چرا بچه نخواستن انتخابی است که نباید از آن خجالت بکشید
انتخاب بچه دار نشدن همچنان دارای یک ننگ اجتماعی عظیم است و بی فرزندی به تحقیر دیده می شود و حتی مورد تنبیه قرار می گیرد.
در اینجا 11 دلیل وجود دارد که علیرغم آنچه مخالفان میخواهند به شما بگویند، مایل به بچه دار نشدن شرمنده نیست.
1. هر کس حق حاکمیت و استقلال شخصی دارد.
افراد بیشماری ترجیح میدهند به جای اینکه زندگی خود را وقف بزرگ کردن خانواده کنند، طبق شرایط خود زندگی کنند. برخی دانشمند یا دانشمند بوده اند، در حالی که برخی دیگر صرفاً نمی خواستند انرژی خود را بین پیگیری های خود و خواسته های والدین تقسیم کنند.
اولویت دادن به حاکمیت شخصی اغلب توسط کسانی که تصمیم به تشکیل خانواده دارند به عنوان “خودخواه” نامیده می شود. زنان، به ویژه، اگر تصمیم بگیرند به جای فدا کردن 18 سال بیشتر برای بزرگ کردن یک انسان دیگر، زندگی با آزادی شخصی داشته باشند، تحقیر می شوند.
در واقع، انتخاب استقلال و علاقه شخصی هیچ اشکالی ندارد، به خصوص برای کسانی که در نهایت از فرزندان خود به خاطر خواسته هایی که آنها را از داشتن زمانی برای خود باز می دارد، رنجیده می شوند.
2. شراکت می تواند مهمتر از والدین باشد.
بسیاری از روابط با وارد شدن به یک کودک از هم می پاشند، به خصوص اگر زوجی قبل از تشکیل خانواده چندین سال با هم بوده باشند. آنها «دینامیک دو نفره» را پرورش دادند که در هماهنگی کامل با هم کار میکردند، و ناگهان یک حزب سوم، کوچک و سختگیر، آن را به هم ریخت.
به این ترتیب، بسیاری از افرادی که موفق به ایجاد یک رابطه ایده آل با یکدیگر می شوند، تصمیم می گیرند که بچه دار نشوند. آنها زندگی خود را وقف یکدیگر کرده اند و به ویژه نمی خواهند شخص ثالثی در پویایی آنها دخالت کند. آنها راحتی و آشنایی زوج بودن را انتخاب کرده اند، و این خیلی خوب است.
3. محدودیت های شخصی می تواند پدر و مادر شدن را ایده بدی کند.
بسیاری از مردم کاملاً میدانند که محدودیتهایی دارند که مانع از آن میشود که والدین خوبی باشند، چه به دلیل آسیبهای گذشته یا مشکلات سلامتی. به این ترتیب، تصمیم آنها برای بچه دار نشدن اغلب بهترین انتخاب برای همه افراد درگیر است.
این به ویژه برای کسانی که با مشکلات سلامت روانی یا جسمی دست و پنجه نرم می کنند که زندگی آنها را به شدت چالش برانگیز می کند صادق است. اگر آنها در مراقبت روزانه از خود مشکل داشته باشند، نمی توانند مراقبتی را که شایسته فرزندشان است انجام دهند.
والدین ضررهای زیادی بر مردم وارد میکند، و اگر کسی بداند که سلامتی ضعیف باعث میشود که فرزند را به درستی تربیت نکند، این یک تصمیم مهم و قابل ستایش از سوی او است.
4. شرایط ژنتیکی ارثی یک نکته مهم است.
افراد بیشماری با چالشهای بهداشتی سخت یا حتی ناتوانکنندهای دست و پنجه نرم میکنند که آنها را از داشتن زندگی سالم و شاد باز میدارد. با دانستن اینکه رنج کشیدن از چنین مسائلی چگونه است، بسیاری تصمیم می گیرند که بچه دار نشوند تا رنج مشابهی را به فرزندان خود تحمیل نکنند.
آنها اغلب احساس میکنند که نداشتن فرزند مهربانتر از این است که ببینند دیگری به خاطر تمایل به تجربه پدر و مادر شدن، تلاشهای خود را به اشتراک میگذارد.
5. هزینه تربیت فرزندان می تواند گزاف باشد.
هزینه های اساسی زندگی با سرعت شگفت انگیزی در حال افزایش است و این شامل بسیاری از جنبه های حیاتی تربیت کودک می شود. هزینههای اجاره، غذا، سوخت و مراقبت از کودکان در سالهای اخیر بسیار بالا رفته است و در نتیجه، بسیاری از مردم اکنون برای تامین غذا و مسکن خود و خانوادهشان با مشکل مواجه هستند.
کسانی که تصمیم میگیرند زندگی بیشتری را به دنیایی که وجود در آن گرانتر میشود، وارد نکنند، نباید مورد انگ انگاشته یا محکوم شوند. در هر صورت، باید آنها را به خاطر همدلی و صداقتشان به رسمیت شناخت زیرا نمی خواهند کودکان کوچک را در معرض فقر و گرسنگی احتمالی قرار دهند.
علاوه بر این، برخی از افرادی که با استرس ناشی از فقر بزرگ شده اند، این را در اولویت قرار داده اند که دیگر هرگز مشکلات مالی را تجربه نکنند. برای آنها، داشتن ثبات مالی و آزادی بر فرزندپروری اولویت دارد و این کاملاً قابل درک است.
6. این یک موضوع اخلاق شخصی است.
زندگی در این سیاره هرگز آسان نبوده است، اما به نظر می رسد که این اواخر بسیار پیچیده تر و غیرقابل پیش بینی شده است. جمعیت بیش از حد، بحران آب و هوا، کمبود مواد غذایی، و دورنمای شغلی ضعیف تنها چند موضوعی هستند که امروزه مردم با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
به این ترتیب، انتخاب نکردن زندگی بیشتر در دنیایی که قبلاً مالیات آن بیش از حد است، میتواند اخلاقیترین انتخاب برای برخی افراد تلقی شود. از نظر آنها، مهربانترین هدیهای که میتوانند بدهند این است که کودکان را در معرض بسیاری از مسائلی که در حال آشکار شدن هستند، قرار ندهند، و احتمالاً با گذشت زمان بدتر میشوند.
7. می تواند به چرخه های نسلی ناخواسته پایان دهد.
دلیل دیگری که باعث میشود برخی افراد بچه دار نشوند، اجتناب از تداوم چرخههای ناسالمی است که تجربه کردهاند. این به ویژه برای کسانی که ترومای بین نسلی را تجربه کردهاند و میخواهند اطمینان حاصل کنند که چرخه با آنها به پایان میرسد، رایج است.
همه اعتماد به نفس لازم برای فراتر رفتن از تربیت دشوار خود را ندارند، حتی با درمان و سیستمهای پشتیبانی. برخی مبتلا به PTSD هستند، در حالی که برخی دیگر ترجیح می دهند به سادگی به آن دسته از والدینی تبدیل نشوند که به آنها صدمه می زنند.
یکی دیگر از دلایل نسلی که مردم ممکن است بچه نخواهند این است که نمیخواهند زندگیهای بیشتری را به دنیا بیاورند فقط برای مراقبت از آنها در سنین بالا.
در بسیاری از فرهنگها، افراد بهطور خاص بچهدار میشوند، بنابراین در سنین بالا مراقبانی خواهند داشت، که فشار زیادی بر آن جوانان وارد میکند. اگر شخصی به خاطر اینکه به عنوان سرایدار آفریده شده است ناراحت باشد، نمیخواهد آن تجربه را به دیگری تحمیل کند.
8. همه برای پدر و مادر شدن سیمی نیستند.
بعضی از افراد به سادگی نمی توانند والدین باشند. آنها هرگز هیچ نوع غریزه والدینی نداشته اند و فکر بارداری، زایمان و مراقبت از کودک برایشان آزاردهنده است. آنها با قطعیت می دانند که با بچه دار نشدن چیزی از دست نمی دهند و ممکن است هر زمان که دچار ترس از بارداری شوند دچار وحشت شوند.
بعضی از افراد در اوایل به این درک می رسند، از پدر و مادر شدن در خانواده خود و اجبار به مراقبت از خواهر و برادر کوچکتر. برخی دیگر وقتی دوستانشان شروع به تشکیل خانواده کردند، بیزاری خود را کشف می کنند. ویژگیهای کودکان که دیگران آن را دوستداشتنی میدانند، به سادگی آنها را آزار میدهد یا آنها را ناراحت میکند، و آنها ترجیح میدهند برای چندین دهه 24/7 با آن برخورد نکنند.
در هر صورت، دوست نداشتن ایده فرزندپروری به اندازه هر اولویت شخصی دیگر معتبر است و باید بدون قضاوت مورد احترام و تکریم قرار گیرد.
9. تحقق به اشکال مختلفی انجام می شود.
افرادی که دارای فرزند هستند و زندگی خود را وقف پدر و مادر شدن کردهاند، اغلب اصرار دارند که تولید مثل تنها راه برای رسیدن به رضایت واقعی است. آنها ادعا می کنند که داشتن فرزند تنها راه برای تجربه عشق بی قید و شرط واقعی است و دیگران برای همیشه از انتخاب بدون فرزند خود پشیمان خواهند شد.
در واقع، این نمیتواند دور از واقعیت باشد.
ممکن است کارهای بیشماری وجود داشته باشد که افراد دوست دارند در زندگیشان انجام دهند و اگر با بچهها مقید باشند، نتوانند آنها را دنبال کنند. آنها ممکن است بخواهند از کوه ها بالا بروند، زندگی خود را وقف تمرین وکالت یا پزشکی کنند، یا زمانی را که روی زمین دارند در خدمت به جوامع حاشیه نشین خارج از کشور بگذرانند.
آنچه یک شخص را برآورده می کند ممکن است برای دیگری غیرقابل درک باشد و احساس رضایت کامل از تجربیات و دستاوردهای زندگی شما کاملاً ممکن است بدون داشتن فرزند.
10. سلامت شخصی ممکن است در اولویت باشد.
تولید مثل و تربیت کودک می تواند تلفات زیادی بر سلامت افراد داشته باشد. بارداری می تواند باعث مشکلات سلامتی مادام العمر مانند فشار خون بالا، سکته مغزی، دیابت و مشکلات تولید مثل شود. سالها محرومیت از خواب ناشی از مراقبت از کودکان خردسال میتواند اثرات جدی بر سلامت روان و همچنین آسیب فیزیکی ناشی از خستگی مزمن داشته باشد.
افرادی که سلامت و تندرستی خود را در اولویت قرار میدهند، اغلب تصمیم میگیرند بچه دار نشوند زیرا نمیخواهند خطر تخریب عروق فیزیکی فعلی خود را به خطر بیندازند. این افراد ممکن است تمام تلاش خود را برای تغذیه سالم و ورزش منظم انجام دهند و از فعالیت بدنی و هوش ذهنی بسیار لذت ببرند – که اگر بچه دار شوند هر دوی آنها به طور جدی تحت تأثیر قرار می گیرند.
11. داشتن فرزند تنها راه برای به جا گذاشتن میراث نیست.
برخی افراد احساس می کنند تنها راه برای به جا گذاشتن میراث این است که مواد ژنتیکی و/یا نام خود را به نسل بعدی منتقل کنند تا به جلو بروند. بسیاری این کار را به این دلیل انجام میدهند که میترسند فراموش شوند، یا به این دلیل که سابقه خانوادگی قوی دارند که احساس میکنند موظف به مشارکت در آن هستند.
موضوع این است که فرزندان ممکن است در نهایت قادر به تولید مثل نباشند، یا ممکن است تبدیل به مستبدی شوند که والدین آرزو میکنند هرگز ایجاد نشده باشد.
روش های بی شماری برای به جا گذاشتن میراث وجود دارد. این را می توان از طریق کار، مشارکت های اجتماعی، خلاقیت های هنری و تأثیر مثبت بر زندگی دیگران انجام داد.