سریال و انمیشن

سریال «خاندان اژدها» از اشتباه «بازی تاج و تخت» درس گرفته است اما درسی اشتباه!

سریال «خاندان اژدها» از اشتباه «بازی تاج و تخت» درس گرفته است اما درسی اشتباه!

با در نظر گرفتن مدت زمانی که طرفداران وستروس منتظر بازگشت سریال  خاندان اژدها  بودند، باور اینکه این سریال فانتزی دوباره به خواب زمستانی رفته است دیوانه کننده به نظر می رسد.

به طور کلی، فصل دوم سریال ترکیبی از همه چیز بود. از یک طرف، ارزش های تولید در بالاترین سطح و بسیار بالاتر از استانداردهای اکثر سریال های تلویزیونی معتبر بود، و بازیگران، همانطور که انتظار می رفت، بسیار برجسته و رضایت بخش ظاهر شدند. بسیاری از اپیزودها به شکل انفرادی، به خصوص اپیزود هفتم به نام The Red Sowing و اپیزود چهارم به نام The Red Dragon and the Gold بسیار عالی بودند.

2

با این حال، اپیزود هشتم و پایانی فصل دوم به نام The Queen Who Ever Was، ناامیدکننده و به‌طور شگفت‌انگیزی ضد اوجی بود.  بازی تاج و تخت ، همه ایرادات دیگرش به کنار، همیشه می دانست چگونه یک فصل را با صدایی بلند و تصویری هیجان انگیز و تعلیقی به پایان برساند، اما فصل دوم House of the Dragon در عوض با ناله ای بی سروصدا به پایان رسید.

قسمت ماقبل آخر به نظر می رسید که به نبردی بزرگ اشاره می کرد، اما در عوض این قسمت بیشتر زمینه سازی بود، و فرار از این برداشت که فصل دوم فاقد نقطه اوج واضحی بود دشوار است. صادقانه بگویم، سریال در حال یادگیری درس های اشتباهی از بازی تاج و تخت است. پیش تر نیز گفته ام که خاندان اژدها به هیچ وجه در حد و اندازه های بازی تاج و تخت نیست در بسیاری از حوزه ها، جز تعداد بیشتر اژدهایان و بس!

3

کجای بازی تاج و تخت اشتباه پیش رفت؟

اکنون دیگر همه داستان را می‌دانند – بازی تاج و تخت تقریباً تمام هشت فصل خود را به عنوان پربیننده ترین سریال تلویزیونی سپری کرد، پیش از اینکه سقوط کرده و همه چیز را خاکستر کند، با پایانی آنقدر وحشتناک که برای بسیاری، کلیت اعتبار سریال را لکه دار کرد.

اما ما تا آنجا پیش نخواهیم رفت که کل سریال را تضعیف کنیم؛ در حالی که فصل پایانی فوق‌العاده ناامیدکننده بود، بسیاری از ایرادات آن را می‌توان به تعجیل زیاد در رساندن داستان به سرانجام نسبت داد (مهم تر از همه، فصل هشتم به جای ۱۰ قسمت معمول، شش قسمت داشت).

در نیمه اول روایت سریال، بازی تاج و تخت عامدانه کند و با طمانینه پیش می رفت، تا جایی که بینندگان اغلب از اینکه داستان خیلی کند پیش می رود شکایت می کردند. با این حال، سریال بیشتر بر روی دسیسه های سیاسی متمرکز بود تا بزرگی داستان و سکانس های باشکوه، و زمانی که نوبت صحنه های باشکوه شد، مشخص گردید که آن همه زیرسازی و داستان پردازی بی دلیل نبوده است.

در نظر بگیرید که اگر فصل ۳ زمان زیادی را صرف نشان دادن این نمی کرد که چگونه راب استارک از مسیر اصلی خود منحرف شده و نزدیکترین متحدانش را از خود دور نکرده بود، عروسی سرخ چقدر کمتر تاثیرگذار بود. به دلیل همان زمینه سازی ها بود که سکانس عروسی سرخ چنین هیاهویی ایجاد کرد و در تاریخ تلویزیون ماندگار شد.

4

اما فصل ۷ و به خصوص فصل ۸ سرعت بیش از حدی در روایت داستان به خود گرفت که به شدت به سریال آسیب رساند. نکات داستانی که روی کاغذ بسیار موثر و جذاب به نظر می رسیدند، مانند نزول دنریس به یک شخصیت شرور، انگار که یکباره و بدون زمینه سازی مناسب رخ داده اند و بنابراین کاملاً بی منطق و نامناسب جلوه کردند.

به این ترتیب، قسمت اعظم فصل آخر بازی تاج و تخت بیشتر شبیه مجموعه‌ای از عناوین کلیدی بودند که به ضعیف ترین و نامنسجم ترین شکل به هم وصل شده بودند تا یک داستان منسجم. مثل این است که اپیزود «Ozymandias»، اپیزود چهاردهم (و بهترین اپیزود) سریال  بریکینگ بد  و اپیزودی که بدون هیچ تردیدی روشن می‌کرد که دیگر امکان رستگاری برای والتر وایت وجود ندارد، فقط یک فصل برایش زمینه سازی می شد و نه کل سریال.

واضح است که تیم سازنده House of the Dragon متوجه این موضوع شده‌اند، زیرا در فصل دوم شاهدیم که این سرال به همان روایت کند دسیسه های سیاسی قبل بازگشته است. در بیشتر موارد، این استراتژی نتیجه خوبی داشته است، اما بخش زیادی از فصل ۲، به خصوص اپیزود پایانی فصل دوم، نشان می دهد که ظاهراً در این زمینه زیاده روی کرده اند.

5

خاندان اژدها خیلی کند پیش می رود

برای شفاف سازی، فصل دوم خاندان اژدها بخش‌های مجزای بسیار خوبی داشت. همانطور که شورانرهای سریال وعده داده بودند، رقص اژدهایان که مدت ها در حال شکل گرفتن بود، به یک جنگ تمام عیار تبدیل شده و هر گونه امید برای آشتی بین تیم های سیاه جامگان و سبزجامگان را از بین برد (بهترین صحنه اپیزود پایانی، بین رینیرا و آلیسنت، بیشتر بر این موضوع تأکید داشت).

تحولات اصلی این جنگ داخلی، به ویژه مرگ ملکه رینیس و به خدمت گرفتن دانه های اژدها، جذاب و هیجان انگیز بود. اما در پایان، این فصل واقعاً برای چه چیزی ساخته شده بود؟ اگر آنها می خواستند نشان دهند که چگونه جنگ داخلی به نقطه ای بی بازگشت رسیده است، چندین بار در چند اپیزود گذشته این موضوع را روشن کرده بودند.

این سرعت روایت کند عمدی پیش از این بارها به نفع سریال بوده است، و به خصوص پس از پایان یافتن با عجله بازی تاج و تخت، بازگشت به فرم قبلی خوشایند بود. اما بین روایت کند عمدی و وقت تلف کردن تفاوت وجود دارد. خط داستانی شاهزاده دیمون در این فصل را در نظر بگیرید که تقریباً تمام آن را در هرنهال گذرانده است.

واضح است که هدف این بوده که او را متواضع کرده و به او یادآوری شود که در این جنگ چیزهایی بسیار بیشتر از جاه طلبی های شخصی او در خطر است. در یکی از معدود نقاط قوت اپیزود پایانی، پرداخت سرانجام روایت حضور دیمون در هرنهال یکی از بهترین صحنه های اپیزود بود. اما سریال این موضوع را از همان ابتدا و چندین هفته قبل مشخص کرده بود و این سکانس هیچ دیدگاه و اطلاعات جدیدی در مورد این شخصیت به ما نمی داد.

6

به این ترتیب، بیشتر فصل دوم این احساس را ایجاد می کرد که سریال و داستانش دارد درجا می زند. این هفته، رسما تایید شد که فصل چهارم House of the Dragon آخرین فصل آن خواهد بود، و اگرچه این موضوع تصمیم عاقلانه ای برای محدود کردن طول عمر سریال است (و نشان می دهد که از اشتباه Game of Thrones درس گرفته شده است)، اما نگرانی هایی را نیز ایجاد می کند.

به طور خاص، این سریال تاکنون حتی به نیمه راه جنگ داخلی نرسیده است (حداقل آنطور که در کتاب  آتش و خون  به تصویر کشیده شده است)، و اگر بخواهند رقص اژدهایان را به طور کامل پوشش دهند، تصور اینکه ادامه این جنگ چطور به تصویر کشیده خواهد شد که با عجله همراه نباشد دشوار است. آنها موضوعات و داستان های زیادی برای پوشش دادن دارند، به خصوص که اکنون یک ضرب الاجل قطعی دارند، بنابراین باید سرعت روایت خود را افزایش دهند.

7

خاندان اژدها باید سرعت روایت مناسب را پیدا کند

از قضا، خاندان اژدها با همان معضلی مواجه است که کتاب های جورج آر آر مارتین با آن روبرو هستند. در حالی که سه کتاب اول ترانه ای از یخ و آتش عالی و بی نقص بودند (و با A Storm of Swords به اوج رسیدند)، روایت دو کتاب بعدی خیلی کند پیش رفته و می‌توانستند به راحتی با هم ترکیب شوند، به خصوص که داستان آن ها همزمان اتفاق می‌افتند. اما همانطور که در پایان بازی تاج و تخت مشخص شد، اگر زیاده روی کنید و سرعت روایت را بیش از حد بالا ببرید نیز خطرناک خواهد بود.

بنابراین، بدیهی است که دو فصل آخر سریال خاندان اژدها باید تعادل مناسبی بین روایت سریع داستان برای جلب توجه بینندگان و نادیده گرفتن زیرساخت و زمینه سازی لازم که می‌تواند داستانی امیدوارکننده درباره سقوط خاندان تارگرین را روایت کند، بیابد.

منبع: روزیاتو

.

این مطلب از سایت فرادید برداشته شده است و این رسانه هیچ مسئولیتی در قبال این مطلب ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا