بهترین سریال های حال خوب کن

خیلی وقت نیست که ما به جای پناه بردن به سمت انسان‌ها یا هزینه کردن برای جلسات تراپی، دست به دامن هنر می‌شویم. یه فیلم شاد، یه کتاب زیبا، دیدن نقاشی‌ها و حتی پشت سر هم دیدن سریال. همانطور که می‌دانید، دوستان ما همیشه نمی‌توانند پیش ما باشند و هر ساعت هم نمی‌توانید وقت روانشناستان را بگیرید!

پس چه بهتر از اینکه به تماشای بهترین سریال حال خوب کن بنشینید و خودتان را در دنیای شخصیت‌هایش غرق کنید و این احساس را داشته باشید که بخشی از داستانی غیر از داستان زندگی خودتان هستید. سریال‌هایی که به شما دوستان جدیدی را معرفی می‌کنند، احساساتان را درگیر می‌کنند، شما را به ماجراجویی‌هایی گاهاً مسخره اما جذاب و خنده‌دار می‌برند. سریال‌هایی که در یک کلام، حالتان را خوب می‌کنند. 

New Girl

Abbott Elementary

شاید هیچوقت متوجه نشوید که معلمان و کادر فنی مدرسه‌تان چه از خودگذشتگی‌های انجام داده‌اند، یا در زندگی‌شان چه می‌گذرد. شاید هم هیچوقت دلتان نخواهد بفهمید که راحت‌تر بتوانید بهشان فحش بدهید و آن نفرت از مدرسه را در دلتان حفظ کنید!  Abbott Elementary  که شخصیت‌هایش انگار ترکیبی از سریال‌های  P&R  و  The Office  هستند، تجربه‌ای جدید از کادر آموزشی به ما ارائه کرده که مجبورمان می‌کند دیدمان را نسبت به آنان عوض کرده و بدانیم آن‌ها نیز فرق چندانی با ما ندارند.

اتفاقات عجیب و غریب زیادی در Abbott Elementary رخ نمی‌دهد و کمدی‌اش خیلی بیشتر به زندگی روزمره ما شباهت دارد. به نوعی، داستان‌هایی که در این سریال رخ داده همانند خاطره تعریف کردن‌هایی است که برای دیگر دوستانمان تعریف می‌کنیم. اما سریال به موقع گرم و صمیمانه است و لحظات احساسی و دوست داشتنی کمی نیز ندارد. از همه مهم‌تر، سریال در بسیاری از جاها می‌تواند راهنمای خوبی نه تنها برای معلمی بهتر بودن، بلکه برای آدمی بهتر بودن برای مخاطبش باشد.

Good Place

تصور کنید بعد از زندگی که بر روی زمین داشتید، خودتان را در بهشت پیدا کنید، در حالی که معتقد هستید اصلاً آدم خوبی روی زمین نبوده‌اید و لیاقتتان بهشت نیست، اما چه کسی حاضر است با پای خودش به جهنم برود؟ بله، این خلاصه داستان  Good Place  است.

سریالی که به سادگی هرچه تمام، مفاهیم پیچیده‌ی خیر و شر را برایمان توضیح می‌دهند و به جای آنکه بنشیند و از اول تا آخر دین را بکوبد، درباره معیار سنجش خوب و بد بودن نیز سخن می‌گوید. در کنارش پر از لحظات عجیب غریب و فانتزی خاصی است که مطمئن شود قرار نیست زیر بار سنگین مفاهیم فلسفی و تفکر برانگیزش اذیت شوید!

همین موارد است که Good Place را به سریالی تبدیل کرده که هرکس باید آن را ببیند و شکی نداشته باشد که بعد از تمام شدن سریال، حالش بهتر خواهد شد. بدون آنکه با خط داستانی عجیب غریبی رو به رو شوید یا سریال بخواهد خیلی نمادگرا و استعاره‌ای شود (همانطوری که وقتی می‌شنویم فلان اثر تفکر برانگیز است اما صرفاً ملغمه‌ای از نمادها و استعاره است)، به ساده‌ترین زبان ممکن بحث برانگیزترین فلسفه‌های ارائه شده درباره خیر و شر را برایمان بازگو می‌کند. ت

صویری نو از زندگی پس از مرگ ارائه کرده و در نهایت، به یکی از شاهکارهای تلویزیون تبدیل شده که بعد از دیدنش، بروید آن را به دیگران پیشنهاد بدهید و ازشان بخواهید که از واکنششان موقع دیدن قسمت پایانی فصل یک فیلم بگیرند و برایتان بفرستند!

Brooklyn Nine-Nine

معمولاً سریال‌های کمدی با محوریت محیط‌های کاری، حول و حوش شغل‌هایی می‌گردند که تصور کردن اتفاقات بامزه در آنجا برای هرکس ممکن است. اما شغلی مانند کارآگاه یا پلیس بودن چطور؟  Brooklyn Nine-Nine  درباره چند کارآگاه و پلیس است که سعی دارند در بخش خود بهترین و از طرفی، برای هم بهترین همکار باشند.

داستان از آنجایی خنده‌دار می‌شود که کاپیتانی جدی و رباتیک، قرار است شعبه‌ای را که تا آن روز رئیسی جدی نداشته را بگرداند. لحظاتی که گاه آنقدر بامزه هستند که می‌خواهید چند بار آن را به عقب بزنید و شوخی‌هایی که گاه آنقدر عجیب و غیرمعمول می‌شوند که خندیدن به بی‌منطقی بودنشان خودش لذت بخش است!

بامزگی Brooklyn Nine-Nine این است که در کنار ارائه دادن تصویری نو از زیر-ژانر پلیسی و تکیه کردن بر وجه کمدی، لحظات هیجان انگیز و پیچش‌های داستانی کمی نیز ندارد. در پایان هر فصل، هر اتفاقی ممکن است بیافتد تا آن لحظات شوکه کننده معمول آثار پلیسی در ذهنمان تداعی شوند و برای دیدن فصل جدید، درنگ نکنیم.

شخصیت‌ها همانقدر که سعی دارند در لحظات خاص خودشان، خفن‌ترین دیالوگ ممکن را بگویند، همانقدر هم ممکن است درگیر موضوعی احمقانه شوند و همین موضوع، سبب شده بسیاری از لحظات کمدی به‌یادماندنی سریال ساخته شوند. Brooklyn Nine-Nine به سادگی، در دسته آن آثاری قرار می‌گیرد که آن را در آرشیو خود نگه داشته تا بتوانید بارها و بارها قسمت‌های خاصی از آن را ببینید.

Schitt’s Creek

اگر در تلفظ اسم این عنوان به مشکل برخوردید، چون حس می‌کنید “نباید این شکلی تلفظ شود”، اشتباه فکر کرده‌اید و دقیقاً این شکلی تلفظ می‌شود!  Schitt’s Creek  برخلاف بقیه عناوین این لیست، جهان فانتزی ندارد، شخصیت‌هایش دوست داشتنی نیستند و محیطش هم آنچنان دلنشین نیست. بلکه در عوض با شخصیت‌های پولدار عوضی سر و کله می‌زنیم که سر بی‌ارزش‌ترین مسائل ممکن باهم جر و بحث می‌کنند و به همین ترتیب، موقعیت‌های کمدی سریال را شکل می‌دهند.

البته که تا آخر قرار نیست شخصیت‌های اصلی داستان نفرت انگیز باقی بمانند و برخلاف آنکه داستان بخواهد با تراژدی به اتمام برسد، آن از عرش به فرش رسیدنشان تبدیل به راه حلی می‌شود که لحظه به لحظه بهتر شوند و در نهایت، مخاطب هم بتواند آن‌ها را دوست داشته باشد. Schitt’s Creek یکی دیگر از سریال‌های حال خوب کنی است که سعی می‌کند در پروسه بهتر کردن حال شخصیت‌هایش، حال مخاطبش را نیز خوب کرده و به تجربه دلنشینی برای او تبدیل شود.

Modern Family

همانطور که گفته شد، یکی از دلایلی که سریالی را “حال خوب‌کن” می‌کند، دادن این حس بخشی از داستان بودن به مخاطبش است.  Modern Family  را شاید بتوان بهترین نمونه این موضوع دانست. به هر حال، شاید دیدن محیط‌های کاری برای بعضی مخاطبان استرس زا باشد! اما در Modern Family ما وارد داستان‎های عجیب و غریب خانواده‌هایی می‌شویم که این احساس را داریم در همسایگی آنان زندگی می‌کنیم و هر روزه، شاهد اتفاقات خنده‌داری هستیم که برای آنان می‌افتد. اتفاقاتی که گاه ممکن است آنقدر عجیب و خارج از ذهن شوند که نخندیدن به آن‌ها را برایمان سخت می‌کنند!

همانند هر سیت کام دیگری، سازندگان تنها تصمیم بر ارائه لحظات احمقانه و خنده‌دار نگرفتند. یکی از دلایلی که Modern Family را به یکی از محبوب‌ترین آثار نه تنها در کمدی، بلکه در تلویزیون تبدیل کرده، داشتن لحظاتی گرم و صمیمانه است که شما را در آغوش خودش گرفته و برای مدتی آن احساسات غم و ناراحتی خود را فراموش کنید. در نهایت، همانقدر که بسیاری ممکن است احساس همسایگی نسبت به خانواده‌های سریال داشته باشند، دیگران خودشان را عضوی از آن دانسته و در غم و شادی آنان شریک هستند.

Parks and Recreation

وقتی که  Parks and Recreation  را می‌بینید، ممکن است مدام با خودتان بگویید: اینکه نسخه‌ای سبک‌تر از The Officeئه که! اما در واقع، P&R سریالی پر از لحظات شاد است که در نهایت، عاشق تک تک شخصیت‌هایش خواهید شد. سریال آرام آرام شما را به درون دنیای خودش می‌کشد که حس می‌کنید شهروند پاونی هستید و می‌خواهید ببینید که امروز، قرار است چه اتفاقی در شهرتان بیافتد. به همین خاطر، گرمایی از محبت و صمیمیت نه تنها بین شخصیت‌های P&R وجود دارد، بلکه شما نیز این گرما را احساس کرده و دلتان نمی‌خواهد که برای لحظه‌ای رویتان را از آن برگردانید و حتی اگر سریال تمام شد، دوباره آن را پخش کنید.

بامزگی که در P&R وجود دارد، این است که شخصیت‌هایی را درون خودش جای داده که در واقعیت، اصلاً نباید باهم سازگار باشند و در کنارش، آن‌ها در شهری جای داده که تاریخچه‌اش با خشونت و نژادپرستی گره خورده است! همین موارد، همین شخصیت‌ها و محیط عجیب غریبش و اینکه چگونه باهم کنار می‌آیند، باعث شده یکی از شادترین و حال خوب کن‌ترین سریال‌های تلویزیون پدید بیاید. سریالی که بسیاری از لحظاتش در فرهنگ عام حک شده‌اند و پایه ثابت میم‌ها هستند. در نهایت، P&R به اثری تبدیل شده که سانتیمانتالیسمش، کاری نمی‌کند که حالتان از “حال خوب” بهم بخورد بلکه مدام شادتان کرده و خوشحالید که زمانتان را با تماشای این سریال می‌گذارنید.

Adventure Time

بسیاری هستند که این سریال، نقطه امنشان محسوب می‌شود. منظورم این است که اگر حالشان بد باشد و هیچی دم دستشان نباشد تا بتواند حالشان را بهتر کنند، به صورت تصادفی قسمتی از آن را انتخاب کرده و احساس می‌کنند دیگر در این دنیا نیستند و در جهان فانتزی سریال زندگی می‌کنند. بله، درباره  Adventure Time  صحبت می‌کنم. سریالی انیمیشنی که هر لحظه‌اش هیجان انگیز و جذاب بوده و حماسه فین و جیک را به زیبایی هرچه تمام تعریف کرده که برخلاف طولانی بودنش، حاضر هستید بارها و بارها آن را تماشا کنید.

Adventure Time همانند Good Place، کم لحظاتی ندارد که شما را به تفکر بیاندازد و زاویه دیدتان را راجع به مسائل زندگی عوض کنید. البته که لحظات کمدی سریال کم نیستند و تلاش فین برای فحش ندادن (چون مخاطب هدف سریال کودکان هستند!) و عوض کردن کلمات با چیزهایی دیگر، سبب شده تکیه کلام‌های بامزه‌ای شکل بگیرند. خلاقیت سازندگان در معرفی شخصیت‌های جدید در هر قسمت ستودنی است و جهان وسیع Adventure Time هر بار چیزی جدید برای غافلگیر کردنتان دارد. به همین خاطر، چرا این فرصت را به خودتان ندهید و برای مدتی طولانی، غرق در ماجراجویی نشوید؟!

Ted Lasso

متاسفانه، آثار زیادی در سینما و تلویزیون پیدا نمی‌شوند که به خوبی، آن هیجان و شوق فوتبال را به تصویر کشیده باشند. تد لسو هم شخصیتی کمدی و احمق بیش نبود که صرفاً بیاید و کمی طنز به این فوتبال اضافه کند. بعید می‌دانم خود جیسون سودکیس هم انتظار داشت که بخواهد به چنین شخصیتی عمق ببخشد، شخصیت‌های مکمل دوست داشتنی را بهمان معرفی کند و بگوید فوتبال، چیزی فراتر از نود دقیقه دویدن دنبال توپ است.  Ted Lasso  به سریالی تبدیل شد که تمامی احساسات شما را زنده می‌کند و مهم‌تر از همه، به همه‌شان احترام می‌گذارد.

موقع دیدن Ted Lasso آماده هر اتفاقی باشید و منظورم از هر اتفاقی، این نیست که هر لحظه ممکن است در بدترین شرایط اتفاق خوبی بیافتد و امداد غیبی رخ دهد! همانقدر که جک‌ها و وان لاینرهای سریال بامزه‌اند، ارجاعاتش به فرهنگ عام خنده‌دارند و ممکن است شروع به تقلید بعضی از شخصیت‌ها کنید، گاه سریال شما را همانند شخصیت‌هایش به گریه می‌اندازد و غمگین می‌کند و همه این‌ها برای این است که در ادامه، به شما راه حلی برای مقابله با این سختی‌ها ارائه کند. شعار تد لسو “فوتبال زندگیه!” است و به زیبایی تمام، هم شما را عاشق زندگی می‌کند و هم عاشق فوتبال.

Friends

سیت کامی که یا آنقدر عاشقش هستید که تک تک لحظاتش را در مکالمات روزمره خود استفاده کنید، یا آنقدر از آن بدتان خواهد آمد که از هیچ فرصتی برای نفرت ورزیدن به آن دریغ نکنید! به هر حال، نمی‌توان منکر این قضیه بود که  Friends  برای بسیاری، محیطی گرم و صمیمانه بود که برای مدتی آن درگیری‌ها و یکنواختی روزمره خود را فراموش کرده و به آپارتمان مانیکا، چندلر و جویی سفر کرده تا ببینند این بار قرار است شاهد چه ماجرای بامزه‌ای باشند. دراماهای آنان را دنبال کنند و از همه مهم‌تر، این احساس را داشته باشند که خودشان، هفتمین دوست این گروه هستند.

بعد از گذشت بیست سال از پایان سریال، همچنان تاثیر Friends بر سیت کام‌ها حس می‌شود. شیمی سریال تنها متکی بر یک یا دو شخصیت خاص نبوده و تقریباً هر شخصیتی که در داستان است، سناریوی خاص خودش را داشته و به راحتی در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود.

همچنین گاه ممکن است لحظات خنده‌دار و گاه غم‌انگیز سریال باهم گره بخورند و در نهایت، لحظاتی را بسازند که آن احساس واقعی بودن را به راحتی به مخاطب القا می‌کنند. در نهایت، Friends به یکی از آثاری تبدیل شده که (همانند شخصیت‌هایش) سرخوش است و به راحتی به خنده می‌اندازد.

قاعدتاً وضعیت روزها و هفته‌ها ممکن است چنان سخت شود که انسان بخواهد فرصت خنده و شادی را خودش دریغ کند. انگار که خندیدن و لذت بردن برایش حسی همانند گناه کردن دارد! اما خاصیتی که بین تمامی سریال‌های این لیست مشترک است، از بین بردن این احساس گناه برای مخاطب است.

سریال‌هایی که قرار نیست به شخصیت‌هایش سخت بگیرد و در نتیجه، قرار نیست برای مخاطبش هم سخت بگذرد. پس فقط یک گوشه راحت بنشینید و قسمتی را پخش کنید و بگذارید برای چند لحظه، ذهنتان از هر چیزی خالی و اجازه بدهید حالتان خوب شود.

حرف آخر

احساس می‌کنید در یک راه حل گیر کرده‌اید؟ یا صرفاً به دنبال چیز جدیدی برای تماشا هستید که بعد از آن احساس بدی نسبت به خودتان (یا زندگیتان) نداشته باشید؟ همانطور که همه می‌دانیم، ما در دوران سختی زندگی می‌کنیم. علاوه بر این، تمام این مدتی که تنها و در خانه گذرانده‌ایم، احتمالاً برخی را وادار کرده است که نگاهی به وضعیت زندگی خود بیندازند.

نگران نباشید، ما اینجا نیستیم که قضاوت کنیم! اگرچه، ممکن است بخواهید این سریال های حال خوب کن فهرست ما را امتحان کنید. این آثار به شما کمک می‌کنند تا اهداف خودسازی را درونتان شروع کنید. صرف نظر از جنبه‌هایی که می‌خواهید روی آن کار کنید، همه اینها به عنوان یادآوری ظریفی هستند که شما تنها نیستید!

منبع: ویجیاتو