درهم برهم

خودخواهی: برکت یا نفرین؟ خودپرستی در مقابل نوع دوستی

خودخواهی: برکت یا نفرین؟ خودپرستی در مقابل نوع دوستی

انسان خودخواه است! افرادی هستند که به نظر می رسد فقط برای دیگران زندگی می کنند. در واقع حتی اساس این رفتار در خودخواهی نهفته است!

Bencillik: Kutsanmalı mı lanetlenmeli mi? Egoizm vs Altruizm

وقتی من یا شخص دیگری “خودخواه” نامیده می شود، لبخندی روی صورتم ظاهر می شود. من این را مضحک می دانم زیرا؛ این به همان اندازه پوچ است که به یک درخت بگویید “شما برگ دارید”، به یک گربه “دوم دارید”، یا به ماهی “شما نمی توانید در خشکی زندگی کنید”.

ارائه یک ویژگی که بدون شک برای همه افراد گونه منحصر به فرد است، به گونه ای که گویی یک پیشنهاد خاص است، وانمود می کند که اطلاعات جدیدی ارائه می دهد اما در واقع چیزی نمی گوید. من همیشه از صحبت های توخالی و توتولوژی بیزار بوده ام.

بله، هر فردی خودخواه است!

اما اشتباه نیست اگر بگوییم که این ویژگی در هر فردی کم و بیش شدید است، درست مانند تراکم مو. افرادی هستند که به نظر می رسد فقط برای دیگران زندگی می کنند. براینوع دوستیکه نقطه مقابل خودپرستی است; می‌توان گفت مجموعه‌ای از رفتارهایی است که برای افزایش رفاه و شادی فرد دیگر، رفتارهای خود را نادیده می‌گیرد.

خودخواهی: برکت یا نفرین شدن؟

با این حال، اگر یک حقیقت وجود داشته باشد که بسیاری از ما از آن آگاه هستیم، این است که خودخواهی در اساس بزرگترین نوع دوستی قرار دارد. شادی ناشی از شادی دیگران متعلق به خود فرد است. مسلم است که بسیار بیشتر از لذت هدر دادن دیگران به بشریت خدمت می کند و با وجدان سازگار است، اما کسی نیست که بگوید فداکاری که برای دیگران یا وطن انجام می شود، حالت لذتی مست کننده در ما ایجاد نمی کند. ..

علم همچنین به این واقعیت اشاره کرده است که نوع دوستی مبتنی بر منفعت شخصی است. داروین در طول مطالعات خود در مورد منشاء گونه ها متوجه شد که در تمام حیواناتی که زندگی اجتماعی را انتخاب کرده اند، افراد درون گروه برای منافع عمومی کار می کنند. طبیعتاً این مشاهدات با این ادعا که منفعت فردی برای بقا ضروری است در تضاد است.

در واقع، دانشمند پیشنهاد می‌کند که انتخاب طبیعی باعث برخی فداکاری‌ها در بین افراد می‌شود که پتانسیل تولیدمثلی گروه را افزایش می‌دهد. همانطور که داستان پیش می رود، از آنجایی که تضمین وجود «من» به بقای «دیگران» بستگی دارد، فداکاری و همبستگی لازم است. فهمیده می شود که خودخواهی، که نوعی از خود گذشتگی است از «مراقب نکردن به جای غاز»، وضعیتی منحصر به فرد برای انسان نیست.

***

این ایده که در زیر هر سنگی یک “من” وجود دارد، که حقیقت مطلقی که آگاهی به طور خود به خود به آن می رسد، در درون خود سوژه است، و اینکه هر چیزی خارج از سوژه (من) چیزی جز امکان نیست. با شروع از کوگیتوی دکارت، با گذر از اگزیستانسیالیسم، به جهان بینی رسید که با نظریه کوانتومی که امروزه می توان آن را فلسفه جهانی نامید: «من معیار همه چیز در اطرافم هستم که آن را واقعیت می نامم!»

Bencillik… Kutsanmalı mı lanetlenmeli mi?
خودخواهی برکت یا نفرین خودپرستی در مقابل نوع دوستی

هر فلسفه ای که معتقد است تکامل معنوی کاملاً فردی است، به طور طبیعی «من» را در همان موقعیتی قرار می دهد که جهان بینی قدیمی خدا را قرار می داد. به طوری که اکنون در متونی که مدعی ارائه فلسفه جهانی هستند، با قوانین طلایی روبرو می شویم:

“هر چیزی که احساس می کنید همیشه درست است. آنچه شما احساس می کنید برای شما صادق است، حتی اگر همه مردم جهان دور هم جمع شوند و خلاف آن را به شما بگویند.»

“برای کاری که در گذشته انجام دادید پشیمان و عذرخواهی نکنید” (!)

“هرگز نیازهای خود را در روابط خود با افراد خارج از خانواده در درجه دوم قرار ندهید.”

“شما باید همیشه، همیشه اول باشید.”

«هرگز خودتان را ناراحت نکنید تا دیگران ناراحت نشوند. اگر شما می توانید از عهده آن برآیید، آنها نیز می توانند.» و غیره. و غیره.

من از صمیم قلب معتقدم که فرد در مسیر رسیدن به حقیقت تنهاست و هیچکس نمی تواند این حقیقت را به صورت آماده به او ارائه کند و بنابراین در حالی که انسان در مسیر تکامل پیش می رود و در مورد خود انتخاب می کند. زندگی، او را نباید مداخله کرد. به همین دلیل است که من نه سعی می‌کنم ارزش‌های خودم را به دیگری تحمیل کنم و نه به دیگری اجازه می‌دهم طرح انسانی ایده‌آل خود را به من تحمیل کند. اما من احساس نمی‌کنم به جهان‌بینی که می‌گوید: «همیشه، همیشه اول باشید» نزدیک نیستم. به همین دلیل نمی توانم با افرادی که به شدت خودخواه هستند، از شریک شدن و کمک به یکدیگر دوری می کنند، سعادت دیگران را مال خود نمی دانند و می گویند سیل بعد از من است، همدردی کنم. ‘ یا ‘من نمی توانم کوچکترین شادی خودم را فدای خوشبختی کسی کنم’ و باید اعتراف کنم که برای آنها متاسفم.

آزادی فقط انتخاب شخصی نیست

برای بیان این حقیقت، به بخشی از سخنرانی ژان پل سارتر با عنوان “اگزیستانسیالیسم یک انسان گرایی است” اشاره می کنم:

وقتی می گوییم شخصی خودش را انتخاب می کند، می فهمیم که هر یک از ما خودش را انتخاب می کنیم. اما وقتی انسان خودش را انتخاب می کند، همه مردم را هم انتخاب می کند. همانطور که می‌سازیم کسی که می‌خواهیم باشیم، همچنین طراحی می‌کنیم که دیگران چگونه باید باشند. ما هیچ اقدامی انجام نمی دهیم که تصویر انسانی را که لازم بدانیم ایجاد نکند. […] با انتخابم نه تنها خود را مقید می کنم، بلکه با توصیه به اعتماد به همه، تمام بشریت را نیز مقید می کنم. […] فردی که متعهد است و نه تنها شخصی را که می خواهد باشد، بلکه تمام بشریت را به عنوان قانونگذار انتخاب می کند، نمی تواند از آن احساس مسئولیت عمیق و جهانی بگریزد.

این نیز نباید ذخیره شود…

هویت اگوسیال: فقط من در درونم هستم

چناچه در این مطلب کلمه ای یا حروفی استفاده شده است که از نطر شما مشکل دارد در قسمت نظرات به ما اطلاع دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا