10 دلیل برای عدم مطابقت با انتظارات دیگران
آیا خود را موظف میدانید که با انتظارات دیگران مطابقت داشته باشید، صرفنظر از اینکه شما میخواهید؟
اگر چنین است، احتمالاً به این دلیل اینجا هستید که ای کاش این کار را نمی کردید.
اگر به دنبال مشوق هایی برای کمک به توقف هستید، ما 10 مورد داریم:
1. آنچه برای آنها کار می کند لزوماً برای شما کار نمی کند.
به عبارت ساده، “ضربه های مختلف برای افراد مختلف کار می کند”.
سایر افراد ممکن است فکر کنند روش آزمایش شده و واقعی آنها برای شما مفید است زیرا همیشه برای آنها مؤثر بوده است، اما همیشه اینطور نیست.
اگر بخواهید میتوانید روش آنها را امتحان کنید، اما تنها در صورتی که صادقانه احساس کنید که میتواند کارساز باشد، نه به این دلیل که شما مردمی هستید که احساس میکنید موظف هستند از آنها لذت ببرید.
اگر مطمئناً میدانید که رویکرد آنها کاملاً برای شما کارساز نخواهد بود، وقت گرانبهای خود را برای انجام آن هدر ندهید.
2. شما عزت نفس خود را از بین خواهید برد.
احساس خود – و در نتیجه، ارزش خود – نباید به آنچه دیگران از شما می خواهند یا انتظار دارند بستگی داشته باشد.
وقتی سعی میکنید به جای آنچه میدانید برای شما بهترین است، مطابق خواستههای دیگران باشید، عزت نفس شما ضربه میزند.
در یک سطح اساسی، به خود می گویید که به اندازه کافی خوب، به اندازه کافی قوی یا باهوش نیستید که بتوانید برای خودتان تصمیم بگیرید.
در عوض، قضاوت دیگران را به تعویق میاندازید و به پیشنهادها یا خواستههای آنها رضایت میدهید، حتی اگر مخالف آن چیزی باشد که میدانید به آن نیاز دارید یا میخواهید.
به مرور زمان، نه تنها از آنها به خاطر حکومت بر زندگیتان رنجیده خواهید شد، بلکه خود را نیز تحقیر خواهید کرد، زیرا از خود دفاع نکرده اید و زندگی را بر اساس شرایط خود زندگی نکرده اید.
3. شما جعلی هستید.
این فقط عزت نفس شما نیست که وقتی با انتظارات دیگران مطابقت می کنید، آسیب می بیند.
در نهایت زندگی را با تظاهر به چیزی می گذرانید که نمی خواهید دیگران را خوشحال کنید.
این راهی برای زندگی کردن نیست.
زندگی واقعی و نادیده گرفتن انتظارات دیگران مسیر آسانی برای پیمودن نیست. شما نه تنها این خطر را دارید که اطرافیان خود را ناراحت و ناامید کنید، بلکه به طور بالقوه آنها را کاملاً از خود دور کنید.
اما اگر بخواهید زندگی خود را افسرده، عصبانی و تنها با ارتباطات سطحی بگذرانید، زیرا بر اساس خواستههای شخص دیگری زندگی میکنید، این ریسکی است که باید بپذیرید.
4. آنها واقعاً شما را نمی شناسند.
مردم به ندرت ما را همانگونه که هستیم می بینند. آنها ما را از دریچه تفسیر خود می بینند.
به این ترتیب، آنها اغلب بر اساس دیدگاهی که در مورد اینکه ما چه کسی هستیم و نه واقعیت، از ما انتظاراتی دارند.
آنها اغلب علاقه ای به کمک به ما ندارند تا به جایی که می دانیم باید برسیم و در عوض به این فکر می کنند که چگونه ما را به جایی برسانند که آنها فکر می کنند باید باشیم.
بهعنوان یک مثال بیاهمیت، به دوستانی فکر کنید که سعی میکنند شما را به تماشای فیلمهایی که از آنها لذت میبرند وادار کنند، زیرا با بسط آنها تصور میکنند که شما هم آنها را دوست خواهید داشت.
آنها نمی توانند تصور کنند که شما دیدگاه های متفاوتی نسبت به دیدگاه خود داشته باشید، زیرا آنها همه چیز را در جهان از دریچه تجربه خود می بینند.
5. این زندگی شماست نه آنها.
بسیاری از مردم از دیگران انتظاراتی دارند زیرا میخواهند تلاش کنند و از طریق آنها به صورت نایب زندگی کنند.
به عنوان مثال، مادری که همیشه میخواست بالرین شود، ممکن است دخترش را مجبور به کلاسهای باله کند، حتی اگر دختر به شدت میخواهد رقص خیابانی انجام دهد.
سپس کسانی هستند که می خواهند شما چیزهای مشابه آنها را دوست داشته باشید تا بتوانید با هم از آنها لذت ببرید.
مثل کسی که سعی می کند شریک زندگی خود را به سرگرمی یا فعالیت مشابهی سوق دهد و در صورت عدم علاقه ابراز ناامیدی و باج گیری عاطفی می کند.
در هر صورت، این زندگی مال شماست و تنها چیزی است که به دست خواهید آورد.
6. خودت را گم می کنی.
وقتی بزرگ شدم، همکلاسی هایی داشتم که والدینشان آنها را بسیار در پناه نگه داشتند.
آنها فقط میتوانستند فیلمهای خاصی را تماشا کنند و فقط میتوانستند با پسرعموهای خود معاشرت کنند.
تمام زندگی آنها حول محور این بود که طبق انتظار بزرگانشان رفتار کنند، با مجازاتهای سخت برای خارج شدن از خط.
برخی افراد ممکن است فکر کنند با تحمیل محدودیتهای خود به شما، به شما لطف میکنند. آنها سعی میکنند شما را به چیزی تبدیل کنند که آنها احساس میکنند نسخهای ایدهآل از آنچه میتوانید باشید است.
اما همانطور که ممکن است تصور کنید، این نوع رفتار به طور جدی رشد شخصی را مهار می کند. زیرا اگر همیشه به شما گفته شود که چه کسی نیستید، نمی توانید کشف کنید که چه کسی هستید.
این مانند تلاش برای تعیین غذاهای مورد علاقهتان است، زمانی که فقط فرنی به شما داده میشود.
7. ممکن است تیرک دروازه افراد دیگر تغییر کند.
یکی از مشکلات رایج در انطباق با انتظارات دیگران این است که این انتظارات مستعد تغییر بدون اطلاع قبلی هستند.
برای مثال، ممکن است همه کارهایی را که دیگران از شما میخواهند انجام دهید، فقط متوجه میشوید که بدون اطلاع شما، تیرکهای دروازه را جابهجا کردهاند.
برای مثال، فکر میکردید با قرار گرفتن در لیست افتخاری در مدرسه آنها را خوشحال میکنید، اما تنها چیزی که آنها میگویند این است: “چرا شما مدبر نیستید؟”.
اگر انتظارات آنها ناگفته باشد، اوضاع حتی پیچیدهتر میشود، و به نظر میرسد که شما دائماً از آنچه آنها میخواهند کوتاهی میکنید، زیرا هرگز کاملاً نمیدانید که چیست.
8. شما هرگز نمی توانید همه را راضی نگه دارید.
شما ممکن است در موقعیتی قرار داشته باشید که انتظارات دیگران با یکدیگر تضاد داشته باشد. و با خوشحال کردن یک نفر، دیگری را ناامید می کنید.
این میتواند باعث استرس و اضطراب شدید شود زیرا هرگز مطمئن نیستید که چگونه باید برای خوشحال نگه داشتن اطرافیان خود رفتار کنید.
وقتی از مطابقت با انتظارات دیگران دست بردارید، بسیاری از اضطراب، استرس و بدبختی ناشی از تلاش مداوم برای راضی کردن دیگران به هزینه خود را از دست میدهید.
شما هیچوقت نخواهید توانست دیگران را خوشحال کنید، بنابراین به جای آن بر رضایت و رفاه خود تمرکز کنید.
9. انتظارات آنها ممکن است واقع بینانه نباشد.
وقتی بزرگ میشدم، موسیقیهای من از من میخواستند که یک مهارت و یک مهارت را توسعه دهم. با این حال، با مشاهده بازار کار، متوجه شدم که تنوع کلیدی است.
بعید بود که من به مدت 40 سال در همان شغل کار کنم، چیزی که او در دوران رشد تجربه کرد.
به همین ترتیب، من دوستی دارم که والدین بومرش به آنها گفتهاند اگر میخواهند شغلی پیدا کنند، باید در یک شرکت حاضر شوند و بخواهند به صورت آزمایشی برای “استخر تایپ” خود داوطلب شوند.
استخرهای تایپ از دهه 1970 وجود نداشته اند، بنابراین این نوع توصیه ها مفید نخواهد بود (و ممکن است شما را از محل اسکورت کند).
افرادی که این پیشنهادها را ارائه میکنند انتظار دارند که همه چیز به همان روشی که دهههای قبل انجام میدادند کار کند، اما این واقعیت نیست.
گوش دادن به توصیههای آنها خوب است، اما اگر میدانید برعکس این موضوع صادق است، خود را موظف به انجام آن نکنید.
10. شما قدرت خود را از دست می دهید.
بسیار ساده تر است که به دیگران اجازه دهید فکر شما را برای شما انجام دهند.
وقتی به دیگران اجازه میدهید به شما بگویند که چه فکر کنید، چگونه رفتار کنید، چه بپوشید، با چه کسی قرار ملاقات بگذارید، چه چیزی مطالعه کنید، چه چیزی بخورید، و غیره، هرگز نباید نگران باشید که آیا در حال ساختن هستید یا خیر. تصمیم “اشتباه”.
شما اساساً قدرت خود را به نفع راحتی از دست داده اید و احساس می کنید که اگر همه چیز اشتباه شود، تقصیر شما نیست.
بیشتر ما ارزش پسران و دختران خوب بودن را زمانی که در مدرسه هستیم می آموزیم.
ما برای پاسخ درست به معلم پاداش دریافت میکنیم و وقتی نمرات آزمون عالی و ستارههای طلایی را به خانه میآوریم، ستایش میکنیم.
در مقابل، سرکشی یا نافرمانی ما را محکوم و مجازات می کند، حتی اگر دلایل ما برای آن کاملاً معتبر باشد.
اگر متوجه شدید که با انتظاراتی که دیگران از شما دارند همراهی می کنید زیرا ناراحتی ناشی از رویارویی را دوست ندارید، به یاد داشته باشید که یک سناریو وجود دارد که در آن افراد زندگی خود را با انجام آنچه که به آنها گفته می شود بدون هیچ گونه رفتار شخصی انجام می دهند. ورودی یا آزادی:
وقتی در زندان هستند.
شما نیز ممکن است این موارد را دوست داشته باشید: