خود تحمیل می کنند
درونگرا بودن در دنیایی که اغلب به برونگرایی پرانرژی نیاز دارد، می تواند خسته کننده باشد.
متأسفانه، بسیاری از درونگراها با ایجاد انتظارات غیرواقع بینانه، کار را سختتر میکنند.
در زیر 10 فشار اجتماعی که اغلب به اشتباه به خود تحمیل میکنند، اما اجازه کامل برای توقف آن را دارند آورده شده است.
1. نیاز به همیشه در دسترس بودن اجتماعی.
در این عصر ارتباط دائمی، انتظار می رود بسیاری از افراد همیشه در دسترس دیگران باشند. اگر به پیامها یا پیامها فوراً پاسخ داده نشود، ممکن است طرف مقابل تصور کند که تنشهایی در رابطه وجود دارد و بسیاری از افراد با خوشحالی هر زمان که چشمانشان باز است با دیگران چت میکنند.
درونگراها برای شارژ کردن باتری شخصی خود به زمان زیادی برای تنهایی نیاز دارند، و این شامل زمان و مکان است تا به سادگی با افکار خود باشند.
اگر افراد درونگرا متوسط به اندازه کافی خلوت نکنند – چه در سکوت یا با موسیقی مورد علاقه خود یا نمایش های پر ارزش – ذخایر انرژی آنها به مرور زمان کاهش می یابد.
به این ترتیب، فشار مفروض برای اینکه همیشه خود را در دسترس دیگران قرار دهند، می تواند آنها را به شدت تخلیه کند.
2. درگیر شدن در رسانه های اجتماعی بیش از حد مطلوب.
بسیاری از درونگراها از حضور در چندین پلتفرم رسانه اجتماعی خوششان نمی آید، زیرا آنها را از نظر انرژی و همچنین مزاحم می دانند.
هنجار اجتماعی این روزها این است که همه اطلاعات شخصی را در فضای عمومی پخش میکنند تا غریبههای تصادفی آن را ببینند، در حالی که بیشتر درونگراها افرادی به شدت خصوصی هستند.
این انتظار وجود دارد – حتی در محیط های کاری – که افراد نه تنها حضور خود را در شبکه های اجتماعی حفظ کنند، بلکه جزئیاتی را در مورد خودشان نیز به اشتراک بگذارند.
اما اگر نمی خواهید، نیازی به شرکت در این تمرین نیست!
اگر فردی درونگرا هستید که ترجیح میدهید با مردم پیام کوتاه یا پیام فوری ارسال کنید تا اینکه با تلفن گیر کنید، بسیاری از برنامهها به شما این امکان را میدهند که خودتان را در حالت «دور» یا «آفلاین» قرار دهید، بنابراین تعامل با دیگران کاملاً در دسترس است. دستان شما.
3. پذیرش دعوتها یا شرکت در رویدادهایی که ترجیح میدهند نگویند.
اکثر افراد درونگرا فقط تعداد کمی “قاشق” پرانرژی برای استفاده روزانه دارند. به این ترتیب، آنها میدانند که برای انجام مسئولیتهای کاری و خانه به چند قاشق نیاز دارند و بعد از همه اینها چقدر انرژی برایشان باقی میماند.
وقتی دعوتهای اجتماعی مطرح میشوند، درونگراها اغلب به خاطر رد کردن آنها احساس گناه میکنند، حتی اگر بدانند قاشقی برای کشیدن ندارند.
بنابراین، به هر حال شرکت میکنند، و روزها پس از آن تهی میشوند، همگی به این دلیل که بهخاطر ظرافت خود، ضد اجتماعی یا بیادب به نظر نرسند.
آنها احساس میکنند که اگر شرکت نکنند، ممکن است در معرض خطر برچسب «زاهدانه» یا «ضداجتماعی» قرار بگیرند، که ممکن است به زندگی اجتماعی و حرفهای آنها آسیب برساند.
اگر نمی توانید در یک رویداد شرکت کنید، رد کردن مودبانه اشکالی ندارد: نکته کلیدی این است که مطمئن شوید افرادی که شما را دعوت کرده اند هنوز احساس می کنند برای شما مهم هستند. برای مثال، اگر دعوت عروسی را رد کردید، حتماً یک هدیه با بسته بندی زیبا و کارت صمیمانه ارسال کنید.
4. اجبار به صحبت های کوچک.
تقریباً هر فردی درونگرا که مجبور به صحبت های کوچک است، در انجام این کار احساس ناخوشایندی یا ناراحتی کرده است. برقراری ارتباط با دیگران اغلب دشوار است – به خصوص اگر موسیقی در حال پخش باشد یا افراد زیادی در یک زمان صحبت کنند – بنابراین بحث در مورد موضوعات سطحی که اصلاً به آنها اهمیت نمیدهند میتواند آزاردهنده باشد.
لزوماً کسی نیست که خود را مجبور کند که در مورد بانکداری سرمایه گذاری یا وضعیت آب و هوا با غریبه ها صحبت کند، فقط برای اینکه مؤدب باشد. تغییر موضوع به چیزی با عمق بیشتر یا بهانهجویی برای هوای تازه، هر دو کاملاً اشکالی ندارد.
5. تقلید برونگرایی.
بسیاری از درونگراها با تلاش برای تقلید از برونگرایی، خود را به طور کامل تخلیه می کنند. آنها اغلب این کار را انجام میدهند تا با همسالان خود سازگاری بهتری داشته باشند و در کل جامعه با سهولت بیشتری پذیرفته شوند.
به عنوان مثال، بیشتر درونگراها زمانی که درگیر مکالمه هستند، دوست دارند قبل از انجام این کار، در مورد آنچه که قرار است بگویند، فکر کنند. در مقابل، برونگراها عموماً هر چیزی را که فکر میکنند به زبان میآورند و با آن میچرخند. به این ترتیب، درونگراها اغلب سعی میکنند همین کار را انجام دهند، و بعداً به دلیل لغزش کردن بر سر کلماتشان، خود را سرزنش میکنند.
آنها همچنین ممکن است در موقعیتهای اجتماعی بسیار طولانیتر از آنچه که ترجیح میدهند درگیر شوند، و ذخایر انرژی خود را بهخاطر شرکت در «نوشیدنیهای شبانه» اداری یا فعالیتهای اجتماعی مشابهی که انتظار میرود در آن شرکت کنند، کاملاً خالی میکنند.
6. عذرخواهی برای درونگرایی آنها.
یک افراد درونگرا معمولی دارای کارتهای گزارش مدرسه هستند که در آنها به عنوان “نیاز به بیرون آمدن از پوسته خود” یا برچسب “ضد اجتماعی” توصیف شده است. بیشتر آنها از سنین پایین غرق در عذرخواهی برای کمبودهای خود شدند، زیرا آنها مانند همسالان پرحرف و حباب خود رفتار نمی کردند.
به این ترتیب، بسیاری احساس میکنند که باید به خاطر رفتار محتاطانه، گفتار آرامتر، عذرخواهی کنند یا در صورت تحریک بیش از حد، برای جمعبندی مجدد کنارهگیری کنند.
7. شبکه سازی به هر قیمتی.
مثل بسیاری از انتظارات برونگرای امروزی، به نظر میرسد در صورت امید به موفقیت، فشاری برای برقراری ارتباط با دیگران وجود دارد.
از مردم انتظار میرود که در مهمانیها یا سمینارها به منظور ایجاد ارتباط با “افراد مناسب” که اغلب شامل صحبتهای مخوف و تکنیکهای ماسک برونگرایانه است که قبلاً ذکر شد، چرت بزنند.
این نوع شبکه فقط برای درونگراها غیر معتبر نیست: کاملاً خسته کننده است.
آنها برای پذیرفته شدن توسط اطرافیان خود برای نشان دادن اشتیاق تحت فشار هستند و اگر به اندازه کافی تهاجمی شبکه نکنند ممکن است احساس کنند که آینده آنها در خطر است.
در نتیجه، آنها با تمام افرادی که ملاقات کردهاند، خود را به سختی دنبال میکنند، در حالی که آرزو میکنند با گربهشان و یک کتاب خوب به خانه برگردند.
8. احساس می کنند که آنها باید همیشه سازگار باشند.
بیشتر درونگراها ترجیحات قوی دارند که به آنها امکان می دهد در یک دنیای پر جنب و جوش و دیوانه تا حد امکان راحت (و عاقلانه) حرکت کنند.
از آنجایی که برون گرایی روش استانداردی برای عموم مردم است، به درون گراها آموزش داده شده است که معتقد باشند ترجیحات آنها غیرمنطقی و عجیب است.
در نتیجه، آنها یاد گرفتهاند که همیشه نیازها یا خواستههای دیگران را مقدم بر خواستههای خود قرار دهند تا اجازه ندهند به اصطلاح «عجیب بیادبانه» آنها در زندگی افراد «عادی» دخالت کند.
برای مثال، آنها ممکن است احساس کنند موظف هستند که در اواخر عصر که دوست دارند در سکوت مطالعه یا مطالعه کنند، دوستان خود را با صدای بلند تحمل کنند. به طور مشابه، آنها ممکن است احساس کنند موظف هستند که هر زمان که شخص دیگری زمان و انرژی خود را می خواهد، خود را در دسترس قرار دهند، حتی اگر (یا بهتر است بگوییم، زمانی که) دیگر انرژی برای دادن نداشته باشد.
9. نادیده گرفتن مرزهای شخصی آنها.
از بین تمام ویژگی هایی که درونگراها به اشتراک می گذارند، اجتناب از تعارض یکی از رایج ترین آنهاست. درونگراها صلح و آرامش را دوست دارند و بنابراین سعی میکنند از ایجاد هرگونه امواج بزرگ جلوگیری کنند.
در نتیجه، آنها اغلب در ایجاد و دفاع از مرزهای شخصی مشکل دارند. بسیاری ترجیح میدهند بدرفتاری و بیاحترامی را تحمل کنند تا اینکه کسی را ناراحت کنند، بنابراین از پیامدهایی که ممکن است ناشی از بحثهای احتمالی باشد اجتناب کنند.
مشکل این فقط رنجشی نیست که میتواند ناشی از خشم یا غم سرکوبشده باشد، بلکه در اثر بارگذاری بیش از حد نیز تخلیه میشود.
کارمندی که احساس میکند به دلیل اینکه به نظر نمیرسد نمیتواند به حجم کاری که همیشه در حال افزایش است «نه» بگوید، غرق شده است، ممکن است آنقدر فرسوده شود که برای رفاه خود به مرخصی نیاز داشته باشد.
به طور مشابه، شریکی که هم بار مالی و هم بار کار خانگی و عاطفی را به دوش میکشد، ممکن است به جای اینکه نیازها (و مرزها) خود را به طور مؤثر بیان کند، رابطه را از بین ببرد یا به آن پایان دهد.
همه افراد درونگرا به شدت تشویق می شوند که یاد بگیرند چگونه برای محافظت از خود حد و مرز تعیین کنند و از آن دفاع کنند.
10. اولویت دادن به راحتی دیگران بر آسایش خودشان.
علاوه بر اولویت دادن به نیازها و خواستههای دیگران بر خواستههای خود، درونگراها راحتی دیگران را نیز در اولویت قرار میدهند. این با بیزاری از تعیین مرز مرتبط است و می تواند در دراز مدت به همان اندازه مضر باشد.
یک مثال میتواند این باشد که در مورد اینکه چقدر از سرد یا گرم بودن دفتر ناراحت هستند صحبت نمیکنند تا “سر و صدا راه نیاندازند”، حتی اگر در نتیجه بیمار شوند، زیرا میترسند که اگر آسایش خود را در اولویت قرار دهند، شغل خود را از دست خواهند داد.
در مقابل، یک موقعیت جدیتر ممکن است شامل صحبت نکردن در مورد آزاری باشد که در خانه تجربه میکنند، زیرا نمیخواهند اعضای خانوادهشان در وضعیت بدی قرار بگیرند، یا صحبت نکردن وقتی کسی توهینآمیز است. نه اینکه دیگران احساس ناخوشایندی یا ناراحتی کنند.
اگر چیزهایی در حال آشکار شدن هستند که برای شما مشکلی ندارند، صحبت کردن خیلی خوب است. علاوه بر این، آسایش دیگران عالی است که باید در نظر گرفته شود، اما نباید به عنوان اولویت بالاتر از ایمنی شخصی و احترام به خود قرار گیرد.
——
زندگی استرس کافی را به افراد وارد میکند بدون اینکه ما با فشارهای اجتماعی خود تحمیلی به آن اضافه کنیم. درونگراها اعضای شگفت انگیز و ارزشمند جامعه هستند که هدایای بی شماری برای مشارکت دارند. آنها برای جا افتادن در آن نیازی به تظاهر به چیزی ندارند که نیستند، بلکه در عوض تشویق می شوند که خود واقعی خود باشند، طبق شرایط خودشان.