سبک زندگی

10 اشتباهی که به راحتی قابل اجتناب است که به نظر می رسد بسیاری از افراد در زندگی خود قصد انجام آن را دارند

10 اشتباهی که به راحتی قابل اجتناب است که به نظر می رسد بسیاری از افراد در زندگی خود قصد انجام آن را دارند

زندگی اتفاق می افتد، و همیشه چیزهایی خارج از کنترل ما وجود خواهند داشت.

با این حال، مواقعی وجود دارد که با اعمال و انتخاب‌هایمان زندگی را سخت‌تر از آنچه لازم است می‌کنیم.

برخی از اشتباهاتی که ما مرتکب می شویم به راحتی قابل اجتناب هستند، اما به نظر می رسد افراد زیادی طعمه آنها می شوند.

در اینجا 10 مورد از رایج‌ترین آنها آورده شده است:

1. بی پروا خرج می کنند.

بیشتر ما می‌توانیم از افزایش هر دلار تا جایی که می‌توانیم سود ببریم. دستمزدها راکد هستند، قیمت‌ها بالا می‌روند و چه کسی می‌داند چه زمانی بهتر می‌شود.

با این وجود، افراد زیادی هر روز در مورد نحوه خرج کردن پول خود تصمیمات بی پروا می گیرند.

آنها ممکن است چیزهایی را بخرند که نتوانند آن را بپردازند، بدهی های غیرضروری بدهند، یا فقط پول را برای چیزهای بیهوده ای که نیازی ندارند یا هرگز استفاده نمی کنند هدر دهند.

برای واضح بودن، ما در مورد کسانی صحبت نمی کنیم که هیچ انتخابی در این مورد ندارند. زمان برای بسیاری از مردم سخت است، علیرغم اینکه تمام تلاش خود را می کنند تا پول خود را دوام بیاورند.

2. آنها فکر می کنند پول می تواند خوشبختی بخرد.

نمی‌تواند.

پول مطمئناً می‌تواند امنیت، امنیت و گزینه‌ها را بخرد، و نمی‌توان انکار کرد که زندگی می‌تواند بسیار آسان‌تر باشد، زمانی که می‌دانید می‌توانید غذا بخرید، سقفی بالای سر خود داشته باشید و چراغ‌ها را روشن نگه دارید.

با این حال، این همه چیز نیست.

شما می توانید پول زیادی داشته باشید و همچنان بدبخت باشید.

مطمئناً، شما می‌توانید از پس هزینه‌های درمانی برآیید، اما درمان همه مشکلات را حل نمی‌کند و پول نیز این کار را نمی‌کند.

3. آنها در منطقه راحتی خود راکد می شوند.

بسیاری از مردم ریشه در وجود کنونی خود دارند، زیرا با وضعیت موجود راحت هستند و بیش از حد می‌ترسند که قایق را تکان دهند.

مطمئنا، زندگی ممکن است راحت باشد، اما راحت بودن همیشه به معنای خوشحالی و رضایت نیست.

در واقع، برخی از افراد در موقعیت‌های ناخشنود می‌مانند، زیرا حداقل آشنا هستند.

مشکل این است که زندگی راحت نمی ماند. دیر یا زود همه چیز اتفاق می افتد و زندگی سخت می شود. همیشه انجام می دهد. این فقط بخشی طبیعی از زندگی است.

و اگر هرگز از منطقه آسایش خود خارج نشده اید، ابزارهایی را برای کمک به شما برای مقابله با آن ایجاد نکرده اید.

4. آنها بی هدف زندگی می کنند.

اگر می‌خواهید کاری معنادار انجام دهید، بی‌هدف در زندگی حرکت کنید، گزینه خوبی نیست.

استعاره یک کشتی در دریا را در نظر بگیرید. ناوبر می تواند مسیری را ترسیم کند که آنها را به مقصد برساند یا فقط می تواند اجازه دهد جریان آنها را به جایی که می خواهد منتقل کند.

مطمئناً، بسته به چالش‌ها یا محیط‌های پیش‌بینی‌نشده، مسیر ترسیم‌شده ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد، اما احتمال رسیدن آن به مقصد بسیار بیشتر از زمانی است که کشتی به طور تصادفی در اطراف شناور باشد.

اهداف دوره‌ای هستند که شما را به مقصدی که می‌خواهید برسید هدایت می‌کنند.

مقصد شما می‌تواند شغل، خانه، رابطه، سلامتی بهتر و غیره باشد.

5. آنها بر اعتبار سنجی خارجی تکیه دارند.

اعتبار خارجی زمانی است که باورهای خود را در مورد خود بر اساس تأیید و نظر دیگران قرار دهید.

اعتبار داخلی، از سوی دیگر، دانستن این است که شما فردی با ارزش و ارزشمند هستید، یا به چیزی در مورد خودتان اعتقاد دارید، مهم نیست که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند.

از سنین جوانی، به بسیاری از ما سهوا یا عمداً آموزش داده می‌شود که برای تایید و پذیرش باید به شیوه‌ای خاص رفتار کنیم.

اما همانطور که ضرب المثل قدیمی می گوید، “…شما نمی توانید همیشه همه مردم را راضی نگه دارید”، بنابراین اتکا به اعتبار سنجی خارجی به ناچار منجر به ناراحتی می شود، زیرا ما اغلب تاییدی را که امیدواریم دریافت نمی کنیم. /p>

اجتناب از این امر، و در عوض تمرین اعتبارسنجی داخلی، کلید عزت نفس سالم، عشق به خود و پذیرش خود است.

6. از سلامتی خود غفلت می کنند.

چیزهای کمی در زندگی مهمتر از سلامتی شما هستند.

همه چیز دیگر به آن بستگی دارد. زمانی که دائماً تحت تأثیر مشکلات سلامتی قرار می گیرید که سعی می کنند شما را تحت فشار بگذارند، رشد کردن سخت است.

اما نکته اینجاست که بسیاری از مشکلات سلامتی با رژیم غذایی خوب، خواب، آرامش و ورزش قابل پیشگیری هستند. فقط این است که ما همیشه برای انجام این کارها وقت و تلاش نمی کنیم.

در عوض، بهانه می‌آوریم و تا دیر نشده از اقدام خودداری می‌کنیم.

7. آنها روابط خود را نادیده می گیرند.

تنهایی یک بیماری همه گیر است. فناوری تمام گوشه و کنار جهان را گرد هم آورده است، با این حال بسیاری از مردم بیش از همیشه احساس دوری می کنند.

چرا؟

زیرا برای اکثر افراد اجتماعی شدن از طریق صفحه نمایش عملکردی مشابه حضور فیزیکی در یک فرد ندارد. قرار گرفتن در نزدیکی فرد فرآیندهایی را در مغز ایجاد می کند که می تواند خلق و خو و سلامت روان را بهبود بخشد.

حفظ روابط با بزرگتر شدن سخت تر می شود زیرا هرکسی کار خود را دارد. روابط نیاز به زمان و انرژی دارند که به آنها اختصاص داده شود، و در حالی که فناوری می تواند به آن کمک کند، مهم است که اشتباه نکنید که ارتباط فیزیکی را کاملاً نادیده بگیرید.

8. آنها غیراصیل زندگی می کنند.

اگر زندگی خود را با ضربان طبل دیگران زندگی کنید، همیشه ناراضی خواهید بود.

البته، همیشه نمی‌توانید کاری را که می‌خواهید انجام دهید، انجام دهید. بالاخره اکثر ما مسئولیت هایی داریم. اما، وقتی حق انتخاب دارید، باید مسیری را انتخاب کنید که برای شما منطقی‌تر است.

گفتن این کار آسان تر از انجام دادن است، به خصوص اگر عزیزان شما از شما حمایت نمی کنند، یا اگر مسیر شما در جهت مخالف بیشتر مردم باشد. اما اگر این کار را نکنید، تا آخر عمر پشیمان خواهید شد.

«اگر از این فرصت استفاده کرده بودم چه چیزی می توانستم باشد؟ اگر فقط به دنبال علایقم بودم الان کجا بودم؟ من تمام آن زمان را هدر دادم تا چیزی باشم که نیستم…”

شما فقط این زندگی را دریافت می کنید. خیلی نترسید که به روش خودتان زندگی کنید.

9. آنها دائماً به دنبال چیزی «بهتر» هستند.

احتمالاً این ضرب المثل را شنیده اید، “چمن آن طرف دیگر همیشه سبزتر است”.

کسی که دائماً به دنبال چمن سبزتر است، هرگز از چیزی که در مقابل خود دارد، چه رابطه، خانه، شغل یا هر چیز دیگری راضی نیست. در عوض، آنها همیشه به دنبال چیز بهتری هستند.

و در نتیجه، آنها به ندرت در کاری که از قبل دارند کار می کنند تا شرایطشان برای آنها کارساز باشد.

یک رابطه مثال خوبی است.

اگر در یک رابطه طولانی مدت هستید و شروع به کمی راکد شدن کرده است، بهتر است به جای اینکه فرض کنید شریک دیگری بهتر است و بدون تلاش از کشتی بپرید، سعی کنید دوباره آن رابطه را احیا کنید.

این بدان معنا نیست که شما باید در یک رابطه منفی یا توهین‌آمیز بمانید، به دور از آن، اما هر رابطه‌ای که دست و پا می‌زند ارزش فرار از آن را ندارد.

10. آنها خیلی راحت تسلیم می شوند.

بسیاری از مردم به راحتی از زندگی و اهداف خود دست می کشند.

آنها به یک مانع برخورد می کنند و به جای جستجوی راه حل، دستان خود را بالا می اندازند و به خود می گویند که نمی توانند این کار را انجام دهند.

در واقع، یک مانع به این معنی نیست که سفر به پایان رسیده است. گاهی اوقات این فقط راهی است برای نشان دادن آنچه که کار نمی کند، یا اینکه برای موفقیت باید به مسیر دیگری بروید.

البته، مواقعی وجود دارد که باید موقعیتی را ارزیابی کنید و تعیین کنید که آیا کاهش ضرر و پایان دادن به تلاش عاقلانه است یا خیر.

اما قبل از اینکه برای مدتی تلاش کرده باشید و ابتدا همه گزینه‌های معقول خود را تمام کرده باشید، نباید این کار را انجام دهید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا