سبک زندگی

9 دردی که هرگز از شر آنها خلاص نمی شوید مگر اینکه کاری برای آنها انجام دهید

9 دردی که هرگز از شر آنها خلاص نمی شوید مگر اینکه کاری برای آنها انجام دهید

بیشتر ما اشتیاق عمیقی را برای چیزی که نداریم تجربه کرده ایم.

اغلب سعی می کنیم با دفن کردن آن از شر این اشتیاق خلاص شویم، امیدواریم با گذشت زمان از بین برود.

اما بعضی چیزها را نمی توان کنار زد.

در اینجا ما 9 درد معمولی داریم که باعث درد و اندوه شما می‌شوند مگر اینکه کاری در مورد آنها انجام دهید:

1. دردناک برای زندگی در مکانی که احساس می کند خانه است.

کسانی از ما که در محیط‌هایی زندگی کرده‌ایم که کاملاً «درست» احساس نمی‌کردیم، می‌دانیم که این چقدر می‌تواند روح‌فریب‌کننده باشد.

برای برخی، خانه خانوادگی آنها ممکن است سمی یا غیرقابل حمایت باشد و سعی می کنند از حضور در آنجا اجتناب کنند.

در موارد دیگر، ممکن است فردی در شهر یا کشوری زندگی کند که با شخصیت او سازگار نیست.

در نتیجه، آنها زندگی را با خلبان خودکار می گذرانند , هر بار که از پنجره به بیرون نگاه می کنند به خود می پیچند زیرا نمی توانند آنچه را که در بیرون است تحمل کنند.

اگر می‌خواهید شکوفا شوید، حرکت به مکانی که احساس «درست» می‌کند یا روح شما را سرشار از شادی می‌کند، ضروری است.

ممکن است به نظر برسد که گزینه‌های شما محدود است، اما همیشه راه‌هایی برای ایجاد تغییر وجود دارد، اگرچه ناگزیر برای دستیابی به آن مقداری از خودگذشتگی را شامل می‌شود.

2. برای دنبال کردن شغلی که همیشه احساس می‌کردید به آن فراخوانده شده‌اید، دردناک است.

بعضی از افراد به اندازه کافی خوش شانس هستند که می دانند دقیقاً چه کاری می خواهند با زندگی خود انجام دهند.

بسیاری از این افراد از اوایل کودکی یا نوجوانی این تماس را احساس می‌کردند، اما بزرگسالان خوش‌نیتی که به جای تشویق رویاهایشان، “فقط بهترین را برای آنها می‌خواستند” کنار گذاشته شده بودند.

اگر مشتاق دنبال کردن شغل یا شغلی هستید که برای سال‌ها مورد توجه شما بوده است، انجام این کار را مأموریت خود قرار دهید.

در غیر این صورت، این درد فقط بدتر می‌شود و هر روزی را که به دنبال رویای خود نمی‌روید به کابوسی تبدیل می‌شود که باید از آن عبور کنید.

3. از اینکه اجازه دهید دنیا معتبرترین خود شما را ببیند.

بسیاری از افرادی که احساس می‌کنند نمی‌توانند به طور واقعی زندگی کنند، غم و اندوه شدیدی را به خاطر آن تجربه می‌کنند.

آنها دروغ می گویند، و وانمود می کنند که چیزی هستند که نمی خواهند محکوم یا طرد شوند.

این می تواند به همان اندازه ظریف باشد که علایقشان را دنبال نکنند یا خودشان را در انتخاب لباس ابراز نکنند، یا به همان شدتی باشد که روابط عاشقانه ای را که میل دارند یا جنسیتشان را به طور واقعی بیان نمی کنند.

زندگی صادقانه ممکن است در ابتدا ترسناک باشد، و ممکن است به دلیل ترس از محکومیت از آن اجتناب کنید، اما برای بسیاری، واقعی زندگی کردن ارزش ناراحتی موقتی را دارد که توسط مخالفان نادان ایجاد می شود.

4. در رنج تجربه فرهنگی که شما را مجذوب خود می کند.

آیا تا به حال شخصی را می شناسید که کاملاً به یک فرهنگ خاص وسواس داشته باشد؟

ممکن است یکی از همکاران در مورد اهرام مصر ادامه دهد، یا یکی از بهترین دوستان شما تا زمانی که یادتان می آید به همه چیزهای ژاپنی توجه داشته باشد.

افرادی که به یک فرهنگ خاص گرایش پیدا می‌کنند، معمولاً از تجربه آن به صورت مستقیم احساس درد می‌کنند.

اگر در این دسته قرار می گیرید، ممکن است خود را در غذاها، سرگرمی ها و سرگرمی های مرتبط با آن غرق کنید.

اما احتمالاً تنها زمانی احساس رضایت واقعی خواهید کرد که رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید و از مکانی بازدید کنید که شما را به سمت آن می کشاند.

البته، گفتن آن آسان تر از انجام دادن است، اما احتمالاً چیزی را در آنجا تجربه خواهید کرد که زندگی شما را برای همیشه تغییر خواهد داد.

5. برای یافتن هدف زندگی خود دردناک هستید.

این روزها بسیاری از مردم احساس می‌کنند که از دست رفته‌اند، زیرا مطمئن نیستند که قرار است با زندگی خود چه کنند.

آنها می دانند که به دنبال چیزی در سطحی عمیق هستند، اما نمی دانند آن چیست.

به این ترتیب، آنها از طریق حرکت های روزمره زندگی احساس می کنند مانند چیزی حیاتی در دنیای آنها گم شده است.

اگر آشنا به نظر می رسد، کمی وقت بگذارید و به جستجوی روح بپردازید، و یا کشف کنید که قرار است با این زندگی وحشی و مقدس چه کاری انجام دهید، یا چیزی را پرورش دهید که برای شما ارزش جهانی دارد.

زمانی را که باقی مانده‌اید به یک هدف یا پیگیری اختصاص دهید که هدف واقعی دارد و آن احساس توخالی و دردناک ناپدید می‌شود.

6. برای داشتن یک سبک زندگی که احساس درستی در قلب شما دارد، دردناک است.

بسیاری از مردم احساس می‌کنند برای «موفقیت» در زندگی باید به مجموعه‌ای از انتظارات فرهنگی فرهنگی پایبند باشند.

این اغلب شامل پیروی از الگوی تجویز شده رفتن به مدرسه، یافتن شغل، مستقر شدن در یک واحد خانوادگی و بچه دار شدن است — همه در بازه های زمانی تعیین شده.

در حالی که این سبک زندگی ممکن است برای بسیاری رضایت بخش باشد، مطمئناً برای همه مناسب نیست.

شاید می خواهید زندگی خود را به عنوان یک عشایر بگذرانید و از راه دور از بالکن ها و سواحل از پراگ تا گوا کار کنید.

یا شاید رویای خرید زمین با 20 نفر از افراد مورد علاقه خود و راه اندازی یک جامعه عمدی از کشاورزان ساکن یورت را دارید.

شاید شما می‌خواهید از الگوی تعیین‌شده فرهنگ خود پیروی کنید، اما می‌خواهید این کار را با سرعت خود انجام دهید، نه زمانی که دیگران می‌گویند.

هر چه باشد، قلب شما به شما خواهد گفت و تا زمانی که آن نیازها برآورده شود، درد خواهد داشت.

7. برای ابراز خلاقیت دردناک است.

طبیعت انسان ذاتاً خلاق است.

به همه چیزهایی که انسان ها ساخته اند نگاه کنید و خلاقیت شدید پشت آن را خواهید دید.

غذاهای مورد علاقه شما از مردم می‌خواست که با موادی که در دسترس داشتند نوآوری کنند، و لباس‌هایی که می‌پوشید نتیجه مستقیمی است که افراد یاد می‌گیرند چگونه پارچه‌ها را ریسند، ببافند، دوخت و تزئین کنند.

اگر می‌خواهید به نحوی خلاق باشید، اما زمان یا انرژی لازم برای انجام آن را ندارید، آن را به‌عنوان یک درد خفه‌کننده در درون خود احساس خواهید کرد.

مطالعات نشان می‌دهند که خلاقیت برای سلامت روانی و شناختی و بهزیستی ضروری است. خلاق بودن به معنای واقعی کلمه ما را شادتر می کند.

اگر زمانی را برای ساختن چیزهای زیبا پیدا نکنید، این درد فقط با گذشت زمان تشدید می شود.

8. برای غلبه بر ترس های خود دردناک هستید.

بسیاری از مردم وقتی ترس یا فوبیایی دارند که بر زندگی آنها تأثیر نامناسبی دارد احساس شرم و نفرت می کنند.

برای برخی، این می‌تواند چیزی شبیه ترس از آب باشد که آنها را از یادگیری شنا کردن و لذت بردن از خط ساحلی زیبای اطرافشان باز می‌دارد.

در موارد دیگر، ممکن است شخصی آنقدر از شکست بترسد که حتی اگر شدیداً بخواهد، به خود اجازه تلاش نمی‌دهد.

این کاملاً طبیعی است (و احتمالاً ایده خوبی است) که به روان خود گوش دهید وقتی به شما می گوید از پیاده شدن از ماشین خود برای در آغوش گرفتن یک خرس گریزلی بترسید.

در مقابل، اگر خطر واقعی پیش روی شما نیست، ترس – از جمله اضطراب خفیف تا متوسط ​​- اغلب سیگنالی از ذهن و بدن است که با فرصتی برای رشد مواجه شده اید.

اگر با این ترس روبه‌رو نشوید، تا زمانی که آن را کاملاً غیرقابل غلبه نکنید، سایه بزرگ‌تر می‌شود.

با مقابله با آن، از هر چیزی که شما را عقب نگه می‌دارد، رد می‌شوید و اغلب متوجه می‌شوید که ترس‌های شما به جای واقعیت، مبتنی بر فرضیات و انتظارات شخصی است.

9. درد برای بسته شدن.

تقریباً هرکسی را که ملاقات می‌کنید پشیمان یا ضربه روحی ناشی از یک مسئله حل‌نشده در گذشته خود می‌شود.

برخی ممکن است از زمانی که با افراد بدرفتاری کردند پشیمان شوند، در حالی که برخی دیگر زخم‌های عمیق و باز ناشی از آسیبی که دیگران به آنها آنها وارد کرده‌اند، مانند سوء استفاده یا رها کردن، خواهند داشت.

اگرچه برخی از افراد به اندازه کافی خوش شانس هستند که از کسانی که در آنها اشتباه کرده‌اند (یا کسانی که آنها ظلم کرده‌اند عفو می‌کنند)، دیگران این فرصت را نخواهند داشت و ممکن است هرگز نخواهند داشت.

>

به این ترتیب، آنها باید برای خود بسته پیدا کنند.

این برای همه متفاوت به نظر می رسد، زیرا هیچ تکنیک واحدی برای همه کار نمی کند.

یک روش شامل نوشتن نامه ای به شخصی است که می خواهید از او ببندید و در آن ابتکار عمل برای پایان دادن به تماس را به عهده می گیرید.

حتی لازم نیست آن را ارسال کنید: صرف نوشتن آن می‌تواند به افراد اجازه دهد گذشته خود را پشت سر بگذارند و به شیوه‌ای سالم‌تر و پایه‌دارتر به جلو حرکت کنند.

——

دردی که احساس می‌کنید ممکن است در دسته‌های ذکر شده در اینجا قرار نگیرد، اما احتمالاً می‌دانید که چیست زیرا در سطح اساسی برای شما مهم است.

شما انسانی شجاع، قوی و توانا هستید و اگر شجاعت لازم را برای برداشتن اولین قدم در مسیر درست به دست آورید، می توانید تغییر واقعی ایجاد کنید.

از آنجا به بعد، فقط باید ادامه دهید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا