این 20 چیز را به کسی مدیون نیستید
این راز نیست که بسیاری از مردم فقط می گیرند و می گیرند و می گیرند. مردم اغلب از تلاش برای وادار کردن یا متقاعد کردن شما برای قربانی کردن تکههایی از خودتان برای آنها خجالتی نیستند.
درک این قطعات به شما کمک میکند تا مرزهای بهتری بسازید تا بتوانید کاری را که برای شما مناسب است انجام دهید.
با در نظر گرفتن این موضوع، این 20 چیز را به کسی مدیون نیستید…
1. وقت شماست.
زمان گرانبهاترین کالای جهان است. همیشه می توانید پول بیشتری به دست آورید، چیزهای جدید را دنبال کنید یا به زندگی خود اضافه کنید. کاری که نمی توانید انجام دهید این است که زمان بیشتری به دست آورید. وقتی رفت، از بین رفت. شما تصمیم می گیرید که زمان و توجه خود را چگونه صرف کنید، نه هیچ کس.
2. انرژی شما.
افرادی هستند که معمولاً به عنوان خون آشام های “احساسی” یا “روانی” شناخته می شوند. اینها افرادی هستند که از نظر عاطفی از بودن در اطراف خسته می شوند. آنها ممکن است همیشه شکایت کنند، اطمینان دائمی شما را بخواهند یا از شما به عنوان درمانگر شخصی خود استفاده کنند. از انرژی ذهنی و عاطفی خود محافظت کنید.
3. توجیه شما.
نه یعنی نه. نه یک جمله کامل است. شما مجبور نیستید خود را توضیح دهید یا توجیه کنید. با این حال، مانند بسیاری از چیزها، این با یک هشدار همراه است. این توصیه رایجی است که ممکن است لزوماً در روابط سالم کاربرد نداشته باشد. در روابط سالم، ارتباط بسیار مهم است.
4. مرزهای شما.
هر کس حق دارد از مرزها و فضای خود استفاده کند. شما صمیمیت فیزیکی، ذهنی یا عاطفی خود را به کسی مدیون نیستید. شما مجاز هستید که بگویید، “نه، این برای من مناسب نیست.” باز هم، این نیاز به توجیه یا توضیح برای کسی ندارد.
5. اسرار شما.
شما برای زندگی، تصمیمات و اقدامات خود حق دارید حریم خصوصی داشته باشید. هیچ کس حق ندارد شما را مجبور کند یا دستکاری کند تا اطلاعات حساسی را که نمی خواهید در آنجا فاش کنید، زیرا احتمالاً برای مدت طولانی خصوصی نخواهد ماند. اکثر مردم به خوبی از اسرار استفاده نمی کنند.
6. بخشش شما.
بخشش برای بستن فصل منفی در زندگی فرد داده می شود. افراد زیادی هستند که از شما می خواهند بگویید «متاسفم» تا بتوانند با کارهای منفی که انجام داده اند احساس خوبی داشته باشند. آنها در واقع اهمیتی نمی دهند که شما آنها را ببخشید. آنها به شما اهمیت می دهند که احساس بهتری در آنها ایجاد کنید.
7. اعتماد شما.
اعتماد به دست می آید، داده نمی شود. با این حال، درک این نکته نیز مهم است که اعتماد یک چیز همه یا هیچ نیست. چگونه کسی می تواند اعتماد شما را جلب کند، اگر شما با چیزهای کوچک به او اعتماد نکنید تا ببینید چگونه با آن برخورد می کند؟ شما مدیون اعتماد آنها نیستید، اما اگر می خواهید روابطی ایجاد کنید، باید مقداری از آن را افزایش دهید.
8. احترام شما.
برخی افراد عبارت “تقاضای احترام” را کاملاً اشتباه تعبیر می کنند. همانطور که در آن، آنها به معنای واقعی کلمه احترام می خواهند صرف نظر از اینکه شما در مورد آن چه احساسی دارید. هر کس حق دارد با او محترمانه و منصفانه رفتار شود. هرکسی در جایی که شما در مورد آنها خیلی فکر می کنید، سزاوار احترام شخصی نیستند.
9. هویت شما.
بسیاری از مردم با هویت خود در جامعهای که میخواهند مطابقت داشته باشند، دست و پنجه نرم میکنند. مسئله این است که جامعه به فرد توجه نمی کند و به آنها اهمیت نمی دهد. میخی که به سمت بالا میچسبد، کوبیده میشود. متداول ترین راه برای چکش زدن آن میخ از طریق پرسش از این است که چرا شما متفاوت هستید. شما مدیون پاسخگویی به کسی نیستید.
10. نظرات شما.
همه نمی خواهند نظر خود را اعلام کنند. یک ضربالمثل قدیمی وجود داشت که میگفت نباید در جمع مؤدبانه درباره سیاست، مذهب یا پول بحث کرد. چرا؟ زیرا اینها تفاوت های اساسی است که مردم با شور و شوق نسبت به آنها احساس می کنند. این حق شماست که نظرات خود را برای خود نگه دارید.
11. کمک شما.
در یک دنیای عالی، همه ما میتوانیم کمک محترمانه بخواهیم و ارائه دهیم. متأسفانه، ما در یک دنیای کامل زندگی نمی کنیم. ارائه کمک ممکن است شما را قادر سازد یا از آن بهره ببرید. شما این حق را دارید که به کسی که درخواست یا درخواست کمک می کند کمک ندهید.
12. اعتبار شما.
بعضی از افراد هستند که به دنبال تأیید اعتبار شما هستند تا بتوانند با انتخابهای خود مشکلی نداشته باشند – مهم نیست چقدر این انتخابها ممکن است بد باشند. این مسئولیت شما نیست که رفتار کسی را تأیید کنید. همچنین مسئولیت فعال کردن رفتار بد آنها با تأیید آن بر عهده شما نیست.
13. اطاعت شما.
شما حق دارید از افرادی که درخواست یا دستور میکنند سؤال بپرسید. در واقع، برخی از مردم به گونهای طراحی شدهاند که دقیقاً برعکس آنچه که کسی میگوید به عنوان راهی برای شورش و اعتراض به چنین رفتاری عمل کنند. لازم نیست آنقدر دور بروید. می توانید آن را زیر سوال ببرید و تصمیم بگیرید که آیا می خواهید این کار را انجام دهید یا نه.
14. منابع شما.
پول، دارایی و منابع شما متعلق به شماست. وقتی کسی شروع به درخواست آن چیزها از شما می کند، به کسی بدهکار نیستید. علاوه بر این، دادن چنین چیزهایی به مردم می تواند روابط را در زمانی که انتظارات برآورده نشده است، خراب کند. اگر میخواهید چیزی به کسی بدهید، بهتر است آن را بدون انتظار پس گرفتن چیزی انجام دهید.
15. موافقت شما.
لازم نیست برای حفظ صلح با کسی موافقت کنید. علاوه بر این، کسی که واقعاً برای شما و نظرات شما ارزش قائل است، به هیچ وجه در مورد آن بحث نخواهد کرد. آنها میخواهند دلیل مخالفت شما را بشنوند و اگر مصالحهای وجود داشته باشد، به مصالحه میرسند. اگر نه، آنها باید فقط بتوانند نه بگویند و همه چیز خوب است.
16. احساسات شما.
احساس میکنید چه احساسی دارید و اشکالی ندارد. هر کسی که با او نزدیک هستید باید به آن احترام بگذارد زیرا آنها به احساس شما اهمیت می دهند. این به این معنی نیست که کسی نمی پرسد. آنها ممکن است درک نکنند که چرا شما این احساس را دارید. با این حال، شما این حق را دارید که بگویید نمیخواهید در مورد آن صحبت کنید.
17. خوشبختی شما.
برخی افراد از افراد شاد به عنوان وسیله ای برای تقویت خود استفاده می کنند. این با یک خون آشام عاطفی متفاوت است زیرا از حضور شاد شما برای تقویت روحیه آنها استفاده می شود. وقتی احساس خوشبختی نمیکنید و آنها اصرار میکنند که شما فقط به سمت شادی حرکت کنید، حتی اگر زمان بدی را سپری کنید، میتواند ناخوشایند باشد.
18. روابط شما.
افراد با کسانی که با آنها حال و هوا دارند حال می کنند. نه همه با هم حال می کنند و نه همه می فهمند که چرا با هم حال می کنید. مطمئناً، اگر میخواهید، میتوانید آن را توضیح دهید، اگر میخواهید با شخصی که با او حال و هوا دارید صحبت کنید، اما مجبور نیستید. در واقع، بهتر است اگر سوال کننده سعی کند از آن اطلاعات برای آسیب رساندن به هر یک از شما استفاده کند، این کار را نکنید.
19. ظاهر شما.
شاید استایلی داشته باشید که با آنچه از نظر اجتماعی قابل قبول است نباشد. همانطور که مشخص کردهایم، جامعه بیشتر به انطباق با کل اهمیت میدهد تا تکریم فرد. اگر سبک، حال و هوا یا روش خاصی دارید که می خواهید ظاهر شوید، این انتخاب شماست و هیچکس حق ندارد آن را زیر سوال ببرد.
20. داستان شما.
تاریخچه شخصی، تجربیات و آسیبهای روحی، انتخاب شما برای به اشتراک گذاشتن است. به طور مشابه، این شامل درمان نیز می شود. گاهی اوقات، یکی از اعضای خانواده یا شریک رابطه از شما انتظار دارد که این مسائل حساس را فاش کنید، زیرا آنها معتقدند که شما قرار است بتوانید هر چیزی را به خانواده یا شریک زندگی خود بگویید. مسئله این است که بسیاری از مردم نمی توانند آن سطح از مسئولیت را تحمل کنند. اگر نمی خواهید این موارد را به اشتراک بگذارید، کاملاً اشکالی ندارد.