سبک زندگی

10 روشی که تعریف منسوخ جامعه از «مرد واقعی» مضر است

10 روشی که تعریف منسوخ جامعه از «مرد واقعی» مضر است

وقتی به یک “مرد واقعی” فکر می کنید، چه ویژگی هایی به ذهنتان خطور می کند؟

قهرمانان اکشن، که به جای برقراری ارتباط، مشت می زنند؟ یا شخصیت های پدری سختگیر که هرگز ابراز احساسات نمی کنند؟

بیایید به 10 روشی که انتظارات قدیمی “مرد واقعی” به مردان در هر سنی آسیب جدی وارد می کند نگاهی بیندازیم:

1. این نشان می دهد که مردان باید احساسات خود را سرکوب کنند.

دیدن گریه مرد اغلب باعث می‌شود که مردم احترام خود را نسبت به او از دست بدهند.

از ما انتظار می‌رود که احساسات خود را سرکوب کنیم، بدون توجه به آنچه که تجربه می‌کنیم، رواقی و یکنواخت باقی بمانیم. در همین حال، از ما انتظار می‌رود که از نظر عاطفی با شرکای خود در دسترس باشیم و نسبت به فرزندانمان مهربان باشیم.

این فشار کشش انتظارات می‌تواند تقریباً هر کسی را از مرزها دور کند.

گریه کردن و درخواست کمک در مواقع ضروری ضعیف تلقی می شود. این امر باعث می شود که بسیاری از مردان به تنهایی با بحران های سلامت روانی و جسمی رنج ببرند.

مردان گذشته به جای اینکه “بار” اطرافیانشان را سنگین کنند، به دلیل تحمل بار خود در انزوا تحسین می شوند. به طور ضمنی گفته می‌شود که اشتراک در مصائب بدون ستون فقرات است و مردان واقعاً قوی لب بالایی را سفت نگه می‌دارند و ادامه می‌دهند.

پس جای تعجب نیست که مردان سه برابر بیشتر از زنان در معرض خودکشی هستند و تمایل دارند در هنگام انجام این کار اقدامات شدیدتری انجام دهند.

2. پرخاشگری را تشویق می کند.

فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی، بازی‌ها، و کتاب‌های دارای شخصیت‌های اصلی مرد اغلب از خشونت به عنوان راه‌حل اصلی استفاده می‌کنند.

این ممکن است تحت عنوان «اول شلیک کنید، بعداً سؤال بپرسید» قرار می‌گیرد، اما همچنین شامل مشت زدن افراد به یکدیگر به دلیل توهین است.

در همین حال، حل تعارض سالم در اولویت نیست.

علاوه بر این، وقتی مردان جوانی که از تستوسترون و احساسات خشمگین هستند، به یکدیگر حمله می کنند و به یکدیگر ضربه می زنند، با “پسران پسر خواهند شد” توضیح داده می شود.

به آنها روش‌های سالم‌تری برای مقابله با احساساتشان مانند مدیتیشن، صحبت کردن، ورزش و غیره آموزش داده نمی‌شود.

در نتیجه، آن‌ها هرگز یاد نمی‌گیرند که چگونه طوفان‌های درونی خود را مدیریت کنند و زمانی که احساسات سرکوب‌شده بیش از حد قابل کنترل می‌شوند، ممکن است به دردسر جدی برسند.

3. بیان خود را محدود می کند.

وقتی صحبت از ایده‌های خلاقیت مردانه به میان می‌آید، به نظر می‌رسد گزینه‌های قابل قبولی شامل نجاری، آهنگری، چرم‌کاری، و ساخت طلسم‌های ماهیگیری مگس است.

در مقابل، افرادی که موسیقی می‌سازند، طراحی گرافیک انجام می‌دهند، نقاشی می‌کنند، یا می‌رقصند، به‌عنوان مظلوم و غیرمردانه شناخته می‌شوند.

با این حال برخی از خارق‌العاده‌ترین مجریان و هنرمندان تمام دوران مرد بوده‌اند.

بی‌ارزش کردن هنر مردان بسیار آسیب‌رسان است و خلاقیت ما را به‌طور جدی محدود می‌کند.

بدون مردانی مانند پیکاسو و باریشنیکف چه دنیایی وجود دارد؟

4. مردانگی سمی را ترویج می کند.

تمسخر زیادی نسبت به هر چیزی که با شخصیت “مرد واقعی” مطابقت ندارد وجود دارد. چند بار اگر بچه ها جرات قدردانی از چیزهای مهربان یا شیرین را داشته باشند، از دوستانشان توهین می کنند؟

مفاهیم منسوخ از معنای مرد بودن، همجنس‌گرا هراسی و هم زن‌ستیزی را به یک هنر تبدیل می‌کند.

آنها اشاره می کنند که هر چیزی که زنانه در نظر گرفته شود دلیلی برای تمسخر است. عباراتی مانند “او مثل یک دختر ضربه می زند” را در نظر بگیرید. یا از مردی بپرسید که آیا وقتی ناراحتی خود را ابراز می کند، «زمان ماه» اوست.

این نوع مردانگی سمی نه تنها همجنس‌گرا هراسی و زن‌ستیزی را ترویج می‌کند، بلکه نابرابری جنسیتی را به طور گسترده تداوم می‌بخشد.

یک باور ناگفته (اما گاهی صریح) وجود دارد که زنان به اندازه مردان باهوش یا توانا نیستند، در حالی که در عین حال احساساتی تر از آنها هستند. این برای توجیه محروم کردن آنها از نقش های رهبری، و همچنین سنگین کردن بیش از حد آنها با کار سنتی – و اغلب بدون دستمزد – استفاده می شود.

این برای همه افراد درگیر مضر است. هر فردی نقاط قوت و دانش حیاتی خود را دارد که می تواند بدون توجه به جفت کروموزوم های خود به دیگران منتقل کند.

5. پرخاشگری جنسی را تشویق می کند.

از مردان انتظار می‌رود که در روابط صمیمی، مانند اولین حرکت با یک معشوق بالقوه، این کار را انجام دهند.

ما اساساً از ما انتظار می رود که روانی باشیم، بنابراین می توانیم به طور طبیعی بگوییم که زنان چه زمانی به ما علاقه مند هستند، و همچنین هر کدام چه رویکردهای دقیقی را ترجیح می دهند تا تعادل مناسب چاپلوسی و ایمنی را احساس کنند.

این یک طناب محکم برای راه رفتن است و اغلب منجر به سوء تفاهم، ناامیدی و آسیب در هر دو طرف می شود.

به پسرها گفته می شود که فقط بازنده ها به راحتی تسلیم می شوند، بنابراین آنها بی وقفه زنانی را تعقیب می کنند که ابراز علاقه نکرده اند.

به طور مشابه، مردانی که به جای یادگیری در مورد تمایلات جنسی سالم با تماشای پورن بزرگ شده اند، ممکن است فکر کنند که پرخاشگری در رختخواب چیزی است که همه زنان به آن علاقه دارند.

این هم به شرکای آنها و هم به خودشان آسیب می رساند. آنها در حلقه اجتماعی خود شهرت بدی پیدا می کنند و در نهایت مجرد و تنها می شوند، بدون اینکه بفهمند چه اشتباهی انجام داده اند.

6. انتظارات فیزیکی غیر واقعی ایجاد می کند.

این فقط زنان نیستند که غرق در تصاویر و انتظارات در مورد تیپ های بدنی ایده آل و دست نیافتنی هستند.

برای اینکه فردی به عنوان یک “مرد واقعی” در نظر گرفته شود، انتظار می رود سن او بیش از 9/5 باشد، با ماهیچه های مشخص، موهای پر از سر، و کمبود محسوس موهای بدن.

همانطور که می‌توانید تصور کنید، این انتظارات برای تصور هیچ مردی از خود مناسب نیستند و بسیاری در تلاش برای رسیدن به آن‌ها به شدت به خودشان آسیب می‌زنند.

برخی از مردان قد کوتاه‌تر، از روش‌های جراحی طاقت‌فرسا برای بلند کردن ساق پای خود استفاده می‌کنند تا بتوانند یک یا دو اینچ قد بیشتری به دست آورند. در حالی که دیگران خود را گرسنگی می‌کشند یا تا حدی ناسالم تمرین می‌کنند تا عضلانی را توسعه دهند که فکر می‌کنند دیگران می‌خواهند داشته باشند.

7. نقش های والدین را تضعیف می کند.

چند پسر را می‌شناسید که در مورد “نگهداری از کودک” فرزندان خود صحبت کرده‌اند؟

دیدگاه‌های سنتی در مورد آنچه یک “مرد واقعی” را تشکیل می‌دهد، عموماً از والدین شدن به دلیل سردی، دوری و سرپرست خانواده بودن که مسئولیت‌هایش شامل نان‌آوری و نظم و انضباط است، اجتناب می‌کند.

این ناعادلانه تمام بار مراقبت از کودک را بر دوش مادر می‌گذارد، که به رابطه آسیب می‌رساند و از پیوند صحیح مردان با فرزندان خود جلوگیری می‌کند.

بعضی از مردان حتی احساس می‌کنند داشتن چند فرزند با زنان مختلف مردانه‌تر است و به آنها اجازه می‌دهند که فرزندان خود را به‌جای اینکه به شیوه‌ای سالم و محبت‌آمیز پدر و مادر شوند، بزرگ کنند.

در حقیقت، بسیاری از مردان بسیار بیشتر از همسران زن خود پرورش می‌یابند، اما به دلیل تحقیرهایی که ممکن است از جانب دیگران به دست آورند، احساس می‌کنند که از تجسم این ویژگی‌ها خودداری می‌کنند.

8. این مانع از پیشرفت شخصی می شود.

مردان حساس و دلسوز زیادی وجود دارند که دوست دارند به عنوان معلم، پرستار یا روانشناس شغلی داشته باشند.

متأسفانه، از آنجایی که مدت‌هاست این شغل‌ها به عنوان شغل‌های «زنانه» در نظر گرفته می‌شوند، آن مردان از این مسیرهای شغلی به نفع کسانی که نمی‌خواهند، مانند نقش‌های مهندسی یا نظامی، اجتناب می‌کنند.

دیدگاه افراد دیگر نسبت به نقش‌های مردانه و زنانه ممکن است آنها را از این مشاغل باز دارد.

برای مثال، مدارس به احتمال زیاد معلمان زن را نسبت به مرد استخدام می‌کنند، و پرستاران مرد اطفال ممکن است به نفع همتایان زن خود نادیده گرفته شوند.

به این ترتیب، بسیاری از مردان به دلیل تعصبات دیگران از دنبال کردن رویاهای خود منع می شوند.

9. همجنس گرا هراسی را تقویت می کند.

«مردان واقعی» در اندازه‌ها، شکل‌ها، رنگ‌ها و عقاید متفاوتی هستند، و این شامل کسانی می‌شود که جذب مردان دیگر می‌شوند.

متأسفانه، تعاریف منسوخ از مردانگی، همجنس‌گرایی را بدنام می‌کند، و حتی گاهی اوقات پرخاشگری یا خشونت علیه مردان همجنس‌گرا را تشویق می‌کند.

اساساً، هر چیزی که خارج از قلمرو نابهنجاری درک شده قرار می‌گیرد، مسخره می‌شود و به‌عنوان کمتر مردانه محکوم می‌شود، که برای هر کسی که تا به حال با بابای چرم ریش‌دار 6.5 اینچی مواجه شده است، مضحک است.

در واقعیت، یک “مرد واقعی” به تمایلات دیگران – خواه مذهبی، سیاسی یا جنسی – احترام می گذارد. آنها لزوماً جنبه هایی را که با آنها موافق نیستند جشن نمی گیرند، اما با این وجود آنها را می پذیرند.

10. رقابت ناسالم را تشویق می کند.

بسیاری از مردان در کودکی به سمت ورزش های رقابتی سوق داده شدند و به آنها آموزش داده شد که برنده شدن همه چیز است، نه تاکید بر سرگرمی و بازی جوانمردانه.

این شرطی‌سازی اولیه رقابت ناسالم را تقویت می‌کند و مردانی را ایجاد می‌کند که برنده شدن را مهم‌تر از روابط سالم می‌دانند.

آنها در نهایت بر هر موقعیتی که در آن هستند تسلط پیدا می کنند. به عنوان مثال، در جلسات کاری با دیگران صحبت می کنند، هر بحثی را مبارزه ای برای برنده شدن می بینند، و شرکای خود را کنار می گذارند که آنطور که می خواهید در صف قرار نمی گیرند.

با انجام این کار، احترام مردم را از دست می‌دهند و شراکت‌های صمیمانه و عاشقانه را از دست می‌دهند.

مردم به کسانی که با آنها کار می کنند به عنوان یکسان، به عنوان بخشی از یک جامعه، احترام می گذارند. آنها کسانی را که می خواهند از طریق زور آنها را تحت سلطه خود درآورند، دوست ندارند.

—–

کلمه لاتین “vir” به معنای “مرد” است و پایه و اساس “فضیلت” است.

آنچه که “فضیلت” را تجسم می کند برای هر فردی متفاوت است.

شما می توانید نسخه خود را از آنچه که یک “مرد واقعی” را می سازد پرورش دهید – با معیارهای خودتان، نه تعریف منسوخ دیگران.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا